سامان قاسمی فیروزآبادی

سامان قاسمی فیروزآبادی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

ساختار حماسه ملی ایران بر مبنای نظریه ژرژ دومزیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسطوره شناسی حماسه شاهنامه دومزیل نظام طبقاتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 642 تعداد دانلود : 813
در پژوهش های شاهنامه دو رویکرد عمده وجود دارد. یک گروه از پژوهش ها یک داستان واحد را در شاهنامه موشکافی می کنند؛ در حالی که گروه دیگر بر انسجام کلی داستان های شاهنامه تأکید دارند. این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیل و با شیوه تحلیل ساختارشناسی انجام می گیرد، پیشنهاد می کند که حماسه ی ملی ایران داستان های پراکنده نیست بلکه از یک ساختار کلی که به دوره ی هندواروپایی بازمی گردد، پیروی می کند. بدین منظور پژوهش حاضر بر دو بنیان نظری استوار است: 1- طبق نظریه ی ژرژ دومزیل، کیهان هندواروپایی دارای نظم طبقاتی است. 2- به گفته بهمن سرکاراتی حماسه ملی ایران بر اساس طول عمر محدود جهان و رویارویی نیرو های خیر و شر به سه دوره تقسیم می شود. این مطالعه نشان می دهد که در دوره ی نخست، نظم اهورایی به شکل نظام طبقاتی نمود می یابد که به موجب آن سه گروه کارکردی مذکور در اندیشه ی دومزیل به ترتیب با سلطنت هوشنگ، تهمورث و جمشید شکل می گیرند و در دوره ی دوم، کام اهریمن به صورت بر هم خوردن نظام طبقاتی متجلی می شود.
۲.

تحلیل اسطوره شناختی صفات فراانسانی پادشاهان در تاریخ نگاری عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تاریخ نگاری ایرانی تاریخ نگاری دوره صفوی کیهان شناسی اسطوره ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 643 تعداد دانلود : 584
تاریخ نگاری ایرانی پس از اسلام، حکایت گر انتساب برخی صفات و ویژگی های فراانسانی به پادشاهان است. این انتساب افزون بر بلاغت تاریخ نگارانه در ارتباط با فرهنگ جامعه مخاطب نیز قابل بررسی است. در این میان دو عامل تکرارشوندگی و وجود خصایص مشابه در کیهان شناسی باستانی ایران، نشان از گونه ای پیوستگی فکری دارد. مسئله اصلی مقاله این است که آیا در بازنمایی پادشاهان میان مضامین اسطوره شناختی ایرانی و مضامین تاریخ نگاری صفوی ارتباطی وجود دارد؟ برای پاسخ به این مسئله ابتدا تبیینی از کیهان شناسی اسطوره ای ایران و جایگاه پادشاه در آن ارائه شد و سپس با هدف آشکار ساختن مبانی اسطوره شناختی گفتمان تاریخ نگارانه ایرانی، تاریخ نگاری های عصر صفوی مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که ویژگی های مقبول و آرمانی پادشاهان در کیهان شناسی اسطوره ای که در قالب چند مضمون مشخص مانند پیروزی در نبرد، رؤیا، الهامات غیبی، امداد غیبی و انتظام طبیعت از گوهر پادشاه چهره بسته است، با انحلال عناصری از کیهان شناسی باستانیِ مرتبط با پادشاه در کیهان شناسی اسلامی، به صورت های گوناگون در جامعه و تاریخ نگاری صفویه، به عنوان آغازگاه تاریخ جدید ایران بازتاب یافته است.
۳.

ساختارشناسی داستان رستم و اسفندیار و توازن قدرت در اندیشه سیاسی ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توازن قدرت ایران باستان پهلوان شاه رستم و اسفندیار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 973 تعداد دانلود : 316
     در داستان رستم و اسفندیار شاهد نبرد دو پهلوان نامی هستیم که یکی بر این باور است که «نبیند مرا زنده با بند کس» و دیگری به صراحت می گوید «نباشد ز بند شهنشاه ننگ». آن چه فرجامِ ناگزیرِ داستان را به نبرد این دو پهلوان می کشاند، تفاوت نگاه آن دو به نهاد شاهی و نهاد پهلوانی است که یکی برخاسته از سنت ایران پیش زرتشتی و دیگری برگرفته از اصلاحات زرتشت است. در این مقاله با روش ساختارگرایی جای گاه نهاد پهلوانی و مناسبات آن با نهاد شاهی در دو سنت پیش لهراسپی و لهراسپی-گشتاسپی بررسی می شود. از ویژگی های مهم نهاد پهلوانی در سنت پیش لهراسپی وجود خاندان نیرم به عنوان نماینده گوهر پهلوانی، اعتبار اقناع کننده هویت پهلوانی، استقلال و آزادی پهلوان، وساطت میان شاه و مردم، نظارت بر دادورزی نهاد شاهی و محدودکردن قدرت شاه را می توان برشمرد. در سنت لهراسپی-گشتاسپی پهلوان متعلق به خاندان شاهی است، هویت معتبری ندارد و دست بسته و مطیع مطلق فرامین است و نقشی جز جنگیدن زیر درفش شاه ندارد. در مقابل این نهاد، نهاد شاهی اقتداری نامحدود دارد و هیچ نهادی برای نظارت بر عمل کرد شاه و تحدید آزمندی های او تعریف نشده است. به نظر می رسد سنت لهراسپی-گشتاسپی محصول اصلاحاتی است که شخص زرتشت یا موبدان به نام زرتشت انجام داده اند.
۴.

تحلیل اسطوره شناختی گوهر زرتشت بر پایه داستان تولد او در دینکرد هفتم و گزیده های زادسپرم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسطوره قهرمان زرتشت گوهر پهلوانی مرد پرهیزگار مؤنث تاریک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 465 تعداد دانلود : 313
در دینکرد هفتم و گزیده های زادسپرم ، داستان هایی افسانه وار از تولد زرتشت، پیامبر ایرانی، نقل شده است. در هر دو این داستان ها، نقش مهم و اساسی در پذیرش و انتقال فرّه پیامبری، بیش از پدر، برعهده مادر زرتشت است. پژوهش حاضر برای تحلیل این نقش، مبتنی بر این پیش فر ض ها است: در اندیشه ایرانی، خویشکاری هرکس معلول گوهر وجودی او است؛ همچنین در اندیشه پیش از زرتشتی ایران، عمل قهرمانی در شکست تاریکی و راندن او از کیهان اهورایی، ویژه گوهر پهلوانی است. زرتشت، اسطوره جدیدی به نام مرد پرهیزگار را می سازد که از گوهر موبدی است؛ اما کارکرد قهرمان را در راندن و شکست تاریکی بر عهده دارد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی اسطوره شناختی، درصدد نشان دادن اسطوره قهرمان، یکی از مبانی فرهنگ ایران باستان، با تأکید بر گوهر پهلوانی است. با بررسی داستان تولد زرتشت در دینکرد هفتم و گزیده های زادسپرم به این نتیجه می رسیم که گوهر پهلوانی، چنان در اندیشه ایرانی ریشه دارد که زرتشتیان به رغم آموزه های پیامبر خویش، آن را برای زرتشت نیز در نظر گرفته اند تا نقش او را در راندن اهریمن از کیهان اهورایی باورپذیرتر سازند. گوهر پهلوانی که یک گوهر دوگانه و حاصل ترکیب نور و تاریکی است، در ذات اشو زرتشت با ترکیب گوهر اهورامزدا و دوغدو، مادر زرتشت، تأمین می شود.  
۵.

تفسیر ساختارگرایانه وضعیت آغازین افسانه های سحرآمیز ایرانی در الگوی پراپ در مقایسه با شاهنامه و اساطیر بندهشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات عامه افسانه ریخت شناسی اسطوره آفرینش ثنویت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 478 تعداد دانلود : 752
در ریخت شناسی افسانه های سحرآمیز، پراپ دو نوع وضعیت آغازین را تشخیص می دهد که یکی را کمبود می نامد و دیگری را شرارت و هر دو را وضعیت هایی خودبه خودی و اصیل می داند. در این مقاله، فرض بر این است که نخست این الگوها معنا دارند و دوم کمبود همواره در شرارت منشأ دارد و در اندیشه ایرانی وضعیتی مستقل و قائم به ذات نیست. برای کشف معنای این الگوها، افسانه های سحرآمیز به صورت تطبیقی با داستان های اسطوره ای و حماسه ملی ایران، مطالعه شده اند. روش تحلیل، ساختارگرایانه و درزمانی است. نتیجه پژوهش از این قرار است: اسطوره های آفرینش دو الگو دارند که هر دو مبتنی بر تنازع و تزاحم دو نیروی متضاد است که یکی آفریننده است و دیگری ویرانگر. در اولی، نیروی آفریننده به گوهر یا عنصری نیاز دارد که کیهان مادی از آن ساخته می شود یا وجود کیهان مادی به آن بازبسته است. این الگو در افسانه های سحرآمیز به صورت وضعیت کمبود نمایان می شود. در الگوی دوم، نیروی آفریننده، کیهان را در وضعیت ایدئال می آفریند؛ اما این کیهان مورد هجوم نیروهای ویرانگر قرار می گیرد و از صورت ایدئال خارج می شود. این الگو در افسانه های سحرآمیز به صورت وضعیت شرارت نمایان می شود.
۶.

بررسی تطبیقی ایزد باد با رستم و سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نور رستم سهراب پهلوانی تاریکی وای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 983 تعداد دانلود : 446
ما در اساطیر ایران با دو آفرینش مواجهیم: یکی آفرینش اهورامزدا که از گوهر نور است و دوم آفرینش اهریمن که از گوهر تاریکی است. ایزد وای (ایزد فضا، مکان، و باد) ایزدی دو چهره است که هر دو گوهر روشنی و تاریکی را در خود دارد و از هر دو آفرینش خرد مقدس و خرد خبیث برتر است. در این مقاله، ایزد باد به اجمال بررسی می شود؛ سپس، برپایة مندرجات شاهنامه نشان داده می شود که پهلوانان از گوهر ایزد وای و حاصل آمیزش نور و تاریکی اند و از هردو کشور ایران و توران به منزلة نماد سرزمین های اهورایی (پردیس نور) و اهریمنی (دوزخ تاریکی) برتر ند. درادامه، شخصیت رستم به مثابة نماد پهلوانی بررسی می شود تا شباهت او با ایزد باد نشان داده شود و به این نتیجه می رسیم که سهراب نماد گرایش ظلمانی ایزد باد است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان