فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۲۸۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال ارایه ی چارچوبی در تبیین ارتباط بین توسعه ی فرایندهای مدیریت دانش با انواع فرهنگ های سازمانی است. برای این منظور از جو سازمانی که در این جا زیر عنوان جو دانشی، مفهوم سازی گردیده، استفاده شده است. در این چارچوب، چنین بیان شده است که فرهنگ نوآورانه از جو خلاق حمایت می کند و از این رو فرایند تولید و اکتساب دانش تقویت و بر دارایی دانش مفهومی سازمان افزوده می گردد. فرهنگ تداوم رویه با پشتیبانی از جو سیستمی موجب توسعه ی فرایند سازمان دهی و ذخیره سازی و افزایش در دانش سیستمی می گردد. فرهنگ مشارکتی از جو گفتمان و در نتیجه فرایند انتشار و اشتراک حمایت نموده و بر دارایی دانش تجربی می افزاید و فرهنگ اثربخشی نیز از فرایند به کارگیری و در نتیجه از دانش عملیاتی پشتیبانی می کند. در نهایت، چهار فرضیه ی برآمده از چارچوب پژوهش، به صورت میدانی و بر مبنای روش همبستگی آزمون شد که دو فرضیه ی مربوط به دو فرهنگ اخیر به علت نوپایی برنامه های مدیریت دانش در سازمان های منتخب، مورد پذیرش قرار نگرفت.
ارائه چارچوب مفهومی تدوین چشم انداز، ارزیابی و گزارشگری سرمایه فکری در نظام بانکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اقتصاد دانش بنیان امروزی سرمایه های فکری در مقایسه با دارایی های مشهود و فیزیکی ارزش و اهمیت بیشتری یافته اند و به عنوان محرک پیش برنده کلیدی و منبعی مهم برای کسب «مزیت رقابتی پایدار» و بهبود عملکرد سازمانی به کار گرفته می شوند. اجزای مختلف سرمایه های فکری دارای اثرات متقابلی هستند که ایجاد «ارزش» می کنند و موفقیت یک سازمان به توانایی سازمان در مدیریت این منابع کمیاب بستگی دارد.
در کنار این تحول، در محیط پویا و رقابتی امروز که سرشار از تغییر و بی ثباتی و آکنده از عدم قطعیت هاست، تنها رویکرد و سیاستی که احتمال کسب موفقیت بیشتری برای سازمان به همراه دارد، تلاش برای معماری آینده است. این تلاش سبب می شود تا مدیران با کسب آمادگی های لازم و تصمیم گیری های مناسب فقط نظاره گر تحولات آینده نباشند. نظر به این ضرورت، آینده پژوهی به شکلی نظام مند به مطالعه آینده می پردازد و ابزاری برای مهندسی هوشمندانه آینده و سیاستگذاری پیش نگر به شمار می آید. این پژوهش نیز تلاشی است که با نگاهی به ادبیات آینده پژوهی، در صدد ارائه الگویی روش مند برای تدوین چشم انداز سرمایه فکری در نظام بانکی است. الگویی از چشم انداز که قابلیت تحلیل تصویر مطلوب در این حوزه را دارا باشد.
پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نوع پژوهش های کیفی تحلیل محتواست. روش این پژوهش نیز روش چشم انداز است که به شیوه توصیفی/کتابخانه ای (بررسی اسناد و مدارک) و با رویکردی فرا تحلیلی انجام گرفته است.
در این مقاله تلاش شده است؛ با توجه به چالش های شناسایی، ارزیابی و گزارشگری سرمایه فکری بانک ها در مقایسه با دارایی های مادی آن ها و ضرورت پیوند برنامه های شناسایی و ارزیابی سرمایه های فکری و دانشی با جهت دهی راهبردی نظام بانکی، چارچوب مفهومی تدوین چشم انداز، شناسایی، سنجش و گزارشگری شاخص های سرمایه فکری و دانشی ارائه شود، تا راهنمای عملی اجرای مدیریت سرمایه فکری در نظام بانکی باشد.
در ادامه مدلی شامل سه مرحله و هفت گام اساسی به منظور تدوین چشم انداز، طراحی راهبردها، تعیین شاخص ها و گزارشگری سرمایه های فکری ارائه شده که این الگو به منظور تحلیل دقیق تر و گزارشگری مربوط تر و قابل اتکاتر، از صورت های وضعیت، عملکرد و گزارش روند سرمایه های فکری بهره می جوید.
تأثیر توانمندسازهای مدیریت دانش روی توانمندی کارکنان شرکت های کوچک و متوسط: با نقش میانجی فرآیند مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توانمندسازی به عنوان یکی از ابزارهای سودمند ارتقای کیفی کارکنان و افزایش اثربخشی سازمانی تلقی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر توانمندسازهای مدیریت دانش بر توانمندی کارکنان به واسطه متغیر فرآیند مدیریت دانش از دیدگاه مدیران شرکت های کوچک و متوسط شرق استان مازندران می باشد. جامعه آماری پژوهش، شرکت های کوچک و متوسط شرق استان مازندران که دارای سابقه بیش از 42 ماه فعالیت و شامل 307 شرکت می باشند. در نهایت نتایج روش آماری معادلات ساختاری نشان داد که در شرکت های کوچک و متوسط شرق استان مازندران میزان تأثیر مستقیم توانمندسازهای مدیریت دانش بر توانمندی کارکنان و تأثیر غیرمستقیم آن به واسطه فرآیند مدیریت دانش معنادار می باشد؛ همچنین فرآیند مدیریت دانش بر توانمندی کارکنان و توانمندسازهای مدیریت دانش بر فرآیند مدیریت دانش تأثیر مستقیم و معنادار دارند.
نتایج این پژوهش نقش فرآیند مدیریت دانش در اثرگذاری توانمندسازهای مدیریت دانش بر توانمندی کارکنان شرکت های کوچک و متوسط را نمایان می سازد.
ارزیابی اثر خلق دانش برکسب مزیت رقابتی در بانک کارآفرین
حوزه های تخصصی:
امروزه دانش به عنوان یک ابزار حیاتی برای حفظ و پیشرفت سازمان به شمار می آید. در دنیای رقابتی امروز بدون داشتن دانش لازم و خلق دانش جدید، موفقیت سازمان میسر نخواهد بود. در این مقاله به بررسی تأثیر خلق دانش بر مبنای مدل چهار مرحله ای نوناکو و تاکئوچی بر کسب مزیت رقابتی، بر اساس مدل 6 عنصریهنری مینتزبرگ (کیفیت طراحی عدم تمایز قیمت پشتیبانی تصویر)در شعب بانک کار آفرین تهران پرداخته شده است. در این تحقیق بر اساس نظر خبرگان و کارشناسان پرسشنامه هایی مشتمل بر دو بخش که بخش اول به دنبال ارزیابی شاخص های خلق دانش و بخش دوم به دنبال ارزیابی وضعیت رقابتی بانک بر طبق مدل شش عاملی مزیت رقابتی مینتزبرگ تهیه شده بود بین 185 نفر از مدیران و کارشناسان این بانک توزیع گردیدو تجزیه و تحلیل های آماری لازم انجام و فرضیه اثر مثبت و معنادار خلق دانش بر کسب مزیت رقابتی در ابعاد چهارگانه اجتماعی کردن، بیرونی کردن، ترکیب کردن و درونی کردن در بانک کارآفرینمورد تأیید قرار گرفت.
مقایسه تکنیک های استخراج دانش و ارائه یک متدولوژی ساخت یافته به منظور مستندسازی دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چارچوبی برای فرآیندهای مدیریت دانش در زنجیره تأمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت دانش، یکی از مهم ترین منابع رقابتی برای هر سازمان محسوب می شود، به نحوی که بسیاری معتقدند شرکت هایی که بتوانند هرچه سریع تر دانش را کسب و به مرحله کاربردی برسانند در یک بازار رقابتی، موفق تر خواهند بود. از طرفی دیگر، رقابتِ بین شرکتی اهمیت خود را از دست داده است و رقابت بین زنجیره های ﺗ ﺄ مین جهت ارائه بیشترین ارزش به مشتری، مورد ﺗ ﺄ کید قرار گرفته است. بنابراین، این پژوهش به دنبال ارائه چارچوبی برای فرآیندهای مدیریت دانش در زنجیره ﺗ ﺄ مینِ صنعت خودروسازی است. این پژوهش کاربردی در دو زنجیره ﺗ ﺄ مین شرکت ایران خودرو و سایپا به عنوان بزرگ ترین و فعال ترین شرکت های خودروساز در ایران و به صورتی پیمایشی و با کمک 206 خبره در صنعت خودرو صورت گرفته است. در این پژوهش، از روش آلفای کرونباخ برای بررسی پایایی و از سه روش تحلیلِ محتوا، تحلیل سازه و تحلیل تشخیصی، برای بررسی روایی استفاده شده است. همچنین، برای پاسخگویی به ﺳ ﺆ الات پژوهش، از تحلیل عاملی ﺗ ﺄ ییدی مرحله اول و دوم و آزمون همبستگی استفاده شده است.
در چارچوب معرفی شده برای مدیریت دانش در زنجیره ﺗﺄمین، چهار فرآیند اصلی و یک فرآیند مکمل تعریف شدهاست. سپس، از طریق فنّ تحلیل عاملی، فرآیندها و شاخصهای موجود در چارچوب، مورد تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها نشان داد که وجود تمامی این فرآیندها برای زنجیره ﺗﺄمین الزامی است و از نظر اهمیت به ترتیب عبارت اند از: 1) انتقال، اشتراک و توزیع 2) استفاده، کاربرد و بهره برداری 3) کسب، خلق و تولید دانش 4) سازماندهی، نگهداری و انبار، و 5) ارزیابی و بازخور
پیامدهای فن آوری اطلاعات و ارتباطاتی برای سلامت انسان و محیط زیست(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی پیشرفته، سرعت و سهولتی را در انجام کارها به ارمغان آورده است که به آسایش و آسودگی بیشتر در زندگی منجر شده است. با این حال، بهداشت و تندرستی کاربران در اثر استفاده ی نادرست به شدت در معرض خطر است. مقاله ی حاضر می کوشد تا با مرور تأثیرات نامطلوب کاربرد نادرست این فن آوری ها بر سلامت کاربران و محیط زیست، اهمیت مخاطرات و آسیب های احتمالی را بیش از پیش آشکار کند، تا از این رهگذر، ضمن آگاهی رسانی بیشتر، بر لزوم آموزش کاربرد صحیح به عنوان یکی از مباحث اساسی در ترویج فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی تأکید شود. کاربرد ناآگاهانه، غیر اصولی و افراطی فن آوری های اطلاعاتی، طیف وسیعی از پیامدهای ناگوار را برای سلامت انسان و محیط زیست به همراه دارد. انواع ناهنجاری های جسمی، بیماری ها و اختلالات، سلامت انسان را تهدید می کند. گذشته از این، انواع آلاینده ها و پسماندهای خطرناک ناشی از فن آوری های اطلاعاتی، سلامت محیط زیست را به خطر انداخته است. راهکارهای متعددی برای مقابله با این مخاطرات وجود دارد که بنیانی ترین آن ها را آموزش و تدوین راهبردهای مدیریت ملی تشکیل می دهد. لازم است اصول کاربرد صحیح فن آوری ها، راه های پرهیز از خطرات و به ویژه تشویق به استفاده از فن آوری سبز در کانون توجه برنامه های ترویج و آموزش فن آوری های اطلاعاتی قرار گیرد.
بررسی عوامل موثر بر قابلیت مدیریت دانش در شرکت های تولیدی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیچیدگی، تنوع و تغییرات سریع و روزافزون که از خصوصیات بارز محیط امروز سازمان هاست، شرایطی را به وجود آورده که غفلت، سستی و عدم توجه به آن، هر سازمانی را از گردونه رقابت و حتی حیات حذف خواهد کرد. امروزه سازمان ها دریافته اند که هیچ چیز به اندازه دانش و نوآوری نمی تواند آنها را در دنیای رقابتی مطلوب قرار دهد. از این رو این پژوهش با هدف تبیین عملکرد شرکت با استفاده از مدیریت دانش و نوآوری در بین شرکت های تولیدی استان گیلان که دارای واحد تحقیق و توسعه می باشند، صورت گرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی، تحلیلی با تاکید بر شاخه همبستگی بوده است. جامعه مورد پژوهش از کلیه شرکت های تولیدی استان گیلان که دارای واحد تحقیق و توسعه می باشند، 57 شرکت انتخاب شد. در این تحقیق برای جمع آوری داده ها از نمونه گیری احتمالی ساده استفاده شد و از بین 57 شرکت، 39 شرکت مورد بررسی قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بوده که پایایی و روایی آن مورد تایید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، استنباطی به کمک نرم افزار SPSS19 و Visual PLS1.04 استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین میزان قابلیت مدیریت دانش و سرعت، مقدار نوآوری و همچنین سرعت، مقدار نوآوری و عملکرد شرکت با کمک روش تحلیل مسیر رابطه معنی داری وجود دارد.
تبیین عوامل موثر بر نگرش و رفتار مبتنی بر تسهیم دانش (مورد مطالعه: پرستاران بیمارستان 17 شهریور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاهش اشتباهات انسانی و ارتقای سطح یادگیری در سازمان ها، مستلزم تبادل یا تسهیم دانش و اطلاعات به طور مستمر می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش عوامل سه گانه اعتماد، روابط متقابل بین فردی و توانمندی مدیر بر نگرش و رفتار مبتنی بر تسهیم دانش پرستاران انجام گرفته است . نوع تحقیق ،مقطعی بوده و به روش تصادفی ساده 66 پرستار بیمارستان 17 شهریور در شهر مشهد، به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیده است. از پرسشنامه برای جمع آوری دادهها استفاده شد و برای آزمون فرضیه ها در قالب معادلات ساختاری از روش حداقل مربعات جزئی با نرم افزار PLS استفاده به عمل آمد. مدل ساختاری نشان داد که عوامل سه گانه اعتماد، روابط متقابل بین فردی و توانمندی مدیر، بر تغییرات رفتار مبتنی بر تسهیم دانش به طور معنی داراثر می گذارد و نگرش نسبت به تسهیم دانش نیز متغیر میانجی می باشد.نتایج به دست آمده از یافته ها نشان داده است : اعتماد متقابل بر ترغیب همکاری و تبادل اطلاعات بین پرستاران اثر می گذارد و جلب مشارکت، ابراز قدردانی و اطلاع رسانی به پرستاران از سوی مدیران، زمینه را برای ایجاد فضای یادگیری جمعی فراهم می سازد.
نقش مدیریت دانش در تکامل زنجیره تامین شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه دانش و سرمایه فکری سازمان یک عامل اصلی رقابت است و از نگاهی دیگر این زنجیره های تامین هستند که با هم رقابت می کنند بنابراین سازمان ها می بایستی بکوشند به صورت یکپارچه هماهنگ با سایر اعضای زنجیره قابلیت های رقابتی کل زنجیره تامین را بهبود دهند. در این مسیر موضوع مدیریت یکپارچه سرمایه دانشی زنجیره تامین نیز چه در بهبود ویژگی های عملکردی زنجیره و چه در ارتقای انسجام زنجیره اهمیت دارد. مقاله حاضر ابتدا به بررسی زنجیره تامین و سیر تکامل آن پرداخته سپس مدیریت دانش و نقش آن در زنجیره تامین را مورد بحث قرار می دهد. مرور نظری ادبیات موضوع نشان می دهد که نقش مدیریت دانش در زنجیره های تامین نه تنها انکارناپذیر بوده، بلکه با گسترش فن آوری اطلاعات و توسعه تجارت الکترونیک منجر به ورود زنجیره تامین به مرحله پنجم تکاملی خود شده است.
مدل مدیریت دانش در معاونت های نظارت راهبردی و توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر حاصل پژوهشی در باره شناخت مولفه های دانش، دانایی و ارایه مدل مناسب برای کاربرد مدیریت دانایی در معاونت های نظارت راهبردی و توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور (حوزه ستادی سازمان مدیریت و برنامه ریزی سابق) بود. بر اساس مبانی نظری و مدل مفهومی، متغیر های وابسته (مولفه های چرخه مدیریت دانش مشتمل بر کسب، خلق و توسعه دانش، تسهیم و انتقال دانش، ذخیره دانش و به کارگیری دانش) و مستقل (عوامل موثر بر استقرار مطلوب چرخه مدیریت دانش شامل فرهنگ سازمانی، فناوری، جریان ارتباط- اطلاعات، شفافیت مدارک، ساختار سازمانی، منابع انسانی و آموزشی) پژوهش تعیین و از جامعه آماری شامل مدیران و کارشناسان معاونت های یاد شده بالغ بر 1200 نفر، نمونه بر اساس جدول مورگان به تعداد 294 نفر انتخاب شد. ابزار اندازه-گیری، پرسشنامه ای حاوی 88 سؤال بود که با توجه به مبانی نظری، تهیه و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به میزان 88/0 تعیین گردید. در مجموع داده های حاصل از تعداد 266 پرسشنامه قابل استفاده، جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفت و از مصاحبه با تعدادی از خبرگان نیز برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. روش آماری پژوهش حاضر استفاده از معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل بود. بر اساس یافته ها، در هر چهار متغیرِ چرخه دانایی تفاوت قابل توجهی بین وضع موجود و وضع مطلوب وجود داشت. میانگین حاصل در مورد چهار متغیرِ چرخه دانایی: کسب و توسعه دانش، 04/3؛ تسهیم و انتقال دانش، 66/2؛ ذخیره دانش، 80/2 و به کارگیری دانش 77/2 بود که به استثنای یک مورد (کسب و توسعه دانش)، در سایر موارد وضعیت مناسبی دیده نشد. در بین عوامل تاثیرگذار بر چرخه مدیریت دانش یعنی: ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، فناوری، منابع انسانی، آموزش، شفافیت اسناد و مدارک و جریان اطلاعات فقط منابع انسانی با بالاترین اثر (49/0)، فرهنگ (30/0) و آموزش (17/0) دارای اثر معنی دار بودند. در خاتمه، پیشنهاد هایی نیز برای بهبود وضعیت متغیر های مورد بررسی ارایه شد.
بررسی عوامل حیاتی موفقیت در پیاده سازی مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت دانش، به عنوان یک رویکرد جدید و نوین به معنای تلاش آگاهانه و نظام مند یک نهاد برای نشر، پرورش و کاربرد دانش به نحوی که به ارزش آن نهاد بیفزاید و نتایج مثبتی را در دستیابی به آرمان ها به وجود آورد، می باشد.
پژوهش حاضر سعی دارد تا میزان تأثیرگذاری عوامل حیاتی را در پیاده سازی مدیریت دانش سازمان جهاد کشاورزی بر طبق مدل مفهومی هونگ و همکارانش که مبتنی بر ده عامل اساسی یعنی فرهنگ سازمانی، تعهد مدیران ارشد، مشارکت، آموزش، کار تیمی، توانمند سازی، سیستم های اطلاعاتی، سنجش عملکرد، الگو سازی و ساختار دانش می باشد بررسی نماید.
نتایج تحقیق در سطح اطمینان 95% حاکی از آن است که تمامی عوامل انتخاب شده منجر به پیاده سازی مدیریت دانش می شوند. هم چنین با آزمون فریدمن نشان دادیم که میزان تأثیرگذاری همه عوامل بر مدیریت دانش برابر نیست و هر یک در رتبه ای قرار می گیرند.
حل مسئله پوشش تدریجی چند معیاره با استفاده از شبیه سازی تبرید و شبکه عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مسائل پوشش تدریجی افزایش فاصله از تسهیل ارائه دهنده سرویس در ناحیه پوشش، موجب کم شدن سطح پوشش دهی می گردد و اغلب محققین در مسایل مکان یابی تنها به عامل فاصله توجه می کنند، حال آنکه در دنیای واقعی معیارهای زیادی مثل جمعیت، دسترسی سریع و... وجود دارند که باید علاوه بر عامل فاصله در ارزیابی مکان یابی و تخصیص مورد توجه قرار گیرند، به عنوان مثال در مکان یابی تسهیلات اورژانسی نباید تنها به عامل فاصله توجه کرد. از طرفی با ازدیاد نقاط تقاضا و معیارها، ضمن افزایش زمان محاسبات، نرخ ناسازگاری در ارزیابی و امتیازدهی بین نقاط نیز افزایش می یابد. در این مقاله رویکرد ترکیبی شبکه عصبی و شبیه سازی تبرید برای حل مسئله پوشش تدریجی چند معیاره پیشنهاد شده است. زمانیکه تعداد نقاط کم هستند، امتیاز نقاط (اهمیت نقاط در اولویت تخصیص) در مسئله با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی و با افزایش تعداد نقاط، پس از یافتن الگوی ذهنی تصمیم گیرندگان این امتیازها با روش شبکه عصبی محاسبه می-شود، البته کارایی الگوریتم شبکه عصبی در یافتن الگوی ذهنی با استفاده از آزمون رتبه علامت دار در این مقاله تایید شده است. در ادامه مسئله با استفاده از الگوریتم شبیه سازی تبرید حل می گردد که نتایج بررسی، حاکی از کارایی بالای الگوریتم پیشنهادی (کیفیت جواب وزمان حل) در مقایسه با روش دقیق است.
تاثیر رفتار شهروندی سازمان بر موفقیت نظام های اطلاعاتی برنامه ریزی منابع سازمان (ERP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر رفتار شهروندی سازمان بر موفقیت نظام برنامه ریزی منابع سازمان می باشد. برنامه ریزی منابع سازمان به مثابه یک نظام نرم افزاری در حوزه کسب وکار است که از طریق ارائه یک راه حل یکپارچه و جامع، سازمان را قادر به استفاده موثر و کارآمد از منابع خود شامل مواد، نیروی انسانی، سرمایه و اطلاعات می سازد. پژوهش ها نشان داده است بسیاری از این نظام ها در مراحل پیاده سازی و گسترش در عمل با شکست مواجه می شوند که دلایل عمده آن ها مشکلات رفتاری کاربران تشخیص داده شده است. در این میان، رفتار شهروندی سازمان به عنوان یکی از مفاهیم جدید مدیریت رفتارسازمانی که بر رفتارهای فرانقشی کارکنان و مدیران تاکید می ورزند، در عملکرد فرایندهای سازمانی نقشی تعیین کننده ایفا می کند. در پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر رفتار شهروندی از نظر ابعاد سه گانه رفتارهای کمکی ، فضیلت مدنی و روحیه جوانمردی بر موفقیت نظام ERP از روش پیمایشی استفاده شد. به همین منظور پرسشنامه ای تنظیم و در میان کاربران این نظام ها در چندین شرکت که این نظام در آن ها پیاده سازی شده بود توزیع گردید. از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی استفاده شد و 244 پاسخنامه جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که بین این ابعاد و موفقیت نظام ERP رابطه مثبتی وجود دارد، اما تاثیر غیرمستقیم رفتارهای کمکی بعنوان یکی از ابعاد این رفتار از طریق دلواپسی نسبت به استفاده از رایانه بر موفقیت ERP مورد پذیرش قرارنگرفت.