فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۱۴۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
نگرانی های جامعه جهانی در دوران بعد از جنگ سرد در مورد اشاعه سلاح های هسته ای در جهان و احتمال قاچاق مواد و فناوری های غنی سازی و بازفرآوری توسط گروه های غیردولتی، تلاش جدی برای اتخاذ اقدامات موثر بین المللی را به دنبال داشت. در این رابطه، نقش کشورهای هسته ای برخوردار از قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی در شکل دهی به مقررات و هنجارهای بین المللی بیش از پیش قابل ملاحظه است. این گروه از کشورها ضمن حفظ انحصار هسته ای خود درصدد برآمدند تا با استفاده از موقعیت بین المللی، تمایل جامعه جهانی برای طرح پیشنهادات مختلف به منظور تشکیل بانک جهانی سوخت با هدف تضمین عرضه بین المللی سوخت هسته ای به کشورهای فاقد چرخه سوخت را بیش از پیش افزایش دهند. تلاش و لابی گسترده کشورهای هسته ای برای ترغیب کشورها به عدم توسعه توانمندی های تولید سوخت بومی از طریق ارائه جایگزین های متعدد در نهایت با تصویب تشکیل بانک سوخت از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی در سال 2010 به نتیجه رسید. در این پژوهش سعی بر آن است تا ضمن بررسی زمینه های تشکیل بانک بین المللی سوخت هسته ای، موانع و چشم اندازهای آن نیز مورد ارزیابی قرار گیرد.
واکاوی دلایل ضعف لابی های ایرانی در آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی آمریکا به صورت یک تعامل پیچیده میان گروه های ذی نفوذ، لابی ها، سیاستمداران و تصمیم گیران حاکم تنظیم می شود که در این روند نقش لابی ها بسیار پررنگ و مهم است. به همین جهت، اکثر گروه های ذی نفع دارای لابی هایی در آمریکا هستند. اما ایرانیان از وجود یک لابی قدرتمند بی بهره اند. سؤال اصلی این نوشتار، چرایی نبود یک لابی موثر ایرانی در آمریکاست. در پاسخ به این سؤال، دو دسته پاسخ وجود دارد که یکی مربوط به وضعیت و مشکلات ایرانی تباران ساکن آمریکا و دیگری مربوط به عملکرد جمهوری اسلامی است. بخش نخست، پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای و بخش دوم بر اساس پیمایشی است که با استفاده از نظرات مسئولان ارشد ایرانی به انجام رسیده است. بر اساس نتایج این نوشتار، اکثر موانع موجود بر سر راه ایجاد یک لابی قدرتمند ایرانی که منافع ایران را در آمریکا پیگیری کند به صورتی است که با برنامه ریزی صحیح و داشتن ساختاری منسجم می توان آنها را از پیش رو برداشت و در جهت تغییر سیاست آمریکا نسبت به ایران حرکت نمود.
روند ساختار و کارکرد توسعه سیاسی - اقتصادی؛ از اصلاحات ارضی تا انقلاب اسلامی ( 1357 - 1340)
منبع:
رادیو مهر ۱۳۹۱ شماره ۶۳
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد بخشی،اقتصاد صنعتی،کشاورزی،انرژی،منابع طبیعی،محیط زیست اقتصاد محیط زیست ارزش گذاری اثرات زیست محیطی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی توسعه و مسایل سیاسی اجتماعی مربوط به شمال و جنوب نظریه های توسعه
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی سیاست خارجی ایران سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی دوره رضا شاه پهلوی
تأثیر جنبش های اسلامی ـ مردمی سال 2011 بر منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران و آمریکا در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش موج بیداری اسلامی در خاورمیانه توانست تا حدود زیادی منابع قدرت نرم قدرت های جهانی و به خصوص آمریکا و قدرت های بزرگ منطقه ای از جمله جمهوری اسلامی ایران را تحت تأثیر خویش قرار دهد. این پژوهش میکوشد تأثیر جنبش های مردمی ـ دینی اخیر را بر تغییر منابع قدرت نرم ایران و آمریکا در منطقه، تجزیه و تحلیل کند. یافته های این پژوهش بیانگر این است که با توجه به ماهیت و اهداف جنبش های اخیر در خاورمیانه، ادامه روند این تحولات به افزایش منابع قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران و کاهش منابع قدرت نرم آمریکا در خاورمیانه منجر خواهد شد.
عوامل تعیین کننده روابط ایران و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط ایران با چین به گونه ای روزافزون در کلیت سیاست خارجی ایران اهمیت می یابد. با عنایت به این موضوع مقاله حاضر در پی تبیین متغیرهای شکل دهنده به این روابط است. به بیان دیگر پرسش کلیدی مقاله این است که چه متغیرهایی به روابط ایران و چین در وضعیت کنونی شکل می دهند؟ از نظر نویسنده، «برخی همپوشانی ها در سیاست خارجی دو کشور، مبادلات اقتصادی و نظامی و همکاری در حوزه انرژی، عوامل توسعه بخش روابط دو کشورند. از دیگر سو انتخاب استراتژیک چین و روابط همکاری جویانه این کشور با قدرت های غربی، عوامل محدودکننده این روابط به شمار می آیند». نویسنده معتقد است عوامل محدودکننده در سال های اخیر نقش مهم تری در شکل دهی به روابط سیاسی دو کشور ایفا کرده اند، به گونه ای که روابط سیاسی طرفین نسبت به گذشته محدود شده و روابط تجاری به عنوان مهم ترین حوزه همکاری های دو کشور مطرح شده است.
شبکه بررسی مسائل ایران در امریکا و سیاست های ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار تلاش دارد تا شبکه بررسی مسائل ایران در امریکا را مورد مطالعه قرار داده و دیدگاه های آنها در مورد سیاست های امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران را بررسی نماید. پرسش هایی که در این پژوهش مطرح می شوند عبارتند از: چه افراد و سازمان هایی در مباحث مربوط به سیاست های امریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران مشارکت کرده و در نتیجه، آیا بخشی از شبکه بررسی مسائل ایران محسوب می شوند؟ توصیه های سیاسی که اعضای شبکه بررسی مسائل ایران ارائه کرده اند، چیست؟ کدام یک از این توصیه های سیاسی، تحت مقوله خط مشی های دیپلماسی عمومی قرار می گیرند؟ بر پایه توصیه های ارائه شده درباره سیاست های امریکا در قبال ایران و روابط میان اعضای شبکه بررسی مسائل ایران، چه حلقه های سیاست سازی را می توان در این شبکه شناسایی کرد؟ برای پاسخ به این پرسش ها، اسناد به دست آمده در پژوهش درباره شبکه بررسی مسائل ایران را به دقت مطالعه کرده و سیاست هایی را که هریک از اعضا توصیه کرده بودند، مورد توجه قرار می دهیم. با مراجعه به برخی از پایگاه های داده در مجموع، ۱۸۲ شخصیت به عنوان اعضای شبکه بررسی مسائل ایران شناسایی شدند. از آنجا که در بعضی سازمان ها بیش از یک نفر از این شخصیت ها حضور داشتند، در مجموع ۱۰۴ سازمان که دست کم یکی از اعضای آنها در شبکه بررسی مسائل ایران حضور دارد، شناسایی شدند. با آغاز تحلیل داده ها و نیز بر پایه سیاست های توصیه شده، پیش فرض های آنها درباره ماهیت روابط جمهوری اسلامی ایران و امریکا و برداشت آنها از واقعیت های سیاسی در ایران، چهار الگوی مختلف نمایان شد. براساس نتایج نهایی به طورکلی مجموعه سیاست های توصیه شده اعضای شبکه بررسی مسائل ایران را می توان به چهار دسته تقسیم کرد: «تعامل راهبردی»، «تنبیه گری بدون تعامل»، «تعامل ستیزه جویانه» و بالاخره «دگرگونی بنیادین» آشکار شدن چنین الگویی را می توان حاکی از وجود چهار گروه یا حلقه سیاست ساز در شبکه بررسی مسائل ایران دانست که در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته و معرفی می شود.
مبانی رفتار سیاست خارجی روسیه در قبال پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه مبانی رفتاری سیاست خارجی قدرت های بزرگ گویای تاثیرگذاری مجموعه ای از عوامل و نیروهای داخلی، منطقه ای و جهانی است. در همین چارچوب فهم عوامل تاثیر گذار بر رفتار سیاست خارجی روسیه به عنوان یکی از بازیگران تاثیرگذار در پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم می باشد. آنچه در پژوهش حاضر در جستجوی ان هستیم فهم و توضیح اهداف جهانی و اثرگذاری تعاملات سیاسی و اقتصادی روسیه با غرب در منظومه مبانی رفتاری سیاست خارجی این کشور در قبال پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران است. سئوال اصلی نوشتار حاضر این است که اهداف کلان سیاست خارجی و جایگاه منافع و روابط با غرب چگونه رفتار سیاست خارجی روسیه در قبال پرونده هسته ای ایران را تحت تاثیر قرار داده است؟ فرضیه ما این است که در ادامه نگاه سنتی شوروی/روسیه نسبت به ایران در خصوص ضعیف نگاه داشتن ایران و جلوگیری از نفوذ غرب در ایران از یک سو و اهداف کلان سیاست خارجی روسیه بویژه تلاش برای کسب منافع حاصل از همکاری ها و تعاملات منفعت گرایانه و سه حوزه تعاملاتی با غرب شامل اقتصاد و خطوط لوله انرژی، کنترل تسلیحات و سپردفاع موشکی و نیز تحولات خاورمیانه عربی و سوریه از سوی دیگر رفتار سیاست خارجی این کشور را به سمت اتخاذ نوعی دیپلماسی چندجانبه گرایی محدود در قبال پرونده هسته ای ایران تحت تاثیر قرار داده است. نظریه نوواقع گرایی به منظور بررسی و فهم عوامل و عناصر سطوح کلان تاثیرگذاری بر سیاست خارجی دولت ها به عنوان چارچوب تحلیلی مقاله پیشرو در نظر گرفته شده است. روش توضیحی-تبیینی مبتنی بر جمع اوری و استنباط دسته بندی شده متغیرها و تبیین روابط میان انها به منظور رسیدن به یک الگوی تحلیلی با استفاده از مطالعه متون تخصصی مرتبط با موضوع پژوهش حاضر مورد استفاده نگارندگان قرار گرفته است.
جایگاه بازدارندگی متعارف در استراتژی دفاعی دولت باراک اوباما در قبال جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مواضع و اسناد راهبردی دولت باراک اوباما همگی دلالت بر کاهش نقش و جایگاه تسلیحات نامتعارف در استراتژی امنیت ملی آمریکا دارند. با این حال ایالات متحده آمریکا، در سند بازنگری آرایش هستهای با استثناءکردن جمهوری اسلامی ایران، گزینه توسل به سلاح هستهای در برابر ایران را معتبر میشمارد و از طرف دیگر از طریق ابزارهای مختلف از جمله رویکرد جدید در استقرار سپر دفاع موشکی در منطقه، فروش گسترده تسلیحات نظامی به اعراب منطقه، قطعنامه 1929 شورای امنیت و ... تلاش میکند که در چارچوب سیاست بازدارندگی، قدرت متعارف ایران را در منطقه بوسیله بازیگران منطقهای، موازنه و در مرحله بعد مهار نماید. بنابراین بازدارندگی آمریکا در قبال ایران شامل هر دو مولفه متعارف و نامتعارف میباشد. این نوشتار در پی چرایی همین واقعیت است و در ابتدا با تمرکز بر جایگاه بازدارندگی متعارف در استراتژی دفاعی آمریکا، به منطق کلان حاکم بر این سیاست میپردازد و در نهایت آن را در مواجهه کنونی میان ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران بهکار میبندد.
تحلیل تئوریک جایگاه انواع دیپلماسی اجبارآمیز در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران (براساس تئوری سازه انگاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا با توجه به نوع تعاملات شکل گرفته بین ایران و آمریکا در سه دهه گذشته براساس چهارچوب نظری سازه انگاری به بررسی جایگاه استفاده از دیپلماسی اجبارآمیز، ماهیت آن (یکجانبه، چندجانبة بلوکی و یا جهانی) و اهداف آن در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران بپردازد. ادعای این پژوهش این است که ظهور و یا تداوم استفاده از نوع دیپلماسی اجبارآمیز بستگی به نوع فضای ناشی از تصورات قوام بخشانة ایران و آمریکا دارد. براین اساس:
1- نقش بازیگران در یک روند کنش متقابل نمادین در هر دهه در تعدیل و یا افزایش فرهنگ هابزی بین دو کشور مؤثر بوده و در نتیجه در چگونگی استفاده از نوع دیپلماسی اجبارآمیز (یک جانبه، چندجانبة بلوکی و یا جهانی) مؤثر است.
2- در دهة اول انقلاب ایران به دلیل شکل قوام بخشانة تصورات دو کشور از نقش خصومت آمیز هر دو کشور دیپلماسی اجبارآمیز از سوی آمریکا به دلیل فضای دوقطبی حاکم بر نظام بین الملل شکلی چندجانبه بلوکی پیدا کرد.
3- در دهة دوم انقلاب، ایران در نتیجه تحولات درونی سعی در تغییر نقش ضدسیستمی خود به بازیگری مسئولی در عرصه جهانی بود و به رغم تمایلات هژمونیک گرایانه آمریکا نوع دیپلماسی اجبارآمیز یک جانبه و نهایتاً همراه با متحدان منطقه بود.
4- در دهة سوم انقلاب، تمایلات هژمونیک گرایانه آمریکا با تشدید گرایشات ضدسیستمیک ایران در شکل گیری فرهنگ هابزی بین دو کشور قوام یافت و در نتیجه دیپلماسی اجبارآمیز آمریکا علیه ایران ماهیتی جهانی همراه با تهدید از سوی شورای امنیت دارا بود.
در پایان به این نکته تمرکز می شود که تلاش برای عدم قوام بخشی رویکرد تهاجمی آمریکا و عکس آن یعنی قوام بخشی گفتمان تغییر آمریکا از سوی ایران از طریق مشارکت فعالانه در سیستم بین المللی به عنوان یک کنش گر مسئول می تواند باعث ناکارآمدی ابزار دیپلماسی اجبارآمیز آمریکا علیه ایران باشد.
کاربرد نظریه بازی ها و نهادگرایی نئولیبرال در تحلیل رفتار بازی گران اصلی اپک گازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد بخشی،اقتصاد صنعتی،کشاورزی،انرژی،منابع طبیعی،محیط زیست اقتصاد انرژی نفت،گاز طبیعی،زغال سنگ،مشتقات نفتی اوپک،ساختار،سهمیه بندی،قیمت گذاری
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مسایل ایران مسایل سیاسی نفت و گاز در ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی سیاست خارجی (مبانی و مفاهیم نظری) نظریه های سیاست خارجی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی سیاست خارجی ایران مسایل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مسایل منطقه ای
علیرغم شکلگیری بنیانهای اولیه اپک گازی، سناریوهای متفاوتی فرا روی آینده عملکرد و میزان تأثیرگذاری آن محتمل است. این نهاد طیفی از کشورها را با منافع متنوع در بر میگیرد. در این راستا، نقش و اهمیت همه اعضاء یکسان نیست. ایران، روسیه و قطر به دلایل مختلف، از جمله دارا بودن حجم ذخایر، از مهمترین بازیگران بازارهای انرژی محسوب میشوند. آینده روابط آنها و راهبرد هر کدام برای تعقیب منافع خود در حوزه انرژی، تأثیر تعیین کنندهای بر قوت و ضعف اپک گازی بر جای میگذارد. پرسشی که در این راستا طرح گردیده، این است که انرژی در چه زمینههایی و چگونه بر روابط ایران، روسیه و قطر تأثیر میگذارد و محتملترین سناریویی فراروی روابط سه کشور در این زمینه چیست؟ ماهیت بازار گاز، مسأله حجم ذخایر، ظرفیت تقاضا، ساخت اقتصاد جهانی و ساختار اقتصاد سیاسی سه کشور از حیث وابستگی به درآمدهای انرژی مهمترین متغیرهای تلقی میشود که در این مقاله از منظر نهادگرایی نئولیبرال در سطح ساختاری، مکانیسم تأثیرگذاری آنها بر رفتار کشورهای مذکور واکاوی میگردد. سپس در چارچوب نظریه بازیها در سطح خرد الگوهای محتمل رفتاری سه کشور در تعامل با یکدیگر سناریوسازی گردیده و این مدعا تعقیب میشود که علیرغم وجود موانع واگرایی بین ایران، روسیه و قطر ، همکاری در حوزه انرژی و در پیش گرفتن رفتار جمعی توسط آنها ، یک الزام ساختاری و نیز، کارکردی میباشد.
دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران در دوران اصول گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش و اهمیت مردم در انقلاب اسلامی و ماهیت و اهدف فراملی آن باعث شده است دیپلماسی عمومی جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی جمهوری اسلامی بیابد. به گونه ای که در دوره های مختلف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بر ارتباط با مردم و ملت ها در صحنه روابط بین الملل تأکید شده است. با این وجود، در دوران اصول گرایی این تعامل به طرز چشمگیری گسترش یافته و دیپلماسی عمومی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. این مقاله در پی یافتن پاسخ این پرسش است که علل و عوامل افزایش نقش و جایگاه دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی دولت اصول گرای احمدی نژاد کدامند؟ پاسخ موقت به این پرسش، به عنوان فرضیه، آن است که ویژگی ها و علایق شخصی رئیس جمهور، افزایش نقش مردم در روابط بین الملل، ماهیت و اهداف فرهنگی و فراملی انقلاب اسلامی ایران، انقلاب در ارتباطات و اطلاعات، افزایش نقش بازیگران غیردولتی و تحول در ماهیت و گفتمان قدرت در روابط بین الملل، باعث افزایش جایگاه دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی دولت اصول گرا شده است.
جستاری بر تاریخ روابط فرهنگی و سیاسی ایران و آمریکا در عصر ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت روزافزون روسیه و انگلستان در ایران و ضعف شاهان قاجار در مقابل زیاده خواهی های این دو کشور، موجب شد دولت مردان ایران برای جلوگیری از هرگونه رویارویی نظامی که می توانست پیامدهای جبران ناپذیری چون عهدنامه های گلستان و ترکمانچای در پی داشته باشد، درصدد برآیند تا راه گریزی از بن بست سیاسی موجود بیابند. ارتباط دیپلماتیک با نیروی سوم، گزینه ای بود که از همان دوران جنگ های ایران و روسیه در زمان فتحعلی شاه با ایجاد ارتباط با فرانسه آغاز شد. تجربه ناموفقی که سایر شاهان قاجار نیز بدان توجه کردند و با انگیزه کاستن فشار دولت های روسیه و انگلیس، خطر تجربه دوباره آن را پذیرفتند.
در دوران سلطنت ناصرالدین شاه جهت نیل به این هدف، دولت تازه تأسیس و جوان آمریکا با پیشنهاد میرزاتقی خان امیرکبیر که پیش بینی می کرد این کشور یکی از قدرت های جهان در آینده خواهد شد، مورد توجه قرار گرفته، برقراری روابط با آمریکا اصل اولیه سیاست خارجی ایران شد. بررسی تاریخ روابط ایران و آمریکا و انتخاب این کشور به عنوان نیروی سوم در سیاست خارجی ایران در دوران سلطنت ناصرالدین شاه از یک سو، و انگیزه های متقابل دولت آمریکا در ایجاد ارتباط با ایران از سوی دیگر، موضوع اصلی این پژوهش را تشکیل می دهد که با استفاده از روش تحقیق تاریخی با شیوه توصیفی ـ تحلیلی بر اساس منابع و مآخذ کتابخانه ای مورد بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت.
قدرت هژمون و دولت های انقلابی: مطالعه موردی امریکا و جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود گستردگی بحث در مورد قدرت هژمون، ویژگی ها، اهداف و شیوه عملکرد آن در نظریه روابط بین الملل و تأکید بر نقش آن در حفظ نظم متناسب با منافع خود، رابطه آن با دولت های انقلابی که تلاش دارند این نظم را به چالش بکشند، کمتر مطمح نظر بوده است. هدف این مقاله ارائه شمایی از نوع رابطه هژمون و دولت های انقلابی و نیز سازوکارهای این رابطه مقابله جویانه از طریق مطالعه موردی ایالات متحده امریکا با جمهوری اسلامی ایران است. این مقاله نشان می دهد که چگونه تصور هژمون از دولت انقلابی و عوامل داخلی در دولت هژمون در تعیین و/یا تغییر سیاست های آن مؤثر بوده و چگونه دیپلماسی فشار و تحریم، مهم ترین سازوکار مورد استفاده هژمون است.
تحلیلی بر ژئوپولیتیک مرزهای عمان با کشورهای همجوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرزهای عمان با کشورهای همسایه عرب آن توسط بریتانیا تعیین شده است . این مرزبندی به ویژه در شبه جزیره مسندم یکی از عجیب ترین مرزها در جهان است . به موجب این تقسیم بندی سرزمین عمان به دو پاره تقسیم شده و بین دو پاره آن امارات عربی متحده واقع شده است . تقسیم بندی مذکور عامل بازدانده در وحدت عمان بوده است .یک منطقه بسیار وسیع نیز به نام واحه بوریمی به علت دخالت بریتانیا و وجود ذخایر نفتی سبب بروز چالش های جدی بین 3 کشور عمان ، امارات عربی متحده و عربستان سعودی شده است . عربستان سعودی همچنین نسبت به قسمت هایی از سرزمین عمان مانند عمان داخلی و استان ظفار ادعا داشته و با حمایت از گروه های مخالف ، تلاش هایی را برای جدایی این بخش ها به عمل آورده است. مرزهای عمان و یمن نیز به علت جنبش ظفار سال ها محل منازعه بوده است. علاوه بر نقش بریتانیا ، ویژگی های مرزهای عمان مانند طولانی بودن (2هزار کیلومتر) صحرایی بودن، کوهستانی بودن ، پاره پاره بودن و شکل هندسی نامناسب آن در آسیب پذیری ژئوپلیتیکی این کشور نقش داشته است.
مناسبات راهبردی امارات متحده عربی با جمهوری اسلامی ایران (2011-2000)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین سازه انگارانه مؤلفه های مؤثر در مناسبات راهبردی امارات متحده عربی با ایران ، موضوع اصلی این مقاله است. برای این منظور، علاوه بر ارائه چارچوب نظری مناسب و تبیین مبانی سیاست خارجی امارات متحده عربی، مسائلی همچون رقابت منطقه ای ایرانی- عربی در عراق جدید، اختلافات سرزمینی دو کشور در خلیج فارس، فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران، جنبش های انقلابی در جهان عرب، به ویژه در بحرین و مناسبات اقتصادی ابوظبی- تهران، بررسی می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد، به رغم برخی اختلافات اساسی میان دو کشور، پیوندهای راهبردی مهمی میان آنها برقرار است که میدان مانور اقدامات یکجانبه و به ضرر دیگری را برای هر دو کشور محدود کرده است.
هیدروپلیتیک، امنیت و توسعه همکاری های آبی در روابط ایران، افغانستان و ترکمنستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشورهای مجاور حوضه هریرود (ایران، افغانستان و ترکمنستان) دچار کم آبی و هم زمان افزایش قابل توجه جمعیت و نیازهای روبه رشد بخش های کشاورزی و صنعتی هستند. این مشکلات روبه تزاید موجب آشکار شدن ناکارآمدی رویکردها و طرح های محدودنگری شده است که در سال های گذشته برای فایق آمدن بر معضلات ناشی از کم آبی در کشورهای منطقه اجرا شده اند. در چنین شرایطی توسعه همکاری های منطقه ای در مسائل آبی مستلزم پرهیز از رویکردهای رئالیستی به امنیت و آب و عطف توجه به این دو مقوله در چهارچوب رویکرد امنیت انسانی است. این چهارچوب می تواند به توسعه همکاری های آبی در کشورهای حوضه هریرود بر اساس مصالح متقابل و مشترک مردم منطقه و رفع نیازهای معقول آنها بیانجامند. بر این اساس، هدف این مقاله تأکید بر ضرورت تحول در رویکردهای سنتی به مقوله آب و امنیت برای جلوگیری از تبدیل کم آبی به منبعی برای اختلاف و منازعه کشورهای منطقه و ارائه راهکارهایی برای توسعه همکاری های آبی بین سه کشور ایران، افغانستان و ترکمنستان در حوضه هریرود و فائق آمدن بر مشکلات ناشی از وجود کم آبی در منطقه است.
سیاست های کلی برنامه پنجم توسعه و الگوی امنیتی جمهوری اسلامی در منطقه خلیج فارس ( با تأکید بر امور سیاسی، دفاعی و امنیتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه خلیج فارس از نگاه تئوری پردازان و استراتژیست های روابط بین الملل از مهم ترین و حساس ترین نقاط جهان محسوب می شود. اهمیت روزافزون انرژی نفت و گاز در معادلات اقتصاد جهانی و موقعیت ژئواستراتژیک خلیج فارس از عمده مباحثی است که بر نقش قابل توجه این منطقه از جهان در معادلات جهانی افزوده است. از جمله مباحثی که در ارتباط با این منطقه تاکنون مورد توجه کشورهای منطقه و قدرت های جهانی بوده، بحث ضرورت تأمین امنیت این منطقه می باشد که هم دغدغه قدرت های بزرگ و ذی نفع در این منطقه و هم برای کشورهای منطقه حائز اهمیت است. بدون شک این مسئله که بیش از 90 درصد درآمد سالیانه کشورهای حاشیه خلیج فارس از فروش انرژی و به ویژه نفت خام به دست می آید، ضرورت تأمین امنیت منطقه را بیشتر نمایان می سازد. جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یک قدرت منطقه ای نقش تاریخی و تعیین کننده ای در تأمین امنیت منطقه خواهد داشت. نوشتار حاضر بر آن است با پرداختن به آنچه در چشم انداز برنامه پنجم توسعه کشور مورد توجه قرار گرفته است، و همچنین مباحثی چون پیشرفت های سال های اخیر ج. ا. ایران در زمینه های مختلف اقتصادی، فنی، نظامی و... به ویژه به دست آوردن توانمندی بومی و ملی دانش هسته ای، نگاهی جدیدتر به مبحث الگوی امنیت منطقه ای در خلیج فارس داشته باشد. سؤال اصلی این نوشتار آن است که اولاً در برنامه پنجم توسعه چه دستورالعمل ها و اصولی وجود دارد که بر اساس آن بتوان این موضوع را با ایجاد یک رژیم امنیتی پایدار در منطقه تطبیق داد و ثانیاً تحول در مفهوم امنیت بین الملل چه تأثیری بر ایجاد یک الگوی امنیتی با ثبات در منطقه خلیج فارس داشته است و آیا می توان بر اساس تحولاتی که در عرصه امنیت بین الملل و به تبع آن الگوهای امنیت منطقه ای و بین المللی ایجاد شده، بر اساس تئوری سازه انگاری و تأکید بر اعتمادسازی و اصلاح افکار، برداشت ها و نگرش های امنیتی شکل گرفته کشورهای منطقه نسبت به جمهوری اسلامی ایران، اقدام به ایجاد الگوهای امنیتی باثبات در منطقه خلیج فارس نمود.
ساخت جزایر مصنوعی در خلیج فارس از منظر حقوق بین الملل محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس کنوانسیون 1982 حقوق دریاها، ساخت جزایر مصنوعی مجاز شناخته شده است و کشورها اجازه دارند برای اهداف پژوهشی، تحقیقاتی و بهره برداری از منابع دریایی به ساخت این گونه جزایر در حوزه حاکمیتی خود مبادرت کنند، ولی این جزایر فاقد مرزهای دریایی (دریای سرزمینی، منطقه نظارت، منطقه انحصاری اقتصادی و فلات قاره) می باشند و کشورهای سازنده نمی توانند در این زمینه ادعایی داشته باشند. اما امروزه حرکت رو به رشد ساخت این جزایر به ویژه در منطقه خلیج فارس و پیچیدگی های زیست محیطی پدیدآمده، موجب طرح برخی نگرانی ها از این روند شده است. در حال حاضر پروژه های متعدد ساخت جزایر مصنوعی در خلیج فارس وجود دارد، برای مثال بحرین ساخت جزیره دو دریا، کویت ساخت جزیره تفریحی سبز، قطر ساخت جزیره مروارید و امارات متحده عربی ساخت جزیره لولو به عنوان بزرگ ترین جزیره مصنوعی جهان در ابوظبی و ساخت برج العرب در دوبی به عنوان یکی از مرتفع ترین سازه های جهان و ساخت جزایر نخل جمیره را آغاز کرده اند. بر اساس بسیاری از گزارش های بین المللی و منطقه ای، رفت وآمد تانکرهای نفت کش، سکوهای نفتی، پالایشگاه ها و تأسیسات ساحلی موجب شده است که خلیج فارس به آلوده ترین دریای جهان مبدل شود. در این شرایط، ساخت جزایر مصنوعی این روند را تشدید میکند و زیان های جبران ناپذیری برای کشورهای ساحلی به بار آورد. در کنوانسیون های حقوق بین الملل دریاها نیز توجه به محیط زیست دریاها و منافع سایر کشورهای ساحلی از پیش شرط های اساسی ساخت این جزایر قرار داده شده است. در این پژوهش تلاش میشود تا ساخت جزایر مصنوعی از منظر حقوق بین الملل دریاها بررسی و تبعات زیست محیطی ساخت جزایر مصنوعی بر دریای خلیج فارس مورد بررسی قرار گیرد.
چشم انداز 20 ساله و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ آینده پژوهی مناسبات ایران و آمریکا با بهره گیری از ریاضیات توزیع جایگشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با عنایت به جایگاه «آرزوی آرمانی» رئیس دولت دهم برای قدرت پنجم اقتصادی شدن در جهان و «هدف گذاری» سند چشم انداز در دستیابی به جایگاه اول منطقه ای در سال 1404خورشیدی، نویسندگان این مقاله نیل به هر یک از دو جایگاه فوق را نیازمند توجه به «شرط لازم و اصیل» مقدورات ملی و نیز «شرط ضروری و کافی محذورات بین المللی» می دانند. به اقتضای تحولات بن فکنانه ای که مفهوم «سیاست دنیا» را بیش از «نظام بین الملل» تفسیر کننده وقایع سیاسی کرده است، توجه به این دو شرط نسبت به گذشته افزونتر شده است. با وجود این، به اقتضای رعایت اختصار، به ناچار مباحث این مقاله به بخشی از محذورات بین المللی ناشی از چگونگی رابطه ایران (با منزلت مضاعف استراتژیک) با آمریکا(با منزلت پیشتاز در نظام سلسله مراتبی هژمونیک) محدود شده است. در این راستا، نویسندگان مطالعات و تأمل نظری خود را در دو مورد زیر پی گرفته اند: تحلیلی علمی از لزوم عنایت به محذورات بین المللی برای رسیدن به جایگاه اول منطقه ای، و ارائه سناریوهای «امکانی» در تبدیل «رابطه تقابلی» به «رابطه تعاملی» (و نه دنباله روی) بین ایران و آمریکا. به اقتضای پاسخگویی به سوال های مطروحه در مورد چگونگی روش بحث، از منظری گفتمانی، از ابزار ریاضی توزیع جایگشتی برای تحلیل چرایی بهره گرفته شده است. دست آخر اینکه، سناریوهای متناظر با چگونگی فرا رفتن از «گفتمان دیالکتیکی تقابلی» به «گفتمان تناظری تعاملی» ترسیم شده است.