فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۹۸۸ مورد.
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
97 - 137
حوزه های تخصصی:
شریف وَرزِر شاعر کُرد عراقی از شعرای معاصر در قرن بیستم است که دوران حیاتش در سایه سیطره رژیم توتالیتر بعث بر اقلیم کردستان سپری شده و شاهد ارتکاب جنایت و نسل کُشی بر ضدّ مردم کُرد و رنج و دردمندی آنان بوده است. در چنین شرایطی، وَرزِر به عنوان شاعری متعهّد، سروده های خود را به آینه بازنمایی رنج های مردم و خشونت سیستماتیک و جنایت های رواداشته شده بر آنان از سوی رژیم بعث تبدیل کرده و روایتگر عذاب های مردمِ بی بهره از حقّ زندگی و آزادی در سیستم افراط گرای فاشیستی توتالیتر گشته است. از آن روی که تاکنون جستار مستقلّی به بررسی پیامدهای هژمونی رژیم توتالیتر بعث در سروده های شریف وَرزِر نپرداخته است، نگارنده بر آن است تا به تحلیل پیامدهای سیطره رژیم بعث در سروده های شاعر بپردازد. مسأله بنیادین پژوهش حاضر این است که جلوه های اقتدارگرایی و تمامیّت خواهیِ منجر به ارتکاب جنایت و خشونت و نسل کُشی، چگونه و در چه قالب هایی در سروده های شاعر نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارنده از روش توصیفی تحلیلی مُبتنی بر بررسی جامعه شناختیِ بُن مایه های سروده هایِ شاعر بهره گرفته است. قتل عام و نسل کُشی، کوچاندن قهری و انتقال به اردوگاه های کار اجباری، شکنجه و خشونت سیستماتیک، ویرانگری و تخریب و آوارگی مردم از بارزترین بروندادهای سلطه رژیم توتالیتر بعث بر مناطق کُردنشین بوده که در سروده های وَرزِر بازنمایی شده است و با رویکرد تاریخی سیاسیِ همه سونگر، روایتگر رنجی جانکاه و خشونت و نسل کُشیِ برآمده از انسانیّت زدایی و قتل عامی چندهزار نفره در فرایند هیچ انگاری دیگریِ بیگانه و غیرِ عرب بوده است.
واکاوی نشانه معنا شناسی مثنوی معنوی در حکایت مرد بغدادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
109 - 131
حوزه های تخصصی:
شانه معناشناسی از علوم نوینی است که به بررسی تحول نشانه ها در گفتمان برای دریافت سیر تحول معانی می پردازد. در این پژوهش به بررسی نظام های متعدد گفتمانی در حکایت مرد بغدادی از مثنوی معنوی می پردازیم که بر اساس رابطه تعاملی، ادراکی، سیال و پدیداری با جهان شکل می گیرد و سیر معانی در آن بر اساس تعامل سوژه با جهان هستی پدیدار می گردد. همچنین به بررسی ویژگی های کنِشی یا شوِشی گفتمان می پردازیم. رویکرد این پژوهش، بررسی نشانه ها نه به صورت منفرد، بلکه در تعامل با مجموعه ای از نشانه های دیگر است که موجب معناسازی نوین گفتمانی می شود. ه دف اص لی ای ن پ ژوهش، بررسی کارکردهای نشانه معنایی است که سبب تداوم معنا و ماندگاری در گفتمان موردنظر م ی ش وند. این پژوهش به سؤالات زیر پاسخ داده است: فرایند تحول و طغیان نشانه ها در گفتمان این حکایت مبتنی بر کدام شرایط گفتمانی رخ می دهد؟ چگونه تغییر شرایط کنش گر منجر به تولید معناهای سیال می گردد؟ روش این تحقیق، تحلیلی و توصیفی است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که مولانا چگونه با برهم زدن قواعد ثابت نشانه ها، شکل تعینی گفتمان را متحول می سازد و جریان معانی را از وضعیت یک نواخت و برنامه محور به وضعیتی سیال و پرتلاطم تبدیل کرده و دنیایی جدید از نشانه ها و معانی به تصویر می کشد.
مفهوم نمادین «مرکز» با مطالعه تطبیقی نظریات الیاده و یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مرکز» از جمله موضوعات بنیادین در توضیح و فهم جهان هستی و پدیده ها است. بسیاری از هستی شناسان مبانی خود را با اتکاء به تلقی خود از این مفهوم تبیین می کنند. پژوهش حاضر به روش تحلیلی تطبیقی درصدد بررسی مفهوم نمادینِ مرکز با تکیه بر نظریات دو اسطوره شناس برجسته، میرچا الیاده و گوستاو یونگ است. سؤال اصلی پژوهش حاضر آن است که مفهوم نمادین مرکز در نگاه میرچا الیاده و گوستاو یونگ چه بوده و نمود آن در جهان خارج کدام است؟ برای پاسخ به این سؤال، ابتدا تلقی این دو اندیشمند از جهان، انسان و رابطه جهان و انسان بررسی و سپس مفهوم «مرکز» در نظام معرفتی شان تبیین شده و در نهایت با توجه به نگاه نمادگرایانه آن ها، نمادهای این مفهوم در جهان خارج نیز معرفی شده است. بر اساس مطالعات صورت گرفته، الیاده مرکز را نقطه شروع آفرینش می داند که در آن نقطه مراتب مختلف هستی به یکدیگر مرتبط و متصل می شوند. وی ستون کیهانی را به عنوان نماد این مفهوم معرفی می کند. یونگ حقیقت را در روان انسان جست وجو و کهن الگوی خویشتن را به عنوان مرکز روان و ماندالا را به عنوان نماد این کهن الگو در جهان خارج معرفی می کند.
بررسی انعکاس عاملیت و کنش گری زن در نوشته های زنانه: مطالعه تطبیقی "سووشون" و "دا"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
139 - 172
حوزه های تخصصی:
موضوع عاملیت زن بر اساس رهیافت های انتقادی، مساوات، آزادی، پیشوایی، مادری و تهذیب و تعلیم مورد بررسی قرار گرفته است؛ اما برخی رویکردهای تحقیقی به برابری و عاملیت زن در ساحات اجتماعی و سیاسی، تحت تأثیر غلبه نگاه مردگرا، دارای نقص های روش شناختی و یا به دلیل تعهدات سیاسی، دارای نقص معرفت شناختی بوده و در تحقق مأموریت خویش ناکام مانده اند. انقلاب اسلامی، به دلیل ریشه دار بودن در هستی شناسی و معرفت شناسی اسلام، درک واقع گرایانه ای از عاملیت زن فراهم نموده است که در ابعاد مختلف فرهنگی ازجمله ادبیات پایداری، نمود برجسته ای داشته است که مورد غفلت محققان قرار گرفته است؛ ازاین رو، تحقیق حاضر اولین تلاشی است تا با کاربست نظریه دستوریِ سازگانی- نقش گرای هالیدی، فرایندهای اندیشگانی و تعریف عملیاتی آن، بیان زن گرا و انعکاس عاملیت زن در ساحات فرهنگ و سیاست را در خاطره نوشته «دا» به عنوان نمونه ادبیات پایداری و رمان «سووشون» به عنوان نمونه ادبیات اجتماعی قبل از انقلاب مورد تحلیل زبان شناختی قرار دهد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که نویسندگان از شش فرایند ساخت کارکرد اندیشگانی در انعکاس شخصیت زن داستان بهره برده اند. نتایج تحقیق حاکی از غلبه بسامدی فرایندهای اندیشگانی ذهنی بر فرایندهای مادی و رفتاری در فضای اندیشگانی پس از انقلاب در نمونه ادبیات پایداری است که بیان کننده برون رفت شخصیت زن از فضاهای سنتی خانه داری، مادرانگی و احساسی زنانه محض و حاکی از تقویت نقش کنشگری و عاملیت زن در ساحات اجتماعی و فردی، ذیل حفظ هویت ایدئولوژیک و ایرانی خویش است.
«آسیب شناسی مقالات عرصه فردوسی و شاهنامه در سال های 1380تا1385»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
143 - 172
حوزه های تخصصی:
شاهنامه پژوهی در دهه هشتاد نسبت به سال های پیشین، شتاب بیشتری داشته و مقاله های فراوانی با رویکردهای نوین در مجلّات این دوره به چاپ رسیده است. اما با توجّه به روند چشم گیر مقالات در عرصه فردوسی و شاهنامه طی سال های1380تا 1385 منتشر شده اند، شناخت کاستی های ساختاری و محتوایی در برخی مقالات مرتبط با شاهنامه پژوهی، بسیار پراهمّیّت است و نقد و آسیب شناسی چنین آثاری، ضروری می نماید. آفت هایی در مقالات حوزه فردوسی و شاهنامه بین سال های1380تا1385به چشم می خورد که پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، پاره ای از آنها را با شیوه گردآوری کتابخانه ای، نقد و ارزیابی می کند، آفت های چون؛ ناهماهنگی عنوان مقاله با محتوا، ارجاع به چاپ های نامعتبر شاهنامه و بی توجّهی به منابع اصلی و پیشینه پژوهش، سطحی بودن و گرایش به توصیف، تکرار مطالب، علمی و روشمند نبودن مقاله های انتقادی، کاربرد زبان نامناسب، تحمیل معنا به متن و عیوب ساختاری مقالات در پژوهش پیش رو بررسی شده است. چنانچه اصلاحاتی از کاستی ها و بی دقّتی ها (ساختاری و محتوایی) برای دور ماندن مقالاتِ حوزه شاهنامه در زمینه انتشار اجرا گردد، نشانه خوبی برای رشد کیفی مقاله های آتی است
بررسی حس وطن پرستی در شعر و ادب فارسی؛ مطالعه کیفی فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
275 - 306
حوزه های تخصصی:
وطن پرستی یکی از مفاهیم کلیدی است که در ادوار مختلف شعر فارسی موردتوجه شاعران قرار دارد. هدف این مطالعه، بررسی حس وطن پرستی در شعر و ادب فارسی با استفاده از تکنیک فراترکیب است. مطالعه حاضر از نوع تحقیقات کاربردی است که با روش کیفی از نوع مرور نظام مند و با تکنیک فراترکیب انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل پژوهش های انجام شده با کلیدواژه های «وطن دوستی»، «وطن پرستی»، «میهن دوستی» و «میهن پرستی» طی سال های 1388 تا 1402 است که 20 مقاله مورد تایید نهایی قرار گرفت.تعداد 142 کد در مرحله اول کدگذاری به دست آمد. این کد ها در 13 مؤلفه شامل؛ هویت ملی، ملی گرایی، وطن دوستی، آینده نگری، اتحاد و همبستگی، آزادی خواهی، عدالت خواهی، مبارزه جویی، مبارزه و استقامت، مبارزه با استبداد، مبارزه با استعمار، صلح و دوستی و بیداری مردم و همچنین در 6 بعد (ملی گرایی، تحکیم، مردم سالاری، مبارزه و استقامت طلبی، صلح طلبی و بصیرت) دسته بندی شدند. یافته های تحقیق نشان داد، ملی گرایی با 37 فراوانی بیشترین و آزادی خواهی با 18 و مبارزه با استبداد با 17 فراوانی در رتبه های بعدی قرار دارد. تجربه های تاریخی ایران دلایل این اندازه از فراوانی تکرار را تبیین می کند. ایرانیان همواره به دنبال نگهداشت سرزمین بوده و همواره سعی کرده اند تا با حس آزادی خواهی و مبارزه با استبداد، تمامیت ارضی کشور ایران را تثبیت کنند.وطن دوستی، وطن پرستی، میهن دوستی، میهن پرستی، ملی گرایی، وطن، شعر و ادب فارسی.
بررسی دو خاطره نگاشت من زنده ام و دختر شینا بر پایه استعاره مفهومی حوزه احساس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
301 - 326
حوزه های تخصصی:
این پژوهش کارکرد استعاره مفهومی را در دو کتاب خاطره نگاشت من زنده ام و دخترِ شینا بررسی می کند.کاربست این نظریه در متون مورد نظر می تواند اندیشه و جهان بینی ویژه زنان نویسنده را نسبت به جنگ بازگو کند که از صافی زبان زنانه رد شده و بیانگر دغدغه های درونی آنهاست. بر این اساس تحلیل متن، تحلیل کیفی است که از رهگذر بسامدها حاصل شده است. استعاره هستی شناختی، حوزه مقصد احساس و حوزه های مبدأ آن و کارکرد آنها در این پژوهش مبنا قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که استعاره هستی شناختی با حوزه مقصد احساس و تأثیر احساس، و حوژه های مبدأ متعدد همچون: «نیرو»، «ظرف»، «اشیاء»، «دما»، «غذا»، «مایع درون ظرف»، «کالا» و «بار»، بسامد زیادی در هر دو کتاب دارد. نگاشت های «دل ظرف است»، «احساس، مایع درون ظرف است»، «احساس، دما است»، «تأثیر احساس، نیرو است» به صورت مشترک در هر دو کتاب بسامد قابل توجهی دارد. اما برخی از نگاشت ها در کتاب من زنده ام بسامد بیشتری دارد که ناشی از موقعیت ویژه راوی در اسارت است. تحلیل این استعاره ها نشان می دهد که زنان برای انتقال مفاهیم انتزاعی و احساسی شان، از پدیده های ملموس و آشنای محیطی و مرتبط با دنیای زنانه کمک می گیرند و حجم زیادی از استعاره های هستی شناختی را می آفرینند. افکار زنانه آمیزه ای از احساس و جزئیات دنیای خارج از ذهن است که بیانگر کنش ها و دغدغه های فراوان روزمره است و باعث می شود آنها بیشتر شرایط موجود را ببینند و کمتر آرمانی بیندیشند.
همانند سنجی شخصیّت پردازی بانوان در شاهنامه فردوسی و قصص قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
173 - 198
حوزه های تخصصی:
شخصیّت پردازی بانوی ایرانی در داستان ها و شعرها و نمایشنامه ها هنگامی مانا و پایا خواهد بود که از تراث فرهنگ ایرانی- اسلامی بهره برده باشد. در این راستا، این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که در شخصیّت پردازی بانوان در قصص قرآن کریم و داستان های شاهنامه فردوسی از چه زمینه ها و عواملی استفاده شده است؟ بر این اساس، با به کارگیری نظرگاه تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی در متون مذکور، چنین نتیجه گیری شده است که شخصیّت بانوان به دو دسته ی بانوان نیک اندیش و بداندیش تقسیم شده است. بانوی نیک اندیش به ظواهر مادیّات و اولویّت آن متمایل نمی باشد و همچنین بر پیروی از آئین ها و سنت ها و اهمیّت نهاد خانواده به ویژه نقش همسر و پدر تأکید می کند. در مقابل، بانوی بداندیش دارای شخصیتی است که فقط به مادیّات و ظواهر آن تمرکز دارد و از این رهگذر، به خانواده و سنت و آئین متعهد و پای بند نمی باشد. در نهایت، شخصیّت پردازی بانوان در متون مذکور بر اساس درون مایه دوگانه مادیّ گرایی و معنویت گرایی قابل بحث هستند.
ساختار حماسه ملی ایران بر مبنای نظریه ژرژ دومزیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
311 - 335
حوزه های تخصصی:
در پژوهش های شاهنامه دو رویکرد عمده وجود دارد. یک گروه از پژوهش ها یک داستان واحد را در شاهنامه موشکافی می کنند؛ در حالی که گروه دیگر بر انسجام کلی داستان های شاهنامه تأکید دارند. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیل و با شیوه تحلیل ساختارشناسی انجام می گیرد، پیشنهاد می کند که حماسه ی ملی ایران داستان های پراکنده نیست بلکه از یک ساختار کلی که به دوره ی هندواروپایی بازمی گردد، پیروی می کند. بدین منظور پژوهش حاضر بر دو بنیان نظری استوار است: 1- طبق نظریه ی ژرژ دومزیل، کیهان هندواروپایی دارای نظم طبقاتی است. 2- به گفته بهمن سرکاراتی حماسه ملی ایران بر اساس طول عمر محدود جهان و رویارویی نیرو های خیر و شر به سه دوره تقسیم می شود. این مطالعه نشان می دهد که در دوره ی نخست، نظم اهورایی به شکل نظام طبقاتی نمود می یابد که به موجب آن سه گروه کارکردی مذکور در اندیشه ی دومزیل به ترتیب با سلطنت هوشنگ، تهمورث و جمشید شکل می گیرند و در دوره ی دوم، کام اهریمن به صورت بر هم خوردن نظام طبقاتی متجلی می شود.
ارزش های نسب شناسی خِرد نباتی و رُستن «گیاه کین» در شاهنامه بر مبنای نقد کهن الگویی (مورد کاوی: اسطوره سیاوش و کیخسرو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
133 - 154
حوزه های تخصصی:
رویکرد نقد اسطوره ای، اسطوره شناختی یا کهن الگویی، رویکردی میان رشته ای است که بستری انسان شناختی دارد. کاربرد روش نقد کهن الگویی در بررسی و نقد آثار کلاسیک ادب پارسی به دلیل وجود ژرف ساخت کهن الگویی و شالوده های عمیق اساطیری در آثار حماسی و پیش تاریخی بودن خاستگاه اسطوره ها در شاهنامه فردوسی و برخی آثار حماسی دیگر بسیار پررنگ است. غلبه نقش ناخودآگاه جمعی در این خزائن سترگ اسطوره ای و عرفانی، بن مایه هایی چون تکرار رفتارهای کیهانی، آیین ها، خدایان و عناصر فرا طبیعی، همه و همه به ویژه شاهنامه را متنی مستعد برای واکاوی عناصر کهن الگویی ساخته است. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل ارتباط کهن الگویی گیاه و انسان در اساطیر با تکیه به داستان سیاوش و کیخسرو می باشد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از نقد کهن الگویی از منظر یونگ به واکاوی رموز کهن الگویی و نقد اسطوره ای ارزش های نسب شناسی خِرد نباتی با محوریت داستان سیاوش می پردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که «گیاه کین» که از خون سیاوش می روید نمادی از کهن الگوی خرد و تبار گیاهی بشر است که در وجود کیخسرو تجلّی می یابد.
نظام مالیاتی و سیاست های وام دهی در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
63 - 103
حوزه های تخصصی:
مالیات ها در شاهنامه به عنوان مهم ترین منابع درآمدی از شاخصه های اساسی در تأمین بودجه های نظامی، مخارج سپاهیان و سایر هزینه های دولت به شمار می آیند و ضامن حفظ و بقای ساختار امنیتی، سیاسی و اقتصادی کشورند. بهترین مشوق های مالیاتی در شاهنامه ، تمرکز بر دریافت های اصولی و عادلانه مالیات ها از مردم است؛ از این روی، بخش مهمی از قوانین و سیاست های پیش گیرانه شاهان به ساختارهای مالیاتی و هم چنین تلاش آنان در جهت حذف یا کاهش موانع و چالش های فراروی اخذ مالیات (به ویژه بی عدالتی در دریافت های مالیاتی) مربوط می شود؛ با این وصف، چارچوب های نظام مالیاتی شاهنامه ، در کنار سیاست های وام دهی که موجب ثبات اقتصادی، گردش مالی و پولی و توزیع عادلانه درآمدها می گردند اهمیتی دوچندان می یابند. در پژوهش حاضر، افزون بر نگاهی به سیاست گذاری های مالیاتی و نمودهای وام دهی در شاهنامه به بررسی جنبه های حقوقی، قانونی و جزایی ناشی از رسم دریافت مالیات پرداخته شده تا اهمیت هرچه بیش تر گزارش شاهنامه در زمینه اقتصاد و قوانین مالیاتی در دوره ساسانی و پیش از آن به اثبات رسد. نتایج پژوهش بیان گر آن است که جدای از معافیت ها و بخشودگی های مالیاتی (اسکندر، اردشیر، بهرام گور و پیروز یزدگرد)، گماردن بازرسان قضایی برای آگاهی از شرایط مناطق گرفتار فقر و بخشودگی خراج ایشان (اردشیر)، و اعطای وام (بهرام گور) که همگی پیش از قباد انجام می شوند، اصلاحات بنیادین مالیاتی و اقتصادی انوشیروان، پیرو اندیشه های پدر، افزون بر تلاش در جهت سازمان دهی مالیاتی از طریق مساحت کردن زمین ها، تعیین ترتیب زمانی معین در پرداخت ها، شاخص گذاری دقیق نرخ های مالیاتی، معافیت های مالیاتی، قسط بندی، فرصت دهی برای وصول مالیات های عقب افتاده، گماردن مأموران مخفی و اطلاعاتی، نظارت شخصی، ایجاد دفاتر دولتی و تدوین نسخه های دقیق و قانونی و نیز تعیین مجازات های بسیار شدید، گامی در جهت تحقق عدالت مالیاتی و شفافیت دقیق آن برای دولت محسوب می گردد که در نهایت، هم به سود مردم و هم شاه و کشور تمام می شود.
بررسی اسطوره ایزد گیاهی/خدای شهیدشونده در قصه پسر پادشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
129 - 149
حوزه های تخصصی:
ایزدان گیاهی و اساطیر مربوط به آن ها بخشی از اساطیر ملت های یونان، مصر، بین النهرین، هند و ایران را تشکیل می دهند. دُموزی/تموز، آتیس، آدونیس، دیونیزوس، اوزیریس، بَعَل، پرسفون و بالدر، معروف ترین ایزدان گیاهی در اساطیر ملل هستند. در اساطیر ایرانی نیز سیاوش ایزدی گیاهی به شمار می رود که ماجراهای مربوط به او بخشی از شاهنامه بزرگ فردوسی را به خود اختصاص داده است. نگارنده در بررسی های میدانی خود به روایتی عامیانه برخورده است که خمیرمایه اصلی آن، داستان ایزدی گیاهی است که در قالب پسر پادشاه نمود می یابد. هر چند نامی از او به میان نمی آید. این روایت عامیانه که از سوی «علی حسین عالی نژاد» یکی از کهن سال ترین راویان منطقه کوه مره سرخی فارس روایت می شود، پیش از این در هیچ منبع مکتوبی نیامده است. بررسی های نگارنده نشان می دهد این روایت، آمیزه ای از روایت های دینی، حماسی و اسطوره ای است؛ بخش هایی از این روایت، به ویژه آغاز داستان، تکرار روایت حماسی سیاوش و سودابه در شاهنامه فردوسی است. محورهایی از داستان نیز یادآور داستان یوسف پیامبر و زلیخا است. برخی از خطوط داستان هم زندگی دیگر ایزدان گیاهی در اساطیر جهان را به ذهن متبادر می کند. به نظر می رسد این روایت از دیرباز در میان مردم این منطقه رواج داشته و به مرور زمان و با تغییر و دگرگونی در ادیان و باورهای مردم منطقه، دست خوش تغییر و دگرگونی شده است؛ هم چنین بررسی تطبیقی این روایت با دیگر روایت های ایزدان گیاهی نشان می دهد که این روایت دست کم 14 وجه اشتراک با دیگر داستان های مربوط به ایزدان گیاهی دارد. بررسی آیین سوگ واری ایزد گیاهی در این منطقه نشان می دهد که مراسم بزرگ داشت این ایزد هرساله و با قربانی کردن پیش از کشت برنج انجام می شده است.
هم آوردیِ آن دو: تن آوردگیِ جان مایه هایی هم گون در کالبدِ دو روایت: رستم و اسپندیار و مکبث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
167 - 206
حوزه های تخصصی:
دنیای مکبث دنیای وحش بومی [1] است که در آن وسوسه در انتظار کسانی است که به وسوسه گراینده اند. این نمایش نامه، تراژدیِ ترس و وحشت و کشتار و خشونت و جنایت و فراتر از همه نیستی است. همه چیز تند روی می دهد، اما سرعت در کنار کندی قرار می گیرد تا بر ساختار متضاد نمایش نامه تأکید شود. شخصیت های اصلی در طول نمایش تغییر می کنند و در مراحل مختلف از سطوح زبانی مختلف بهره می برند. دنیای آن ها ترسیم شده است؛ ایده های اخلاقی، سیاسی و مذهبی بازنموده می شود. جاه طلبی، دلیری، ترس، شر، بی دادگری، انزوا، و نومیدی به روشنی نشان داده شده است. در این پژوهش، جان مایه هایِ اصلیِ تن آورده در رستم واسپندیار بزرگ ترین داستان حماسی شاهنامه و مکبث مانند «فرّ» و «دو کالبد پادشاه»، مفهوم زمان، بسامانی در برابر نابسامانی، افول دوران قهرمانی، رویین تنی، عبث ناکی و عناصر ماوراء طبیعی به بحث کشیده شده و با هم سنجیده شده است. [1] Wilderness
پیامبر ایرانی در متون تاریخی و پهلوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
229 - 257
حوزه های تخصصی:
زردشت پیامبر ایران باستان یکی از بزرگ ترین و پرآوازه ترین قهرمانان تاریخ است. در بخش هایی از اوستا و متون مذهبی فارسی میانه، اشاراتی به زردشت و روابطش با گُشتاسپ می شود . بر پایه این دسته متون زردشت پس از پشت سر گذاشتن برخی حوادث، به نزد گشتاسپ رفت و او را به دین خود فراخواند. شاه ایران پس از دیدن معجزات زردشت و با وساطت فرشتگان زردشتی، به مذهب جدید گرایید. گرایش گشتاسپ به دین زردشت تبعاتی نیز در پی داشت که مهم ترین آن نبرد او با ارجاسپ بود. روایات یاد شده با دخل و تصرّفاتی چند، در شاه نامه و برخی متون تاریخی نیز آمده است. نکته در خور توجّه این که مورّخان اسلامی دو دیدگاه متفاوت و متضاد نسبت به زردشت داشته اند. برخی از آن ها زردشت را پیامبر الهی و یا حکیم خوانده و پس از ذکر معجزاتی از او، درباره ارزش کتابش سخن گفته امّا برخی دیگر زردشت را نه تنها پیامبر ایران بلکه فردی از بنی اسراییل خوانده اند که پس از خیانت به یکی از پیامبران آن قوم، مذهب باطل خود را پدید آورد و با فریب دادن گشتاسپ، موجبات خونریزی های بسیاری را فراهم ساخت.در این مقاله نخست به بررسی روایات مربوط به سرگذشت زردشت با گشتاسپ در منابع یاد شده می پردازیم سپس به مهم ترین دلایل رویکرد منفی مورّخان به پیامبر ایرانی اشاره می کنیم.
زبان و لحن حماسی- مذهبی در مختارنامه های شعاعی قاجار و خیالی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
237 - 268
حوزه های تخصصی:
با بررسی زبان یک اثر می توان به نوع ادبی آن پی برد؛ بنابراین، زبان و لحن آثار ادبی نقشی کانونی دارد. زبان حماسی نیز، حاصل انتخاب وزن و قافیه، واژه ها، ترکیبات، آرایه های بدیعی و صور خیالی است که با این نوع ادبی متناسب است. از آنجا که نوع ادبی مختارنامه های منظوم، حماسی است؛ بنابراین، این پژوهش به بررسی زبان حماسی در مختارنامه منظوم خیالی اصفهانی و مختارنامه منظوم شعاعی قاجار اختصاص یافته است؛ چون این منظومه ها از نوع حماسه مذهبی هستند، به عوامل مؤثر در فضای مذهبی این منظومه ها نیز پرداخته خواهد شد. جستار پیش رو، از نوع اسنادی است و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و هدف نگارنده نیز، شناخت شاخصه های زبانی این دو منظومه و پی بردن به ارتباط میان زبان حماسی با این نوع ادبی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که انتخاب اوزان مؤثر در لحن حماسی، به کاربردن واژگان و ترکیبات حماسی، استفاده از صور خیالی همچون تشبیهات، استعارات و اغراق های حماسی، صنایع بدیعی مانند جناس، تکرار و مراعات نظیر، برابرسازی شخصیّت ها با شخصیّت های شاهنامه ای در خلق تصاویر بدیع و تازه و آفرینش لحن و زبان حماسی نقش اساسی داشته است.
تحلیل پیکرگردانی اژدها در ماجراهای گرشاسپ براساس نقد کهن الگویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
259 - 285
حوزه های تخصصی:
نقد کهن الگویی از جمله روی کردهای میان رشته ای در نقد ادبی معاصر است. کارل گوستاو یونگ میراث ادبی و تجربه های مشترک فرهنگ های متفاوت را در ناخودآگاه جمعی می پندارد و دلیل شباهت های فرهنگی میان ملل مختلف را اشتراک در کهن الگوهای مشترک می داند. هدف این گونه نقد، تحلیل و ارزیابی آثار ادبی و روایات کهن، در صورت داشتن ظرفیت اسطوره ای و کهن الگویی است. از جمله اهداف اصلی پیکرگردانی، ارائه نمادها و نشانه هایی است که قصد بازنمایی حالات روانی انسان را دارد و در پی بیان رازهای مبهم هستی در اسطوره ها به وسیله کهن الگوهاست. این پژوهش قصد دارد انواع پیکرگردانی هیولاهایی را که در اصل اژدها هستند، در ماجراهای گرشاسپ مورد تحلیل و ارزیابی قراردهد. در این جستار از میان ضدّقهرمانانی که گرشاسپِ اوستا به عنوان کهن الگوی قهرمان با آن ها مبارزه کرده است، تنها پتیاره های اژدهاگونه ای که به هیأت پری وهیولاهای سهم گین پیکرگردانی شده اند، از دیدگاه نقد یونگی، به شیوه کتاب خانه ای و با روی کرد تحلیلی - توصیفی مورد بررسی قرارگرفته اند و این نتیجه به دست آمده است که این بوده های اهریمنی به رغم تفاوت در پیکره های ظاهری، در اصل پیکرگردانی اژدهای درون و سایه وآنیمای منفی قهرمان هستند.
عاشورا در شعر معاصر افغانستان (مطالعه موردی: عبدالقهّار عاصی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
103 - 126
حوزه های تخصصی:
عاشورا به عنوان یک واقعه بزرگ و بی نظیر، همواره در ادبیات فارسی مطمح نظر شاعران بوده است. از شاعرانی چون کسایی مروزی تا شاعران روزگار ما، هر کس از زاویه و منظری به این واقعه پرداخته است. نگاه هر شاعر به عاشورا، گذشته از خصوصیات فردی شاعر، تابع دوره زندگی او از حیث اوضاع فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است. قیام عاشورا و آموزه های آن از مهم ترین موضوعاتی است که به طور گسترده در شعر معاصر افغانستان تبلور یافته است. این پژوهش درصدد بررسی چگونگی بازتاب واقعه عاشورا در شعر معاصر افغانستان است و پس از آن به مطالعه موردی تأثیر مفاهیم عاشورایی بر شعر عبدالقهار عاصی -از شاعران اهل سنّت افغانستان- می پردازد. پژوهش پیش رو، مطالعه ای نظری است؛ داده های آن به روش کتابخانه ای به دست آمده و با شیوه توصیفی-تحلیلی به انجام رسیده است. از مطالعه شعر معاصر افغانستان با هدف بررسی تأثیر عاشورا بر آن به دست می آید که گذشته از جنبه غنایی و لایه احساسی وقایع عاشورا که در مرثیه سرایی و عشق ورزی نسبت به ساحت مقدّس امام حسین (ع) و یاران ایشان بازتاب می یابد، لایه حماسی و تعلیمی قیام عاشورا و مفاهیمی چون شجاعت، آزادی خواهی و تن ندادن به ذلّت، از مؤلفه های برجسته شعر مقاومت افغانستان است؛ همچنین از بررسی شعر عبدالقهار عاصی می توان نتیجه گرفت که عاصی از مفاهیم عاشورایی برای استبدادستیزی در زمانه خود سود جسته است و قیام عاشورا را الگویی نجات بخش برای افغانستان معرفی کرده است.
بازخوانی نقش و کارکرد فراخوانی شخصیت های اسطوره ای در شعر پایداری افغانستان (مطالعه موردی اشعار واصف باختری بر اساس نظریه ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
127 - 152
حوزه های تخصصی:
اسطوره مهم ترین تجلی تخیل در زبان و نمادی است روایت مند، تصویری و فرهنگی شده که بخشی از آن به واقعیت هستی شناختی و کیهان شناختی و بخش دیگر به باورهای ملّی مرتبط است. اسطوره ها با ویژگی های تکرارشوندگی، ماهیّتی بینامتنی دارند و به همین دلیل در طول تاریخ در آثار مختلف بازآفرینی می شوند. شاعرانِ پایداری افغانستان با آگاهی از این ظرفیت در بازتاب مسائل مرتبط با مقاومت از جلوه های نمادین اسطوره بهره برده اند. یکی از شاعران پایداری افغانستان که به صورت گسترده از تخیل پایدار و الگوی تکرارشوندگی اسطوره ها سود جسته، واصف باختری است. او با کاربرد زبانی سخته به صورت نمادین و چندسویه به بازآفرینی اسطوره پرداخته و به یاری اساطیر، صدای اعتراض خود را در برابر استبداد سیاسی حاکم و نیروهای متجاوز بلند کرده است. در این جستار به تحلیل اسطوره در اشعار پایداری واصف باختری با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد بینامتنی بر پایه آرای نظری ژرار ژنت پرداخته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اغلب اسطوره های بازتاب یافته در شعر پایداری باختری از گونه اساطیر ملّی است که حضور بینامتنی آنها بیشتر به گونه تلمیحی و با بینامتنیّت ضمنی مرتبط است و گاهی به صورت کنایی، نقل قول و ارجاع بینامنتیّت صریح نیز پیوسته است. اسطوره در نظر واصف، ابزاری برای بازاندیشی هویّتی در مخاطبان محسوب می شود. گویا وی می خواهد از ظرفیت های اقناعی اسطوره ها برای ایجاد حس اعتماد به نفس ملّی و تحریک به جنبش اجتماعی علیه استبداد داخلی و تجاوز خارجی بهره گیرد و با طرح اساطیر به تقویت مواضع حماسی و پایداری و تحریک احساسات جمعی بپردازد.
اصالت روایت در برزونامه کهن برپایه سنجش دو روایت گورانی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش کهن برزونامه از آثار شاخص ادب حماسی ایران است که دو روایت فارسی و گورانی از آن در دست است. از روایت فارسی 4 دستنویس اصلی در حدود 4200 بیت وجود دارد که عبارتند از: دستنویسهای کمبریج 829 ق، دهلی 831 ق، بایسنقری 833 ق و لنینگراد 849 ق. از روایت گورانی نیز دستنویسی به تاریخ 1345 ق در 2357 بیت موجود است. همسانیهای شگفت دو روایت فارسی و گورانی نگارنده را به سنجش دو روایت و بررسی 3 فرضیه درباره سرچشمه شکل گیری روایتها واداشته است: 1) وجود یک منبع منثور مشترک برای هر دو روایت که به دلیل فاصله 500 ساله کتابت امکان سنجش دو روایت منطقی و علمی به نظر نمی رسد. 2) ترجمه متن از فارسی به گورانی که با توجه به حذف ابیات شاهنامه ای (حدود 2000 بیت) در ترجمه فارسی به گورانی امکان پذیر نیست. 3) ترجمه متن از گورانی به فارسی که باتوجه به بازتاب دقیق واژگان، عبارات و مصراعهای گورانی به فارسی، برابرسازیهای واژگانی و مصراعی برای واژگان و مصراعهای گورانی از شاهنامه و افزودن مصراعها و ابیات افزوده بر متن داستان اصلی از شاهنامه منطقی به نظر می رسد و از احتمال بیشتری برخوردار است.
بررسی و تحلیل خودکشی در متون حماسی بر اساس نظریه های قربانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
105 - 128
حوزه های تخصصی:
باور داشتند با پیش کش کردن جان خود به خدایان، خدمت می کنند و مرگشان باعث بهره مندی و رفاه جامعه می شود یا با معشوق و ولی نعمت خود در جهان پس از مرگ، پیوند می یابند و به بهشت می روند. به همین دلیل با اعتماد قلبی و اشتیاق به استقبال مرگ می رفتند. این پژوهش می کوشد به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی شیوه های خودکشی در متون حماسی (تا قرن هفتم) بپردازد. نتایجِ نشان می دهد: خودکُشی، عملی خودخواسته و یکی از مصادیق قربانی انسان است و مصادیق آن در شاهنامه و گرشاسپ نامه نسبت به سایر متون حماسی برجسته تر است. خودکشی در متون حماسی به پنج روشِ زَهر خوردن، خون ریختن (بریدن سَر و دریدن پهلو)، پایین انداختن خود از بارو (دژ)، خودسوزی، و امتناع از خوردن و آشامیدن (گرسنگی) انجام می شود و از این میان، خودکشی به شیوه خون ریختن نسبت به سایر شیوه های آن نمود بیش تری دارد و به نظر می رسد این امر، ریشه در اندیشه تأثیر خون در حاصل خیزی و باروری طبیعت دارد. در مورد بسامد و تفاوت مقاصد خودکشی در شاهنامه و گرشاسپ نامه نیز می توان گفت: موارد خودکشی در شاهنامه بسامد بیش تری نسبت به گرشاسپ نامه دارد؛ اما اهداف آن در گرشاسپ نامه نسبت به شاهنامه متنوع تر است؛ خودکشی در شاهنامه اغلب به منظور سوگواری فرزند و نزدیکان و دفع تهمت انجام می شود در حالی که این عمل در گرشاسپ نامه اغلب با هدف باروری و فراوانی طبیعت، رضایت بتان، پیش بینی حوادث آینده و جلبِ رضایت خداوند انجام می گیرد.