فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۴٬۰۲۰ مورد.
منبع:
گردشگری و توسعه سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۷)
38 - 60
حوزه های تخصصی:
گردشگری پزشکی بعنوان یکی از شاخه های گردشگری سلامت، پدیده ای رو به رشد در قرن21 است که یکی از سریع ترین رشدهای بازار گردشگری را داراست. علی رغم قابلیت های ایران در گردشگری پزشکی، آمارها نشان می دهد سهم ایران از درآمدهای این صنعت ناچیز است. با توجه به فرصت های رو به رشد و رقابت فزاینده بین المللی در گردشگری پزشکی از یک سو و عدم بهره برداری مناسب از قابلیتهای کشور از سوی دیگر، این پژوهش سعی دارد با روش پژوهش کیفی و راهبرد تحلیل مضمون، به بررسی موانع توسعه گردشگری پزشکی در ایران و ارائه رهنمودهای کاربردی بپردازد. به این منظور با 16 تن از خبرگان این حوزه مصاحبه و پس از کدگذاری داده های مصاحبه، موانع توسعه گردشگری پزشکی در ایران استخراج شدند. سه مانع اصلی توسعه گردشگری پزشکی و ابعاد فرعی هر یک از آنها عبارتند از :1- موانع نظام اداری و خط مشی گذاری شامل ضعفهای نظام اداری، مسائل ناشی از تداخل حوزه سیاستی گردشگری و سلامت، ضعف همکاری بخش خصوصی و دولتی، ضعف نظام آماری و اطلاعات، ضعف نظارت و پایش.2- موانع زنجیره ارائه خدمات گردشگری پزشکی شامل ضعف فرایند ارائه خدمت، فعالیت غیررسمی و زیرزمینی، ضعف رقابت پذیری، موانع سرمایه گذاری. 3-موانع مربوط به بازارهای هدف گردشگری پزشکی شامل تعامل نامناسب با بیمار خارجی، ضعف در بازاریابی و تبلیغات، و موقعیت ضعیف رقابتی.
پایش روند دورنمای فرین های سرد ایران مبتنی بر برونداد مدل دینامیکی EH5OM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دگرگونی های آب وهوایی که ناشی از دگرگونی توزیع مقادیر فرین است به یکی از بحران های پیش روی بشر در سده اخیر تبدیل شده است. با آشکار شدن دگردیسی آب وهوا در مقیاس منطقه ای و بسامد رخدادهای فرین این پژوهش پایش دورنمای اثر گرمایش جهانی بر روند فرین های سرد ایران را هدف اصلی خود قرار داده است. به این منظور داده های مدل دینامیکی ترکیبی هواسپهر-اقیانوس EH5OM تحت سناریو انتشار A1B برای دوره زمانی 1/01/2015 تا 31/12/2050 میلادی با تفکیک مکانی 75/1×75/1 درجه قوسی از مرکز فیزیک ماکس پلانک بارگیری گردید. در گام بعدی جهت ریزمقیاس نمایی مدل EH5OM از مدل مرکز فیزیک نظری عبدالسلام موسوم به REGCM4 استفاده شد و داده های مدل با تفکیک مکانی 27/0×27/0 درجه قوسی خروجی گرفته و ماتریسی به ابعاد 2140×13410 ایجاد گردید. برای شناسایی روزهای فرین سرد از نمایه بهنجار شده ی دمای فوجیبه فومیاکی موسوم به انحراف بهنجار شده دما (NTD) استفاده شد و روند روزهای فرین با استفاده از روش نا پارامتریک Mann-Kendall و شیب روند با استفاده از روش Sen's محاسبه و در گام پایانی با استفاده از شبکه عصبی خودسازمانده (SOM) نقشه های ماهیانه ترسیم گردید. نتایج نشان داد بر اساس سناریو A1B بیشینه روند کاهشی فرین های سرد مربوط به فصل بهار، ماه دسامبر، مارس و ژانویه است و در مقابل بیشینه گستره روند مثبت فرین های سرد ایران در ماه های اکتبر و نوامبر نمایان گشت که این نکته گویای دگرگونی بی هنجاری منفی دمای کشور در دهه های آینده در فصل پاییز می باشد.
کشف نحوه تاثیرپذیری وفاداری گردشگران از رابطه عاطفی با برند با استفاده از قوانین انجمنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۰)
106 - 123
حوزه های تخصصی:
افزایش رقابت در صنعت هتلداری و افزایش دانش و آگاهی مشتریان هتل ها از خدمات و گزینه های انتخابی دیگر باعث شده است که وفاداری گردشگران به خدمات هتل به یکی از دغدغه های مدیران در صنعت هتلداری تبدیل شود. از انجایی که هتلهای پنج ستاره همواره از سطح قابل قبولی از کیفیت خدمات برخوردارند، برند را می توان یکی از مهم ترین عوامل در جذب و حفظ گردشگران مراجعه کننده به این هتلها دانست. درنتیجه؛ پژوهش حاضر در صدد بوده است تا با رویکردی نوین و با بهره گیری از روش قوانین انجمنی به بررسی نحوه تاثیرپذیری وفاداری گردشگران از رابطه عاطفی با برند بپردازد. جامعه آماری در این تحقیق کلیه مشتریان هتل های پنج ستاره مشهد مشتمل بر12هتل بوده و حجم نمونه، با استفاده از جدول مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای، 388 نفر برآورد شده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه استاندارد است که روایی آن توسط خبرگان تأیید شده و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برآورد شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش قوانین انجمنی و نرم افزار SPSS Clementine12 بهره گرفته شد. نتایج تحقیق بیانگرآن بود که در نهایت 78 قانون در خصوص نحوه تاثیرپذیری ابعاد وفاداری گردشگران از رابطه عاطفی با برند استخراج شد که 14 قانون آن بالاترین سطح اطمینان و جامعیت را داشته و درنهایت یک قانون بر هر چهار بعد وفاداری به طور یکسان تاثیرگذار بود که مدیران هتل می توانند از آن به عنوان قانون طلایی در بهبود وفاداری گردشگران بهره گیرند.
تحلیل آماری-همدیدی الگوهای سرماهای فراگیر غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
169 - 188
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از نمره استاندارد داده های دمای حداقل، مشخصه های آماری سرماهای فراگیر غرب ایران و شرایط همدید رخداد آن ها برای دوره 1992-2015 تحلیل شد. نخست با بررسی رخدادهای سرمایی و طبقه بندی آن ها و انتخاب آستانه معین برای تعیین سرماهای فراگیر، 176 روز سرد فراگیر در چهار ماه دسامبر، ژانویه، فوریه و مارس استخراج و سپس با استفاده از داده های ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 850 هکتوپاسکال و با استفاده از روش همبستگی 5 الگوی گردشی در ایجاد این سرماهای فراگیر استخراج شد. در میان این الگوها، الگوی چهارم با 105 روز رخداد به عنوان الگوی اصلی و الگوی سوم فقط با 3 روز به عنوان رخدادهای تصادفی شناسایی شد. از لحاظ فراوانی ماهانه و سالانه، برخی از الگوها مانند الگوی سوم در سال 2006 و الگوی پنجم در سال 1996 و فقط در ماه ژانویه رخ داده اند. برخی دیگر نیز مانند الگوی دوم در سال 2006 و الگوی چهارم در بیشتر سال های دوره مطالعاتی و در هر چهار ماه رخ داده اند. الگوی اول نیز از سال 2001 به بعد و در ماه های ژانویه و فوریه رخ داده است. واکاوی همدیدی روزهای نماینده الگوها نشان داد که عامل اصلی ایجاد سرماهای فراگیر غرب ایران با توجه به مکان گزینی مراکز فشار، نفوذ سرما از سمت شمال شرق، شمال غرب و شمال به منطقه می باشد. بطوریکه در الگوی اول و دوم از سمت شمال شرق، الگوی سوم و چهارم از سمت شمال غرب و الگوی پنجم نیز از سمت شمال فرارفت هوای سرد به داخل ایران و منطقه پژوهش اتفاق افتاده است.
ارائه یک مدل ساده برای تعیین مناطق در خطر سیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۵
79-98
حوزه های تخصصی:
تعیین محل های دارای پتانسیل بالای سیل گیری یکی از اقدامات اساسی برای کاهش خطرات سیل می باشد. در تحقیق حاضر اقدام به مدلسازی گسترش سیل با استفاده از طراحی نرم افزار آنلاین تحت وب با قابلیت پهنه بندی مناطق با پتانسیل سیل گیری از طریق به کارگیری داده های DEM نقشه های گوگل شده است. برای این منظور ابتدا بازه مورد نظر در رودخانه روی نقشه گوگل انتخاب شده و سپس در هر مقطع انتخابی حداکثر سطح مقطع برای عبور جریان محاسبه می گردد. با توجه به میانگین مقاطع در کل بازه و ویژگی های فیزیکی بازه انتخابی حداکثر دبی عبوری از بازه محاسبه می گردد. با این دبی پهنه ایمن گذر سیلاب روی نقشه مشخص می شود. برای دبی های بیش از دبی ایمن نرم افزار، مقطع به مقطع به محاسبه پهنه های در معرض خطر سیل می پردازد و در نهایت نقشه اراضی متاثر از سیل در حاشیه بازه انتخابی ترسیم می گردد. برای نمونه ابتدا مراحل آزمایش نرم افزار بر روی رودخانه خشک شیراز که به دریاچه مهارلو می ریزد مورد ارزیابی قرار گرفت که نتایج رضایت بخش بود. پس از آن اقدام به بررسی واقعه سیل اکتبر 2011 در رودخانه شهر آیوتایا در کشور تایلند گردید. بررسی تصویر ماهواره ای این سیل در کنار بررسی نقشه های توپوگرافی مسیر عبور رودخانه حاکی از وقوع سیلابی با دبی اوج 01/4113 متر مکعب بر ثانیه بود که در مقایسه با دبی 4200 متر مکعب بر ثانیه ثبت شده از آن واقعه سیل 1/2 درصد اختلاف داشت. در صورتی که این سیلاب با وضعیت فعلی منطقه رخ بدهد پهنه سیل گیر محاسبه شده در مقایسه با مساحت متاثر از سیل سال 2011 به میزان 63/17 کمتر است. همچنین سیل فروردین 1398 شیراز نیز شبیه سازی شد که باز گزارش هیأت ویژه بررسی سیلاب ها تطابق خوبی داشت.
واکاوی و ردیابی پدیده گردوغبار در جنوب و جنوب شرق ایران با استفاده از مدل HYSPLIT و اصول سنجش ازدور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال پنجم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
103-119
حوزه های تخصصی:
گردوغبار یکی از مخاطرات محیطی و از پدیده های جوی آشنا برای ساکنان مناطق جنوب و جنوب شرقی کشور است. که هر ساله خسارات فراوانی را به بخش های مختلف وارد می سازد. لذا در این پژوهش به بررسی و شناسایی منابع گردوغبار منطقه، شدت و فرکانس گردوغبار، الگوهای حاکم بر آن و مناطق تحت سیطره گردوغبار در طول دوره آماری 30 ساله (2013-1984) پرداخته شد . بدین منظور از ترکیب تحلیل های آماری، همدیدی و سنجش ازدوری و داده های GDAS ، داده های دما، سمت و سرعت باد و ارتفاع ژئوپتانسیل، تصاویر MODIS و داده های ساعتی ایستگاه های هواشناسی بهره گرفته شد. نتایج حاصل نشان داد که ماه های ژوئن، جولای ، اوت و می به ترتیب از نظر فراوانی و شدت با دید کمتر از 1000 متر بیشترین رخداد و ماه دسامبر کمترین رخداد گردوغبار را دارند و دریاچه خشک شده هامون، بیابان های افغانستان، حاشیه ها جنوبی و شرقی لوت، بیابان ربع الخالی، مناطق مرکزی و شمال شرقی عربستان و جنوب عراق، منابع اصلی و مولد گرد وغبار منطقه مورد مطالعه هستند. همچنین مسیر شمال – شمال غربی و شمال غربی - جنوب شرقی و در موارد محدودی غربی- شرقی مسیرهای اصلی ورود این پدیده به منطقه مورد مطالعه هستند. نتایج واکاوی همدیدی نیز نشان داد که در دوره گرم سال کم فشار موسمی و کم فشار جنوب شرق ایران با هم تلفیق شده و در نهایت در تقابل با پرفشار مستقر بر دریای خزر و شمال ایران سبب شیو فشار شدید و ایجاد بادهای پرسرعت بر روی جنوب شرق ایران می شود که با توجه به نبود رطوبت و خشکی منطقه، هسته گردوغبار شکل می گیرد و موقعیت مکانی کم فشار سبب مکش شدید هوا و انتقال این پدیده به جنوب شرق ایران می شود. در دوره سرد سال نیز با ورود بادهای غربی ناوه عمیقی بر روی مدیترانه در تراز میانی و پیرو آن ایجاد همگرایی سطحی و فعالیت بین دو مرکز واگرایی بالایی و همگرایی سطحی سبب ناپایداری شدید و صعود هوا روی عراق و عربستان می شود. نتیجه چنین سازوکاری ایجاد جریان های پر سرعت باد و در صورت کم بودن رطوبت، هسته گردوغبار بر روی منطقه شکل می گیرد.
مدل سازی ساختاری- تفسیری عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری مذهبی در ایران با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۵)
285 - 296
حوزه های تخصصی:
گردشگری مذهبی یکی از رایج ترین اشکال گردشگری در جهان است و صاحب نظران صنعت گردشگری بر این باورند که به لحاظ موقعیت فرهنگی – مذهبی خاص ایران در میان کشورهای دیگر، گردشگری مذهبی جای رشد و توسعه بسیاری در کشور دارد؛ هدف پژوهش حاضر، مدل سازی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری مذهبی در ایران با رویکرد آینده پژوهی و طراحی ارتباطات این عوامل می باشد. روش انجام پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی است. به منظور شناسایی عوامل مؤثر توسعه گردشگری مذهبی، از روش تحلیل محتوا استفاده شد. در بخش مدلسازی ساختاری تفسیری، از نظرات خبره دانشگاهی صاحب نظر در حوزه گردشگری و مراکز پژوهشی از طریق روش دلفی استفاده شده است. ابزار جمع آوری داده ها به صورت مصاحبه و پرسشنامه دوبه دویی می باشد و برای سنجش و ارزیابی روایی پرسشنامه از ملاک روایی صوری استفاده شده است. روابط بین عوامل موثر بر توسعه گردشگری مذهبی در ایران با استفاده از یک متدولوژی تحلیلی نوین تحت عنوان مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) تعیین و بصورت یکپارچه مورد تحلیل قرار گرفته است و در نهایت با استفاده از تحلیل MICMAC نوع عوامل مؤثر با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر عوامل ها مشخص و سطح بندی شدند. یافته های پژوهش نشان داد عوامل برنامه ریزی، سیاست-گذاری و نظارت کامل بر روند صنعت توریسم مذهبی با میزان قدرت نفوذ 8 بیشترین تاثیر و همچنین عوامل های مؤثر عدم دخالت دولت در برنامه های اجرایی و خصوصی سازی و ایجاد رشته دانشگاهی توریسم مذهبی مشترکاً با میزان قدرت نفوذ 2 کمترین تاثیر را دارد.
پارامترهای مؤثر بر مسائل زیست محیطی در شمال غرب ایران (مطالعه موردی: خشک شدن دریاچه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
143 - 157
حوزه های تخصصی:
مسائل زیست محیطی در جغرافیا و میان جغرافیدانان از اهمیت و جایگاه برجسته ای برخوردار است چراکه پایه های این حوزه علمی بر محیط زیست قرار دارد. مسائل زیست محیطی در کشور ایران در طی دهه های اخیر رشد قابل ملاحظه ای کرده اند و فضاهای جغرافیایی را تحت شعاع خود قرار داده اند. در این میان شمال غرب کشور وضعیت ویژه ای دارد؛ چراکه کم آبی دریاچه ارومیه توانایی از بین بردن اکوسیستم موجود در آنجا را به صورت بالقوه داراست. بر این مبنا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی پارامترهای مؤثر بر خشک شدن دریاچه ارومیه و رتبه بندی آن ها تلاش دارد گام مثبتی جهت ایجاد شناخت و تلاش جهت کاهش مسائل ناشی از این مشکل زیست محیطی بردارد. روش به کار رفته در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. روش جمع آوری اطلاعات بر مبنای کتابخانه ای و نیز میدانی (پرسشنامه ای) بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون T-test انجام شده است. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد 44 پارامتر در بعد انسانی، طبیعی و ترکیبی در خشک شدن دریاچه ارومیه نقش دارند. در بین پارامترهای انسانی مؤثر بر خشک شدن دریاچه ارومیه پارامترهای برهم زدن شرایط اکولوژیکی منطقه و کم توجهی به مدیریت منابع آبی، در پارامترهای طبیعی، تغییر بارش و کم شدن بارش و کم آبی و خشکسالی های پی در پی، و در پارامترهای ترکیبی، تغییر الگوی کشت و تولید محصولات پر آب و استفاده از تالاب ها بدون توجه به توان تالاب ها، اهمیت بیشتری در خشک شدن دریاچه ارومیه دارند.
نقش تجربه گردشگر در بهبود تصویر ذهنی مقصد گردشگری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
97 - 112
حوزه های تخصصی:
تجربه گردشگر از مقصد گردشگری می تواند بسیاری از جوانب نگرشی و رفتاری وی را در قبال مقصد گردشگری تحت تأثیر قرار دهد که تصویر ذهنی برند مقصد گردشگری از آن جمله است. لذا پژوهش حاضر در صدد مطالعه تأثیر تجربه گردشگر بر تصویر ذهنی برند مقصد گردشگری است. به این منظور مقصد گردشگری اصفهان به عنوان مورد مطالعه انتخاب شد. جامعه آماری پژوهش شامل آن دسته از گردشگران خارجی است که در آبان ماه 1396 به شهر اصفهان سفر کرده اند. از این جامعه نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. برای گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه ای حاوی 22 سوال با مرور ادبیات پژوهش در زمینه متغیرهای پژوهش طراحی شد. برای بررسی و تأیید روایی پرسشنامه حاضر، روایی محتوایی آن مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. این ضریب برای پرسشنامه مذکور 841/0 بود که پایایی آن را تأیید می کند. به منظور بررسی داده های پژوهش و آزمون فرضیه ها از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزارهای آماری SPSS و Amos استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد کلیه ابعاد تجربه گردشگر (تجربه حسی، عاطفی، ذهنی و رفتاری) تأثیر مثبت و معنی داری بر ابعاد تصویر ذهنی (عاطفی، شناختی و رفتاری) برند مقصد گردشگری دارد. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد تصویر ذهنی عاطفی و شناختی از برند مقصد گردشگری تأثیر معنی داری بر تصویر ذهنی رفتاری از برند مقصد دارد. در نهایت نیز برخی پیشنهادهای کاربردی و محدودیت های پژوهش ارائه شده است.
The Causes of South West Asia Tensions and the Presence of World Powers in the Region; with Emphasis on Geopolitics of Energy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
178 - 209
حوزه های تخصصی:
Since the Persian Gulf region is rich in energy resources, it has always been a witness to the presence of out-regional powers. In order to politically and economically dominate the region in different eras, the great powers formulated short-term and long-term plans. Among all, in order to maintain its economic supremacy in the world and maintain the regional order, the United States of America paid special attention to the Persian Gulf. Therefore, it found the cooperation with the Arabic countries in line with its policies a step towards energy security of this region so that it could transport oil and gas resources to its country with spending a little amount of money. In the meantime, other major powers such as the European Union, Russia, and China need energy resources of the Persian Gulf for launching their industry. Obviously, this can increase the confrontation of great powers with each other in the Persian Gulf region. This study sought to investigate the reasons for the presence of powers in the Persian Gulf region. Therefore, research methodology in this study was analytical-descriptive, and data were collected through library research and fieldwork in order to analyze the consequences of the presence of out-regional powers in the Persian Gulf. Hence, with the prevalence of regional conflicts and strife in South West Asia, we witnessed the change of the geo-economic structure of gas and oil; the reason for the presence of world powers in this area is to first supply the needed energy of their country in order to run industry and to secondly limit their competitors’ energy supply. <br /> <br />
تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکتی بر وفاداری مشتری و جایگاه برند با نقش میانجی ارزش مشتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئولیت اجتماعی شرکت، مفهومی که چندی است در دنیای امروز و به ویژه سازمان های بزرگ جایگاهی برای خود پیدا کرده است. مسئولیت اجتماعی شرکت ها در پیوند با مسئولیت شرکت در برابر جامعه، انسان ها و محیطی است که شرکت در آن فعالیت می کند و این مسئولیت از اهداف اقتصادی و مالی فراتر می رود. در نتیجه تحقیق حاضر به بررسی تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر وفاداری مشتری و جایگاه برند با درنظرگرفتن متغیر میانجی ارزش مشتری در شرکت های گردشگری مستقر در شهر تهران پرداخته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و روش پژوهش، توصیفی- همبستگی است. جامه آماری، مراجعه کنندگان شرکت های گردشگری مستقر در شهر تهران در تابستان 1396 بود. حجم نمونه برابر با 200 نفر، به روش نمونه گیری در دسترس و آسان، انتخاب شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات متغیرهای تحقیق، پرسشنامه استاندارد بوده که به منظور سنجش روایی آن از روش های روایی همگرا و روایی واگرا و برای بررسی میزان پایایی از دو معیار آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده گردید. داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS و PLS تجزیه و تحلیل شده است. نتایج تحقیق بیانگر اثر مثبت مسئولیت اجتماعی شرکت بر وفاداری مشتری و جایگاه برند و همچنین اثر مثبت ارزش مشتری بر وفاداری مشتری و جایگاه برند در شرکت های گردشگی شهر تهران است. نتایج همچنین نشان می دهد که ارزش مشتری متغیری میانجی است که در رابطه بین مسئولیت اجتماعی شرکت و وفاداری مشتری و جایگاه برند نقش دارد.
Geopolitical Strategy to Settle the Crisis of Pandemic Diseases(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
From the end of 2019, the world has faced with instability resulted from Corona Virus (COVID-19) pandemic (WTO. (1),2020); a fatal and destructive virus which can have many lessons for the vulnerable world. The virus has spread to the entire world and has affected all of the states of the world which have affected by complicated and interwoven economic, social and spatial actions.
The twenty-first century world is under threat by one of the smallest microscopic families. One of the hypotheses is that because natural order requirements are neglected, the nature has given the clearest answer and reaction and it will continue, if the destruction continues (Andrawes,2020). It is obvious that COVID-19 is not the first and the last one from pandemic diseases in human live, but it is a part of historical process of pandemic diseases and spreadable to the entire world that some other cases will be emerged in the future. So, based on such experiences, WHO, national and local states, civil organizations and citizens should design appropriate and synergic reactionary patterns to confront with them and execute the designs with previous preparations.
The world mutation of the virus is started from a living organism (bat, pangolins or any other creature) in micro space, namely from a local market in Wuhan City (Hui and others,2020:265-266). But, the pattern of virus transmission was in a way that spread to world, rapidly and became a global epidemic and pandemic (Roumina,2020). Local origin, weakness of science, transmission rate, geographic spread pattern, global epidemic, different and doubtful reactions by the states and its destructive and multi-faceted effects can be an experience for the states, citizens and common reactions of the world society to similar threats in the future.
In global scale, the pattern of virus spread is pandemic and has spread to all of the states (WHO,2020). Even the states that have had high level of control power, they have been only able to delay its spread to inside of their territory and have not been made free from economic consequences and global fear from Coronavirus. Today, economic, social and spatial actions in the world are affected by Coronavirus monster. The chain of global production, distribution and consumption is extracted from normal cycle, at least for short term (Nguyen,2020). Because of the decrease in the global production and transportation activities, oil consumption has reached to its lowest rate and its price was negative. Many economic, social, cultural, scientific and administrative activities like business, transportation, trade, education, religious rituals, and tourism etc. activities have been decreased. Decreasing process of global economic growth and falling stock exchange in developed states are emanated from Coronavirus pandemic in the world (The Economic Times,2020). Networked economy and economic interdependence in the world from one hand, and huge effects of this phenomenon on the industrialized developed states are among the issue which will affect the global economy for long time. It seems that heavy shadow of the pattern of global distribution of China’s economic productions is in direct connection with Coronavirus fast spread in the other regions of the world. If this was occurred in any other state in the world, it would not be spread with this speed, geographically/spatially. Spatial and time pattern of Coronavirus spread show China geopolitical power and influence in the other geographic spaces of the world.
Although some states closed their political geographic borders to confront with the virus spread, but they were not successful in this domain and the virus spread to the world. Closing or non- systematic hasty controlling of the borders in local and national scales were the first strategy of the states in which only some states earned relative success (Worldometers Website, 2020). It seems that closing or controlling of the international and internal borders with cellular approach toward geographic space and time as human structure habitations to close or reduce spatial transactions to the extent of inevitable necessities is a geographical strategy which can control epidemic diseases and preserve human immunity and guarantee human health and human structures in micro and macro levels.
But, unfortunately China as the geographic origin of Coronavirus epidemic (Shadi,2020), and then WHO and consequently national states ignored their political/geographic responsibility and also ignored to codify geopolitical strategy to confront with the virus and acted with delay and incompletely and caused spread of the virus in global scale and pandemic. They should accept the consequences of ignoring the mentioned strategy or postpone in taking appropriate measures to control Coronavirus and development of hygienic threats against micro and macro geographic spaces which act as habitations of human structures and human society totality.
At least there is a one difference among the states in the domain of spatial/ geographic reactions towards Coronavirus crisis, and that is the fact that Coronavirus was emanated from Wuhan in central region of China, but China prevented the virus spread to the other spaces of China by taking the strategy of geographic isolation and cutting or decreasing in spatial relations and taking strict state policies (Financial Times,2020). But, some European States, the US and Iran had unsystematic, doubtful and postponed geographic reactions, and caused the virus spread from its origin to the other geographic spaces and caused to incontrollable geographic pollution.
This experience showed that it seems that coherent political systems with higher power of control, ignoring their political ideology, are successful in the domain of human health security than plural political systems and also weak systems. This experience can be starting point in ideological and attitude revolution in the citizens towards political thoughts and state paradigms in the world and can change the citizens’ perceptions and expectations toward the states’ structures and the criteria of legitimacy.
The level of development and extensive relations with China shows that developed states and also the states which are more dependent in the network of China’s economy are more infected by the virus than developing states. These states have the more cases and deaths. It seems that there is a direct relation between the level of economic interdependence with China’s economy and increase in the cases of Coronavirus and its spread (Goldin,2020). This shows high level and multifaceted level of transactions and mutual interdependence between the states and China as the origin of COVID-19 which caused the virus spread to these geographic spaces and located the cycle of virus spread in the patterns of local and regional spatial actions of the other states. This process caused doubled spread of COVID-19 in geographic spaces of the other continents and global epidemic. The spread and epidemic of the virus in Saudi Arabia, Turkey, Italy, Iran, the Middle East, France, Britain, Eastern and Western Europe countries, Russia, the US and Canada etc. that are among developed states or are in connection with China’s economy is explainable in the frame of interdependence model.
In international scale, the states which reduced, controlled or managed spatial transactions and relations with the origin state namely China were less damaged and some states such as Iran that ignored the threat and continue its spatial transactions with China were more damaged.
The infected countries are faced with different challenges in national scale, and their economies have gotten Corona arrangement, formally and informally. Allocation of huge financial resources to prevent, confrontation, supply of medical equipment and supply of medical expenses have put the economies under pressure. From the other hand, crisis in small, medium and large scale firms have caused decrease in national production and have challenged economic growth and development. In informal economic domain, dark economic boom in economic systems which have gaps, have shown their inefficiency in such a situation. This issue is more critical in the states which face with wide spread of the virus and have not had appropriate financial resources and reserves. However, the lost costs in developed states are more than in developing states and they have suffered more.
Medically, healthy human with immune and resistant immunity system are less vulnerable in confrontation with the virus (WHO (2),2020), likewise in national scale, flexible and powerful systems have more power to cross from the crisis and weak systems will be faced with big challenges emanating from Coronavirus crisis. The consequences of Coronavirus crisis may last for several decades in these systems.
Regarding the above mentioned debate, Coronavirus crisis is one of the least experienced geopolitical crises of last decades which spread to the world incredibly fast and have made vulnerable geographic, biological, economic and social security of the spaces and have shocked and crippled the world. No matter where or what it is originated from, its consequences is global. It has spread to the world in a little time, and infected millions of people, and decreased global economic growth in developed states and it may collapse or bankrupt the economies of the developing states. This dangerous enemy has no weaponry and no complicated equipment, but it is developed through persons and needs and human spatial, economic and social transactions and it is become the biggest challenges of the world in short time and has minimized bilateral and multilateral spatial transactions in all local, area, regional, national and global scales.
So, confront with Coronavirus crisis, COVID-19, and newfound and pandemic diseases requires new applied paradigm in human minds which regardless of enemy-making policies originating from power relations, makes cooperation among the states necessary in interdependent and interconnected world in regional and global scales. It is fact that none of the states, even if it is the most powerful state in the world such as the US, cannot confront with the Coronavirus crisis or similar crises per se. As Coronavirus crisis is global, the exit path also requires global thought based on geopolitical strategy.
The experience of this global crisis shows that the virus threat is not limited to one or several states, but its threat and spread in a state means the threat and spread to the all of states and human being and living on planet earth (WTO (3),2020). Also, control and confront with this threat goes beyond from a state power or regional political system such as the EU. For this reason, there is not an alternative than dependence on multilateral cooperation and participation of all of the states. This crisis can form a geopolitical cooperation pattern base on peace for newfound crises.
Dimensions of geopolitical strategy to confront and control of the pandemic epidemics similar to Coronavirus in the world are as under:
1.preliminary and immediate responsiveness of Security Council and General Assembly of the UN as an institution of political management of global space in considering pandemic epidemics as threats to international security and then mobilization of the states and governments to control and confront with it by central role of WHO;
2.inherent responsiveness of WHO to manage operational project of controlling and confronting with epidemics at their preliminary stages and not to find moral suggestions and consultants sufficient;
3.creation of common perception and approach towards epidemics among all of the UN member states as a threat to national security for all of the nations and states;
4.take initiatives to international cooperation and creation of powerful mechanism to form rapid and effective inter-state cooperation to confront with epidemics in regional and global scales by WHO;
5.organizing of operational teams to international technical and consulting helps and supports to the state or states infected by epidemics;
6.duties division and obligations related to public responsiveness of the states to confront with epidemics and mobilization of international and non-infected states facilities to support infected states by WHO;
7.establish united spatial political management among international, regional, national, sub-national, local and residential levels in coordination with WHO and local states to organized, effective and targeted confront with the epidemics;
8.having perception of national security threat towards epidemics spread to internal space of the territory of the states and nation’s habitations by national states;
9.having cellulous approach towards spaces and places of human living in micro scale (family scale of resident, proffered);
10.establish technical, institutional and specialized systems to national monitor and alarm in relation with newfound epidemeis, even usual epidemics in the state;
11.rapid and effective responsiveness of national states to control and confront with microbial threats and preserve bio security of citizens and habitations against epidemics;
12.rapid activation of controlling function and possibly closing the borders and land, air and sea border gates and decrease or stop spatial/ geographic transactions in social, economic and cultural facets with abroad in particular with the infected states and geographic spaces;
13.structural and functional organizing and to give the power and authority to the national and local operating systems to confront with epidemics;
14.emergency isolation and strict control and decrease in geographic (spatial / place) transactions in interstate scales which are suspected to be infected;
15.exertion of hygienic controls to infected persons and isolation of their place from other citizens;
16.justifying citizens and civil institutions in relation with legal and moral responsiveness against other citizen's health and invitation to cooperate with the states and plans of control and confront with epidemics;
17.establish or organizing of sustainable bio-army institution against future biological threats to the state due to supply and guarantee hygienic, food, physical and psychological security of citizens and inner geographic places and spaces of the state;
18.establish united multi-level and multi-faceted management system with accrue duty division between national, province, local and residential levels in a situation of epidemics and pandemics in the state;
19.taking policies and compensatory actions by the central and local states to supply public social welfare services, biological immunity, hygienic and medical services, losing jobs, economic and financial supports etc. in pandemic period to the vulnerable and damaged citizens and paying the costs from national and public resources;
20.permanent monitoring of epidemic situation and simultaneously with starting process of spatial/ social contraction in the state, execution of gradual process of decrease in geographic/ social limitations in national and local levels by the central state and normalization of living situation of the citizens in the country and reaching at final stage of the crisis.
تبیین نقش عوامل ژئوپلیتیکی بر استقرار رژیم حقوقی دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
1 - 22
حوزه های تخصصی:
خزر، دریای بستهای است که تاکنون رژیم حقوقی آن تعیین نشده است. مشکل اصلی عدم استقرار رژیم حقوقی خزر، ریشه در شرایط جغرافیایی آن دارد. کنوانسیون 1982، استقرار رژیم حقوقی دریاهای بسته را در اختیار کشورهای ساحلی گذاشت. عدم اتفاق آراء در چگونگی تحدید حدود، خزر را به یکی از مناطق بحرانی تبدیل کرد. شرایط خاص ژئوپلیتیکی بعد از فروپاشی شوروی، زمینه ساز قلمروسازی، حوزه نفوذ، رقابت بین قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای گردید. هرگونه توافقات و همکاریهای منطقهای از جمله تعیین رژیم حقوقی را به چالش کشید و توانست آن را به تأخیر بیاندارد. تحقیق حاضر نیز بر آن است تا نقش شرایط ژئوپلیتیکی را بهعنوان یکی از عوامل جغرافیایی تأثیرگذار در استقرار رژیم حقوقی دریای خزر مورد بررسی قرار دهد. مؤلفه های ژئوپلیتیکی می توانند در تعیین مرز دریایی و دستیابی بیشتر به مناطق دریایی تأثیرگذار باشند. این مؤلفهها شامل الگوی روابط درون منطقه ای، قلمروسازی، حوزه نفوذ، رقابت، حضور و تهدیدات قدرت های منطقهای و فرامنطقه ای باشند که مطابق با کنوانسیون 1982 مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که بهره برداری از منابع هیدروکربن و انتقال آن موجب حضور کشورهای فرامنطقه ای با علایق اقتصادی و استراتژیک متفاوت، در منطقه خزر شد. کشورهای قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان به جهت عدم اعتماد به قدرتهای منطقهای و ترس از آنها خواهان حضور قدرتهای فرامنطقهای، در ابعاد سیاسی، نظامی، اقتصادی میباشند و قدرتهای منطقهای (ایران و روسیه) حضور قدرتهای فرامنطقهای بویژه آمریکا را موجب تهدید حوزه نفوذ خود قلمداد میکنند و در پی رقابت با آنها بر آمدهاند.
ارزیابی میزان پایداری گردشگری روستایی: مطالعه موردی دهستان هوره، استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
135 - 159
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر ارزیابی پایداری گردشگری روستاهای دهستان هوره در استان چهارمحال و بختیاری بود. اطلاعات تحقیق به دو روش اسنادی و میدانی جمع آوری شد. جامعه آماری تحقیق شامل 3267 خانوار و گردشگران روستاها بود که از آن میان، 344 سرپرست خانوار و 170 گردشگر به عنوان نمونه تحقیق تعیین شدند. نتایج نشان دهنده پایداری پایین ابعاد زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی روستاها بود؛ و در این زمینه، کمترین میزان پایداری از دید پاسخ گویان به شاخص های آلودگی (با میانگین 205/0)، امنیت (با میانگین 305/0) و منابع سرزمین (با میانگین 316/0) مربوط می شد و بهترین وضعیت شاخص ها نیز مربوط به افزایش آگاهی (با میانگین 497/0)، جلوگیری از مهاجرت (با میانگین 415/0) و عدالت و رفاه اقتصادی (با میانگین 410/0) برآورد شد. بر این اساس، برنامه ریزی برای توسعه پایدار گردشگری از الزامات اساسی برای بهبود شرایط زیست و فعالیت در محدوده مورد مطالعه به شمار می رود.
ارزشیابی اثرات اجرای سیاست اسکان مجدد در نواحی روستایی مبتنی بر رهیافت معیشت پایدار (مورد مطالعه: بخش مرکزی شهرستان آوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جابه جایی به معنای "عمل مکان گزینی جدید" یکی از سیاست های اجرایی است که برای بازسازی پس از وقوع بلایای طبیعی یا انسانی اتخاذ می گردد. این بلایا به هنگام وقوع؛ معیشت جامعه آسیب دیده را به شدت تحت تأثیر قرار می دهند. در این پژوهش سعی شده است که اثر این سیاست بر مؤلفه های معیشت پایدار در روستاهای آبدره، چنگوره و سعیدآباد از توابع بخش مرکزی، دهستان حصار ولی عصر در شهرستان آوج، مورد ارزشیابی قرار گیرد. روش پژوهش در تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی از نوع زمینه یاب یا پهنا نگر (پیمایشی) بوده و بر اساس هدف کاربردی است. جامعه آماری مورد مطالعه خانوارهای سه روستای مذکور هستند. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران مجموعاً 212 خانوار برآورد شد. برای انتخاب نمونه ها، از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز، از روش های کتابخانه ای و میدانی، فن پرسشگری و ابزار پرسشنامه استفاده گردید. همچنین، از روش های آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس، رگرسیون و تحلیل مسیر) و نرم افزار SPSS برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده گردید. بر اساس یافته های پژوهش این نتیجه حاصل شده است که اجرای سیاست اسکان مجدد- در چارچوب اقدام جابجایی – تا حدودی توانسته زمینه ساز ارتقای مؤلفه های معیشت پایدار در روستاهای جابه جا شده شود. تحلیل وضعیت معیشت پایدار به تفکیک مؤلفه های آن نشان داده است که؛ سرمایه فیزیکی از وضعیت خوبی برخوردار است؛ سرمایه های طبیعی، مالی و اجتماعی دارای وضعیت متوسط هستند و سرمایه انسانی در وضعیت نامناسب قرار دارد.
تغییرپذیری روند عمق برف در پهنه شمالی ایران مبتنی بر پایگاه داده ECMWF نسخه ERA Interim(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات برف در سال های اخیر تحت پدیده گرمایش جهانی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. اهمیت این پدیده به علت خشک و نیمه خشک بودن بخش قابل توجهی از ایران که مناطق کوهستانی به عنوان تأمین کننده آب ایفای نقش می کنند، از اهمیت شایان توجهی برخوردار است. در این پژوهش با هدف ارزیابی تغییرات روند عمق برف از دو روش ناپارامتریک Mann–Kendall و Sen's Slope در پهنه شمالی ایران طی دوره آماری 2015-1980 مبتنی بر داده های شبکه ای پایگاه ECMWF نسخه ERA Interim با تفکیک مکانی 125/0×125/0 درجه قوسی استفاده شد. نتایج نشان داد غالب روند و شیب روند به دست آمده کاهشی و معنی دار است. این روند کاهشی برای قزوین، زنجان، آذربایجان شرقی و تهران شدید تر است. همچنین روند افزایشی عمق برف که در غالب ماه های مورد بررسی معنی دار نیست به غیراز دو ماه اکتبر و نوامبر که در البرز مرکزی مشاهده شد در سایر ماه ها در مناطق مرزی شمال غرب و شرق کشور مشاهده شد. فصل زمستان بیشینه روند کاهشی را نشان داده است؛ به طوری که روند کاهشی بیش از 96 درصد از پهنه های هم روند را در بر گرفته است. پس از فصل زمستان به ترتیب ماه آوریل از فصل بهار و فصل پاییز بیشینه روند کاهشی را نشان داده اند. می توان اذعان داشت که زمستان های پهنه شمالی ایران در حال گرم تر شدن است که می توان این روند کاهشی عمق برف را در پاسخ به گرمایش جهانی یاد کرد.
The Middle East Security and Donald Trump’s Grand Strategy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
20 - 52
حوزه های تخصصی:
The Middle East region has been a longstanding major source of concern for American leaders due to its eternal religious and cultural relevance, a strategically pivotal location, huge oil reserves, interlocked and intractable conflicts, and the persistence of major security threats such as terrorism and the risk of nuclear proliferation. <br />The Middle East region is undergoing security shifts. Regional security in the Middle East will be changed in Trump era. Security and power in each region has connected, empowered and influenced a new generation of young people, who are questioning political authority with new intensity. <br />The outcomes of the Arab Spring mostly disappointed the world and its policymakers. The region is violent; disfigured by inter and intrastate conflict and by sectarian divisions. Power and security in Middle East countries has been fragmented. The nature of security in Middle East policy is based on Proxy war and Non-state actor’s initiation. Non-state actor who are active in the region, are both a symptom of state weakness and amplify the threats to states. <br /> The Middle East region recognize with economic bedrock of the regional security as exports of hydrocarbons is under threat. Surveying the region shows that, in the throes of historic turmoil and facing massive challenges. The US, UK and other European countries has critical interests in the region, both economic and security. Moreover, what is happening in the Middle East, it will be expanded to other regions and does not stay in the Middle East. In this situation, Trump’s policy and strategy lead to instability, turmoil and power transition. For control and leading this process, world politics to need co-operational security model with other great powers and regional actors like Iran, Turkey and Saudi Arabia. <br />This article, by descriptive-analytical method, seeks to study the "Trump’s Grand strategy in the Middle East". the main hypothesis emphasis that “U.S strategy on Middle East in Donald Trump policy based on offshore balancing, proxy war and increasing chaos’’. <br /> <br />
بررسی فاکتورهای زیست محیطی مؤثر در انتشار نیترات در آبخوان چادگان استان اصفهان) با استفاده از آنالیز مؤلفه های اصلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
19 - 40
حوزه های تخصصی:
بحران آب در کشور ما و به تبع آن برداشت بی رویه از آب های زیر زمینی باعث شده است که شناسایی مناطق آسیب پذیر آبخوان و مدیریت بهره برداری از منابع آب و کاربری اراضی به عنوان یکی از ضرورت های اصلی در سراسر کشور شناخته شود که باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. از بین آلاینده های مختلف، نیترات به عنوان یکی از شاخص های شیمیایی آلودگی آب مورد توجه بوده است. به منظور ارزیابی تأثیر فاکتورهای زیست محیطی مؤثر در آلودگی نیترات در آب های زیرزمینی، آبخوان چادگان که یکی از زیرحوضه های اصلی گاوخونی محسوب می گردد و از دو دهه اخیر در معرض آلودگی های شدید انسانی قرار گرفته است، انتخاب گردید. این مطالعه به طور ویژه به بررسی 1) توزیع شوری آبخوان چادگان در دو دهه اخیر (1395-1374)، 2) توزیع نیترات در آبخوان آبرفتی چادگان و 3) تعیین سهم نسبی پارامترهای زیست محیطی (از قبیل کاربری اراضی) در آسیب پذیری آب های زیرزمینی پرداخته است. در این تحقیق رتبه هر یک از نقاط نمونه برداری برای لایه های مدل دراستیک و کاربری اراضی منطقه تعیین گردید و در نهایت با استفاده از روش آماری چندمتغیره آنالیز مؤلفه های اصلی، فاکتورهای کنترل کننده کیفیت آب آبخوان چادگان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد شوری آب زیرزمینی چادگان در محدوده 250 تا µS/cm 408 قرار گرفته است و در دو دهه اخیر (از 5/308 در سال 1374 تا µS/cm 2/359 در سال 1395) به طور مستمر افزایش یافته است و میزان شوری در قسمت های شمالی و جنوبی منطقه در سال های 1374، 1389، 1392 و 1395 نسبت به قسمت های مرکزی آبخوان بیشتر است. از دیگر نتایج این تحقیق می توان به غلظت 15 تا mg/l 37 نیترات در سال 1395 به دلیل برهمکنش فاکتورهای آسیب پذیری ذاتی (عمدتاً هیدرولوژیکی) و کاربری اراضی در قسمت های شمالی و جنوبی آبخوان چادگان اشاره نمود.
شناسایی و اولویت بندی شاخص های مؤثر در عدم مشارکت جوامع روستایی در طرح های بیابانزدایی (مطالعه موردی: منطقه موسیان، شهرستان دهلران، استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم مشارکت مطلوب جوامع محلی یکی از دلایل اصلی بازدهی کم طرح ها و پروژه های منابع طبیعی می باشد. در این تحقیق، پس از تعیین معیارها و شاخص های مؤثر در عدم مشارکت مردمی، اقدام به تدوین پرسش نامه و تعیین روایی آن توسط کارشناسان مربوطه گردید. سپس با استفاده از فرمول کوکران تعداد 189 خانوار از 5 روستای شهرستان دهلران انتخاب گردید. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل فرایند سلسله مراتبی ( AHP ) و آزمون ناپارامتریک فریدمن استفاده شد . اولویت بندی شاخص ها از دیدگاه کارشناسان نشان می دهد که معیارهای طراحی- اجرایی و آموزشی-ترویجی به ترتیب بیشینه و کمینه اولویت را به خود اختصاص داده اند. رتبه بندی معیارها با استفاده از آزمون فریدمن از نظر ساکنین روستا نیز نشان داد که معیارهای اقتصادی و آموزشی- ترویجی بیشترین و کمترین رتبه را دارند. همچنین، رتبه بندی شاخص های مؤثر در عدم مشارکت مبتنی بر آزمون فریدمن از دیدگاه کارشناسان و ساکنین روستا، نشان می دهد که در معیار اقتصادی، شاخص «نادیده گرفتن درآمد مردم به عنوان انگیزه اقتصادی مستقیم در اجرای طرح ها»، در معیار طراحی- اجرایی از دیدگاه کارشناسان شاخص «نبود برنامه مدیریت جامع مشارکت محور با هدف بیابانزدایی» و از دیدگاه ساکنین روستا «عدم توجه به نظرات مردمی در مراحل طراحی و تدوین پروژه ها» و در معیار اجتماعی نیز از دیدگاه کارشناسان شاخص «وابستگی مردم روستا به قدرت دولتی» و از دیدگاه ساکنین روستا «عدم اعتماد به نتایج طرح های بیابان زدایی» و در معیار آموزشی- ترویجی نیز از هر دو دیدگاه «عدم آموزش ساکنان منطقه در خصوص طرح های بیابان زدایی» به عنوان مهمترین شاخص ها رتبه بندی شدند.
پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در منطقه اسپیران استان آذربایجان شرقی با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقوع زمین لغزش از جمله مخاطراتی است که خسارات جانی و مالی فراوان به دنبال دارد. یکی از اقدامات اولیه جهت پیش گیری یا کاهش خسارات ناشی از این پدیده، تهیه نقشه پهنه بندی خطر و شناسایی نواحی مستعد برای وقوع آن است. در این مقاله، نقشه حساسیت به رخداد زمین لغزش در بخش اسپیران واقع در شهرستان تبریز، استان آذربایجان شرقی، به دست آمده است. برای این منظور ابتدا عوامل مؤثر در وقوع پدیده مذکور شناسایی و سپس لایه های اطلاعاتی مورد نیاز شامل نقشه های زمین شناسی، طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، بارش، گسل، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه ها، فاصله از جاده و فاصله از مناطق مسکونی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شدند. این لایه ها به عنوان متغیر مستقل وارد مدل رگرسیون لجستیک گردیدند تا وزن و نقش هریک از آنها در وقوع زمین لغزش در منطقه مطالعاتی مشخص شود. علاوه بر آنها نقشه پراکنش زمین لغزش های قبلی منطقه نیز آماده سازی و به عنوان متغیر وابسته مدل رگرسیون لجستیک در نظر گرفته شد. به این ترتیب ضرایب مدل تعیین شدند و با شاخص هایPseudo R Square، راک (ROC) و کای اسکور ارزیابی گردیدند و مورد تأیید قرار گرفتند. به عنوان نمونه، مقدار شاخص راک برابر 957/0 به دست آمده که مقدار بالایی است و نشان می دهد که زمین لغزش های مشاهده شده، رابطه قوی با مقادیر احتمال حاصل از مدل رگرسیون لجستیک دارند. در ادامه با استفاده از این ضرایب، معادله ای تشکیل شد تا احتمال وقوع در قسمت های مختلف منطقه مطالعاتی مشخص شود. با توجه به مقدار ضرایب به دست آمده می توان گفت که زمین شناسی و کاربری اراضی مهم ترین عوامل در وقوع زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه می باشند. در نهایت نقشه پهنه بندی خطر ایجاد گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که حدود 10 درصد از سطح منطقه در کلاس های خطر زیاد و بسیار زیاد قرار گرفته اند که اغلب دارای پوشش مرتع می باشند.