Journal of Research and Rural Planning -پژوهش و برنامه ریزی روستایی
پژوهش و برنامه ریزی روستایی بهار و تابستان 1392 شماره 3 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
ددر سال های اخیر، حمایت از کارآفرینی و گسترش آن به راهبردی در توسعه، شکوفایی و رشد جوامع انسانی تبدیل شده است. به اعتقاد شوماخر (1973) اگر برنامة توسعه به سه عامل آموزش، مشارکت مردم، سازمان و نظم توجه نکند، قادر نخواهد بود از سایر منابع بهرة مناسب ببرد؛ ازاین رو، امروزه تأکید کارشناسان بر توسعة مردم محور است و به عقیدة آن ها مردم باید محور همة فعالیت های توسعه باشند؛ بنابراین، استفاده از مشارکت و توانمندی های مردم به ویژه روستاییان، برای عمران و توسعة مناطق روستایی در تمام ابعاد آن لازم و ضروری است. درزمینة کارآفرینی نیز استفاده از مشارکت و پتانسیل مردم محلی، بهترین و مهم ترین ابزار به شمار می آید. نهادهای محلی و سازمان های غیردولتی (NGOs) می توانند یکی از اصلی ترین ابزارها برای استفادة بهتر و سازمان-یافته تر از مشارکت های مردمی محسوب شوند و در خدمت توسعة کارآفرینی و توسعة روستایی باشند. هدف از انجام این پژوهش، امکان سنجی توسعة کارآفرینی روستایی با بهره گیری از نهادهای محلی است که در بخش بهاباد استان یزد انجام شده است. تحقیق از نظر نوع، کاربردی و از نظر روش، به صورت پیمایشی است. ابزارهای سنجش، مصاحبه، پرسش نامه و روش PRA بوده اند و در تجزیه وتحلیل داده ها از روش SWOT استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق کارآفرینان، مردم محلی و مسؤولین بودند. از هرکدام از دو گروه کارآفرینان و مسؤولین، به عنوان نمونه و به صورت تصادفی ساده، تعداد 30 نفر انتخاب شد و از مردم محلی نیز برای نمونه و با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 124 نفر انتخاب شد. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر این است که منطقة بهاباد ازنظر توسعة کارآفرینی روستایی، نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدهای مختلفی دارد. با بهره گیری از ظرفیت نهادهای محلی می توان از نقاط قوت و فرصت های موجود، درراستای توسعة کارآفرینی استفاده کرد و همچنین، می توان با کمک گرفتن از پتانسیل نهادهای محلی، نقاط ضعف و تهدیدهای موجود را تا حدود زیادی به نقاط قوت و فرصت تبدیل کرد که بهترین راهبرد در این امر، راهبرد رقابتی/ تهاجمی (SO) است.
ارزیابی و رتبه بندی میزان توسعه یافتگی مناطق روستایی، با استفاده از تکنیک های تصمیم-گیری چندشاخصه(مطالعة موردی: دهستان های شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برنامه ریزی های توسعة در سطح کلان و منطقه ای، شناخت و درک تفاوت های موجود میان مناطق روستایی ازحیث سطح برخورداری آن ها از امکانات و زیرساخت های اجتماعی و اقتصادی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. این شناخت می تواند به تصمیم گیران و برنامه ریزان در کشف و شناسایی میزان محرومیت مناطق روستایی، میزان فاصلة وضعیت موجود از اهداف تعیین شده، کشف توانمندی های هر منطقه و برنامه ریزی برای توسعة متوازن مناطق روستایی کمک کند. یکی از روش های ارزیابی برای این گونه مسائل، تکنیک های تصمیم گیری چندشاخصه است که برای ارزیابی، رتبه بندی و اولویت گذاری چند گزینه به کار گرفته می شود. در این پژوهش با بهره گیری از سه روش تصمیم گیری چندشاخصه؛ یعنی، SAW٬TOPSIS و VIKOR و با استفاده از شاخص های توسعه در حوزه های جمعیتی، آموزشی، بهداشتی، تأسیساتی- زیربنایی، سیاسی، ارتباطی- اطلاع رسانی و رفاهی، به ارزیابی و رتبه بندی دهستان های شهرستان ساری، براساس میزان توسعه یافتگی پرداخته می شود؛ به این ترتیب که سطح توسعه یافتگی و برخورداری از امکانات رفاهی- خدماتی دهستان های موردمطالعه در مقایسه با هم بررسی می شوند. نتایج این مطالعه نشان می دهد اختلاف قابل ملاحظه ای میان سطوح توسعه یافتگی دهستان های شهرستان ساری وجود دارد؛ به طوری که دهستان های واقع در مناطق جلگه ای و نزدیک به شهر ساری، نسبت به دهستان های واقع در نواحی جنگلی و کوهستانی، به مراتب در سطوح بالاتر رتبه بندی قرار دارند.
ارزیابی کیفیت زندگی در نواحی روستایی استان ایلام (مطالعة موردی: دهستان کارزان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ککیفیت زندگی مفهومی چندوجهی است و برای نشان دادن میزان رضایت فرد از زندگی و معیاری برای تعیین رضایت و یا رضایت نداشتن افراد و گروه ها از ابعاد مختلف زندگی به کار می رود که به عواملی ازجمله اشتغال، درآمد مناسب، دسترسی به خدماتی مانند آموزش و بهداشت، سلامت، امنیت و غیره وابسته است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- پیمایشی و با هدف ارزیابی کیفیت زندگی در روستاهای دهستان کارزان تدوین شده است. جامعة آماری این پژوهش شامل همة روستاهای دارای 20 خانوار و بیشتر دهستان کارزان است (4416 = N) که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری طبقه ای، 238 سرپرست خانوار به عنوان نمونه برای کامل کردن پرسش نامه انتخاب شده اند. ابزار تحقیق، پرسش نامه ای بود که روایی آن براساس نظر گروهی از متخصصان تأیید شد و برای تعیین میزان پایایی مقیاس اصلی پرسش-نامه، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد (872/0). داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه وتحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد براساس دیدگاه های نمونة موردمطالعه، به غیراز مؤلفة کیفیت محیط مسکونی، سایر مؤلفه های موردبررسی برای سنجش کیفیت زندگی پایین تر از حدمتوسط هستند. روستاهای موردبررسی نیز با درنظرگرفتن ابعاد کیفیت زندگی و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و تست دانکن در چهار طبقه دسته-بندی شده اند. همچنین، در این مطالعه رابطة معنادار مثبتی بین جمعیت و سطح کیفیت زندگی در روستاهای موردمطالعه در سطح آلفای 5% و ضریب 685/0 مشاهده شد.
سنجش و ارزیابی شاخص کیفیت زندگی در مناطق روستایی (مطالعة موردی: دهستان میانده، شهرستان فسا)ردی: دهستان میانده شهرستان فسا )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فقرگسترده، نابرابری فزاینده، رشد سریع جمعیت، بیکاری، مهاجرت، حاشیه نشینی شهری و غیره همگی از پیامدهای نبود توجه به کیفیت زندگی در نواحی روستایی می-تواند باشد؛ براین اساس، برای نیل به سوی توسعة پایدار، توجه به توسعة روستایی و افزایش سطح کیفیت زندگی روستاییان ضرورتی اجتناب ناپذیر است. درهمین راستا، پژوهش حاضر با هدف سنجش و تحلیل کیفیت زندگی در مناطق روستایی شهرستان فسا انجام گرفته است. این پژوهش، مطالعه ای کاربردی است که رویکرد حاکم بر آن توصیفی– تحلیلی می باشد. داده های موردنیاز پژوهش با استفاده از پرسش نامة تعدیل شده کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت، گردآوری شده است. جامعة آماری پژوهش را ساکنان دهستان میاندة شهرستان فسا تشکیل می دهند. حجم نمونة موردبررسی با استفاده از فرمول کوکران، 385 نفر برآورد شد. اعضای نمونه نیز به روش نمونه گیری تصادفی و متناسب با حجم جمعیتی زیرجامعه های موردمطالعه (روستا های دهستان) انتخاب شده اند. نتایج این پژوهش نشان داد میزان رضایتمندی از کیفیت زندگی و سطح کیفیت زندگی مردم دهستان میانده ازنظر ابعاد سلامت جسمانی و روانی، درحد متوسط و بالاتر و به-ترتیب برابر با 28/3 و 239/3، ازمجموع 5 امتیاز است؛ اما ازحیث ابعاد سلامت محیط، سلامت اجتماعی و سلامت اقتصادی، میانگین رضایتمندی به ترتیب برابر با 25/2 ، 62/2 و 16/2 برآورد شد که پایین تر از رضایتمندی متوسط است. به علاوه، بررسی ها نشان داد بین رضایتمندی از ابعاد پنج گانة شاخص کیفیت زندگی، همبستگی مستقیم و معنادار وجود دارد. همچنین، هریک از این ابعاد همبستگی معناداری با رضایتمندی نهایی از کیفیت زندگی، در سطح اطمینان 99% دارند. درمجموع، پنج بعد ذکرشده، قادر به تبیین و پیش بینی حدود 38% از تغییرات میزان رضایتمندی از کیفیت زندگی در سکونتگاه های روستایی میانده هستند.
ارزیابی انتشار فضایی و عوامل تأثیرگذار بر بازاریابی بین المللی زعفران در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زعفران یکی از باارزش ترین محصولات کشاورزی و گران ترین ادویة جهان است. این گیاه ازجمله گیا ها نی است که با توجه به اقلیم و عرض جغرافیایی خاص و با نیاز آبی کم، اهمیت استراتژیک زیاد و تأثیرات اقتصادی و اجتماعی فراوانی که در کشورهای تولیدکننده، به ویژه کشور ا فغانستا ن دارد، می تواند اثرگذاری ویژه ای را در بازار بین المللی به خود اختصاص دهد. بنابراین، این گیاه می تواند آینده ای مناسب همراه با گسیل شدن سرمایه گذاری ها و حمایت ها به عرصة بازاریابی بین المللی زعفران، داشته باشد. هدف از انجام تحقیق حاضر، ارزیابی انتشار فضایی کشت زعفران در کشور افغانستان و هدف جزئی تر آن، بازاریابی مناسب این محصول به لحاظ کیفیت مناسب در عرصة بین المللی است. یافته های پژوهش نشا ن می دهد که کشور افغانستان به دلیل شرایط جوی خاصی که دارد، دارای زمینة انتشار فضایی مناسبی برای کاشت زعفران است و به موازات ارزش اقتصادی بالای زعفران، افزایش تقاضای بازار بین المللی را با خود به همراه آورده است. ازجمله عوامل تأثیرگذار در این زمینه را می توان ازیک سو، مشترکات زیست محیطی (اکوسیستم)، قومی، فرهنگی و ازسوی دیگر، حضور مدیریت توسعه یافتة جهانی به عنوان پشتیبان توسعة زراعی، کاشت، برداشت، بازاریابی مدرن و توسعه یافتة مبتنی بر فنّاوری اطلاعات و تجارت الکترونیک و سرمایه گذاری کلان، به ویژه در آموزش منابع انسانی نام برد. همة موارد ذکرشده افغانستان را به عنوان گزینه ای جدی در تجارت جهانی زعفران در سال های آینده مطرح خواهند کرد.
بررسی علل مهاجرت های روستا ـ شهری در بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهاجرت روستا- شهری پدیده ای است که از یک سو به دلیل ماهیت پیچیده اش، مسئله ای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، جمعیتی و روان شناختی است و ازسوی-دیگر، نشان دهندة کارکرد نامناسب اقتصاد ملی در فراهم کردن امکانات لازم در کشور است. بدیهی است که نبود کنترل مهاجرت گسترده به شهر، مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فراوانی را برای شهرهای مقصد مهاجران و نیز روستاهای تخلیه شده ایجاد می کند و برای توسعة اشتغال و تولید در کشور، مفید نخواهد بود؛ بنابراین، ریشه یابی علل و عوامل پدید آورندة آن درجهت کاهش مهاجرت و به تبع آن کاهش مشکلات ناشی از آن، ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق، به بررسی علل مهاجرت های شهری- روستایی در بخش خاو و میرآباد شهرستان مریوان پرداخته شده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و جامعة آماری، جمعیت روستاهای بخش خاو و میرآباد هستند. با توجه به امکانات تحقیق و نیز یکدست بودن روستاها، 20% از کل روستاهای این بخش که شامل شش روستا است، به صورت تصادفی به عنوان روستاهای نمونه انتخاب شدند. براساس فرمول کوکران، از میان جامعة آماری، 372 نفر از مهاجرین شش روستای نمونه که به شهر مریوان مهاجرت کرده بودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. در پژوهش حاضر، ابتدا بینش لازم دربارة موضوع ازطریق منابع کتابخانه ای حاصل شد. پس از آن، داده ها و اطلاعات مربوط به منطقه گردآوری شد. در بررسی های میدانی، برای گردآوری داده های مورد نیاز، اقدام به تهیه و تکمیل پرسش نامه در بین مهاجران روستاهای موردنظر همراه با مصاحبه و مشاهده شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار Excel، تحلیل شد و با توجه به نتایج پژوهش، به آزمون فرضیه ها پرداخته شد. در نهایت، مشخص شد کمبود اشتغال و وجود بیکاری و پس از آن کمبود درآمد، علت اصلی مهاجرت روستاییان بخش خاو و میرآباد به شهر و درنهایت، تخلیة روستاهایشان محسوب می شوند.
تحلیلی بر ادغام آبادی ها در ساختار کالبدی- فضایی شهرها (نمونة موردی: مشهد مقدس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مادرشهر مشهد بزرگ ترین مرکز جمعیتی شرق کشور است که به دلیل تمرکزگرایی شدید از حوزة نفوذ بسیار وسیعی برخوردار است که به طور مداوم بر گسترة فضایی آن افزوده می شود و روستاهای واقع در محدودة پیراشهری را در خود مستحیل کرده است؛ براین اساس، تحقیق حاضر به کمک مطالعات میدانی، با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با هدف شناسایی نقاط مستحیل و تحلیل روند ادغام آن ها و بررسی سهم آن ها در افزایش جمعیت مادرشهر مشهد انجام شده است. علاوه براین، پیش بینی وضعیت آیندة نقاط مستحیل در گسترة کالبدی شهر مشهد و تعیین مکان استقرار آن ها، در نگارش این مقاله لحاظ شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که 6/7% از افزایش جمعیت شهر مشهد طی 50 سال اخیر (85-1335)، به دلیل مستحیل شدن 90 آبادی با 184400 نفر در شهر مشهد می باشد. همچنین، بر اساس برآورد به عمل آمده، ادغام جمعیت روستاهای مستحیل طی سال های آینده روند فزاینده ای خواهد داشت؛ به طوری که جمعیت روستاهای مستحیل در شهر مشهد طی 50 سال آینده (1435- 1385) به بیش از 700000 نفر خواهد رسید. پیشنهادهایی در ارتباط با سامان دهی مناطق پیراشهری با هدف کنترل هرچه بیشتر روند ادغام روستاها در فضای کالبدی شهر و نیز حفاظت و نگه داری بخشی از بافت های روستایی داخل شهر ارائه شده است. چنین اقدامی علاوه بر تعیین سند تحول تاریخی و توسعة کالبدی شهر مشهد، می تواند بر جاذبه های گردشگری فرهنگی و تاریخی این شهر بیفزاید.
ارزیابی میزان تحقق پذیری طرح های هادی از دیدگاه روستاییان (نمونة موردی: دهستان های میلاس و سردشتِ شهرستان لردگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راهبردهای توسعه که در دهة اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با هدف دست یابی به توسعه در مناطق روستایی، تهیه و اجرا شد، طرح هادی روستایی است که به عنوان مهم ترین سند رسمی و قانونی توسعه و عمران یک روستا در کشور ما مطرح است. این طرح جایگاهی مشابه با جایگاه طرح جامع و هادی شهری برای روستاها دارد. باوجود سرمایه گذاری های عظیمی که انجام شده است، ارزیابی صورت گرفته دربارة این طرح؛ یعنی، طرح های هادی روستایی، محدود و اندک بوده است؛ بنابراین، هدف از انجام مطالعة حاضر، ارزیابی اثرات اجرای طرح های هادی در دهستان های میلاس و سردشت شهرستان لردگان است. جامعة آماری این پژوهش را خانوارهای ساکن در دهستان میلاس و سردشت (3197N= ) که طرح هادی در روستاهای آن ها اجرا شده است، تشکیل می دهند. برای تعیین تعداد نمونه ها با بهره گیری از فرمول کوکران، تعداد 190 خانوار به صورت نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شده اند. ابزار تحقیق پرسش-نامه است که روایی صوری آن به تأیید کارشناسان رسید و پایایی آن با انجام پیش آزمون و تحلیل داده های پرسش نامة یادشده و محاسبة ضریب آلفای کرونباخ (857/0) تأیید شد. نتایج حاکی از آن است که در زمینة اقتصادی بیش از 1/22% از افراد جامعة نمونه، بر عملکرد خوب و بسیار خوب، 5/27% درحد متوسط و 4/50% بر عملکرد ضعیف و بسیار ضعیف نظر داده اند. در بعد زیست محیطی 1/41% از پاسخ دهندگان بیان کردند بعد از اجرای طرح ها، وضعیت زیست محیطی روستا نسبت به قبل شرایط خوبی پیدا کرده است و 8/25% از پاسخ دهندگان این وضعیت را ضعیف و بسیار ضعیف تفسیر کرده اند. 1/33% از آن ها این وضعیت را به صورت متوسط ارزیابی کرده اند؛ اما در مورد شاخص کالبدی- اجتماعی بیش از 54% از افراد بر ارتقای زیاد، 7/33% نیز بر ارتقای متوسط و 7/11% بر ارتقای کم این شاخص، بعد از اجرای طرح تأکید کرده اند.
بررسی ارتباط بین خشکسالی اقلیمی و مکان گزینی روستاها (مطالعة موردی: استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی اثرات متفاوتی بر زندگی و معیشت انسان ها دارد. تحقیق حاضر به روش کریجینگ و با هدف بررسی ویژگی های خشکسالی و پهنه بندی آن در سطح استان زنجان انجام شده است تا اثرات آن بر مکان گزینی روستا بررسی شود. با این هدف، شاخص SPI که شاخصی اقلیمی است و برای تعیین کمبود بارش در مقیاس های زمانی کاربرد دارد و می تواند در مقیاس های زمانی اثرات خشکسالی را بر مکان گزینی روستاها نشان دهد، انتخاب شد. این پژوهش از نوع کاربردی و رویکرد حاکم بر آن تحلیلی است که در آن با بهره گیری از نرم افزار SPSS و ARC GIS10 به تجزیه وتحلیل نقشه های اقلیمی به شیوة زمین آمار و محاسبة ضریب همبستگی پیرسون بین خشکسالی و مکان گزینی روستاها پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که مدل بهینه برای پهنه بندی خشکسالی در استان زنجان، مدل کریجینگ معمولی کروی با ضریب -تعیین 89/0 است. همچنین، 615 روستای استان زنجان که درحدود 256016 نفر جمعیت دارند، در خطر خشکسالی واقع شده اند. افزون براین، روستاهای استان زنجان تمایل به مکان گزینی در پهنه های مناسب تر را دارند که این نتیجه ازلحاظ کمّی، کاهش 31 روستا و 15730 نفر به ازای هر طبقه را نشان می دهد. علاوه-براین، یافته ها نشانگر این است که بین خشکسالی با تعداد روستاهای منطقه و جمعیت آن ها رابطة معنا داری وجود دارد که با توجه به عدد p-value که مقدار صفر را نشان می دهد، ارتباط دو متغیر یادشده در سطح فراتر از 01/0 معنادار است. نتایج آزمون پیرسون نشان دهندة ارتباط معنادار قوی میان متغیرهای خشکسالی با تعداد روستاها و جمعیت آن ها است.
ارزیابی اثرات بازار هفتگی ملکان بر پایداری اقتصادی نواحی روستایی (مطالعة موردی: دهستان مرحمت آباد شمالی، شهرستان میاندوآب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازارهای هفتگی از گذشته های دور تاکنون به عنوان مراکزی برای انجام مبادلات ضروری و مورد نیاز، به حیات خود ادامه داده اند. شاید این ادعا که بازارهای هفتگی برجای مانده، به شکل اولیة بازارها در جوامع ابتدایی بشر هستند که تاکنون نیز کارکردهای خود را حفظ کرده اند و در اقتصاد جوامع نقش دارند، ادعایی درخور توجه باشد. هدف از انجام تحقیق حاضر، ارزیابی اثرات بازار هفتگی ملکان بر پایداری اقتصادی سکونتگاه های روستایی است. نوع تحقیق، کاربردی، روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و روش های گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسش نامه) است. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از تحلیل عاملی و به شیوة تحلیل مؤلفه های اصلی استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق، کشاورزان بهره بردار دهستان مرحمت آباد شمالی هستند. بنابر سر شماری عمومی کشاورزی در سال 1382، کشاورزان بهره بردار این دهستان در این سال 1503 نفر بوده اند که به عنوان حجم نمونه، تعداد 266 کشاورز ازطریق فرمول کوکران انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان می دهد شنبه بازار ملکان تأثیرات مختلفی در اقتصاد روستایی محدودة موردمطالعه داشته است. بیشترین اثرات آن ایجاد انگیزة خرید بین کشاورزان (به دلیل ارزان بودن کالاها و خدمات)، فروش مستقیم محصولات توسط کشاورزان به مصرف کنندگان، افزایش مشاغلی مانند چوبداری، دست فروشی، پیله وری (چرچی) و مغازه های سرراهی و نیز افزایش درآمد کشاورزان با توجه به افزایش تولید محصولات کشاورزی بوده است.
مکان یابی با هدف توسعة مناسب بافت فیزیکی در سکونتگاه های روستایی (مطالعة موردی: روستاهای شهرستان خواف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعة فیزیکی روستاها زمانی می تواند مؤثر واقع شود که به صورت کنترل و هدایت شده صورت گیرد و قبل از مکان گزینی آن ها، گزینه های مناسب بررسی و ارزیابی شوند. در پژوهش حاضر با انتخاب ده روستا از شهرستان خواف به عنوان محدودة مطالعاتی، با شناسایی وضع موجود، ابتدا معیارهای محدودکننده و دخیل در توسعة فیزیکی این روستاها شناسایی شده اند و سپس، با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی، به گزینش آن ها با هدف تعیین بهترین مکان مناسب برای توسعة فیزیکی نقاط روستایی موردمطالعه پرداخته شده است. به این ترتیب، معیارهای دخیل در گسترش کالبدی این نقاط روستایی، هرکدام به صورت لایه هایی از نقشه درآمد و با استفاده از روش مقایسة دو به دو (AHP)، وزن مربوط به هریک تعیین شد. مراحل یادشده با استفاده از نرم افزار Expert Choice اصلاح شده، انجام شد. نتایج به دست آمده، نشان داد معیارهای شیب زمین، فاصله از مسیل و فاصله از گسل به ترتیب با وزن های 315/0، 179/0 و 108/0 بیشترین تأثیر را در مکان یابی سمت توسعة روستاها داشته اند. سپس، با استفاده از وزن هر لایه در محیط GIS و با مدل هم پوشانی وزنی، این لایه ها با هم ترکیب شده اند و درنتیجه، خروجی حاصل نمایانگر سرجمع معیارهای موردنظر با هدف انتخاب مکان بهینه برای توسعة آتی روستاها بود. نتایج حاصل از پژوهش حاضر گویای این هستند که از بین روستاهای نمونه، فقط 4 روستای مهرآباد، برآباد، سده وسیجاوند سمت توسعة پیشنهادی طرح هادی منطبق با پهنة کاملاً مناسب و مناسب برای توسعة آتی روستاها هستند.
شناخت و تحلیل علل ناکارآمدی مدیریت روستایی از دیدگاه مردم محلی (مطالعة موردی: بخش مرکزی شهرستان آران وبیدگل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت نواحی روستایی یکی از مهم ترین اجزای دست یابی به توسعة پایدار در سطح ملی است که بدون بهره گیری از شیوه های مدیریتی توانمند و کارآمد میسر نخواهد شد؛ بنابراین، شناخت مشکلات پیش روی مدیریت محلی در سطح نواحی متنوع جغرافیایی کشور و تلاش برای حل آن ها ازطریق راهکارها و اقدامات مناسب می تواند راهگشا باشد. در ایران معاصر، به ویژه پس از اصلاحات ارضی دهة1340، نفوذ دولت در مدیریت سکونتگاه های روستایی سبب کنار زدن مدیریت سنتی شد؛ اما بعد از گذشت چندین دهه، هنوز دولت نتوانسته است جایگزین مناسبی برای الگوهای سنتی مدیریت روستایی ارائه دهد. این مسئله طی دهه های گذشته همواره از دیدگاه های گوناگون موردتوجه کارشناسان و پژوهشگران عرصة مطالعات روستایی در ایران بوده است. در این پژوهش با استفاده از روش شناسی ترکیبی (کیفی و کمی)، مشکلات مدیریت روستایی از دیدگاه جامعة محلی در روستاهای یزدل، محمد آباد و علی آباد که از توابع بخش مرکزی شهرستان آران وبیدگل هستند، مورد کنکاش قرار گرفته است. نتایج پژوهش بیانگر 23 علت تأثیر گذار بر ناکارآمدی مدیریت روستایی در مقیاس محلی است که این علل در چارچوب 8 مقولة کلی، شامل ضعف در شایسته سالاری، ضعف در اطلاع رسانی، ترجیح منافع شخصی و قومی بر منافع جمعی، ضعف در سرمایه های اجتماعی و انسانی، ضعف در برنامه ریزی در زمینه های فرهنگی و اجتماعی، محدودیت مالی و بودجه ای، ضعف در آینده نگری و نیز محدودیت قانونی و اجرایی دسته بندی شده اند. مجموعة این عوامل به طور سیستماتیک با یکدیگر درارتباط هستند؛ به طوری که به نظر می رسد تنها راه حل برون رفت از این مشکلات، نگرش یکپارچه و سیستمی به موضوع مدیریت روستایی در چارچوب نظام توسعة ملی است.