مقالات
حوزه های تخصصی:
گردشگری که به عنوان یکی از مهمترین راه های توسعه و رشد اقتصادی در جهان به شمار میرود، در ایران به دلایل فراوان هنوز جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است. در این میان، شهر کاشان علی رغم شرایط جغرافیایی و تاریخی مناسب و برخورداری از معماری اصیل ایرانی، خانه های تاریخی، مساجد، بازار، تپه های باستانی، صنایع دستی، آیینها و مراسم خاص مانند: گلاب گیری و قالی شویان و بسیاری جاذبه های تاریخی، فرهنگی و طبیعی دیگر، نتوانسته است هماهنگ با این قابلیتهای بسیار بالا، صنعت گردشگری خود را متحول سازد. هدف این مطالعه، بررسی مزیتها و محدودیت های توسعه کانون های گردشگری شهر کاشان و انتخاب استراتژی مناسب در جهت توسعه صنعت گردشگری منطقه است. این پژوهش که بر اساس مدل صورت گرفته، به بررسی یافته- QSPM و مدل برنامهریزی استراتژیک SWOT ترکیبی تحلیل استراتژیک های مطالعات کتابخانه ای و نتایج یک بررسی میدانی از طریق توزیع پرسشنامه بین گردشگران و همچنین نشان میدهد که SWOT مصاحبه با کارشناسان حوزه گردشگری پرداخته است. تحلیلهای حاصل از مدل این شهر علی رغم برخورداری از ظرفیت تبدیل شدن به یک منطقه نمونه گردشگری در سطح ملی و بین المللی، تعدد تصمیم گیران، ضعف مدیریتی، فقدان ثبات در مدیریت گردشگری منطقه و همچنین نامناسب بودن زیرساختهای محیطی و کالبدی را به عنوان موانع اساسی در جهت رسیدن به این هدف در مقابل بیانگر آن است که از QSPM خود دارد؛ در عین حال، جدول اولویت بندی استراتژی های انتخاب شده میان پنج استراتژی برگزیده، استراتژی تأکید بر توسعه گردشگری فرهنگی- تاریخی به دلیل وجود مزیت های نسبی این نوع گردشگری در منطقه، نسبت به دیگر استراتژیها از اولویت بالایی برخوردار است.
ارزیابی کیفیت مدیریت مقصد گردشگری از دیدگاه مزیت رقابتی مطالعه موردی: منطقه چابهار
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیریت در تمامی عرصه ها و فعالیت های اقتصادی و اجتماعی، لازم و ضروری بوده و عنصری اجتناب ناپذیر در پیشبرد امور است. مدیریت مقصد، به عنوان یکی از مهم ترین عناصر در عرصه فعالیت های گردشگری، ایفا کننده نقشی اساسی در دستیابی به توسعه و کسب اهداف در صنعت گردشگری است. این عنصر، به عنوان عاملی تعیین کننده در میزان رقابت پذیری مقصدهای گردشگری، برای حفظ و پایداری منابع مختلف اجتماعی- فرهنگی، زیست محیطی و اقتصادی مقصد، عهدهدار وظایف مهمی است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی کیفیت مدیریت مقصد به عنوان عاملی برای کسب مزیت رقابتی، در 1388 – منطقه چابهار است. این پژوهش، به صورت پیمایشی و با ابزار پرسشنامه در بازه زمانی 1389 انجام یافته است. با استفاده از روش های آماری، متغیرهای مربوط به مدیریت مقصد همچون بازاریابی، مدیریت بازدیدکننده، تحقیق و مطالعه، قیمت گذاری، کاربرد فناوری، همکاری بخش خصوصی و دولتی، مدیریت بحران و غیره، از دو جنبه اولویت و کیفیت، در منطقه مورد بررسی قرار گرفت. این مؤلفه ها با توجه به مدل رقابت مقصد که توسط کراچ و ریچی ( 1999 ) ارائه شده، استخراج گردید. نتایج حاکی از آن است از اولویت نخست و مولفه « توسعه، بازاریابی و معرفی محصولات مقصد » که از نقطه نظر اولویت، مولفه از رتبه نهایی برخوردار است. همچنین از « برگزاری کارگاه ها و سمینارهای تخصصی در زمینه گردشگری » نقطه نظر کیفیت، وضعیت تمامی این مؤلفه ها در منطقه چابهار، نامطلوب ارزیابی شد.
اقتصاد گردشگری (مروری بر پیشینه تحقیق در خارج و داخل)
حوزه های تخصصی:
گردشگری، در پنج دهه اخیر به عنوان یک فعالیت بشری و از صنایع با رشد بالا وگسترده شناخته شده است. گردشگری، دارای طرف عرضه و تقاضا و محصولات مخصوص به خود با ویژگی های متمایز از سایر فعالیتهای اقتصادی بوده و با استفاده از منابع اقتصادی دارای آثار مثبت یا منفی اجتماعی اقتصادی در سطوح ملی یا بین المللی است. میتوان گفت تحقیقات جدی در زمینه اقتصاد گردشگری از اواسط دهه 1960 شروع شده است و در طی 50 سال اخیر رشد خوبی را در مطالعات و تحقیقات گردشگری شاهد هستیم و عملاً با انتشار مجله های علمی، در زمینه اقتصاد گردشگری نیز تحقیقات وسیع تری صورت پذیرفته است. اگرچه رشته اقتصاد گردشگری چند سالی است که در ایران در سطح دکتری به عنوان یک رشته مستقل مطرح شده ، اما پژوهشهای جامعی در زمینه ادبیات اقتصاد گردشگری انجام نگرفته است. پژوهش حاضر در صدد مروری بر ادبیات تحقیق اقتصاد گردشگری و بررسی روند توسعه مباحث نظری و روشهای متدولوژی در آن میباشد. البته از آنجایی که ذکر مطالعات اساسی همه گروه های مطالعات اقتصاد گردشگری در یک مقاله ممکن نیست، سعی شده است تنها مطالعات طرف تقاضا و پیش بینی تقاضای گردشگری ذکر شود و با پرهیز از بیان موارد مشابه، مطالعات صورت پذیرفته در ایران نیز بیان گردد.
نقش رفتار تجاری فروشندگان صنایع دستی در بازاریابی مطلوب گردشگران خارجی (مطالعه موردی بازار فرش دستبافت تهران)
حوزه های تخصصی:
بررسی و کشف رابطه بین نحوه رفتار فروشندگان در امر بازاریابی به منظور ارایه الگوی رفتارهای قابل قبول برای گسترش گردشگری ناشی از تجارت، دلیلی است برای آنکه رفتار تجاری آنها (به عنوان بخشی از جامعه میزبان) نسبت به بازاریابی مطلوب گردشگران مورد تجزیه و تحلیل قرارگیرد. این بررسی روشن میسازد که آنها در مورد آنچه گردشگری برایشان داشته یا میتواند در پی داشته باشد چگونه می اندیشند تا در نهایت، در فرایندهای برنامه ریزی برای رسیدن به راه حل هایی برای توسعه گردشگری در بازار، و برطرف نمودن مشکلات و نگرانی های بازاریان در ارتباط با گردشگران در بازار تاریخی تهران، مورد استفاده قرار بگیرند. به این منظور، صنف فرش دستباف بازار تهران، مورد آزمون قرار گرفته است. از آنجایی که بازار تاریخی تهران در زمره مقاصد گردشگری است، متغیرهای استخراج شده از ادبیات رفتار تجاری جامعه میزبان از بازاریابی مطلوب، مواردی هستند که بر جوامع میزبان تاثیر گذارند. بازار تهران به لحاظ کارکردهای چندگانه در زمینه های اقتصادی و اجتماعی فرهنگی، همواره در قلب پایتخت ایران، از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. علت انتخاب صنف فروشندگان فرش دستباف به عنوان جامعه هدف نیز به این خاطر بوده است که از میان کسب و کارهای فعال در این بازار، بیشترین تعداد خرده فروشی را به خود اختصاص داده اند و در عین حال به لحاظ جذّابیت فرش دستباف ایران برای گردشگران، این صنف نیز در تعامل بیشتری با گردشگران بوده و از توسعه گردشگری در بازار، بیشتر منتفع می شود. راهبرد این پژوهش مطالعه کمی – کیفی بوده و جامعه آماری تحقیق شامل بازاریان صنف فرش دستباف تهران می باشد. تعداد نمونه تحقیق 100 نفر است که با استفاده ازفرمول کوکران محاسبه شده است. ابزار گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و میدانی(پرسشنامه) بوده و از فنون آماری فراوانی برای تجزیه و تحلیل سؤال ها، رد یا تأیید فرضیه ها استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که علی رغم نبود الگوی رفتاری سیستماتیک برای بازاریابی مطلوب در بازار تهران، بین رفتار فروشندگان ومراجعات مکرر گردشگران جهت خرید، رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد
تحلیل آماری صنعت گردشگری جهان، بازارهای آینده و جایگاه ایران
حوزه های تخصصی:
گردشگری، در سال 2012 همچنان یکی از برترین صنایع و فعالیت های درآمدزا و اشتغال زای جهان به1 تریلیون دلار درآمد نصیب بازارهای مقصد / شمار می رود. این صنعت توانسته در سال 2011 معادل 030گردشگری جهان کند. بر اساس پیشبینی های سازمان جهانی جهانگردی، آینده بازار اقتصاد و تجارت بین-1 میلیارد نفر در / 1 میلیارد نفر گردشگر ورودی و تعداد 809 / المللی دنیا، بویژه در سال 2020 با تعداد 360 سال 2030 در اختیار صنعت گردشگری خواهد بود. این در شرایطی است که در سال 2020 بالغ بر 7171 تریلیون نفر گردشگر به کشورهای درحال توسعه سفر خواهند کرد. / میلیون و در سال 2030 بالغ بر 037این یعنی فرصتی برای این کشورها که اکثراً از پدیده اجتماعی و اقتصادی بیکاری و عدم درآمد ارزی کافی در رنج هستند. هم اکنون از 983 میلیون نفر گردشگر بالغ بر 450 میلیون نفر به کشورهای در حال توسعه سفر میکنند. سؤال اصلی این پژوهش نیز در همین راستا تعریف میشود که به راستی در این بازار تجارت عظیم بین المللی گردشگری، جایگاه جمهوری اسلامی ایران کجاست و چگونه میتوان با توجه به منابع گردشگری انحصاری موجود در کشور از این منابع به نفع منافع ملی و کمک به اقتصاد بحرانزده کشور استفاده کرد؟ محققین در این پژوهش تلاش کردهاند تا بر اساس روش تحلیلی و توصیفی و استفاده از اسناد کتابخانه ای، و همچنین با استناد به آمار ارائه شده از سوی سازمان جهانی جهانگردی در سال 2012 ، در یک مقایسه تطبیقی، علاوه بر بررسی و مطالعه شرایط حاکم بر بازار گردشگری جهان، موقعیت و جایگاه ایران را بررسی و برای حضور مؤثرتر کشور در این بازار ارائه طریق نمایند. یافته های تحقیق نشان میدهد که اگر براساس اصول علمی بازاریابی، نتوان داشتههای خود را به محصولاتی با مزیتهای رقابتی و ویژه تبدیل کرد، قطعاً نمیتوان از این بازار سهم مناسبی را بهدست آورد و صرفا افسوس فرصتهای از دست رفته برای مسئولان و مردم به جای خواهد ماند.
عملکرد برند، مفهوم سازی و اندازه گیری
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، نقش و اهمیت دارایی های نامشهود همزمان با افزایش سطح رقابت بین شرکتها افزایش یافته است. یکی از دارایی های نام شهودی که مهمترین عامل متمایزکننده یک شرکت و ایجاد مزیت رقابتی برای آن میباشد، برند است. از آنجایی که عملکرد برند رابطه مستقیمی با عملکرد یک سازمان دارد،سنجش و پایش مستمر آن میتواند به عنوان ابزار مدیریتی قدرتمندی به مدیران در جهت نیل به اهداف کلی و استراتژیک سازمانها کمک نماید. از آنجایی که عملکرد برند ماهیتی چند بعدی دارد تا کنون محققان مختلف معیارها و شاخص های مختلفی را با توجه به نیاز و دیدگاه خود برای ارزیابی برند معرفی کرده اند، ولی متأسفانه رویکرد یگانه و استانداردی در این زمینه وجود نداشته است. از اینرو در این مقاله سعی شده است تا با مرور ادبیات تحقیق، شاخصها و سنجه هایی که تا کنون برای سنجش عملکرد برند معرفی شده اند به صورت منسجمی طبقه بندی و در کنار یکدیگر قرار داده شوند. این سنجه ها به سه گروه کلی سنجه های مبتنی بر نتایج کوتاه مدت، سنجه های مبتنی بر نتایج بلندمدت و سنجه های ترکیبی تقسیم شده اند. گروه اول علاوه بر شاخص های مالی و شاخصهای بازاری، ارزش ویژه برند مبتنی بر دیدگاه مالی را نیز شامل میشود در حالی که در گروه دوم عمدتاً شاخص های ادراکی و مبتنی بر رفتار مصرف کننده از جمله ارزش ویژه برند مبتنی بر مصرف کننده(یا مشتری) و سایر سنجه های رفتاری گنجانده شده است. مدلهای مختلف ارزشگذاری برند که ترکیبی از سنجه های بلندمدت و کوتاه مدت میباشند نیز در گروه سوم جای داده شدهاند.