مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
فرخی
حوزههای تخصصی:
شعر زبان اسرار دل است و مخلوق عاطفه های حساس؛ و شاعری نوعی کیمیاگری است در طیف خیال، با واژگان زبان بر تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، ایهام، تناقص (Paradox) اغراق، سجع، جناس و سایر صنایع لفظی و معنوی است که همه از عوامل زیبایی آن به شمار می رود. شاعر برای انتقال عواطف خود به دیگران و برای متاثر ساختن آنان، از زبان یاری همی جوید و این کار گزینش واژه هایی را از محفظه ذخیره الفاظ ایجاب می کند و نیز کنار هم چیدن آنها را، به گونه ای که آهنگی خاص از آن حاصل آید، بدیهی است که ترکیب و تلفیق این واژگان با یکدیگر موسیقی کلام شاعر را شکل می دهد و نوعی گره خوردگی میان واژگان و موسیقی ساختمان شعر را پی می ریزد. معانی مجازی، استعاری و نظایر آنها جمال شعر را دل فریب تر و دلخواه تر در می آورد. این هماهنگی کلمات و موسیقی در همه دیوان امواجی حیرت انگیز پدید آورده است چه در قصیده مدیحه سلطان محمود و چه در قصیده رثاییه او. قصیده فرخی در رثای محمود غزنوی یکی از شاهکارهای مراثی در شعر فارسی است که در فضایی غمگنانه تصویر شده و یکی از زیباترین قصایدی است که شاعری مبتکر از سر اخلاص با سوز و درد از خود به یادگار گذاشته است. تدبیر شاعرانه فرخی در همخوانی اوزان با مضامین، دلیل چیرگی او است در موسیقی و به کار داشت بحور مختلف با گزینش اصطلاحات موسیقایی چون آوا اصول، بانگ، زار، سرود، سماع، شهناز، عشاق، نوا و به کار بردن آلات موسیقی همانند ارغنون، بربط، رباب، دود، زخمه، زیر، قانون و نیز ذکر نام موسیقیدانان بزرگ در دربار محمود چون بو عمرو، بو نصر و یا آوردن نام موسیقیدانان پیش از روزگار خود چون سرگب و سرکش همه و همه دایره المعارف اطلاعات او را در موسیقی تضمین می کند. فرخی آن شاعر توانایی است که انتقاد از دستگاه حکومت را در قالب های شعر فارسی با بلند نظری خاص یک شاعر وارسته در کارگاه تحلیل مورد بحث قرار داده است. این سخنور معنی آفرین برای نرم کردن دل امرا از بحور نامطبوع استفاده کرده است. غرض آن است که گفته آید خشونت را با خشونت وزن به گونه ای مبتکرانه نرمی و لطافت بخشیده است هر چند که دل سنگین ممدوح به نرمی نگراید و این ابتکاری است که در حوزه شعر فارسی کمتر توان دید قصیده امیر یوسف گواه گفته ماست. اگرچه آمیختن تهنیت با تسلیت پیش از فرخی سابقه داشته ولیکن او را در این معنی به سخندانی و سخن شناسی کمتر همتا توان یافت. این سخن شناس توانا در بازی با اوزان مختلف شعر فارسی برای عاجز کردن شاعران معاصر خود چیرگی خالصی نشان داده و پیوند سبک سخنوری را با موسیقی در شعر خود طراحی نموده است و بدین شگرد شاعرانه شیخ شعرِ فارسی-سعدی-را در طیف جاذبه مضامین و موسیقی شعر خود به استادی الهام بخشیده و سبب گزینش اوزان کوتاه او با مضامین و موضوعات گوناگون گردیده است. فرخی استادی است چیره دست در تلفیق مضمون با موسیقی.
جشن و شادی از منظر فرخی سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جشن و شادی در شعر هریک از شاعران فارسی گوی انعکاسات مختلف داشته است. برخی چون منوچهری همواره به شادخواری و نشاط پرداخته اند ،و بنابراین دیوان اشعار ایشان مملو از دعوت به شادی و اشاره به جشن ها و رسوم مربوط بدین آداب است؛ و برخی چون خاقانی و مسعود سعد بیشتر به شرح غم و اندوه درونی خویش پرداخته اند و هرچند اشعار ایشان از اشاره به جشن های ایرانی خالی نیست، لکن نمی توان این شاعران را شاعرانی شاد دانست. از این میان فرخی سیستانی را می توان شاعری شادخوار دانست دلایل این امر را می توان چنین برشمرد:
1- شادی ذاتی شاعر
2- هم عصر بودن فرخی با سلطان محمود غزنوی که شاهی کامیاب بود و در کنار رزم و پیروزی به بزم و شادمانی توجه خاصی داشت.
در این مقاله سعی بر آن است تا با توجه به شعر فرخی به تحلیلی از روحیه وی دست زده افزون بر آن اشاره ای به رسوم و آداب ایرانی کرده، تاثیر فرهنگ ایرانی بر دیگر فرهنگ ها و قومیت ها را نشان دهیم و علاوه بر این با تفکیک جشن های ایرانی و اعیاد اسلامی در شعر شاعر، میزان دلبستگی وی به ارزش های ملی یا مذهبی و دلایل آن را بررسی نماییم.
ستایش و توصیف، دو جولانگاه فرخی سیستانی در شاعری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرخی سیستانی، شاعر بزرگ ایران در قرن پنجم هجری بوده است. سبک خراسانی، سبک رایج عصر فرخی و سرودن شعر در قالب قصیده با درون مایه های ستایش و توصیف، میدان هنرنمایی اغلب شاعران آن دوره بوده است. ولی در هر دو زمینه ی مورد بحث، یعنی ستایش و توصیف، فرخی قدرت طبع و قریحه ی شگفتی داشته است؛ به گونه ای که موجبات سرافرازی شاعر و راه یافتن به دربارهای امیران را برای او فراهم می آورد. قصیده ی معروف «داغگاه» شاهد بارزی بر این هنر فرخی است.
در این مقاله تلاش می کنیم از هنرنمایی و قدرت طبع فرخی در دو محور ستایش و توصیف سخن بگوییم و بر این نکته تاکید کنیم که فرخی، همه ی امکانات شعری، از جمله توصیف را در خدمت مدح و ستایش که درون مایه ی اصلی اشعار اوست، به کار گرفته است.
گونه هایی از هنجارگریزی نحوی در شعر ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انحراف از قوانین حاکم بر همنشینی واژه ها و به هم ریختن نحو جمله ها در زبان معمول و معیار، روشی است که تمامی شاعران برای رسیدن به زبان شعر از آن بهره میبرند. در شعر کلاسیک فارسی، هنجارگریزیهای نحوی عموماً به منظور حفظ نظام موسیقایی شعر، مثلاً برای رعایت قوانین عروض و قافیه صورت میگیرد و از این روی، این فرایند، جزیی از «فن شعر» محسوب میشود. ناصرخسرو از جمله شاعرانی است که برای متمایز ساختن زبان شعر خود به این نوع هنجارگریزی توجه نشان داده است و میتوان در دیوان او با مصادیق فراوانی از هنجارگریزیهای نحوی روبه رو شد؛ تا جایی که باید عمدهی تلاش او را برای تشخص سبکی شعرش در همین مورد جست وجو کرد. این مقاله بر آن است که به بررسی هنجارگریزی نحوی در شعر ناصرخسرو و مقایسهی آن با شعر سه شاعر هم عصر وی یعنی عنصری، فرخی و منوچهری بپردازد و تعدادی از مصادیق آن را برشمارد. دستاورد مقاله، ناظر بر این است که ناصرخسرو در مقایسه با سه شاعر هم عصر خود، از چهارده مورد عمدهی هنجارگریزی شعرش، در هفت مورد دست به هنجارگریزی برجسته زده است.
انواع شهرآشوب و کهن ترین شهرآشوب صنفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرآشوب در لغت به معنی کسی است که به لحاظ زیبایی شهر را بیاشوبد و به عبارتی ترکیب وصفی است برای توصیف زیبارویان فتنه انگیز و در اصطلاح ادبی به اشعاری اطلاق می شود که شاعر در آن، شهر، اهل شهر یا درباریان را مدح یا ذم کرده یا به توصیف پیشه وران یک شهر و تعریف حرفه و صنعت آنان پرداخته باشد. این نوع شعر که به دو دسته صنفی و شهری تقسیم می شود، از دید جامعه شناختی، اشتمال بر لغات و اصطلاحات فنی حرفه ها و اطلاعات تاریخی، سیاسی و اقتصادی متضمن فواید بسیاری است. از سال1342 تاکنون محققان کهن ترین سراینده شهرآشوب شهری را فرّخی سیستانی و قدیمی ترین شهرآشوب سرای صنفی را مسعود سعد سلمان دانسته اند. با توجه به منابع موجود، فرّخی همچنان جایگاه خود را حفظ کرده است، امّا در زمینه شهرآشوب صنفی با یافتن شواهدی از آثار کسایی، رودکی و فرالاوی، بر پیشینه شهرآشوب سرایی شاعران فارسی زبان بیش از دو سده افزوده می شود و مسعود سعد بدون آنکه تقدّم فضل خود را از دست دهد، فضل تقدّم خود را از دست می دهد. هرچند کثرت دفعی و ناگهانی این نوع شعر در آثار مسعودسعد بعید به نظر می آمد، نظر به شواهد موجود در آثار شاعران نام برده احتمال وجود مصداق های دیگر را در آثار ازمیان رفته پیشاهنگان شعر فارسی به ذهن متبادر می کند و ما را نسبت به سابقه کهن تر شهرآشوب صنفی در این مرز و بوم راسخ تر می سازد.
جنبه های برﺟﺴﺘﮥ سبکی در موسیقی شعر ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای کسی که اندک اطّلاعِ سبک شناختی از ادوار شعر فارسی دارد، مسلّم است که قصاید ناصرخسروهم از نظر فنّی و هم از لحاظ محتوایی به کلی با قصاید سایر شاعران قرن پنجم هجری متفاوت است. این تفاوت حتی در حوزه هایی از شعر او به چشم می خورد که شاعر برای ایجاد تنوّع و نوآوری با محدودیّت روبه روست. در این مقاله، سعی شده است از طریق مقایسة قصاید ناصرخسروبا سه تن از معروف ترین معاصرانش ( عنصری، فرخیو منوچهری) در سه حوزﮤ بیرونی، کناری و درونی موسیقی شعر، برجسته ترین ویژگی های سبکی شعر او تعیین و تبیین شود. حاصل این بررسی مشخص می کند که استفادﮤ ناصرخسرواز اوزان کم کاربرد و وجود سکته در وزن شعر، از مهم ترین موارد سبک ساز در بخش موسیقی بیرونی شعر اوست. همچنین کاربرد ردیف های غیرفعلی و نیز بسامد بالای جناس و استفاده از آن به عنوان محور طنز و انتقاد، به ترتیب از برجسته ترین موارد تمایز سبکی شعر ناصرخسرودر حوزه های موسیقی کناری و درونی محسوب می شوند.
نگرشی به شهریارنامه و دوره سرایش آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهریارنامه یکی از متون پهلوانی پس از شاهنامه است و موضوع آن سرگذشت شهریار پسر برزو است که به حالت قهر، از خانواده خود دور می شود و به هندوستان می رود و در آن جا پس از نشان دادن هنرنمایی های خود، به ایران باز می گردد و با خانواده خود نبردهایی می کند که در نهایت، منجر به آشتی می شود. این منظومه در شمار بحث برانگیزترین منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه است زیرا اختلاف های بسیاری درباره گوینده و زمان سرایش آن، میان پژوهشگران وجود دارد؛ دلیل اصلی این اختلاف نظرها، ناقص بودن نسخه های تاکنون شناخته شده این منظومه است و همین نکته سبب شده است برخی پژوهشگران شهریارنامه را به فرّخی سیستانی و برخی دیگر، آن را به عثمان مختاری نسبت دهند. شماری دیگر نیز گوینده این منظومه را هندی تبار و غیر ایرانی می دانند و دوره سرایش آن را به ادوار متاخّر می رسانند. در این مقاله نخست به بررسی مهم ترین تفاوت های چند دستنویس شناخته شده شهریارنامه می پردازیم سپس درباره دوره احتمالی سرایش آن و نیز تحریرهای گوناگون آن بحث می کنیم.
فرّخی یا مختاری؟... تکمله، توارد، اقتباس یا انتحال؟ (تحقیق پیرامون هویت سراینده اصلی شهریارنامه و تعیین کیفیت ارتباط متن اول و دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهریارنامه ، از حماسه های شاخص فارسی است که با وجود 138 سال تحقیقات، هنوز در موردش ابهامات بنیادین پابرجاست. از انتساب غلط به یک تا چند شاعر مشهور، از حدس سده ششم تا انتهای صفویه و از فرضیه دو بخش ادامه دار تا دو تحریر کوتاه و بزرگ که تحریر بلند، متن را اول توسّع بخشیده است، جملگی نظریات متفاوت پژوهشگران بوده اند که در این جستار نقد شده اند. این جستار، برای نخستین بار، اصل چهار نسخه شهریارنامه را به طور کامل بررسی کرده، کوشیده است، به یک قرن ابهام ناشی از عدم وجود مستندات خاتمه دهد. بنا بر دو دسته شواهد برون متنی- درون متنی، روشن شد، سراینده اصلی شهریارنامه ، شاعری به نام فرخی در سده های نه- ده، یا قبل از آن، در دربار امیری به نام محمود بوده، وقایعی که هنوز روشن نیست، باعث شده، بعد از مرگ فرّخی، اثرش به دست شاعر دیگری برسد که نامش احتمالاً مختاری بوده است. مختاری با کاهش حجم منظومه و تکرار عینی بخشی از ابیات، بخش بیشتری از ابیات را با تغییراتی مختصر یا شدید در سطوح واژگانی، نحوی یا تصویری بازسرایی کرده، ضمن تلخیص متن، اثر فرّخی را عملاً سرقت کرده، به عنوان اثری جدید به خود بازبسته و به فرزند امیر پیشین، به نام مسعود، اهدا کرده است.
تطبیق تقاضا از ممدوح در سبک خراسانی (منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی) با نگارگری سده هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
361 - 376
حوزههای تخصصی:
فنّ بیان حوزه های مختلفی دارد و یکی از جامع ترین و در عین حال، جالب ترین اقسام فنّ بیان در هنر است که به کارگیری آن بدون شک تأثیر قابل ملاحظه ای در تولید اثر هنری با کیفیت و فاخر دارد زیرا همان طور که هنر نوعی از بیان است، بیان نیز نوعی از هنر است. در این میان، در بررسی شعر نیز به عنوان یک پدیده هنری، نخستین چیزی که نظر ما را به خود جلب می کند، طرز بیان هنرمندانه شاعر است. آثار هنری و از جمله شعر، حکم منشوری را دارند که از هر زاویه، چشم انداز متفاوتی را عرضه می کنند و مجموعه این چشم اندازها، تصویری کلّی و جامع از منشور را به دست می دهند. یکی از ابعاد مهم شعرا ارتباط با بزرگان و درباریان به عنوان مشوق و حامی است، بنابراین در اشعار برخی از شاعران به شکل آشکاری ارتباط میان شاعر و ممدوح دیده می شود. در این میان شاعرانی چون فرّخی و منوچهری از شاعرانی هستند که در شعر خود، ممدوح را مخاطب قرار داده اند. این نوشتار بر آن است تا به بررسی و تطبیق بیان هنری شاعرانی چون فرخی و منوچهری در طرح تقاضا از ممدوح بپردازد. از سوی دیگر این تقاضاهای مطرح شده در شعر آن ها را با نگارگری سده هشتم هجری مطابقت دهد. مقوله تقاضا و درخواست، که از زیر شاخه های ادبیات غنایی محسوب می شود، در شعر این شاعران، به صورت های گوناگون جلوه کرده است که آنها با بیانی هنرمندانه و به شیوه های متفاوت نسبت به طرح آن اقدام کرده اند. در این زمینه، سعی شده است تا اشعار این شاعران مورد مطالعه قرار گیرد و انواع درخواست ها و تقاضاهای مادی و غیر مادی آنها از ممدوح، استخراج، بررسی و تحلیل گردد. اهداف تحقیق بررسی تقاضاها و درخواست های مطرح شده از ممدوح در شعر فرخی و منوچهری بررسی بازتاب جایگاه ممدوح در نگارگری سده هشتم هجری(با محوریت مطالعه اشعار فرخی و منوچهری) سؤالات تحقیق تقاضای شاعرانی چون فرخی و منوچهری از ممدوح چه شباهت و تفاوت هایی داشته است؟ آیا می توان در نگارگری سده هشتم هجری نمونه هایی از تقاضا و درخواست شاعران از ممدوح پیدا کرد؟
رباعی سرلوحه و دیباچه کار فرخی یزدی در روزنامه «طوفان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تالستان ۱۳۹۹شماره ۸۴
335 - 374
حوزههای تخصصی:
فرخی یزدی یکی از نویسندگان و شاعران مبتکر در بیان مشکلات اجتماعی است. او با درهم آمیختن شعر، روزنامه و سیاست سببشد با روشی نو، شیوه روبه رو شدن با مسائل اجتماعی را به دیگران بیاموزد. این شاعر انقلابی با انتشار روزنامه «طوفان»، روش خود را که برخاسته از باورش بود برای مبارزه با ظلم و ستم به مردم معرفیکرد. او برای این نوع روش مبارزه، در روزنامه متناسب با رویدادهای اجتماعی و سیاسی در ابتدای هر شماره، یکی از رباعیات را عنوان کار خود قرار داد و بدین طریق موضع روزنامه را مشخصمی کرد. براساس آن، مطالب دیگر روزنامه را مطرح کرده به مسائل سیاسی- اجتماعی و انتقادی می پرداخت. انتخاب قالبی کوتاه برای بیان انتقادات در نوع خود قابل توجه است. در این مقاله به بررسی این نوع رباعیات با عنوان: آزادی، برابری و عدالت اجتماعی، انقلاب، انتقاد از انتخابات و نادرستی آن و دفاع از توده های مردم فقیر و... پرداختهشده و نتیجه این که شیوه مبارزه فرخی یک شیوه کاملاً ابتکاری است. سرودن شعر و قرار دادن آن به عنوان مبحث اصلی و تیتر روزنامه از نوآوری های فرخی است. این اشعار، دسته بندی موضوعی شده تا روش کار شود.
رائیه ناقصه لبیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۱۰
61-71
حوزههای تخصصی:
سید الشعرا لبیبی از شاعران آخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری، قصیده ای دارد با مطلع «چو دل برکندم از دیدار دلبر/ نهادم مهر خرسندی به دل بر» این قصیده اولین قصیده شناخته شده از لبیبی است که محل بحث های فراوان توسط عوفی، رضاقلی خان هدایت، ملک الشعرا بهار، دبیرسیاقی و ابراهیم قیصری بوده است. در مقالاتی که رشحه قلم هریک از این افراد بوده زوایایی از حیات و شاعری لبیبی نمایانده شده است، این محققان و در صدر ایشان بهار دریافته اند که انتساب این قصیده به فرخی و منوچهری به خطا بوده است و هریک تلاش کرده اند تا ریشه این خطا را بیابند، اما همگی در شناساندن منبع اصلی این قصیده و منبع انتساب آن به فرخی و منوچهری به خطا رفته اند. در این مقال به بررسی منبع اصلی قصیده لبیبی و صورت کامل این قصیده خواهیم پرداخت، صورتی که بیش از یافته ها و اشاره های نگارندگان و یادکنندگان شناخته شده از این قصیده است.
غلبه تک صدایی در عشق ورزی شاعران سبک خراسانی (با نگاه به تغزّلات فرّخی، عنصری و منوچهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
133 - 162
حوزههای تخصصی:
اگر نگاه ما به فرهنگ و جامعه، نگاه زبان محور باشد؛ تک صدایی و گفت وگو، دو روی کرد زبانی خودکامگی و تکثّرگرایی است. در تک گویی، یکی در مقام گوینده است و دیگری در مقام شنونده و محکوم به سکوت. این مکان ممکن است حجله عروسی، کلاس درس، مشورت در امر سیاسی، اتّحادیه کارگری و یا دیگر صنف های اجتماعی باشد. درمجموع، جامعه بر مبنای تک گفتاری استوار است. عشق ورزی زمینی، بخشی از بدنه هویّت فرهنگی و هنجار اجتماعی ما را تشکیل می دهد و در ادبیّات، به صورت گسترده بازتاب یافته است. مطالعه روابط عاشق و معشوق، زاویه های پنهان جامعه را عریان می کند- بویژه عاشقان نامداری که رفتار شان تبدیل به الگوی جمعی می شود و ناهنجاری ها را به هنجار بدل می کنند. این نوشتار، در پی نمایاندن ریشه های مقوله «ناز و نیاز» است و تلاش می شود تا علل عشق ورزی مبتنی بر تک گویی مستبدانه را برشمارد و آن را به عنوان بخشی از کلیّت فرهنگی-تاریخی این جامعه، بررسی نماید.
نقد دو قصیده فرخی سیستانی و متنبی در حوزه ادبیات تطبیقی
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهارم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۴
65 - 82
حوزههای تخصصی:
پویایی اندیشه و تخیل آدمی را حدّ و مرزی نیست، و مروارید اندیشه وقتی ستوده و زیبنده می نماید که از تنگنای صدف زمان و مکان بیرون خزد و گرد و غبار تیره روزگار دامنش را نیالاید. راز موفقیت و کامیابی آ ثار ادبی جهانی را نیز در همین خصوصیت باید جستجو کرد. نقد و مقایسه آثار ادبی با توجه به معیارهای منطقی و علمی ارزیابی آنها به دور از غرض ورزی و رسیدن به نتیجه ای مفید و قابل پذیرش، کاری است ارزشمند. در این جایگاه نگارنده بر آن است در حدوسع و مجال، دیدگاه متنبی و فرخی سیستانی را البته با توجه به دو قصیده که هر کدام در تاریخ ابیات دو زبان جایگاه والایی دارند و اشتراکات و اختلافاتی در زمینه های مختلف در آنها هست، مقایسه کند و به جلوه های ذوقی، هنری، موضوعی و محتوایی آنها اشاراتی داشته باشد.
بن مایه های پایداری، از مشروطه تا انقلاب اسلامی با تکیه بر اشعار فرخی یزدی و بهجتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
331 - 350
حوزههای تخصصی:
ادبیات پایداری، فریادِ رسای ملت های مظلوم در برابر استعمار و حاکمان ظالم است. این نوع شعر هرچند در ادبیّات فارسی سابقه هزارساله دارد؛ ولی سرایش آن از زمان مشروطه به طور جدّی و هدفمند آغاز شد. شاعرانی چون فرخی در عصر مشروطیت و بهجتی در عصر انقلاب اسلامی از طلایه داران این عرصه بودند. با بررسی اجمالی سروده های شاعران مورد نظر می توان دریافت که این دو نسل از شاعران انقلابی از حیث اندیشه های سیاسی و اجتماعی نقاط اشتراک زیادی با هم دارند و مضامین ادبیات پایداری در سروده های آن ها به وضوح مشاهده می شود. بنابراین، تحقیق در مضامین شعر این دو شاعر اهمیت دارد و بسیار ضروری می نماید. در این پژوهش تلاش شده است با روش توصیفی- تحلیلی، جلوه های پایداری را در اشعار این دو شاعر بررسی و به این سؤالات پاسخ داده شود؛ در حوزه مقاومت و پایداری چه مضامین و مؤلفه های مشترکی در اشعار فرخی و بهجتی می توان مشاهده کرد؟ ویژگی های شعری این دو شاعر در حوزه پایداری چیست؟
تحلیل تمثیل های انتقادی در اشعار فرخی و فروغ با رویکرد تأثیرات اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تمثیل های انتقادی یکی از آخرین ابزارهای اندیشمندان و شاعران نخبه برای اعتراض به فضای خفقان و اختناق حاکم بر جامعه است. اهمیت این پژوهش برای این است که بدانیم در جامعه ای اصلاح به معنای واقعی شکل می گیرد و رشد و کمال محقق گردد که نقدهای مبتنی بر استدلال از سوی طبقه روشنفکر رایج شوند. هدف از این پژوهش نیز این است که اشعار تمثیلی_ انتقادی فرخی در کنار نمونه های مشابه از قرآن مجید، نهج البلاغه و شاعران بزرگ بویژه فروغ فرخزاد با روش توصیفی_ تحلیلی بر پایه منابع کتابخانه ای بررسی شوند و نگاه نقادانه فرخی یزدی در اشعار تمثیلی اش با توجه به شرایط حاکم بر زمان خودش در کاسه ادبیات اجتماعی مورد تحلیل قرار گیرد. پیشینه ای در موضوع تمثیل های انتقادی اشعار فرخی و فروغ مشاهده نگردید. شیوه پژوهش استخراج اشعار تمثیلی- انتقادی در دیوان فرخی و فروغ و تحلیل آن ها بوده است. سوال این است آیا نقد های تمثیلی فرخی و فروغ تاثیری در تحولات اجتماعی آن زمان داشته است یا خیر؟ او راهی جز بیان حقایق در قالب نظم و نثرهای بی پرده و گاه تمثیلی، استعاری و کنایی نمی بیند. چون مسیر تبشیر و تبذیر را پیشتر آزموده همچون تمامی آزادیخواهان تاریخ، فرجام سختش را می داند ولی باور دارد که چراغ آگاهی را روشن نگاه دارد و چون انتخاب خودش شجاعتی آگاهانه است، حتی اگر پای جانش درمیان باشد، حرفش را و پیامش را ابلاغ می کند.
تحلیل و پهنه بندی مناطق در معرض خطر سیلاب در مناطق خشک با استفاده از تحلیل های مکانی (مطالعه ی موردی: حوضه ی آبریز فرخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۹ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
32 - 43
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، مخاطرات طبیعی به ویژه سیل و سیلاب یک از بزرگ ترین و مهم ترین بحران های محیطی بوده اند که همه ساله جان هزاران نفر را گرفته و خسارات فراوانی به جامعه ی انسانی و محیط زیست وارد می سازند. این پدیده گاهی در مناطق خشک و نیمه خشک اثرات بیش تری داشته و میزان خسارت را نیز افزایش داده است. تعیین پهنه بندی سیلاب، اولین و اساسی ترین اقدام در امر مدیریت سیلاب و تخمین خسارت وارده است. در همین راستا این پژوهش که از نوع کاربردی است، با هدف شناسایی و پهنه بندی سکونتگاه های در معرض خطر وقوع سیلاب در مناطق خشک به ویژه در حوضه ی آبریز فرخی گردآوری شده است. روش مورداستفاده بهره گیری از روش های هم زمان توصیفی-تحلیلی است با استفاده از سامانه ی اطلاعات جغرافیایی (Gis) به شناسایی پهنه های سیل خیز و مخاطره آمیز پرداخته شده و معیارهای ارتفاع، بارش، پوشش گیاهی، فاصله از رودخانه ی اصلی، زمین شناسی، شیب، شبکه ی زهکشی و کاربری اراضی مدنظر قرارگرفته و نقشه های آن ها استخراج شده اند. نتایج مطالعه و تجزیه وتحلیل ها نشان داد که قسمت های مرکزی حوضه ی فرخی و نیز برخی از مناطق مرتفع و شیب دار غرب حوضه، بیش ترین خطر وقوع سیلاب را دارند. مراکز مسکونی ورزق، ورزگ، عباس آباد، گرگنج و برج محد در معرض خطر شدید بوده و نیاز به توجه کافی در زمینه ی جلوگیری از خطرات جانی و مالی را دارند. همچنین مراکز مسکونی فرخی، مهدی آباد و روستای خشک در پهنه های با خطر وقوع سیلاب کم و خیلی کم قرار گرفته است که پیشنهاد می شود ارزیابی های مدیریت بحران در مناطق موردنظر با توجه به شرایط ویژگی های محلی و نیز میزان بحران صورت پذیرد.
زیبایی شناسی منظر بر اساس شعر توصیفی دوره غزنوی، ۳۸۰- ۴۳۲ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
129 - 149
حوزههای تخصصی:
برای درک بهتر منظر و شناخت زیبایی های آن لازم است آن را از زوایای گوناگون و درعین حال متنوع مطالعه کنیم. بررسی ها نشان می دهد که عمده پژوهش های پیشین در باب زیبایی شناسی منظر، یا برگرفته از مطالعات غیرایرانی و لذا بی ارتباط با منابع اولیه هستند و یا به رویکردهای برآمده از سده های میانه و متأخرتر معطوف اند. این مسئله درک ما را از زیبایی منظر فرومی کاهد. برای مثال محدود کردن موضوع زیبایی شناسی منظر به جنبه های صرفاً آسمانی و تأکید بر زیبایی ماورایی ممکن است ادراک وجوه ملموس تر این مقوله را مخدوش نماید. بنابراین، شناخت زیبایی منظر ازطریق عناصر ملموس می تواند به فهم عمیق تر آن کمک نماید. شعر توصیفی فارسی در بازه زمانی 380 432ق به منظر و توصیف زیبایی های آن پرداخته است. بنابراین، می توان از آن به عنوان مرجعی برای پاسخ گویی به این پرسش بهره برد که رویکرد ایرانی به زیبایی منظر دست کم در آن دوره چگونه بوده است؟ برای پیشبرد تحقیق، اشعار عنصری بلخی، فرخی سیستانی و منوچهری دامغانی به عنوان سه شاعر دربار غزنوی بررسی شده و نمونه های مطالعاتی از میان آن ها انتخاب شده است. در ادامه تلاش شده است تا ضمن تفسیر اشعار منتخب، تصویری از منظر پیشِ رو یا منظر ذهنیِ شاعر بازسازی شود. مقایسه تصویرهای بازسازی شده و همچنین نوع ادراک و توصیف شاعران یادشده با یکدیگر، رویکردهای زیبایی شناسی منظر در دوره منتخب را آشکار می کند. این مطالعه که با نگاهی سوبژکتیو به زیبایی منظر در بازه زمانی یادشده صورت گرفته، مبین یک زیبایی شناسی معطوف و متمرکز بر ابعاد مادی و زمینی است . درعین حال و با وجود برخی شباهت ها، رویکردهای سه شاعر منتخب به زیبایی و ادراک آن تفاوت های چشمگیری با یکدیگر دارند. تفاوت ها عمدتاً ناشی از نگاه ساختارگرا و سلسله مراتبی عنصری در برابر رویکرد پویا و مبتنی بر لذت فرخی و همچنین توجه منوچهری به فرایندهای طبیعی و جاری در منظر و اهمیت بُعد زمان است.