فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۸۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، نظر به مؤلفه های اصلی نظریه نوناکا: اجتماعی شدن، برونی سازی، ترکیب و درونیسازی، جایگاه مدیریت دانش در سازمان الف مورد بررسی قرار گرفته و به دنبال آن هستیم که بدانیم مدیریت دانش و مؤلفه های آن در سازمان الف از چه جایگاهی برخوردار است و رابطه آن با فرهنگ سازمانی به چه شکل است. جامعه آماری این پژوهش را مدیران، میانی سازمان الف در سال 87-86 تشکیل میدهند که نمونه ای با حجم 23 نفر به روش تصادفی ساده از این جامعه انتخاب گردید. این اقدام با نظر به گستره حجم جامعه آماری مدیران که مشتمل بر 50 نفر میباشند انجام شده است. جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه مدیریت دانش 26 سؤال و فرهنگ سازمانی 46 سؤال استفاده شده است. برای یقین روایی پرسشنامه مدیریت دانش در نتیجه محاسبه آلفای کرونباخ 9039/0 و فرهنگ سازمانی 9262/0 میباشد. تحلیل داده ها نشان داده است که ترکیب در قلمرو مدیریت دانش در سازمان الف از بالاترین جایگاه برخوردار است. سپس به ترتیب ترکیب، برونیسازی و درونیسازی در مراتب بعدی قرار گرفته اند.
رابطه توانمندسازهای مدیریت دانش با فرایندهای مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه تکنیک های استخراج دانش و ارائه یک متدولوژی ساخت یافته به منظور مستندسازی دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی عوامل بنیادی مدیریت دانش در محیط های دانشگاهی: مطالعه ای موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران بر آن است که با اجرای برنامه های توسعه و رسیدن به اهداف چشم انداز بیست ساله تا سال 1404، جامعه ای مبتنی بر دانایی و کشوری توسعه یافته ایجاد کند. دستیابی به این امر مهم نیازمند مدیریت دانش در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی است. هدف از این تحقیق، بررسی عوامل بنیادی مدیریت دانش در محیط های دانشگاهی بود. یکی از دانشگاه های دولتی تهران با جامعة آماری 383 نفر اعضای هیئت علمی دانشگاه انتخاب شد که از این تعداد صد نفر در تحقیق مشارکت کردند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامة محقق ساخته، مشتمل بر 49 گویة بسته پاسخ و 3 گویة باز پاسخ بود. از تحلیل عاملی به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات و شناسایی ابعاد مدیریت دانش استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، عوامل بنیادی مدیریت دانش در دانشگاه نمونه، اشاعه دانش (آموزش)، تولید دانش (پژوهش)، به کارگیری دانش (خدمات اجتماعی) و ذخیرة دانش بودند.
کاربرد مدیریت دانش در کد گذاری بالینی در سازمانهای مراقبت بهداشتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
کدگذاری بالینی، فرایندی است برای ترجمه ی مستندات پزشکی به کدهای تشخیصی که طی آن اقدامات و عملیات مالی داده های مراقبت بهداشتی به وسیله کد یا سیستم شماره گذاری نمایش داده می شوند. کدگذاری بالینی در مراقبت بهداشتی، یک فرایند از مدیریت دانش تلقی می شود، زیرا برخی از مفاهیم مدیریت دانش در آن مصداق پیدا می کند. مفاهیمی از قبیل کدگذاری (رمزنگاری) دانش، بسته بندی دانش و ارائه ی دانش به متقاضیان آن و سرانجام فراهم کردن هماهنگی بین منابع فکری، فرایند تبدیل داده به دانش در صنعت مراقبت بهداشتی یک فرایند مداوم است و دانش پدید آمده در هر مرحله می تواند به عنوان داده برای مراحل بالاتر در نظر گرفته شود. بنابراین سازماندهی دانش مربوط به بیماری ها با فرایند کدگذاری بالینی انجام می گیرد. به این ترتیب پایگاه داده ای که برای فرایند کدگذاری پدید می آید، داده های تشخیصی و کدهای اختصاص داده شده را در قالب جداول رابطه ای (اطلاعات) سازماندهی می نمایند. ابزارهایی چون داده کاوی و پردازش تحلیلی آنلاین می توانند از انبوه اطلاعات این پایگاه های رابطه ای، دانش با ارزشی را فراهم کنند.از سوی دیگر ایجاد گروه های تخصصی و گروه های مباحثه ی آنلاین می تواند نقش به سزایی در تسهیم دانش و در نتیجه بهبود عملکرد فرایندهای بخش مدیریت اطلاعات بهداشتی و به خصوص فرایند کدگذاری ایفا نمایند. متخصصین مدیریت اطلاعات بهداشتی و درمانی لازم است جایگاه واقعی کدگذاری بالینی را شناخته، تأثیر کار خود را بر مدیریت دانش در مراقبت بهداشتی و نیز تصمیمات سلامتی درک نمایند و از طرف دیگر با شناخت و به کارگیری ابزارهای مدیریت دانش عملکرد خود را در این زمینه بهبود بخشند.
بررسی و الویت بندی عوامل فرهنگی مؤثر در به اشتراک گذاری دانش در مراکز تحقیق و توسعه پتروشیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی نقش عوامل اساسی موجود در فرهنگ سازمان است که نقش مهمی را در موفقیت فرآیند به اشتراک گذاری دانش ایفا میکنند. سؤال اصلی در این پژوهش این است: چه عواملی در به اشتراک گذاری دانش در مراکز تحقیق و توسعه در صنعت پتروشیمی تاثیرگذارند؟ برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز این پژوهش از روش میدانی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. در این پژوهش، 190 پرسشنامه به طور تصادفی بین پژوهشگران واحد تحقیق و توسعه پتروشیمی توزیع شد که از این تعداد132 نفر برگرداندند. جهت بررسی میزان و نوع ارتباط بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته از آزمون همبستگی اسپیرمن و برای تعیین درجه اهمیت عوامل تاثیرگذار بر یادگیری در همکاری مشترک از آزمون رتبه بندی فریدمن استفاده شده است. بر پایه این تحلیل ها، هرپنج فرضیه مورد قبول واقع شده اند. اعتماد متقابل میان افراد، ارتباطات کارکنان، سیستم-های اطلاعاتی، سیستم پاداش و ساختار سازمانی، مهم ترین فاکتورهای شناخته شده در این زمینه هستند. این عوامل نقش مهمی را در از میان برداشتن موانع موجود بر سر راه به اشتراکگذاری دانش ایفا می-کنند.
تبیین عوامل فرهنگی در راستای موفقیت مدیریت دانش در سازمان (مطالعه موردی در شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ورود موفق به عصر دانایی، مستلزم پیش نیازهای مختلف ساختاری، فرهنگی، تکنولوژیکی و انسانی است؛ موضوعی که از دیدگاه بسیاری مورد غفلت واقع شده است. بر این اساس، پژوهش حاضر به شناسایی ابعاد فرهنگی مورد نیاز در راستای موفقیت مدیریت دانش می پردازد. سوال اساسی پژوهش عبارتست است از اینکه ابعاد فرهنگی مورد نیاز در راستای موفقیت مدیریت دانش کدام است؟ وضعیت جامعه آماری مورد بررسی از نگاه ابعاد و مولفه های فرهنگی پیش گفته چگونه است و چه رابطه ای بین ابعاد پیش گفته و مدیریت دانش وجود دارد. جامعه آماری پژوهش کارکنان شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران است؛ نمونه آماری پژوهش نیز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده تعیین شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه حضوری بوده و از روش تحقیق توصیفی ـ میدانی استفاده شده است. نتایج حاصل از بهکارگیری روش های آماری حاکی از آن است که مولفه های مشارکت، یادگیری، اعتماد، تسهیم دانش و رهبری دانش پرور به عنوان مولفه های فرهنگی دانشی هستند، بین وضعیت موجود و مطلوب مولفههای پیش گفته تفاوت معنا داری وجود دارد و هم چنین این مولفه ها بر مدیریت دانش تأثیر مثبت دارند. در پایان با توجه به یافته های پژوهش، پیشنهادهایی به جامعه علمی و سازمانی ارایه شده است..
جامعه اطلاعاتی ایران و چالشهای رویاروی آن
حوزه های تخصصی:
بنیادجامعه اطلاعاتی مبتنی بر فعالیتهای متنوعی است که به نحو مستقیم با تولید، توزیع و کاربرد اطلاعات مرتبط میباشد . دانیلبل، ویلیام مارتین و صاحبنظران دیگر، تعاریف متنوعی را از جامعه اطلاعاتی ارائه کردهاند که در این مقاله مورد توجه قرار میگیرد. پرسش عمده در چارچوب جامعه اطلاعاتی ایران تأکید بر زیر ساختهای اختصاصی ، نرمافزارهای عمومی، نرمافزارهای اختصاصی و آموزش مورد نیاز کارکنان میباشد. بر این قرار نگرش نوین به زیر ساختهای اطلاعاتی برحسب استراتژی نوین دولت جمهوری اسلامی ایران طراحی شده است. در این مقاله با توجه به منابع متنوع نگرش به بنیاد جامعه اطلاعاتی در ایران مورد توجه قرار میگیرد.
بررسی عوامل حیاتی موفقیت در پیاده سازی مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت دانش، به عنوان یک رویکرد جدید و نوین به معنای تلاش آگاهانه و نظام مند یک نهاد برای نشر، پرورش و کاربرد دانش به نحوی که به ارزش آن نهاد بیفزاید و نتایج مثبتی را در دستیابی به آرمان ها به وجود آورد، می باشد.
پژوهش حاضر سعی دارد تا میزان تأثیرگذاری عوامل حیاتی را در پیاده سازی مدیریت دانش سازمان جهاد کشاورزی بر طبق مدل مفهومی هونگ و همکارانش که مبتنی بر ده عامل اساسی یعنی فرهنگ سازمانی، تعهد مدیران ارشد، مشارکت، آموزش، کار تیمی، توانمند سازی، سیستم های اطلاعاتی، سنجش عملکرد، الگو سازی و ساختار دانش می باشد بررسی نماید.
نتایج تحقیق در سطح اطمینان 95% حاکی از آن است که تمامی عوامل انتخاب شده منجر به پیاده سازی مدیریت دانش می شوند. هم چنین با آزمون فریدمن نشان دادیم که میزان تأثیرگذاری همه عوامل بر مدیریت دانش برابر نیست و هر یک در رتبه ای قرار می گیرند.
نقش منابع هوشمند در مدیریت دانش
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بهبود درک فرآیندهایی است که بدان طریق فراهمآوری دانش، ابزارهای فنی، و عوامل سازمانی میتوانند به توسعه سازمان از جهت گسترش دانش به عنوان یک سلاح رقابتی نظاممند کمک کنند. این مقاله، روابط بین تکنولوژی و ارزشهای انسانی را بررسی میکند، زیرا این روابط ابزارهای ضروری فرایند مدیریت دانش میباشند. با توجه به اینکه مدیریت دانش به عوامل هوشمند، تکنولوژی اطلاعات، و سیستمهای حمایت از تصمیمات استراتژیک ارتباط دارد، درمییابیم که هدف آن ارائه بینش مؤثری درخصوص کارآیی مدیریت دانش میباشد. در این مقاله، یک مدل مفهومی از کارایی مدیریت دانش در سازمانهایی که با ترکیبی از نقش عوامل هوشمند و منابع سیستمهای هوشمند حمایت میشوند، ارائه میشود. این مدل به دو بخش تقسیم میگردد: 1. بخش ابزارهای فنی برای تعیین مشخصات منابع سیستمهای هوشمند. 2. بخش عوامل هوشمند که وظیفه آنها تمرکز بر نقششان در عملکرد سازمانی میباشد. عوامل عمده، مورد بحث قرار گرفته و برای پژوهشهای آینده پیشنهاداتی ارائه میگردد.
بررسی عوامل موثر بر انتقال و تبادل دانش بین دانشکده های توانبخشی و سازمان های ارائه دهنده خدمات توانبخشی کشور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چکیده این پژوهش با هدف تعیین عوامل موثر بر انتقال و تبادل دانش بین دانشکده های توانبخشی و سازمان های ارائه دهنده خدمات توانبخشی کشور بمنظور ارائه راهکار مناسب برای انتقال اثربخش دانش انجام شد.. تحقیق به شیوه زمینه یابی انجام شد. خبرگان توانبخشی و اعضاء هیأت علمی دانشکده های توانبخشی کشور جامعه آماری پژوهشی بودند. برای گردآوری داده ها از دو ابزار مصاحبه و پرسشنامه استفاده شد. اعتبار پرسشنامه با روش ضریب آلفای کرونباخ 94/0 محاسبه شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون آماری T تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که در حال حاضر وضعیت انتقال دانش مناسب نبوده و با وضعیت مطلوب فاصله زیادی دارد. مهمترین عوامل موثر بر انتقال و تبادل دانش عبارتنداز: ضعف نیاز سنجی از جامعه در طراحی پروژه های تحقیقاتی و عدم ارتباط مناسب بین پژوهشگران و سفارش دهندگان تحقیق، وجود فرهنگ فردگرایی و عدم انجام کار تیمی و نیز عدم وجود ارتباط ساختاری مشخص بین دانشگاه و سازمانهای ارائه دهنده خدمات توانبخشی کشور. راهبرد مناسب برای انتقال اثربخش دانش تشکیل کمیته یا سازمانی مشترک بین کاربران و تولیدکنندگان دانش جهت پاسخ به نیازها و تسهیل فرایند انتقال دانش بین آن ها معرفی شد.
نقش مدیریت دانش در توسعه منابع انسانی (مورد مطالعه: شهرداری منطقه 4 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه تأثیر مدیریت دانش بر توسعه منابع انسانی در شهرداری منطقه 4 تهران جهت ارایه پیشنهادات کاربردی برای افزایش سطح توانمندی های سرمایه انسانی از مجرای استقرار نظام مدیریت دانش بوده است. پس از مرور ادبیات و پیشینه پژوهش به منظور تعریف مدیریت دانش چهار مؤلفه شناسایی، کسب، توسعه و تسهیم و برای توسعه منابع انسانی چهار مؤلفه توسعه نگرشی، دانشی، رفتاری و مهارتی حاصل شدند. با پیروی از فسلفه اثبات باوری، رویکرد قیاسی (کمی) و روش پیمایش، از پرسش نامه (مشتمل بر 45 پرسش) جهت گردآوری داده ها استفاده شده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه از طریق انتخاب پرسشنامه استاندارد و ارایه آن به خبرگان، روایی سازه از طریق انجام تحلیل عاملی تأییدی و پایایی از طریق ضریب آلفای کرونباخ (91/0) تأیید شدند. جامعه آماری پژوهش کارشناسان، کارشناسان ارشد و مدیران این سازمان به تعداد 1100 نفر بود و نمونه آماری به روش تصادفی ساده و به حجم 285 نمونه انتخاب شدند. نرمال بودن داده ها از مجرای آزمون کولموگروف اسمیرنوف و روابط بین متغیرها و برازش مدل مفهومی پژوهش از طریق آزمون همبستگی پیرسون و آزمون معادلات ساختاری تأیید شدند. در نهایت مشخص شد که مدیریت دانش در توسعه منابع انسانی نقش معناداری (ضریب همبستگی 857/0 و بار عاملی 81/0) را ایفا می کند. همچنین مشخص شد که شناسایی، کسب، توسعه و تسهیم دانش بر توسعه دانشی، نگرشی، رفتاری و مهارتی سرمایه انسانی مؤثر است. در نتیجه یکی از نتایج مورد انتظار از توسعه نظام مدیریت دانش می تواند توسعه سرمایه انسانی در تمامی ابعاد باشد. همچنین، می توان نتیجه گرفت که یکی از ابزارهای توسعه منابع انسانی استقرار نظام مدیریت دانش است.
شناسایی عوامل مؤثر در شکل گیری رضایت دانشجویان
حوزه های تخصصی:
آموزش الکترونیکی در کشور به صورت بیشینه در دانشگاه و گاه نهادهای دولتی مورد استفاده قرار می گیرد ، لیکن تاثیر و کارایی دوره های آموزشی الکترونیکی همواره، مورد سؤال مدیران، دانشجویان و اقشار مختلف درگیر با موضوع بوده است. تحقیقات گذشته حاکی از آن است که یکی از مهمترین عوامل مؤثر در موفقیت این گونه دوره های آموزشی، ایجاد رضایت در دانشجویان به عنوان مخاطبان اصلی این دوره های آموزشی می باشد. به بیان دیگر یکی از معیارهای سنجش کارایی نظام های اطلاعاتی مشخص کردن میزان رضایت کاربران از عناصر و ویژگی های تشکیل دهنده رابط و در حقیقت میزان رضایت از چگونگی تعامل با نظام می باشد. در این تحقیق، پس از بررسی مستندات، شش عامل اصلی مؤثر در میزان رضایت دانشجویان از دروه آموزش الکترونیکی، شناسایی شده اند که به به ترتیب استاد، دانشجو، مدیریت سیستم آموزشی، محتوی آموزشی، خدمات و شبکه اجتماعی می باشند. یافته پژوهش حاکی از آن است که بر اساس نظر محققان، عامل استاد و ویژگی های رفتاری وی در رتبه نخست نسبت به سایر عوامل قرار داشته و پس از آن ویژگی های دانشجوی مورد بررسی و اعمال و رفتار وی در سطح رضایت ایجاد شده مؤثر خواهد بود. باتوجه به توالی به دست آمده می توان برنامه ها و تغییرات آتی را در سیستم آموزشی و ارکان آن در راستای ارتقای رضایت مخاطبان، تنظیم و اجرا کرد. و البته عواملی که رتبه پایین تری را کسب کرده اند، این معنا را منتقل خواهند کرد که از نظر کمی، تعداد تحقیقات کمتری به آنها اختصاص یافته که خود می تواند به عنوان برنامه راه برای تحقیقات آتی محققین این حوزه مد نظر قرار داشته باشد.
مدیریت دانش
حوزه های تخصصی:
ارائه الگوی توفیق مدیریت دانش
حوزه های تخصصی:
توسعه سریع و اعجاب انگیز فن آوری های ارتباطات و اطلاعات و گرایش عمومی محیط رقابتی به سمت دانش و مدیریت اثربخش آن سبب شده که دانش و یادگیری جمعی به عنوان تنها مزیت رقابتی پایدار مورد توجه روزافزون قرار گیرد. بنابراین سازمان هایی در جهان متحول و پیچیده قرن حاضر موفق خواهند بود که بتوانند فرایند یادگیری، کسب، حفظ و توسعه دانش را با موفقیت پیاده سازی کنند. از این رو هدف اصلی این مقاله شناسایی عوامل توفیق و ارائه الگویی برای پیاده سازی موفق مدیریت دانش با استفاده از روش تحلیل عاملی در بانک صادرات ایران می باشد. جهت دستیابی به این منظور ابتدا عوامل توفیق مدیریت دانش شناسایی، سپس پرسشنامه با 63 گویه طراحی شد و در 130 شعبه بانک صادرات به صورت تصادفی توزیع و توسط مدیران بانک تکمیل گردید. نتایج تحقیق نشان داد که عوامل توفیق مدیریت دانش به ترتیب، جهت گیری راهبردی مبتنی بر دانایی و توسعه فرهنگ نوآوری، گرایش به سوی توسعه، انتقال و حمایت از دانش و توسعه شایستگی ها و مدیریت شایسته محور است. همچنین در بانک صادرات ایران جهت گیری راهبردی مبتنی بر دانایی و توسعه فرهنگ نوآوری بیشترین تاثیر را بر توفیق مدیریت دانش دارد.
تحلیل اثر سرمایه فکری بر عملکرد سازمانی با نقش میانجی مدیریت دانش در شرکت پایانه های نفتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عملکرد سازمان ها را نمی توان صرفاً بر اساس معیارهای مالی مورد ارزیابی و قضاوت قرار داد؛ زیرا پژوهش ها نشان داده است، ارزش بازاری شرکت ها و مؤسسات مالی را عمدتاً دارایی های غیرمالی که به آن ها دارایی های نامشهود یا سرمایه های فکری اطلاق می شود، تعیین می کند. بر این اساس تحقیقِ حاضر با هدف شناسایی تأثیرِ ابعاد سرمایه فکری و مدیریت دانش و تأثیر آن ها بر عملکرد سازمانی در شرکت پایانه های نفتی ایران انجام شده است. پژوهش حاضر از لحاظِ روش، توصیفی تحلیلی و از لحاظِ هدف، کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران، رؤسا و سرپرستان (رتبه های بالای 17) و پرسنل ستادی می باشد که در زمان تحقیق 214 نفر بوده اند و به روش سرشماری انجام گرفته است. برای تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که مدل اصلی پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. در این مدل سرمایه انسانی و ساختاری و رابطه ای بر عملکرد سازمان تأثیر مثبت داشته و از سوی دیگر این اجزاء به طور غیرمستقیم با نقش میانجی مدیریت دانش بر عملکرد سازمان تأثیر مثبت دارند، که با نتایج به دست آمده میزان تأثیر هر یک از عوامل، مشخص و رتبه بندی شده و بر این اساس پیشنهاداتی مطرح شدند.
آینده پژوهی در علوم انسانی با رویکرد مدیریت دانش؛ ملاحظات، دستاوردها و اثرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم انسانی یکی از عوامل تأثیر گذار در حوزه آینده پژوهی است. از اینرو، خود علوم انسانی هم می تواند موضوع آینده پژوهی باشد. در این مطالعه، سعی بر آن بوده تا به نقش آینده پژوهی در مدیریت دانش حوزه علوم انسانی پرداخته شود. لذا به مطالعه ای موردی با استفاده از مصاحبه عمیق با خبرگان (که شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه از پنج رشته تحصیلی مختلف حوزه علوم انسانی بوده اند) پرداخته ایم. در این پژوهش از رویکرد گلوله برفی برای انتخاب نمونه ها و از روش اشباع تم ها به عنوان استانداردی برای پایان نمونه گیری استفاده گردیده است. از آنجایی که تم های برگزیده با بهره گیری از نظرات خبرگان، احصاء شده، روایی مصاحبه ها مورد تأیید قرار گرفته و برای تأیید پایایی مصاحبه ها نیز از روش بازآزمایی استفاده شده است. با توجه به نظرات احصاء شده در این پژوهش، سوگیری علوم انسانی، پیچیدگی های رفتار انسان و موانع شناخت انسان، بعنوان مهمترین ملاحظات اثرگذار علوم انسانی بر فرایند آینده پژوهی شناسایی شده است. از سویی دیگر. تحقق پیش بینی ها، رسیدن به آینده مورد نظر و ارتقای دانش آینده پژوهی، مهمترین دستاوردهای تعامل دو سویه آینده پژوهی و مدیریت دانش حوزه علوم انسانی تشخیص داده شده است. همچنین پیش بینی آینده، ایجاد تغییرات مطلوب در آینده و شناسایی عوامل تغییر، مهمترین اثرات ناشی از فرایند آینده پژوهی بر علوم انسانی قلمداد گردیده است.