فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۴٬۰۲۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین چالش های پیش روی توسعه کشاورزی در مناطق روستایی عدم استفاده بهینه از عوامل تولید بویژه زمین و آب است که با مسئله خردبودن و پراکندگی اراضی متعلق به هر یک از بهره برداران در ارتباط می باشد. برای حل این چالش در کشورهای مختلف از سیاست های یکپارچه سازی اراضی به عنوان یک راه حل منطقی و قابل اجرا استفاده شده است. هدف از این پژوهش ارزیابی نقش یکپارچه سازی توافقی اراضی کشاورزی در بهبود کارآیی عوامل تولید در بهره برداری های آبی در دهستان خرارود- شهرستان خدابنده است. نوع تحقیق کابردی و روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی می باشد و برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه) استفاده شده است. به این منظور، از تعداد 50 طرح که در دو دهه اخیر که با همکاری 285 بهره بردار کشاورزی اجرا شده است، با استفاده از روش نمونه گیری کوکران تعداد 104 نفر از بهره برداران به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آماری آزمون کای دوپیرسن، جدول توافقی، آزمون ناپارامتری ویلکاکسون، آزمون فریدمن و تحلیل واریانس استفاده شده است.نتایج مطالعه نشان می دهد که تفاوت معناداری در دوره قبل و بعد از اجرای طرح در تعداد قطعات اراضی هر بهره بردار بوجود آمده و این امر توانسته است تغییرات مهمی در بهبود کارآیی عوامل تولید ایجاد کند. از طرفی دیگر، از دیدگاه کشاورزان نمونه بیشترین و کمترین تاثیر مستقیم در بهره وری عوامل تولید به ترتیب با مولفه های مربوط به درامد و اشتغال کشاورزان و هزینه های فعالیت های کشاورزی با مقدار 498/0 و 024/0 ارتباط دارند.
معرفی کشورها؛ سریلانکا
حوزه های تخصصی:
تأثیر وضعیّت اجتماعی اقتصادی مرزنشینان بر قاچاق کالا (مطالعه ی موردی: استان-های سیستان و بلوچستان، بوشهر و کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه ی بدون برنامه و یک سویه در پهنه ی سرزمین، بسیاری از ظرفیت های کشور را بدون استفاده گذاشته، مشکلات بسیاری را در سطوح مختلف به وجود آورده و موجب افزایش نابرابری های فضایی، اجتماعی و اقتصادی در سطح کشور شده است. از این رو، استفاده از دیدگاه آمایش سرزمین به توازن توسعه ی اجتماعی اقتصادی مناطق مختلف کمک کرده و از قاچاق کالا که یکی از پیامدهای شوم توسعه ی ناموزون و ناعادلانه است، جلوگیری می کند. این پژوهش با روش مطالعه ی کتابخانه ای و پیمایشی با استفاده از ابزار پرسش نامه انجام شده است. بر این اساس با استفاده از مدل سوات (SWOT) موقعیّت کنونی مناطق مطالعه و نقاط قوّت، ضعف، فرصت و تهدید بررسی شده و درنهایت، راهکارهای رسیدن به اولویت های مبتنی بر جهت گیری های آمایشی و چشم انداز ارائه شده است. جامعه ی آماری مورد بررسی، کارشناسان 11 اداره و سازمان مرتبط با قاچاق کالا در مناطق مرزی استان های کردستان، بوشهر و سیستان و بلوچستان را دربرمی گیرد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 165 نفر تعیین شد. نتیجه اینکه راهکارهای آمایشی برای کاهش قاچاق کالا از طریق بهبود وضعیّت اقتصادی اجتماعی مرزنشینان ارائه شد. اولویت اوّل برای سه استان، راهبرد تغییر جهت هوشمندانه است؛ به گونه ای که این راهبرد شامل: ایجاد زمینه ی مناسب برای بهره مندی از خلاّقیّت و نوآوری جوانان در کارآفرینی و بنگاه های زودبازده، گسترش مبادلات اقتصادی به ویژه در بخش کشاورزی، استفاده از موقعیّت اقتصادی و ژئواستراتژیک منطقه در همجواری با کشورهای همسایه، ایجاد شرایط مناسب برای گسترش سرمایه گذاری در منطقه با استفاده از نیروهای متخصّص و بومی، شفاف سازی قیمت ها است.
برآورد ارزش تفریحی و بررسی عوامل مؤثر بر تمایل به پرداخت گردشگران از آبشار آسیاب خرابه با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری بعد از صنعت نفت به عنوان دومین اقتصاد جهان، درآمدهای بسیاری را برای کشورهای مختلف در پی دارد و از طرفی چون به گستردهترین صنعت دنیا نیز تبدیل شده است، لذا به یکی از مولفههای تفکیکناپذیر زندگی انسان معاصر نیز تبدیل شده است. امروزه منابع طبیعی به عنوان سرمایههای اصلی اکوتوریسم با چالشهای متعددی مواجه میباشند، تلقی منابع زیست محیطی و مقاصد اکوتوریستی به مثابه کالاها و خدمات رایگان، یکی از مهمترین دلایل اصلی این چالش محسوب میشود. بنابراین ارزشگذاری مناطق اکوتوریستی و کارکردهای زیست محیطی در راستای اتخاذ راهبردها و سیاستهای اقـتصادی از مهمترین مقولات توسعه و برنامهریزی صنعت گردشگری به شمار میآید. آبشار آسیاب خرابه از جاذبههای اکوتوریستی شهرستان جلفا در استان آذربایجانشرقی قرار دارد و به عنوان یکی از مقاصد گردشگری در سطح استان و ناحیه محسوب میشود. هدف تحقیق حاضر برآورد ارزش تفریحی آبشار آسیاب خرابه با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط بوده که در این راستا با استفاده از مدل لوجیت به بررسی عوامل مؤثر در پذیرش تمایل به پرداخت برای بازدید از این آبشار در تابستان سال 1387 با استفاده از 130 نمونه میپردازد. نتایج این پژوهش نشان مـیدهد که 68 درصد بازدیدکنندگان حاضر به پرداخت مبلغی برای بازدیـد از این جاذبه اکوتوریستی میباشند. متغیرهای مبلغ پیشنهادی، میزان تحصیلات، درآمد، رضایت، بعد خانوار، سن و جنسیت عوامل موثر در احتمال پذیرش تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان میباشند که دو متغیر سن و جنسیت معنادار نمیباشند. میانگین تمایل به پرداخت در بین بازدیدکنندگان 4000 ریال و ارزش تفریحی سالانه این جاذبه 380 میلیون ریال برآورد گردید. لذا با توجه به ارزش و اهمیت بالای آبشار آسیاب خرابه، میطلبد که برنامهریزان برای توسعه گردشگری و بالا بردن رفاه بازدیدکنندگان به این منطقه توجه بیشتری داشته باشند.
بررسی نقش پارامترهای اقلیمی بر عملکرد دانه گندم در مناطق دیم کوهدشت و پلدختر استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات پارامترهای اقلیمی، رشد و نمو محصولات و تولید آنها در شرایط دیم را تحت تاثیر قرار می دهد بنابراین، شناخت پارامترهای موثر مدیریت آنها، منجر به بهبود شرایط تولید و پیش بینی تولید خواهد شد. بر این اساس 25 پارامتر آمار هواشناسی دسته بندی شده همراه با آمار زراعی عملکرد گندم دیم در شهرستان های کوهدشت و پلدختر به عنوان نمونه مناطق گرم استان لرستان برای سال های زراعی 85-1377 برای تخمین توابع تولید اقلیمی مورد ارزیابی قرار گرفت. رابطه هر یک از عوامل آب و هوایی به عنوان متغیر مستقل با عملکرد دانه گندم دیم به عنوان تابع از طریق رگرسیون های خطی و غیر خطی تعیین و در تخمین تابع تولید اقلیمی استفاده گردید. تجزیه علیت، ضریب همبستگی را به دو بخش اثرات مستقیم و غیر مستقیم تفکیک کرد. نتایج نشان داد که آنچه که در توابع تولید شهرستان های مناطق گرم استان و هم در مدل جامع قابل دریافت است نقش ساعات آفتابی است. مدل های محلی نیاز به داده های ورودی کم تری دارند ولی مدل منطقه ای نیازمند داده های اقلیمی بیشتری است (Tmin, n, PWimter, PStart, PEnd, Tmin-abs, PAban, PAzar, PDay, PFar., POrd., Tmax-far.) و دقت برآورد آن نیز بیشتر است. با تعیین میزان شاخص بهره وری بارش در این شهرستان ها طی 8 سال زراعی مشخص شده است که بیش ترین، کم ترین و میانگین بهره وری بارش به ترتیب 411/0، 142/0 و 269/0 کیلوگرم بر متر مکعب بارش است که میانگین آن حدود 8 درصد از میانگین کشوری (292/0 کیلوگرم بر متر مکعب بارش) کم تر است. نتایج نشان داد که توابع تولید اقلیمی ابزار مناسبی برای پیش بینی عملکرد گندم دیم بوده و می تواند به مدیران و کشاورزی در فرآیند تصمیم گیری برای انجام فعالیت های زراعی دیم تحت شرایط تغییر پارامترهای اقلیمی کمک نماید.
تعیین محدوده های خطر زمین لرزه در مخروط افکنه های فعال با روش تحلیل فضایی بربریان مطالعه موردی: مخروط افکنه گرمسار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های نئوتکتونیکی باعث ناپایداری لندفرم های متعددی ازجمله لندفرم های جریانی در ایران شده است. مخروط افکنة گرمسار از مناطقی است که در معرض خطر لرزه ای قرار دارد. در این پژوهش، با استفاده از داده های لرزه ای، نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، روش حریم گذاری پهنه های خطر زمین لرزه ای در مخروط افکنة گرمسار مشخص و تحلیل شده است. همچنین، برای مشخص کردن توان لرزه زایی گسل های اطراف مخروط افکنة گرمسار از روابط پیشنهادی زارع، مهاجر- اشجعی و نوروزی، سلمونز، ملویل و اسمیت استفاده شده است. برای تحلیل فضایی هم از روش بربریان استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد گسل های گرمسار و سرخ کلوت بیشترین توان لرزه خیزی را در اطراف محدودة مورد مطالعه، و گسل های کوه لاله زار و پایین قلعه کمترین توان لرزه خیزی را دارایند. حدود 99 درصد جمعیت مستقر روی مخروط افکنه در محدودة با خطر نسبی بسیار زیاد قرار دارند. حدود 26/40 درصد از جمعیت مخروط افکنه در روستاها مستقرند؛ درحالی که 74/59 درصد از جمعیت فقط در شهر گرمسار متمرکز شده اند. با توجه به این داده ها، لازم است در برنامه های آمایش سرزمین، مقاوم سازی و بیمة خانه ها و تأسیسات انسانی در محدوده های خطر لرزه ای مورد توجه قرار گیرد.
سنجش عوامل آسیب رسان ناشی از زلزله در منطقه یک شهر تهران با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران از جمله کشورهای زلزلهخیز جهان است. نود درصد خاک ایران بر روی کمربند زلزله واقع است. کلانشهر تهران بر اساس نقشههای پهنهبندی زلزله، جزو مناطق پرخطر محسوب میشود. منطقه یک شهرداری تهران بر روی یکی از اصلیترین گسلهای شهر تهران به نام گسل شمال تهران واقع است. از آنجایی که شناسایی عوامل آسیبرسان در کاهش مخاطرات ناشی از زلزله نقش به سزایی دارد، لذا سنجش عوامل آسیبزا به منظور کنترل این عوامل و کاهش خسارات جانی و مالی میتواند در کاهش آسیبها نقش بسزایی داشته باشد.
هدف اصلی این پژوهش شناسایی مهمترین عوامل تشدیدکننده آسیبرسان ناشی از زلزله در منطقه یک شهرداری تهران و همچنین شناسایی آسیبپذیرترین نواحی در سه گروه نواحی با آسیبپذیری زیاد، متوسط و آسیبپذیری کم میباشد. دادهها و اطلاعات جمعآوری شده در این پژوهش، دادههای فضایی، آماری و توصیفی است. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی با بهرهگیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) است. نتایج حاصله مشخص میسازد مهمترین عوامل تشدیدکننده آسیبها در منطقه یک به ترتیب اولویت؛ فاصله از گسل، شیب زمین، همجواری با کاربریهای ناسازگار، عمر بنا، تراکم زیاد جمعیت، عدم دسترسی به فضاهای باز شهری و مساحت نامناسب قطعات زمین کاربریها میباشد. همچنین آسیبپذیرترین نواحی در این منطقه به ترتیب اولویت نواحی؛ هشت، شش، ده و چهار میباشند
تحلیل ریسک مخاطرات چندگانه شهری در اثر سیل و زلزله (مطالعه موردی: منطقه بیست تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گسترش جامعه (شهری) و اقتصاد، به تدریج نیاز به کاهش دادن مخاطرات، اطمینان در ارتباط با کنترل ریسک مخاطرات و دیگر اقدامات مهم و مدیریتی در جهت تهیه برنامه ها و پیگیری طرح های بازدارنده از بروز آسیب پذیری های بیشتر، زیاد شده است. با توجه به توسعه شهرنشینی و تراکم بالای ساختمانی در شهرهای بزرگ، به خصوص شهر تهران، ریسک خسارت مالی و تلفات انسانی توسط سوانح طبیعی نظیر سیل و زلزله به طور چشم گیری بالا می رود. در این تحقیق به بررسی ریسک مخاطرات چندگانه ساختمان های منطقه بیست شهر تهران بر اساس نتایج تحلیل خسارت پرداخته شده است. در راستای به دست آوردن ریسک خسارت های چندگانه، احتمال وقوع دو مخاطره سیل و زلزله محاسبه گردید. همچنین با توجه به اینکه عمر مفید سازه ها 50 سال است، احتمال خرابی سازه ها در سطوح مختلف هم برای مخاطره سیل و هم برای مخاطره زلزله با در نظر گرفتن این عمر مفید محاسبه شده است. در ادامه با در نظر گرفتن روش های احتمالاتی تعیین ریسک مخاطرات چندگانه، میزان ریسک خرابی تعیین گردید و در نهایت با استفاده از محیط GIS نقشه های ریسک مخاطرات چندگانه تولید شد. در این تحقیق، میزان درصد خرابی در ساختمان ها مشخص گردید و با توجه به نتایج به دست آمده، میزان درصد خرابی در ساختمان ها با توجه به سطوح خرابی مختلف در مخاطرات مجزا و چندگانه بدست آمد و تعداد ساختمان های آسیب دیده بنایی، فولادی و بتنی به ترتیب به میزان 25/1، 26/1 و 5/1 برابر افزایش می یابد.
بررسی علل مهاجرت های روستا ـ شهری در بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهاجرت روستا- شهری پدیده ای است که از یک سو به دلیل ماهیت پیچیده اش، مسئله ای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، جمعیتی و روان شناختی است و ازسوی-دیگر، نشان دهندة کارکرد نامناسب اقتصاد ملی در فراهم کردن امکانات لازم در کشور است. بدیهی است که نبود کنترل مهاجرت گسترده به شهر، مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فراوانی را برای شهرهای مقصد مهاجران و نیز روستاهای تخلیه شده ایجاد می کند و برای توسعة اشتغال و تولید در کشور، مفید نخواهد بود؛ بنابراین، ریشه یابی علل و عوامل پدید آورندة آن درجهت کاهش مهاجرت و به تبع آن کاهش مشکلات ناشی از آن، ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق، به بررسی علل مهاجرت های شهری- روستایی در بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان پرداخته شده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و جامعة آماری، جمعیت روستاهای بخش خاو و میرآباد هستند. با توجه به امکانات تحقیق و نیز یکدست بودن روستاها، 20% از کل روستاهای این بخش که شامل شش روستا است، به صورت تصادفی به عنوان روستاهای نمونه انتخاب شدند. براساس فرمول کوکران، از میان جامعة آماری، 372 نفر از مهاجرین شش روستای نمونه که به شهر مریوان مهاجرت کرده بودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. در پژوهش حاضر، ابتدا بینش لازم دربارة موضوع ازطریق منابع کتابخانه ای حاصل شد. پس از آن، داده ها و اطلاعات مربوط به منطقه گردآوری شد. در بررسی های میدانی، برای گردآوری داده های مورد نیاز، اقدام به تهیه و تکمیل پرسش نامه در بین مهاجران روستاهای موردنظر همراه با مصاحبه و مشاهده شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار Excel، تحلیل شد و با توجه به نتایج پژوهش، به آزمون فرضیه ها پرداخته شد. در نهایت، مشخص شد کمبود اشتغال و وجود بیکاری و پس از آن کمبود درآمد، علت اصلی مهاجرت روستاییان بخش خاو و میرآباد به شهر و درنهایت، تخلیة روستاهایشان محسوب می شوند.
بررسی نقش ژئومورفولوژی در ویژگی های هیدرولوژیکی و شیمیایی چشمه های حوضه آبخیز کنگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوضه آبخیز کنگیر در استان ایلام، با مساحت 458 کیلومتر مربع، بخشی از زون ساختمانی زاگرس چین خورده محسوب میشود. هدف این تحقیق بررسی ویژگیهای هیدرولوژیکی و شیمیایی چشمهها و ارتباط آنها با اشکال ژئومورفولوژی حوضه میباشد. جهت دستیابی به این هدف، لندفرمهای کارستیکی، سیستم درز و شکافهای منطقه، شاخصهای تقارن چین (FSI) و سینوسیته جبهه چین (FFS)، هیدروگراف چشمهها و مشخصات شیمیایی آنها به صورت کمّی اندازهگیری شد. بررسی دو شاخص FSI و FFS نشان دهنده جوان بودن سیستم چینخوردگی منطقه مطالعاتی است. نتیجه دادهها نشان میدهد که جهت غالب درز شکافها، موازی با محور طاقدیس یا عمود بر شیب توپوگرافی است. بررسی هیدروگراف چشمههای حوضه نشان میدهد که مقدار پارامتر آلفا در چشمههای سراب، فرزگه، ونیت، دبیران، هلشی و ماژین به ترتیب 0.0058 ، 0.0074 ، 0.0098 ، 0.0055 ، 0.0078 و 0.0047 میباشد. نتایج دادهها بیانگر مقادیر بالای حجم ذخیره دینامیکی، هدایت الکتریکی، درجه سختی و املاح موجود در چشمهها است که این امر نشاندهنده توسعه کم فرایند کارستشدگی و سطح تماس بیشتر آب با سنگ بستر است. به طور کلی وضعیت جوان بودن سیستم کارست شدگی منطقه و همچنین جهت درز و شکافهای آهکی حوضه مورد مطالعه، باعثشده است که مدّت زمان آبدهی چشمهها، بسیار طولانی باشد.
ملی/ محلی گرایی بوم شناختی؛ اکولوژیک (رویکردی نو به مقوله مدیریت و آمایش سیاسی فضا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمان شکل گیری دولت مدرن در ایران، تلاش برای ساخت و تحمیل یک هویت فضایی یکدست و هژمون بر عرصه فضای ملی و در مقابل نیز تلاش نخبگان محلی برای ساختن یک هویت محلی منحصر بفرد بدون توجه به روابط فرا محلی وجود داشته است. هدف این مقاله ارایه رویکردی نو به مقوله مدیریت سیاسی فضا در ایران است. رویکردی مبتنی بر مفهوم ضد ژئوپلیتیک به مقوله ی ملی گرایی خشونت آمیز و محلی گرایی واگرا بر عرصه فضای جغرافیایی / سیاسی سرزمین ایران. در واقع ارایه این رویکرد به درک و فهم نو و متفاوت از فضا و سیاست منجر می گردد. هر تغییری در این عرصه تغییراتی را در نوع تفسیر دیگران به وجود می آورد و در پی آن اشکال جدیدی از فهم در قالب فضا و گفتمان های متفاوت شکل می گیرد. این فهم تعاملی نامتناهی و حلقه ای بهم پیوسته از اشکال متفاوت خود و دیگری در قالب گفتمانی است که لزوماً مستلزم نفی هیچ کدام از طرف های مقابل نیست. این نوع رویکرد مبتنی بر مسئولیت پذیری در قبال فضاهای فرهنگی متفاوت است. در این رویکرد ""دیگری"" در قالب ذهن، زبان و فرهنگ خود آنان فهم می گردد. استدلال اصلی این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، این است که مدیریت سیاسی فضا از زمان شکل گیری دولت مدرن در ایران مبتنی بر ساخت یک هویت منفرد و یکدست در فضای ملی بوده و منجر به ملی گرایی خشونت آمیز از یک طرف و در مقابل محلی گرائی واگرا شده است؛ و ناکارآمد می باشد. لذا در جهت رفع این نقیضه، ملی / محلی گرایی بوم شناختی را به عنوان الگوی بدیل مطرح می کند. ملی / محلی گرایی بوم شناختی مبتنی بر این فرض است که فضای ملی و محلی جزئی لاینفک از یکدیگرند و فضا عرصه ای است برای دیالوگ و تفاهم نه تقابل. در فضای اکولوژیک، اخلاق فضایی بر اساس ارتباطات چند وجهی و شبکه ای فضاها، مردمان و مناطق مختلف ایران استوار است. در این فضا، سنت ها و روایتگری ها از تقسیمات متعارض شکل نمی گیرند، تفاوت های فضایی به گونه ای مطلق دریافت نمی گردند، مفاهیم شباهت و تفاوت مقوله ای نسبی در نظر گرفته می شوند و از دوگانگی و تقابل های دوتایی خشونت آمیز و قوم محورانه در عرصه سیاست و فضای ملی/ محلی پرهیز می گردد. بسترهای اجتماعی چنین فضایی متفاوت از مدیریت دولتی و تولید امنیتی فضاست. ملی/ محلی گرایی اکولوژیک در یک تعبیر کلی مبتنی بر رابطه مستمر بین اذهان متفاوت در دو سطح ملی و محلی است. یافته ها عبارت است از دیالوگی مستمر بین علایق استراتژی های ملی و خواسته های محلی و منطقه ای. یکپارچگی ملی و فهم روایت ها و داستان ها و علایق محلی و منطقه ای در کانون ملی/ محلی گرایی اکولوژیک قرار دارد.
تعیین مناطق مستعد سیل با استفاده از پتانسیل سنجی عوامل مؤثر (مطالعه موردی: رود شاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیلاب و سیل زدگی یک پدیده عام در ایران و یکی از زیان بارترین رخدادهای امروزی به شمار می رود که بیش از هر مخاطره دیگر، جان و مال انسان را به خطر می اندازد. هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر رخداد سیلاب در حوضه رود شاهرود، برای برنامه ریزی مناسب محیطی است. برای دستیابی به این هدف، داده های دبی و بارش ایستگاه های منطقه طی یک دوره مشترک پانزده ساله، از سازمان منابع آب ایران و هواشناسی کشور اخذ و تجزیه تحلیل شدند. همچنین یازده خصوصیت فیزیوگرافی زیرحوضه ها، ازجمله مساحت، تراکم آبراهه ای، ضریب انشعاب و... به کمک نرم افزار GIS محاسبه و استخراج شد. برای تعیین عوامل مؤثر و پتانسیل سیل خیزی زیرحوضه های حوضه آبریز شاهرود، روش های تحلیل مؤلفه های اصلی و تحلیل خوشه ای به کار گرفته شد؛ به گونه ای که 27 متغیر زیرحوضه ها در قالب چهار مؤلفه اصلی خلاصه سازی شد. سپس پتانسیل سیل خیزی منطقه بر اساس نمرات عاملی هر یک از مؤلفه ها، به صورت جداگانه با روش خوشه بندی سلسه مراتبی وارد تعیین و نقشه های خروجی ترسیم شدند. نتایج نشان می دهد که مؤلفه های دبی با وزن 7/45 درصد، بارش با 7/31 درصد، حداکثر بارش تابستانه با 6/12درصد و حداکثر بارش فصل زمستان با وزن 9/6 درصد، دارای بیشترین تأثیر در ایجاد سیلاب هستند، همچنین برخی از ویژگی های فیزیوگرافی حوضه با ادغام در مؤلفه اول و دوم، در تشدید آن مؤثرند.
اولویت بندی عوامل مؤثر بر ریزش و تهیه نقشه خطر آن با استفاده از مدل های ارزش اطلاعات و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (مطالعه موردی: دره هراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع حرکات دامنه ای که در مناطق کوهستانی خسارت های جانی و مالی فراوانی وارد می کند، ریزش های سنگی است. شناخت نواحی حساس به ریزش با بهره گیری از روش های دقیق و مناسب برای تردد جاده ای و همچنین ساکنان منطقه، اهمیت زیادی دارد. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر در وقوع ریزش و تهیه نقشه پهنه بندی خطر آن در دره هراز، واقع در استان مازندران است. برای این کار، نخست با استفاده از تصاویر ماهواره ای و بررسی های میدانی، نقشه پراکنش ریزش های منطقه تهیه شد. سپس نقشه های عوامل مؤثر به منزله لایه های اطلاعاتی در محیط GIS وارد شدند. پس از محاسبه فراوانی ریزش های موجود در هر طبقه از عوامل و وزن دهی به آنها، با استفاده از مدل ارزش اطلاعات، لایه های ساخته شده در محیط ArcGIS با هم تلفیق و از جمع جبری نقشه های وزنی، نقشه پهنه بندی خطر ریزش در منطقه تهیه شد. برای تهیه نقشه پهنه بندی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی، وزن هر عامل از ماتریس وزن دهی به دست آمد. نتایج بیانگر آن است که به ترتیب عوامل شیب، جنس سنگ، پوشش و کاربری زمین، جاده، آبراهه، گسل، ارتفاع و جهت دامنه، بیشترین نقش را در وقوع ریزش در منطقه دارند. ارزیابی مدل ها نشان داد که مدل های ارزش اطلاعات و تحلیل سلسله مراتبی، به ترتیب با احتمال تجربی 737/0 و 842/0 برای پهنه بندی در منطقه مناسب هستند؛ اما در مقایسه، وزن دهی عوامل با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی موجب افزایش دقت کار شده است.
برنامه ریزی و تخصیص بهینه منابع تولید کشاورزی در شرایط عدم قطعیت؛ کاربرد رهیافت چندهدفه برنامه ریزی آرمانی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نادقیق بودن و عدم قطعیت از جمله جوانب اجتناب ناپذیر در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های زراعی است. لحاظ نمودن عدم قطعیت در بهینه سازی برنامه ریزی محصول و مدیریت منابع آب و خاک، طی سال های اخیر به کمک انواع مدل ها و رهیافت های برنامه ریزی ریاضی فازی میسر شده است. تحقیق حاضر به معرفی و کاربرد رهیافت چندهدفه برنامه ریزی آرمانی فازی (FGP) در بهینه سازی الگوی کشت و برنامه ریزی کاربری اراضی زراعی در شرایط عدم قطعیت در منطقه روستایی براآن شمالی در شرق شهر اصفهان می پردازد. برای این منظور معیارهایچندگانه حداکثرسازی سطح زیرکشت، سود خالص و فرصت های اشتغال در قالب اهداف فازی و کاهش هزینه ها و جلوگیری از فشار بر منابع آب (بصورت ماهانه) در کنار محدودیت های ماهانه نیروی کار و تناوب زراعی نیز در قالب محدودیت های فازی در تدوین مدل تحقیق در نظر گرفته شده اند.علاوه بررهیافت FGPبعنوان مدل اصلی تحقیق، مدل های GP و LP دیگری نیز تدوین و همگی به کمک نرم افزار LINDO حل گردیدند. تحلیل کمی نتایج حاصل، بیانگر برتری رهیافت FGP بر دیگر مدل ها به لحاظ دستیابی همزمان به اهداف و همچنین کاهش هزینه ها و مصرف منابع آب نسبت به الگوی کشت فعلی، با وجود مجموع سطح زیرکشت تقریباً برابر در این دو الگو می باشد که نشان دهنده بهینه نبودن وضعیت موجود بهره برداری از منابع آب و خاکدر منطقه مورد مطالعهاست.ترکیب کشت محصولات در الگوی FGP با حذف جو، برنج، ذرت دانه ای و پیاز، کاهش سطح زیرکشت یونجه و افزایش سطح زیرکشت گندم و سیب زمینی نسبت به الگوی فعلی به گونه ای تغییر کرده است که مجموع سطح زیرکشت این دو الگو تقریباً مساوی می باشد. .
تبیین تحوّلات مفهوم مرز در فضای سیاسی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرز به پدیده ای فضایی گفته می شود که بازتابنده ی قلمرو حاکمیّت سیاسی یک دولت بوده و مطابق قواعدی خاص در مقابل حرکت انسان، انتقال کالا و نشر افکار مانع ایجاد می کند. جهانی شدن و بحث گسترش فزاینده ی فناوری اطلاعات و ارتباطات که از آن به عنوان ""جامعه ی شبکه ای"" یاد می شود، به تحوّل و دگرگونی در ابعاد مختلف سیاسی، امنیّتی، اقتصادی و اجتماعی منجر شده و ویژگی های جامعه ی شبکه ای همچون اقتصاد اطلاعاتی، فرهنگ مجازی و کاهش اهمّیّت زمان و مکان در تعاملات اجتماعی، ویژگی متمایزی به هزاره ی سوم بخشیده است که ملموس ترین این دگرگونی ها را می توان در عوامل، عناصر و مفاهیم جغرافیایی مشاهده کرد. در چنین فضایی که با عنوان ""فضای سایبر"" توصیف می شود، مجموعه هایی از ارتباطات درونی انسان ها از طریق رایانه و مسائل مخابراتی بدون در نظر گرفتن جغرافیای فیزیکی شکل می گیرد. بدین ترتیب، مرز به عنوان یکی از مفاهیم پایه ای جغرافیای سیاسی مانند مفاهیم دیگر همچون سرزمین، ملّت، دولت و حاکمیّت در عصر جهانی شدن و فضای مجازی دچار دگرگونی های فراوانی شده است. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی در پی این مطلب هستیم که مرز به عنوان یک پدیده ی جغرافیایی در عصر جهانی شدن و با پیدایش فضای مجازی دچار چه تحوّلاتی شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد، هر چند تحوّلات دوران معاصر و فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی توانسته اند برخی کارکردهای مرز را تغییر دهند؛ و لی نتوانسته اند ماهیّت آن را از بین ببرند.
عملکرد برند، مفهوم سازی و اندازه گیری
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، نقش و اهمیت دارایی های نامشهود همزمان با افزایش سطح رقابت بین شرکتها افزایش یافته است. یکی از دارایی های نام شهودی که مهمترین عامل متمایزکننده یک شرکت و ایجاد مزیت رقابتی برای آن میباشد، برند است. از آنجایی که عملکرد برند رابطه مستقیمی با عملکرد یک سازمان دارد،سنجش و پایش مستمر آن میتواند به عنوان ابزار مدیریتی قدرتمندی به مدیران در جهت نیل به اهداف کلی و استراتژیک سازمانها کمک نماید. از آنجایی که عملکرد برند ماهیتی چند بعدی دارد تا کنون محققان مختلف معیارها و شاخص های مختلفی را با توجه به نیاز و دیدگاه خود برای ارزیابی برند معرفی کرده اند، ولی متأسفانه رویکرد یگانه و استانداردی در این زمینه وجود نداشته است. از اینرو در این مقاله سعی شده است تا با مرور ادبیات تحقیق، شاخصها و سنجه هایی که تا کنون برای سنجش عملکرد برند معرفی شده اند به صورت منسجمی طبقه بندی و در کنار یکدیگر قرار داده شوند. این سنجه ها به سه گروه کلی سنجه های مبتنی بر نتایج کوتاه مدت، سنجه های مبتنی بر نتایج بلندمدت و سنجه های ترکیبی تقسیم شده اند. گروه اول علاوه بر شاخص های مالی و شاخصهای بازاری، ارزش ویژه برند مبتنی بر دیدگاه مالی را نیز شامل میشود در حالی که در گروه دوم عمدتاً شاخص های ادراکی و مبتنی بر رفتار مصرف کننده از جمله ارزش ویژه برند مبتنی بر مصرف کننده(یا مشتری) و سایر سنجه های رفتاری گنجانده شده است. مدلهای مختلف ارزشگذاری برند که ترکیبی از سنجه های بلندمدت و کوتاه مدت میباشند نیز در گروه سوم جای داده شدهاند.
The Qualitative Relation between the Geographical Environment and the National Security(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Understanding the security environment, as one of the issues of security geography, has attracted the attention of scientific and political circles. Since the main topic of geo-security, i.e. reviewing and studying the international relations and links among the security factors of environment on the local, national, regional and global scale, has a close similarity to the subjects being studied in the national security, particularly at national, regional and international levels. This has resulted in ambiguity regarding the essential reason of the two sciences of national security and geography and their relation with each other and the common and specific concepts and issues of these two among the students and researchers. The main question of the present paper is as follows: ""what is the main reason for the similarity between geography and national security?"" In addition to this question, there are other questions including:
A- What is the relation among geography, national security and geopolitics?
B- What are their specific and common concepts?
C- What are the methodological similarities and differences between these two sciences?
In the present paper, efforts have been made to answer the given questions through comparative method. Based on the achieved results, the main reason for the similarity between geography and national security is studying the key concept of country and government in both sciences. Among the present discussions in the protection geography of national security, the study of relations among the political units is more similar to the study of security. In terms of methodology, the concepts of ""scale"" and ""analysis level"" have the pivotal role in classifying the information, limitation and the range of variables. In terms of ideological schools and methodology, there are also some interesting similarities and differences among the two sciences which will be discussed in this paper
نقش ارکان اصلی شهر ایرانی اسلامی در مکان گزینی مراکز اقامتی مورد شناسی: شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه صنعت توریسم در دنیا، یکی از منابع مهم درآمد و در عین حال از عوامل مؤثر در تبادلات فرهنگی بین کشورهاست و به عنوان گستردهترین صنعت خدماتی جهان حایز جایگاه ویژهای است که همراه با به وجود آوردن تغییرات شگرف در سیمای زمین، اوضاع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، منش و روش زندگی انسانها را دگرگون می سازد. این در حالی است که مراکز اقامتی یکی از اصلیترین عناصر در توسعه این صنعت محسوب میشوند. بر این اساس هدف از این تحقیق بررسی نقش ارکان اصلی شهر ایرانی اسلامی در مکانگزینی مراکز اقامتی میباشد. روش انجام تحقیق، تحلیلی-کاربردی است. که به منظور طبقهبندی و تجزیه و تحلیل اطلاعات مذکور از مدلهای ANP، میانگین نزدیک ترین همسایه، رگرسیون وزنی جغرافیایی، موران و مدل تحلیل شبکه استفاده شده است. برای انجام این عملیات از نرم افزارهای ARC/GIS و Super Decisions بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که 82 درصد از عناصر اقامتی در گذشته در فاصله 5 دقیقه از عناصر اصلی شهر قرار داشتن امّا این رقم در چند سال اخیر با تغییر فاحش به تنها 68 درصد رسیده است. این گریز از مرکز که در چند سال اخیر در اکثر شهرهای ایران و حتی جهان به چشم می خورد، هم می تواند ناشی از عوامل دافعه در مرکز و هم ناشی از عوامل جذاب در حاشیه شهرها باشند؛ لذا پس از ارزیابی نظر کارشناسان، مشخص گردید که در شهر زنجان هزینههای عمومی با ضریب تأثیر 0.38 مهم ترین شاخص و قیمت زمین به عنوان مهم ترین زیرمعیار با وزن 0.49 بیشترین تأثیر را در انتخاب محل احداث مراکز اقامتی داشتهاند.
ارزیابی موانع فراروی طرح های آمایش سرزمین در ایران با رویکرد تلفیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه با رویکردی تلفیقی، به این پرسش پاسخ داده می شود که ترکیب و ترتیب موانع اصلی و فرعی فراروی تحقق طرح های آمایش سرزمین کدام اند. یافته های پژوهش نشان می دهد در هر دو بخش موانع اصلی و فرعی، نقش و اهمیت موانع اداری و ساختاری در بین شش مانع مورد مطالعه (اقتصادی، جغرافیایی و سرزمینی، سیاسی و امنیتی، مطالعاتی و پژوهشی، اجتماعی و فرهنگی، و اداری و ساختاری) بسیار برجسته است. برای مثال، در بخش موانع فرعی و از بین 60 مانع مورد مطالعه، 4 مانع فرعیِ ملزم و متعهد نبودن مدیران رده بالا و رده میانی به اجرای طرح های آمایش در جریان تغییرات مدیریتی با وزن نهایی 0.109، ناهماهنگی بین سازمان های متولّی امر آمایش سرزمین در مرحلة تهیه، اجرا و نظارت با وزن نهایی 0.078، فقدان استراتژی مشخص در سازمان های متولّی اجرای سناریوهای پیشنهادی طرح های آمایش با وزن نهایی 0.061 و ضعف بنیان های نظارتی با وزن نهایی 0.055 مربوط به مانع اصلی اداری و ساختاری، در جایگاه اول تا چهارم قرار گرفتند. در بین دیگر موانع اصلی و فرعی، موانع اقتصادی از اولویت های دیگر پاسخ گویان بوده است.