فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۳٬۲۸۲ مورد.
عقل، مبانی و اهداف جنبش مدنی و اصلاح طلبی دوم خرداد
حوزه های تخصصی:
جنبش دوم خرداد چگونه شکل گرفت؟ نویسنده این جنبش را محصول شکاف میان دولت و ملت مى داند و معتقد است پیروزى انقلاب محصول گفتمان روشنفکرى دینى بود; اما وجود رهبرى کاریزمایى و ساختار توده اى جامعه مانع تحقق قانون اساسى; یعنى آرمان گفتمان روشنفکرى دینى بود و پس از امام نیز توجه به مدل توسعه آمرانه موجب جدایى دولت از ملت و ظهور جنبش اصلاح طلبى دوم خرداد شد.
تداومها و گسستها در اندیشه سیاسی جهان اسلام
حوزه های تخصصی:
نویسنده معتقد است تفکر اقتدارگرایانه در اندیشه سیاسى اسلام تحت تأثیر الگوى قبیلهاى قبل از اسلام و سلطنتهاى ایرانى قرار دارد و با نقد نگاه سنتى که متأثر از شرایط تاریخى است مىتوان عناصر صرفاً تاریخى را از عناصر عقیدتى و اسلامى در اندیشه سیاسى اسلام جدا کرد.
فقه حکومتی؛ نرم افزار توسعه انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی در مراحل سه گانه خود، یعنی ایجاد، استقرار و توسعه، با محوریت فقه حرکت کرده است. در مرحله ایجاد با استفاده از فقه سنتی، در مرحله استقرار با استفاده از فقه پویا و هم اکنون و در مرحله توسعه از کشور و دولت اسلامی به «تمدن اسلامی»، نیازمند فقه حکومتی است. در مقاله حاضر، مراحل پیش گفته تبیین و به ضرورت استمداد از فقه حکومتی برای گذار از مرحله استقرار به مرحله توسعه استدلال شده است. بررسی وضعیت فقه در دوره ایجاد و استقرار انقلاب و ترسیم خط مشی گذار از دوره موجود به دوره توسعه انقلاب و نرم افزار مورد نیاز آن، بخش پایانی مقاله را به خود اختصاص داده است.
نهاد مذهب در جهان اسلام
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسى سیر تاریخى نهاد مذهب در جوامع اسلامى از صدر اسلام تا کنون، بهویژه با تأکید بر تحولات این نهاد در دوران حاکمیت امپراتورى عثمانى مىپردازد. نویسنده در پى اثبات این مدعاست که نهاد مذهب و عالمان دینى در کشورهاى مختلف اسلامى و در خلال دو قرن اخیر، در حوزههاى مختلفى مانند مشارکت در حاکمیت سیاسى، تنظیم و اجراى قوانین و نیز آموزش، قدرت و اقتدار پیشین خود را از دست داده است.
مسئله زنان در گفتمان نوگرایی اسلامی
حوزه های تخصصی:
در کنار دو دیدگاه سنتى و سکولار، فریادهایى نیز شنیده مىشود که خواهان اصلاح گفتمان اسلامى درباره زن است . این مقاله به تبیین آراى شیخ محمد غزالى و شیخ یوسف قرضاوى، دو نمونه بارز این گفتمان اصلاحى، مىپردازد .
جایگاه مردم در نظام ولایى
منبع:
حصون ۱۳۸۷ شماره ۱۵
حوزه های تخصصی:
مـخـالفـان نـظـام اسـلامـى ، انتقادهاى متعددى علیه نظام ولایى مطرح ساخته اند. از جمله ، نـظـام ولایـى را ضـد مـردمـى نـامـیده اند. این مقاله با استناد به آیات قرآن مجید، روایات معتبر، دیدگاه قانون اساسى ، اندیشه رهبران انقلاب اسلامى و برخى روایات تاریخى ، خـوانـنـده را بـه یـک داورى دعوت مى کند که بنگرند ادعاى فوق تا چه اندازه درست یا نـادرسـت اسـت . در انـتـهـاى مـقـاله بـه چهار سؤ ال احتمالى پاسخ داده شده است ؛ فلسفه مشروعیت الهى نظام ولایى ، دلایل نظارت استصوابى ، علت عدم تکرار همه پرسى تعیین نظام و میزان پایبندى عملى نظام به آنچه از لحاظ نظرى بیان گردید.
سیاست در اندیشه و عمل امام هادی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تبیین دیدگاه های سیاسی امام هادی(ع) است. با توجه به شرایط بسیار سخت و فضای ملتهب سیاسی دوره امام هادی(ع)، آن حضرت(ع) مجالی برای ارائه دیدگاه های سیاسی در دوره امامتشان نداشتند؛ اما در این مقاله سعی شده است که برخی از دیدگاه های ایشان از منظر سیاسی بررسی و تحلیل گردد. ابتدا به رویکرد کلان آن حضرت(ع) نسبت به سیاست و حکومت از جمله نوع نگاه امام به قدرت و دنیا و همکاری با حکومت های ظالم اشاره شده و در ادامه نیز به ویژگی های بازیگران و نخبگان عرصه سیاست بررسی می گردد؛ سپس جایگاه مردم و وظایف و تکالیفی که متوجه ایشان است، از منظر آن حضرت(ع) بررسی می شود. آنچه از اندیشه سیاسی امام هادی(ع) در بحث اوصاف بازیگران و نخبگان سیاسی به دست می آید، اینکه آن حضرت(ع) رعایت تقوای الهی، صداقت و یکرنگی با مردم، بردباری و تحمل، رعایت شایسته سالاری و تمهید بستر را جهت نقد برای حاکمان و نخبگان عرصه سیاست لازم و ضروری می دانند. مردم نیز باید اطاعت آگاهانه و بدون تعصب از حاکمان، داشتن روحیه نصیحت و خیرخواهی و دانش و معرفت در فهم امور را در حکومت پیشه خود سازند.
نسبت حق، عدالت و رضایت عمومی در اندیشه امام علی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی (ع) در نامه خود به حاکم مصر می نویسد «باید بهترین کارها در نزد حاکم، حد وسط آنها در «حق»، فراگیرترین آنها در «عدل» و جمع کننده ترین آنها در «رضایت مردم» باشد». به نظر می رسد سخن امام جمله پیچیده ای است که نیاز به تبیین دارد و باید در آن نسبت بین سه مفهوم سیاسی «حق، عدل و رضایت عمومی» روشن شود. در مراجعه نگارنده به برخی تفاسیر نهج البلاغه و آثاری که در این خصوص وجود دارد، مطلب جدیدی به دست نیامد، پس از آن بود که تلاش شد تفسیر جدیدی از این سخن ارایه شود و بر اساس آن یک قاعده کلان سیاسی در حوزه عدالت ارایه گردد. فارغ از اینکه تفسیر و قاعده ارایه شده درست یا نادرست باشد، اما به اندازه ای اهمیت دارد که هم مقاله حاضر را شایسته نقد می کند و هم نگارش تفسیرها و مطالب جدید را در خصوص جمله علی (ع) می طلبد.
مقایسه حکومت اقتدارگرا و جایگاه مردم در آن در اندیشه «امام محمد غزالی» و «توماس هابز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نظریه امام محمد غزالی و توماس هابز درباره حکومت اقتدارگرا پرداخته است. به نظر می رسد هر دو متفکر، نظریه حکومت اقتدارگرایی خود را بر اساس طبیعت و سرشت انسان پایه ریزی می کنند. غزالی با توجه به صفات چهارگانه انسان سعی دارد تا انسانی الهی تربیت کند که تحت حاکمیت حاکم الهی به کنش منفعلانه مبادرت نماید. در مقابل، هابز معتقد است که انسان ها سرشتی جنگجو و قدرت طلب دارند و در وضعیت اولیه و طبیعی بشر، جنگ همه علیه همه در جریان بوده است و انسان ها به حکم عقل، درصدد رهایی از این وضعیت هستند و بنابراین با دوراندیشی خود به تأسیس حکومتی مقتدر حکم داده اند. به نظر می رسد مسئله هر دو متفکر تا حدود زیادی یکسان است، اما شیوه پردازش آنان به مسئله متفاوت است. بدین معنا که هر دو متفکر در دوره ای پرآشوب زندگی می کردند و نیاز به امنیت سبب می شود هر دو به حکومت اقتدارگرا متوسل شوند. از سویی دیگر، هر دو متفکر برای مردم نقش انفعالی قائل هستند؛ هر چند شیوه استدلال غزالی، شرعی و هابز، عقلی است. ضمن اینکه به نظر می رسد نظریه عقلانی هابز - با پذیرش امکان شورش- راه را برای فراتر رفتن از حکومت اقتدارگرا باز می گذارد، در حالی که نظریه شرعی غزالی به بازتولید گونه ای حکومت اقتدارگرا می انجامد.
نحثی در ابتدای ماه های قمری
حوزه های تخصصی:
جامعه آرمانی در قاب تاریخ
حوزه های تخصصی:
مساله مشروعیت سیاسی
منبع:
راهبرد ۱۳۷۳ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
قلع و قمع اندیشه
بنیان های نظری گسست از سنت در جریان نواندیشی دینی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر بتوان جریان های اسلامی شکل گرفته در دوران معاصر را از منظر رابطه دین و مدرنیته در سه جریان نواندیشی دینی، نوگرایی دینی و رادیکالیسم دینی، صورت بندی کرد؛ نواندیشی دینی جریانی فکری است که در فرایند رویارویی با مدرنیته و تلاش برای سازگار ساختن سنت فکری- دینی به آن، به گذار از سنت مذکور با نوعی شالوده شکنی فهم سنتی از دین می پردازد. نواندیشان دینی با اذعان به ناسازگاری درک گذشته از دین با مدرنیته، خصایص و الزامات آن، و با تاثیرپذیری از مبانی معرفتی و روشی مدرنیته، فهم جدیدی از دین ارائه کرده که حاصل آن گذار از سنت فکری دینی در جوامع اسلامی است. این گذار بر بنیان های نظری خاصی مبتنی است که به توضیح و تبیین آن پرداخته می شود. بیان این اصول از حیث زمینه سازی برای نقد بعدی آن ها ضروری است.