جغرافیا و برنامه ریزی محیطی
جغرافیا و برنامه ریزی محیطی دوره 24 تابستان 1392 شماره 50 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پرسش اینکه ما کی هستیم متوقف بر پرسش ما کجا هستیم است. موقعیت و جایگاه سکونت انسانی در مکان امکانپذیر است. هر مکانی هویت وجودی قابل درکی دارد و این درک به عنوان مرجع و لنگرگاههای ثابت برای هویت های مختلف انسانی اعم از تاریخی و اجتماعی ضروری است. درک ژئوسیستمی مکان به لحاظ هستی شناختی، معنی بخش اجزاء ذاتی پدیده های قرار گرفته در درون آن به صورت یک کل منسجم است. به لحاظ شناخت شناسی، هویت مکانی عبارت از فهم و تبیین الگوها و قانونمندیهای ساختاری-عملکردی منظم و مشخص در یک مقیاس فضایی است که با تغییر مقیاس فضایی و زمانی نظم و بی نظمی در آن پیدا و پنهان می شود. این الگوها با فرایند ها و فرم ها رابطه ای دیالکتیکی داشته و نسبت به هم در زمان تحول می یابند. در درک مکان با رویکرد ژئوسیستمی، پاسخدهی مکان به تغییرات اقلیمی و تکتونیکی، و بروز چگونگی این پاسخدهی و اثرات آن در برهمکنش اجزاء داخلی و ساختار آنها جهت خودتنظیمی برای رسیدن به تعادل های پایدار و فراپایدار به شکل الگوهای منظم اما پیچیده مورد توجه است. در این وضعیت گره گاههای زیستی برای الگوهای سکونت گاهی مبتنی بر توانشان انتخاب و به شکل ارگانیکی و متأثر از ویژگی های هندسه ی طبیعی تکامل پیدا می کنند. این مکانها هویت منحصر به فردی پیدا کرده و دارای اصالت هویت می شوند. مهمتر اینکه هویت بخش جوامع انسانی در قالب نژادها، زبانها، مذهب ها، ملتها و سرزمین ها در طی تاریخ می گردند. در این پژوهش، رویکرد جغرافیای پدیدار شناسانه برای درک ماهیت پیدایش و تحولات تاریخی مکان، تعادل دینامیکی آن به عنوان مقوم هویت های اجتماعی و تاریخی و به ویژه الگوهای سکونتگاهی گذشته مورد توجه است. بدین ترتیب، درک عینی مکان جایگزین درک ذهنی آن شده است. محوریت توجه، از این رو، وجود الگوهای پدیدار مکان جهت زیست انسانی و درک این الگوها برای ایجاد حس تعلق مکانی است. در واقع، مکانیسم یا مکانیسم هایی که در آن مکان به شکل ادراکی در آمده و هویت بخش انسانی است مورد مطالعه واقع می شود. به عبارت دیگر، ویژگیهای ذاتی یک مکان به مثابه یک واحد و جوهره ی مکانی، با داشتن تمایزات و تشابهات با سایر مکانها وشکل بخشی این مکان خاص به هویت تاریخی انسان به لحاظ ژنتیکی، اجتماعی، فرهنگی و به طور کلی تمدنی به صورت پویا بررسی می شود.
طبقه بندی همدید الگوهای گردشی موثر بر آب و هوای ایران در تراز دریا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با بکار گیری رویکرد گردشی به محیطی مهم ترین سامانه های تاثیر گذار تراز دریا، بر روی اقلیم ایران بررسی گردید. برای شناسایی الگوهای جوی داده های میانگین روزانه فشار تراز دریا از سری داده های باز کاوی شده مرکز پیش بینی های محیطی ایالات متحده از تاریخ 1364 تا 1388 برداشت گردید. سپس با انجام تحلیل طیفی بر روی داده ها بسامدهای کمتر از 10 روز از پایگاه داده ای فیلتر شدند و با بکارگیری تکنیک تحلیل مولفه مبنا و تحلیل خوشه ای الگوهای جوی طبقه بندی شدند. برای شناسایی تاثیر هر یک از خوشه ها بر روی آب و هوای ایران داده های دما و بارش از تاریخ مورد نظر با روش زمین آماری، با شبکه (7/18*7/18) کیلومتر میانیابی شده، سپس میانگین عناصر مورد نظر برای کل ایران به صورت روزانه محاسبه گردید و در هریک از خوشه ها بطور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مهم ترین الگوهای تراز دریا تاثیر گذار بر روی ایران شامل الگوهای سرد بارشی، سرد کم بارش، معتدل کم بارش، بسیار سرد پربارش، و گرم بسیار کم بارش می باشند. همچنین زمانی که دو هسته پرفشار قوی در شرق و غرب ایران واقع گردند باعث رخداد بارش های سنگینی در ایران خواهند شد.
تهیه نقشه سیمای طرح با هدف کنترل فرسایش براساس الگوی ژئومورفولوژی (مطالعه موردی: حوضه آبریز زنوزچای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از مناطق ایران انتخاب کاربری و مدیریت زمین بدون توجه به قابلیت ها و توان سرزمین انجام می شود که سبب اتلاف سرمایه و کاهش ظرفیت محیطی می شود. با دانستن وضعیت شکل زمین می توان به چگونگی خاک و رستنی های هر واحد شکل زمین و توان آن برای کاربری های انسان در سرزمین پی برد. در این تحقیق ابتدا با تلفیق سه نقشه جهت دامنه، شیب دامنه و طبقات ارتفاعی، نقشه شیب تهیه شد و در مرحله بعد نقشه ژئومورفولوژی حوضه آبریز زنوزچای با استفاده از نرم افزار ERDAS Imagine تهیه شده و با آزمون آماری معلوم گردید نقشه ژئومورفولوژی تهیه شده با شاخص کاپای 9/0 و میزان صحت کل 94 درصد قابل اطمینان است.سپس نقشه واحدهای شکل زمین با تلفیق سه نقشه سنگ شناسی، ژئومورفولوژی و نقشه شیب ایجاد شد. در نهایت امر با تحلیل محدودیت ها و پتانسیل های موجود در حوضه آبریز و نیز با توجه به وضعیت واحدهای شکل زمین شیوه های مناسب برای کنترل فرسایش در حوضه آبریز مورد مطالعه ارائه گردید.
سنجش شاخص های ذهنی کیفیت زندگی در نواحی روستایی مطالعه موردی: دهستان جعفربای جنوبی شهرستان ترکمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر، کیفیت زندگی به عنوان یکی از موضوعات مورد علاقه بسیاری از علوم، مورد توجه محققان، برنامه ریزان و دولت ها قرار گرفته است. با توجه به اهمیت موضوع و کمبود تحقیقات علمی انجام شده این بحث در نواحی روستایی، به ویژه محدوده مطالعه شده با خصوصیات قومی، فرهنگی و مذهبی منحصربفرد، از اهمیت خاصی برخوردار است. تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی، تحلیلی و با بهره گیری از شیوه پیمایشی با هدف شناخت و سنجش سطح کیفیت زندگی روستاییان ساکن در محدوده ناحیه روستایی دهستان جعفربای جنوبی شهرستان ترکمن، در پی آن است که ضمن شکافتن ابعاد و مؤلفه های تأثیرگذار بر مقوله کیفیت زندگی، نگرش جامعه مورد مطالعه را با ویژگی های خاص قومی و فرهنگی از منظر شاخص های ذهنی کیفیت زندگی، در هشت قلمرو آموزش، سلامت و بهداشت، امنیت، محیط سکونتی، زیرساخت ها، اشتغال و درآمد، گذران اوقات فراغت و تعامل و همبستگی اجتماعی مورد سنجش قرار دهد. یافته های حاصل از مطالعه میدانی که با استفاده از میانگین و آزمون های آماری و به کمک نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، نشان می دهد بالاترین میزان رضایت از کیفیت زندگی در قلمروهای کیفیت تعامل و همبستگی اجتماعی و کیفیت امنیت و کمترین میزان آن نیز در قلمروهای اشتغال و درآمد و گذران اوقات فراغت وجود دارد. از میان 8 قلمرو، فقط در دو قلمرو اشتغال و درآمد و گذران اوقات فراغت، از میانگین پایین تر است لیکن در محموع، شاخص های ذهنی کیفیت زندگی در این منطقه بالاتر از میانگین ارزیابی می شود. از اینرو می توان گفت با توجه به تأثیرگذاری عوامل اجتماعی، فرهنگی و محیطی در کیفیت زندگی، سطوح متفاوتی از شاخص های ذهنی کیفیت زندگی در جوامع مختلف وجود دارد. بنابراین هر چه میزان نفوذ ویژگی های قومی- فرهنگی در بین ترکمن های منطقه مورد مطالعه و پای بندی به آن بیشتر باشد، میزان رضایت مردم از سطح کیفیت زندگی در شاخص های ذهنی بالاتر است.
بررسی نقش نوزمین ساخت، عوامل مورفوکلیماتیک و آنتروپوژنیک در پیدایش و تحول مخروط افکنه ها (مطالعه موردی: مخروط افکنه گرمسار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخروط افکنه ها پدیده غالب در نواحی خشک و نیمه خشک بوده و همانند سایر لندفرم ها دارای تغییر و تحولاتی هستند. مخروط افکنه گرمسار یکی از بزرگترین مخروط افکنه های ایران بوده حاصل زهکشی حبله رود است. این مخروط افکنه در دامنه جنوبی رشته کوه البرز قرار دارد. عوامل مختلفی در پیدایش و گسترش این مخروط افکنه تاثیر داشته و دارند. این عوامل را می توان به دو دسته عوامل موثر محوری و پایه تقسیم کرد. مورفولوژی (وسعت حوضه، شیب حوضه و وضعیت نو زمین ساخت) و رسوب عوامل موثر محوری، اقلیم، هیدرولوژی و انسان نیز عوامل موثر در شکل گیری مخروط افکنه گرمسار محسوب می شوند. در این پژوهش سعی شد با استفاده از داده های هیدرولوژیکی، اقلیمی و لرزه ای، شاخص های ژئومورفولوژیکی، روش تحلیلی عوامل مذکور مورد تحلیل قرار گیرند. نتایج نشان داد که وسعت حوضه آبریز حبله رود و فعال بودن وضعیت نوزمین ساختی نقش بسیار مهمی را در شکل گیری مخروط افکنه گرمسار ایفا کرده و می کنند. سستی و کم مقاومت بودن سنگ های حوضه نیز موجب می شود تا فرآیند هوازدگی با سرعت بیشتری صورت گیرد و باعث افزایش رسوب می شود. اقلیم خشک منطقه نیز با عناصر دما، بارش و تاثیرگذاری بر انواع هوازدگی، ایجاد سیلاب و غیره نقش خود را ایفا می نماید. شبکه های زهکشی منطقه که عمدتا تامین کننده جریانات عادی، برف آبی و سیلابی هستند، با حمل و نهشته گذاری رسوبات در شکل گیری اولیه و تغییر شکل های بعدی مخروط افکنه گرمسار موثر است. در سال های اخیر نیز انسان از یک طرف با اقدامات خود همانند چرای بیش از حد، قطع درختان و تبدیل آنها به زمین کشاورزی و غیره باعث افزایش رسوب شده و از طرف دیگر با ایجاد سد و غیره بر روی حبله رود سبب کاهش مقدار رسوب گذاری در مخروط افکنه گرمسار شده است.
تحلیل شاخص های سکونتی در شهرستان های استان اردبیل با استفاده از روش شباهت به گزینه ایده آل فازی (نمونه موردی: نقاط شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن، امروزه نه تنها به عنوان یک سرپناه، بلکه به عنوان هویت، امنیت و منبع سرمایه در بین ساکنان یک شهر مطرح است. این مقوله که نقش تعیین کننده ای در شکل گیری شهرها داشته، از لحاظ شاخص های مختلف دچار مشکلات عدیده ای شده است. از طرف دیگر، شایان ذکر است که مناسب بودن مسکن از ابعاد مختلف نقش مهمی در آسایش روحی و روانی ساکنان دارد. بنابراین، شناخت شاخص های مسکن مناسب و تلاش در جهت تحقق سکونتگاه مطلوب، امر مهم در بحث توسعه پایدار شهری است. روش پژوهش حاضر «توصیفی- تحلیلی» است که شاخص های مورد بررسی متشکل از 21 شاخص مسکونی در چهار شاخص اصلی نوع مصالح به کار رفته در بنا، تعداد اتاق، نحوه تصرف و مساحت زیربنای ساختمان مطرح شده است که در چهار مرحله از تکنیک تاپسیس فازی برای رتبه بندی نقاط شهری شهرستان های استان اردبیل استفاده شد. ضمن آنکه در جریان انجام محاسبات وزنی برای شاخص ها در تمامی مراحل، روش AHP به کار رفته است. ترکیب نهایی نتایج به دست آمده با استفاده از روش لکسیکوگراف ترتیبی صورت گرفته است. در نهایت خروجی مطالعه به صورت نقشه و با کمک نرم افزار ARCGIS نمایش داده شده است. نتایج نشان می دهد که نقاط شهری دو شهرستان نیر و نمین گروه برخوردار را تشکیل می دهند، همچنین نقاط شهری چهار شهرستان گرمی، بیله سوار، اردبیل و خلخال در سطح نیمه برخوردار واقع شده اند و نهایتاً اینکه نقاط شهری سه شهرستان پارس آباد، کوثر و مشگین شهر جزو گروه محروم هستند.
تأثیر بادهای 120 روزه بر امنیت منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بادهای 120 روزه از مشهورترین و اثرگذارترین بادهای محلی ایران زمین است که تقریباً از 15 خرداد تا 15 شهریور بر بخش شرقی کشور حاکم می شود. نظر به این که رسوبات منطقه ریزدانه بوده و از حدود 60، 30 و 10 درصد به ترتیب برای رس، سیلت و ماسه تشکیل شده است، این ذرات با وزش باد ملایم، حرکت می نمایند بنابراین، بستر بسیار مناسبی برای طوفان های گرد و خاک و ماسه را فراهم می کند. این بادها تاکنون خسارات فراوانی را بر منطقه سیستان تحمیل کرده و امنیت شهرها را تحت تأثیر خود قرار داده است. در این مقاله سعی شده است به بررسی عوارضی پرداخته شود که نابسامانی هایی از قبیل خالی شدن روستاهای مرزی از سکنه، پر شدن چاه نیمه ها، بیماری های چشمی، لغو و تأخیر در پرواز هواپیماها، و انسداد راه های مواصلاتی را موجب شده است. این عوارض، مشکلاتی را در پی دارد که پیامد آنها می تواند امنیت منطقه را تحت تأثیر قرار دهد. روش انجام این تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات آن نیز از طریق میدانی و با استفاده از GIS، گردآوری شده است. پژوهش حاضر در صدد است تا ابتدا به بررسی عوارض ناشی از بادهای 120 روزه پرداخته و سپس با ارائه راهکارهایی به کاهش اثرات و در نهایت کاهش بار امنیتی ناشی از آن بپردازد.
تحلیل همدید یخبندان های فراگیرو بادوام ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش از داده های روزانه ی دمای کمینه ی درون یابی شده ی پایگاه داده اسفزاری در بازه ی زمانی 1/1/1340 تا 11/10/1383 استفاده شده است. برای تحلیل همدید و شناسایی روزهای همراه با یخبندان فراگیر و بادوام، دو معیار گستره و دوام در نظر گرفته شد. معیار فراگیری یخبندان روزی در نظر گرفته شد که دمای کمینه دست کم در 50 درصد از گستره ی ایران زیر صفر درجه ی سانتی گراد باشد و از لحاظ دوام دست کم سه روز ادامه داشته باشد. برای روزهایی که دو شرط یاد شده را داشتند، داده های فشار تراز دریا از پایگاه مرکز ملی جو و اقیانوس شناسی امریکا(NCEP/NCAR)استخراج شد. سپس به کمک تحلیل خوشه ای با روش ادغام وارد داده های فشار تراز دریا دسته بندی شدند. نتایج نشان داد که 5 الگوی فشار تراز دریا با آرایش های متفاوت منجر به رخداد یخبندان های فراگیر و بادوام ایران زمین می شوند. همزمان با رخداد هر کدام از الگوها نقشه ی مربوط به میانگین دمای کمینه ی ایران نیز ترسیم شد. شدت یخبندان در مناطق مختلف ایران هماهنگ با مسیر زبانه های سامانه های جوی واچرخندی است. به نظر می رسد که نحوه قرارگیری، شدت و جابجایی کم فشار جنب قطبی مهم تر از شدت سامانه های واچرخندی سیبری و اروپایی است.
افتراق های ژئومورفولوژی مناظر کویری استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کویر به عنوان یکی از چشم اندازهای غالب ژئومورفیک اثرگذاری نقش خود را در الگوی توسعه ی منطقه ای می تواند اعمال کند. اگرچه واژه کویر بصورت یک مفهوم کلی بکار می رود ولی بواسطه وجود تفاوت های موجود در بسیاری از ویژگی های این صحنه ها نمی-توان الگوی واحدی برای آمایش آنها تدارک نمود بنابراین، بیان افتراق این پدیده در استان یزد می تواند الگو های آمایشی آنها را نیز در سطح راهبردی مستند سازد. بنابراین، بیان و شناخت افتراق ها ی بنیادی این پانزده صحنه کویری در یزد مبانی تفاوت های آمایش آنها را می تواند برملا سازد. برای شناخت و بارز سازی افتراق کویرها در استان یزد به اتکا دو روش نیمرخ فرمی و تفاوت فاصله فضایی با استفاده از متد لوند نسبت به تبیین این تفاوت ها مبادرت شده است و در نهایت با طبقه بندی کویر های استان یزد در چند گروه همگرا سعی شده است افتراق ها وهمگرائی های هرگروه مشخص گردد. نتایج حاصل ازاین طرح که بر گرفته از یک طرح تحقیقاتی در دانشگاه آزاد میبد است، نشان می دهد که افتراق های بنیادی در این پانزده کویر وجود دارد. علی رغم تفاوت های گوناگون می توان مجموعه این کویر ها را در سه طیف همگرا طبقه بندی نمود. افتراق های مکانی در این کویر ها راهبرد های سامان دهی فضایی آنها را در طیف های گوناگون کارکردی تعریف می کند، بطوریکه می توان گفت هرواحد چشم اندازی یک جذابیت خاص، یک کاربری ویژه و یک راهبرد آمایشی خاص تعریف می کند. بنابراین، در آمایش اراضی و کویرهای استان یزد نمی توان یک مدل آمایشی را برای همه سطوح و کویرها توصیه نمود.
رابطه ساخت اجتماعی شهرها و میزان آسیب پذیری در برابر خطر زلزله مطالعه موردی: محلات کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت میزان آسیب پذیری نسبت به مخاطرات طبیعی و ریشه یابی علل تفاوتهای اجتماعی- فضایی آن، برای نیل به جامعه ای پایدار ضروری است. بر این اساس، مسأله این است که «میزان آسیب پذیری خانوارهای محله های جنوبی با خانوارهای محلات شمالی شهر تهران تفاوت داشته و بیشتر است»، بنابراین، سوال اصلی پژوهش چنین طرح شد: «عوامل موثر بر تغییر و تفاوت اجتماعی- فضایی میزان آسیب پذیری شهر تهران در برابر خطر زلزله کدامند؟» جهت تبیین تئوریک، سه دیدگاه اصلی شناسایی و با محوریت دیدگاه ساخت اجتماعی، چارچوب نظری و فرضیه های پژوهش ارائه گردید. برای داوری فرضیه ها، روشهای «علی- مقایسه ای» و «همبستگی» انتخاب شد. حجم نمونه با روش کوکران محاسبه و نمونه گیری به روش خوشه ای انجام شد. داده ها نیز توسط پرسشنامه های خانوار و خبرگان، گردآوری و با روشهای واریانس یکطرفه، رگرسیون و تحلیل مسیر تحلیل شد. تحلیل واریانس یکطرفه در تایید فرضیه اول نشان داد که میانگین های میزان آسیب پذیری و پایگاه اقتصادی- اجتماعی خانوارهای محلات چهارگانه، از تفاوت معناداری برخوردارند؛ مطابق ضریب تعیین رگرسیون چندگانه نیز، 88 درصد تغییرات میزان آسیب پذیری توسط ترکیب خطی عوامل محله، پایگاه و نگرش ریسک تبیین گردید. نتایج در تایید فرضیه های دوم و سوم نیز نشان داد که عوامل محله و پایگاه به ترتیب با ضریب تاثیر 878/0 و 067/0-، سهم بیشتری در تبیین تغییرات میزان آسیب پذیری نسبت به عامل نگرش ریسک دارند. در تایید فرضیه چهارم، عوامل شغل، سواد و درآمد نیز بترتیب با ضرایب برابر با 521/0؛ 205/0 و 201/0؛ نسبت به عوامل سن، سرمایه اجتماعی و وضع مهاجرت سهم بیشتری در تبیین داشتند. نتیجه اینکه: درجه آسیب پذیری مردم نه تنها به نزدیکی به منبع خطر، و یا رفتار سنتی؛ بلکه به جایگاه اجتماعی و فضایی آنها در جامعه نیز وابسته است. در این میان نقش اساسی را عوامل محله و پایگاه در بستر فرایند جدایی گزینی اجتماعی- فضایی ایفا می نمایند.
بررسی و تطبیق شواهد ژئومورفولوژی و لرزه شناسی زمین ساخت فعال در محدوده زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی انواع ویژگی های ژئومورفولوژی مناطق فعال و شاخص های مربوط به آن ها، جهت انتخــاب و معرفی شاخص های مناسب برای منطقه زاگرس و تطابق نتایج به دست آمده با مطالعات لرزه شناسی دستگاهی و تاریخی می باشد. به این منظور یک مدل رقومی ارتفاع از داده های توپوگرافی SRTM با دقت 90 متر برای بخشی از زاگرس مرکزی تهیه شد. سپس در محیط های نرم افزاری آرک مپ، آرک ویو و گلوبال مپر ترسیم آبراهـه ها، تقسیم بندی زیر حوضــه ها و اندازه گیری شاخص ها انجــام گرفت. آنگاه در محیط Spss بین شاخص های مختلف همبستگی برقرار شده و مشخص شد که در این محدوده شاخص های تقارن حوضه(T وAf) مفید نبوده و ممکن است باعث ایجاد ابهام شوند. همچنین، شاخــص هایVf,Smf,Re,Hi در مقایسه با شاخــص های V,Facet%, Bs,V/A همبستگی بهتری با همدیگــر دارند. در نتیجه، شاخص های Vf,Smf,S,SL,Re,Hi مناسب ترین شاخص هایی می باشند که با ترکیب آن ها شاخص نسبی زمین ساخت فعال (Iat) تعریف شده و پهنه بندی منطقه بر اساس آن صورت گرفت. نتایج به دست آمده افزایـــش فعالیت زمین ساختی از زون سنندج ـ سیرجان به سمت زون زاگرس بلنـــد را نشان می دهد که این موضوع با نتایــج به دست آمده از زمین لرزه های دستگاهی و تاریخی همخوانی دارد. اما در محدوده زاگرس بلند، این شاخص حکایت از افزایش فعالیت های زمین ساختی از سمت جنوب شرقی به سمت شمال غربی را دارد؛ در حالی که در این مسیر، شدت زمین لرزه ها کاهش می یابد. این موضوع به دو صورت قابل توجیه است: یا این که جابجایی گسل ها در بخش شمال غربی، بیشتر به صورت خزشی و آرام بوده و یا این که در آینده احتمال وقوع زمین لرزه های بزرگی در این محدوده وجود خواهد داشت. در هر دو صورت این موضوع می تواند برای سد در حال احداث رودبار خطرناک باشد.
شاخص های زیست اقلیمی مؤثر بر ارزیابی آسایش انسان (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت پتانسیل های طبیعی، به عنوان بستر فعالیت های انسانی پایه و اساس غالب برنامه ریزی های محیطی و آمایش سرزمین را تشکیل می دهد. در این راستا ویژگی های اقلیمی و عناصر غالب آن در پراکندگی فضایی و شکل گیری رفتار محیطی جوامع انسانی نقش تعیین کننده ایی ایفا می کنند تا آنجا که امروزه مطالعات و بررسی های بیوکلیمای انسانی، پایه و اساس برنامه ریزی های شهری، عمرانی، سکونتگاهی، معماری، جهانگردی و غیره است. در این پژوهش، آسایش یا عدم آسایش انسان در شیراز بر اساس مدل ها و شاخص های زیست اقلیمی بیکر، ترجونگ، فشار عصبی، دمای مؤثر و (TCI) با استفاده از داده های آماری 39 ساله (1389-1350) مورد بررسی قرار گرفت و بهترین زمان برای انجام فعالیتهای محیطی وگردشگری در این شهر تعیین شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که شاخصهای بیوکلیمایی مورد استفاده، توانایی آشکارسازی دوره های آسایشی و عدم آسایش شیراز را دارند و با وجود تفاوت های جزئی، نمودهای نسبتاً همگونی از اقلیم آسایشی این شهر ارائه می دهند. بررسیها نشان داد که شیراز در طول سال با داشتن تنوع بیوکلیمایی،از شرایط گرم تا بسیار خنکی برخوردار است؛ طی فصول زمستان و تابستان از محدوده آسایش زیست اقلیمی خارج است و با آغاز فصول بهار و پاییز در ماه های گذار از سرما به گرما (فروردین) و گرما به سرما (آبان) اقلیم شیراز به شرایط آسایش انسانی نزدیک می شود. در مجموع بهار با شرایط منحصر بفرد آسایش انسانی، بهترین فصل برای انجام فعالیت های محیطی و گردشگری در شیراز است.
امنیت سکونت، کلید ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی مورد مطالعه: حوزه کلانشهر تهران (اسلامشهر، نسیم شهر و گلستان) و کرج در استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های سکونتگاه های غیررسمی که از آن بعنوان کلید حل سایر مشکلات نام برده می شود، مساله رسمی نبودن مالکیت و نبود امنیت در سکونت است. این مقاله به بررسی نمونه هایی از سکونتگاه های غیررسمی در ایران پرداخته است و هدف از آن، پی بردن به شرایط مالکیت و شرایط رسمیت سکونتگاه های غیررسمی است. مسأله حاضر این است که آیا مشکل مالکیت و رسمیت در اغلب یا همه سکونتگاه های مورد مطالعه کشور حاکم است؟ هدف، فهم مشکلات پایه ای مهم و مشترک در آنها برای سیاستهای مناسب است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی بوده و در آن از روش کمی با استفاده از آمارهای رسمی، اسناد و مدارک سازمانی و طرح های تحقیقاتی در کنار مشاهدات میدانی بهره گیری شده است. برای بررسی موردی، حوزه کلانشهر تهران، در استان تهران و کرج در استان البرز انتخاب گردید. همانگونه که یافته ها نشان می دهد، نحوه تصرف زمین در بیشتر محلات مورد بررسی در شهرهای مورد مطالعه، بصورت قولنامه ای بوده و افراد فاقد سند رسمی هستند. برای نمونه، نحوه تصرف بالاتر از 96 درصد ساکنین محلات غیررسمی کرج بصورت قولنامه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مشکل مهم و مشترک در تمام سکونتگاه های غیررسمی، رسمیت نداشتن سکونت مالکیت و فقدان امنیت در سکونت است. بنابراین، تدوین و اجرای سیاست ها و قوانینی برای حل این مشکل، از ابتدایی ترین و اساسی ترین اقدامات برای ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی است.
ارزیابی توزیع فضایی پارک های شهری تبریز با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS (روش تطبیقی تحلیل شبکه و بافرینگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مفهوم شهرها بدون فضای سبز در اشکال گوناگون آن، غیر قابل تصور است. فضای سبز در شهرها، به ویژه در شهرهای بزرگ و صنعتی، دارای عملکردهای مختلفی می باشند. بنابراین فضای سبز از یکسو موجب بهبود وضعیت زیست محیطی شهرها شده، از سوی دیگر شرایط مناسبی را برای گذران اوقات فراغت شهروندان مهیا می سازد. نمی توان از اهمیت و نقش فضای سبز شهری در حیات و پایداری آنها و تأثیرات فیزیکی و طبیعی آن در سیستم شهری و بازدهی های مختلف اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی آن چشم پوشی نمود. با این رویکرد فضای سبز شهری را می توان به عنوان مکان های بیرونی با مقادیر برجسته ای از حیات گیاهی و وجود عمده ای از مناطق شبه طبیعی تعریف نمود. مجموع پارک های شهری در تبریز به احتساب پارک های در حال احداث 1174 هکتار است که در مقایسه با دیگر شهرها در ایران نسبتاً بزرگ می نماید. اگر چه این اندازه ممکن است مطلوب به نظر آید اما بیشتر پارک های در حال احداث در بیرون از مناطق شهری مکان یابی شده اند. و شعاع دسترسی ساکنان شهر به این پارک ها به یک اندازه نیست. بنابراین فرصت برای دیدار از آنها به حداقل می رسد. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل شبکه در محیط GIS نحوه دسترسی معابر به پارک های شهری تحلیل شده و نتایج با روش تحلیل بافرینگ در محیط GIS تحت Spatial Analyzes مقایسه شده است. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که در تحلیل ساده بافرینگ در محیط GIS مساحت سرویس دهی پارک های شهری 11130 هکتار است که حدود 74% از کل شهر را تحت پوشش قرار می دهد. و مجموع سرویس دهی پارک های شهری در تحلیل شبکه 3127 هکتار (حدود 20% از کل شهر) است که حدوداً سرویس دهی پارک های شهری در روش بافرینگ است. این اختلاف بین قابلیت سرویس دهی واقعی و انتزاعی در روش تحلیل شبکه و بافرینگ عمدتاً ناشی از مکان یابی نامناسب پارک های شهری است. چنانچه در این پژوهش نیز مشهود است بررسی موقعیت واقعی پارک های شهری با روش تحلیل شبکه در محیط GIS رویکردی هدایت شده، بهینه و روشی عملی در فهم و مدیریت فضای پارک های شهری است. زیرا که شعاع دسترسی جزو مهمترین فاکتورها در برنامه ریزی شهری به شمار می آید.