مقالات
حوزه های تخصصی:
رمان سووشون اثر سیمین دانشور از مهم ترین آثار داستانی معاصر است و داستانی که در رمان به آن پرداخته می شود به دوره مهمی از تاریخ ایران یعنی جنگ جهانی دوم اشاره دارد. در این برهه از تاریخ، ایران به وسیله انگلیسی ها و روس ها اشغال می شود و به خاطر این اشغال، مردم زیادی از گرسنگی و بیماری از بین می روند. این مطالعه از مفهوم قصه گویی، باورپذیری و آسیب پذیری ایدئولوژی که به وسیله آلن سینفیلد، نظریه پرداز مطالعات فرهنگی، مطرح شده سود می برد که به بحث مبارزه و پایداری در برابر نظام قدرت و سلطه می پردازد؛ همچنین به وضعیت استثنائی و انسان مقدس که به وسیله آگامبن مطرح شده نیز برای تبیین شرایط ایران در آن دوره اشاره شده است. پس، اشغالگران برای اینکه حضور خود را توجیه کنند باید داستان و قصه مناسبی در این باب طرح کنند که آنقدر منطقی باشد که عموم مردم آن را قبول کنند و باور داشته باشند. انگلیسی ها از اسطوره های ایرانی استفاده می کنند و با تفکر استعماری خود ادغام می کنند تا حضور خود در ایران را برای مبارزه با هیتلر و فاشیسم به مردم بباورانند؛ اما آسیب پذیری این طرح نظام قدرت و ایدئولوژی در استفاده از همان اسطوره های ایرانی است و زری، شخصیت اصلی داستان، مرگ شوهرش یوسف را تبدیل به مراسم و آیین سیاوشان و سوگ سیاوش می کند و بدین ترتیب مردم را برای مبارزه با استعمار همراه می کند.
خوانش تطبیقی کارکردهای زبانی در اشعار پایداری جابر الجابری و محمد کاظم کاظمی با تکیه بر نظریه ارتباطی رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عناصر سازه ای فرآیند کلامی در پیام، به عنوان نقش یا کارکردهای متفاوتی ظاهر می شوند که ماهیت و ساختار کلام را شکل می دهند. نظریه ارتباطی، یکی از منسجم ترین طرح های کنش کلامی است که توسط رومن یاکوبسن فرمالیست و نظریه پرداز روس مطرح شده است. الگوی ارتباطی یاکوبسن با شش عامل شکل دهنده در یک کنش ارتباطی آغاز می شود. وجود سه عامل اصلی فرستنده، گیرنده و پیام و سه عامل فرعی زمینه، رمز و تماس در شکل گیری فرآیند ارتباطی ضروری است. جابر محمّد عباس الجابری(مدین الموسوی) از شعرای برجسته مبارز عراقی است. محمّدکاظم کاظمی شاعر مهاجر افغانستانی است که نقش برجسته ای در رشد و بالندگی شعر مقاومت افغانستان داشته است. پژوهش حاضر بر آن است با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تطبیقی کارکردهای زبانی گفتمان پایداری جابر الجابری و محمّد کاظم کاظمی با تکیه بر الگوی ارتباطی رومان یاکوبسن بپردازد تا با توجه به مؤلفه های ارتباطی در نظریه مذکور بتواند به خوانشی نوین از شعر پایداری این دو شاعردست یابد. یافته های پژوهش بیانگر آنست که نحوه به کارگیری کارکردهای ششگانه زبانی در شعر جابری و کاظمی با توجه به بافت و پیام شعری شان با هم متفاوت است. جابری و کاظمی در انتقال پیام پایداری و مبارزه به ترتیب أهمیت از نقش زبانی ارجاعی، عاطفی، ترغیبی و همدلی بهره برده اند. کارکرد ارجاعی در شعر جابری و کارکرد عاطفی در شعر کاظمی، بارزترین کارکردهای زبانی بکار رفته در گفتمان پایداری این دو شاعر هستند.
بررسی تطبیقی بازتاب جلوه های مقاومت در اشعار علی الجلاوی و حامد عسگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات مقاومت، تلاش های یک نسل مبارز برای آزادی سرزمین، دین، فرهنگ و سنت های خود از سلطه متجاوزان را برای همگان در بیان فخیم شعری و ادبی ترسیم می کند. آثار شاعران متعهد همچون حامد عسکری از ایران و علی الجلاوی از بحرین میراثی ارزشمند در عرصه شعر مقاومت دو سرزمین است. مضامین و جلوه های ادبیات مقاومت، پیوندى مشترک میان این دو شاعر برقرار کرده است. با توجه به اینکه مقایسه بن مایه های پایداری در اشعار شاعران زبان فارسی و عربی زمینه ساز تبیین شباهت ها و تفاوت ها بین آن ها می شود؛ لذا پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، به واکاوی برجسته ترین مفاهیم و مضامین مشترک این دو شاعر در عرصه ادبیات پایداری بپردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که درون مایه شعری دو شاعر در زمینه ادبیات مقاومت با هم اشتراک داشته و هر دو در این حوزه به انعکاس مؤلفه هایی همچون وطن دوستی، توصیف جایگاه شهدا، دعوت به مقاومت و پایداری، نفرت از جنگ و ویرانی، اشاره به نهضت عاشورا و آرمان گرایی (امید به آینده با ظهور منجی) پرداخته اند.
تحلیل انتقادی گفتمان رمان لم یزرع بر اساس رویکرد فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات معاصر، مقارن با جنگ ایران و عراق گونه ای به نام ادبیات دفاع مقدس در انواع و قالب های مختلف ازجمله «رمان» پدیدار شده و تا به امروز که چهار دهه از جنگ می گذرد، به رشد و ماندگاری خویش ادامه داده است. در رمان های دفاع مقدس، همسو با تغییراتی که در فرایندهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه صورت گرفته است، شاهد تحول تدریجی و پیدایش گفتمان های تازه ای هستیم. رمان لم یزرع محمدرضا بایرامی ازجمله این رمان ها است که با طرح گفتمانی کاملاً متفاوت نسبت به آثار پیشین، در دهه نود به نگارش در آمده است. این جستار در پی آن است که با بازخوانش رمان لم یزرع در قالب رویکرد انتقادی نورمن فرکلاف به شیوه توصیفی-تحلیلی، گفتمان های موجود در آن را مورد کاوش قرار دهد و پاسخگوی این پرسش باشد که آیا گفتمان حاکم بر فضای داستان در خدمت حفظ روابط قدرت ایدئولوژیک در لایه های ساختار اجتماعی صورت بندی شده یا در جهت تضعیف و دگرگونی آن است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که نویسنده رمان لم یزرع با بازنمایی تحولات ناشی از هژمونی گفتمان اعتدال در سطوح سیاسی- اجتماعی- فرهنگی جامعه ایران در دهه نود به ویژه تغییر در مرکز ثقل فرهنگی جامعه، درصدد انتقاد از نظام معنایی مسلط بر دوران جنگ و تضعیف روابط قدرت موجود در لایه های ساختار اجتماعی این دوره برآمده است. در این میان، مهم ترین مؤلفه ای که در گفتمان لم یزرع برجسته سازی شده و دیگر مؤلفه ها به حول آن مفصل بندی شده، اجتناب از ایدئولوژی های متعصبانه است که در هر شکل و در هر سطحی زاینده تنش و جنگ شناخته شده اند.
بررسی تطبیقی جلوه های پایداری مادرانه در رمان پسااستعماری (مطالعه موردی: رمان های «دلبند» و «هزاران خورشید تابان »)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی تحقیق پیشرو همتافتی و پویایی مقاومت مادرانه شخصیت های سته و مریم در رمان های «دلبند» و «هرازان خورشید تابان» اثر تونی موریسون و خالد حسینی است که در برابر گستره گفتمان روایی پسااستعماری به تصویر کشیده شده است. پرسش اصلی تحقیق این است که نمودهای پایداری در این دو رمان پسااستعماری چه است و نویسندگان این دو رمان چگونه پایداری مادرانه را پردازش کرده اند. هدف این جستار بررسی قدرت مقاومت به عنوان یک سازوکار فرهنگی سازنده، نقش محوری سته و مریم در حک کردن هویت های خودمختار که زیر سایه ظلم ناشی از نظام مردسالاری و گفتمان نواستعماری آمریکا قرار دارند، بررسی می شود. با پیوند مفهومی تأثیر مادر در ایجاد پایداری منسجم، شخصیت سته و مریم را می توان به عنوان یک معمار تعیین کننده در یک صدایی روایت های مخالف و ضد هژمونیک استعمار نو که برای زایش هویت فردی و نسلی حیاتی است، برجسته کنیم. این پژوهش به روش تحلیل محتوا به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است و با الهام از نظریه های گایاتری اسپیواک و مفهوم مقاومت از دیدگاه او و بر مبنای ادبیات تطبیقی مکتب امریکایی به ارزیابی تجربیات قهرمانان این دو رمان سته و مریم در مواجهه با ظلم مضاعف استعمار نو و نقش مادر در ایجاد بنیاد هویت برای فرزند دلبند و عزیزه می پردازد. همان طور که از نام فرزندان پیداست، در هر دو رمان هر دو عزیزه و دلبند هستند و این انتخاب تعمدی بوده است و حاکی از آن است که در برابر استعمار باید از فرزندان دلبند خود دفاع کنیم. عنصر مقاومت در این مقاله از طریق یک تحلیل مقایسه ای دقیق، بر قدرت دگرگون کننده شخصیت های سته و مریم و ریشه یابی آگاهی جمعی نسبت به مقاومت تأکید می کند و به یک الگوی نوظهور از شکل گیری هویت اشاره می کند و در پایان به این نتیجه می رسد که همانند مریم، سته نیز تحت تأثیر عشقی پایدار، ساختارهای اجتماعی برخاسته از سیاست های نوین استعمار نو را بازخواست می کند و جوهر آزادی، زندگی و هویت را مورد پرسش قرار می دهد؛ درحالی که اقدام فداکارانه مریم به دنبال محافظت از آینده ای نوبنیاد است، سته با کشتن دلبند قصد دارد آینده ای تاریک را از صحنه زندگی دلبند حذف کند؛ آینده ای از ذلت و خواری زیر چکمه های استعمار. حرکت سته به مفهوم واقعی کلمه همان هیهات منّا الذلّه است. این اقدام سته اوج عزت نفس و مقاومت وی در برابر استعمار است.
بررسی و تحلیل جنبه های پویایی در معنا و ساختار (فرم) با تکیه بر اشعار ۱۷ شاعر انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقوع انقلاب اسلامی در همه شئون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، دینی و ... ملت ایران اثر نهاد و آن ها را متحول و دگرگون کرد. ادبیات فارسی به ویژه شعر، نیز تحت تأثیر انقلاب به گونه ای دچار دگردیسی شد که حاصل آن به ادبیاتی نوین با عنوان «ادبیات انقلاب اسلامی» انجامید. از جمله دگردیسی های ادبیات انقلاب در مقایسه با ادبیات قبل از آن، رشد و گسترش پویایی شعر انقلاب است که در دو مقوله ساختار (فرم) و محتوای شعر قابل بررسی است. از آن جا که شعر انقلاب، هدفمند است و روی به سوی تعالی دارد، قاعدتاً دارای فرم و ساختاری پیشرو، پویا و فعال است. بر این اساس، مقاله حاضر برآن است تا ضمن بررسی جنبه های مختلف پویایی معنایی و ساختاری شعر انقلاب (۲۱ اثر از 17 شاعر) آن ها را دسته بندی کرده، سپس تحلیل کند. مسئله اصلی در این پژوهش آن است که انقلاب اسلامی ایران چگونه توانسته بر پویایی شعر فارسی تاثیری اساسی داشته باشد. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و از نظر شیوه جمع آوری داده ها، کیفی و از نوع تحلیل محتواست. از یافته های تحلیل آن است که پویایی معنایی و ساختاری شعر انقلاب بیشتر در حوزه معنا صورت پذیرفته و مواردی چون پویایی در افعال، پویایی در تصاویر شعری (صورخیال)، پویایی در موسیقی و ریتم، در مراتب بعد قرار دارند.
فراخوانی کهن الگوی مادر در شعر مقاومت افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا کهن الگوی مادر را به عنوان قوی ترین و حیاتی ترین کهن الگویی که در ناخودآگاه روان تأثیر شگرفی می گذارد، به منزله مهم ترین و بارزترین کهن الگوی شعر مقاومت افغانستان، نقد و بررسی کند و پس از شناسایی نمودهای آن، نسبت آنها را با اندیشه مقاومتی شعر پایداری بکاود. روش پژوهش مقاله توصیفی- تحلیلی با رویکرد محتوایی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد که کهن الگوی مادر در شعر مقاومت افغانستان به صورت های گوناگون در دو دسته طبیعی (زمین، وطن، خورشید، دریا، آب و...) و واقعی (مادر، زن، حوا و...) جلوه یافته اند. نمودهای طبیعی آن سودمند و یا اهریمن خوی اند. فراخوانی کهن الگوی مادر در شعر مقاومت افغانستان به عواملی چون تجاوز روس و جنگ های درازدامن این کشور بازبسته است. شاعران در بازتاب خرابی ها، قحطی، ناباروری و زیانکاری برخاسته از جنگ، بازگویی درد و رنج ملت افغانستان و رسواسازی عاملین آنها، سیاه نمایی چهره های استعمارگرِ بیگانه و نکوهش خائنان داخلی حکومت دست نشانده، جنگ های درون مرزی، و ... سرانجام برای تشجیع مبارزان و ستایش قهرمانان و ایجاد روحیه ملی در دفاع از وطن، نیت مندانه، نمودهای کهن الگوی مادر را به کار می بندند. بررسی ها نشان دهنده آن است که کاربرد این میراث سنتی به شعر مقاومت غنا و ژرفا بخشیده است.
بررسی سطح فکری حبسیه در ادبیات دفاع مقدس بر اساس رمان «پایی که جا ماند»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادب مقاومت و پایداری در ادبیات فارسی دارای شاخه ها و گونه هایی متنوع است که قسمتی از این ادبیات مربوط به آثاری است که در اسارت و زندان نوشته شده و نویسندگان ایرانی از زوایای گوناگون ادبیات پایداری و دفاع مقدّس را در آثارشان انعکاس داده و در قالب داستان کوتاه و رمان به ترسیم دیدگاه خود پرداخته اند. حبسیه معمولاً با شکایت و گله از روزگار و آرزوی رها شدن از حبس همراه است. حبسیه را از تقسیمات بثّ الشکوی دانسته اند. اغلب این آثار در ادبیات پایداری که در زندان و اسارت تحریر شده اند، درواقع ترسیمی از فداکاری و ازجان گذشتگی رزمندگانی است که برای دفاع از وطن و حراست از آن، از تمام وجود خود گذشته و با بردباری و صبوری در مقابل زندانبانان ایستادگی کرده اند. در این پژوهش، حبسیه در ادبیات پایداری در سطح فکری بر مبنای رمان پایی که جا ماند ، موردبررسی قرارگرفته است. حسینی پور در این اثر سعی کرده تا خاطرات حبس و زندان را با زبانی روشن و به دوراز تکلف بیان کند. در بررسی سطح فکری در رمان پایی که جا ماند ، شاخصه هایی چون شکنجه که شامل شکنجه جسمی (شکنجه با باتوم و کابل، استفاده از صندلی الکتریکی، درمان نکردن زخم و جراحت های اسرا و ...) و شکنجه های روحی و روانی (پخش کردن ترانه از بلندگوها، وضعیت نامناسب غذا و بیگاری کشیدن از اسرا و ...) وضعیت درونی اسرا که شامل (غم و اندوه و اشک، تنهایی، دلتنگی، ناامیدی و یأس، شکایت و ...) بررسی می شوند. حسینی پور در این اثر به تهدید و تحقیر اسرا توسط عراقی ها در حبس نیز اشاره کرده است.
تحلیل تفسیری خوانش های تطبیقی از شعر پایداری بر مبنای نظریه زیباشناسی دریافت ولفگانگ آیزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین انگاره های نقد تطبیقی، نظریه تأثیر و تأثر است. این نظریه می تواند اولین پل ارتباطی میان نقد تطبیقی و نظریه دریافت باشد؛ بدین معنی که هر متن ادبی ابتدا باید دریافت شود تا بتواند تأثیر خود را بر جای بگذارد و سپس واکنش خواننده را برانگیزد. نظریه دریافت که ابتدا در آثار و آرای ولفگانگ آیزر بسط یافت، خیلی زود توانست در حوزه های گوناگون نقد خواننده محور از جمله نقد تطبییقی مورد توجه نقادان و صاحب نظران قرار گیرد. در این جستار هفت مقاله منتشرشده در نشریات علمی-پژوهشی که به بررسی تطبیقی شعرهای پایداری پرداخته بودند، به مثابه هفت خوانش انتقادی انتخاب و ویژگی های خوانش بر اساس نظریه زیبایی شناسی دریافت ولفگانگ آیزر بررسی و تحلیل شد. اساس انتخاب مقاله ها توجه به تفاوت و تنوع سبک سرایش در شاعران پارسی گوی -علیرغم وحدت در ساحت مضامین- از یک سو و انطباق نسلی شاعران دو طرف تطبیق از سوی دیگر است؛ ضمن اینکه پژوهش های منتخب، می بایست پتانسیل خوانش آیزری را نیز داشته باشند. اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه کتابخانه ای و بررسی مستقیم متون، حاصل شده است. مهم ترین یافته های برآمده از این پژوهش نشان می دهد که غالب این هم سنجشی ها در بستر مؤلفه های مفهومی بر مبنای گشتالت گرایی شکل گرفته اند و بسیار به ندرت اتفاق می افتد که پژوهشگری بر آن باشد تا این شعرها را از منظر نقدهای مبتنی بر نظریه های ادبی روشمند در ترازوی سنجش تطبیقی قرار دهد. سفیدخوانی و استفاده از شکاف های متن برای تولید معناهای تازه و تفسیرهای ایجابی یکی دیگر از شگردهایی است که در این خوانش های انتقادی مورد استفاده قرار گرفته است.
بررسی دو خاطره نگاشت من زنده ام و دختر شینا بر پایه استعاره مفهومی حوزه احساس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش کارکرد استعاره مفهومی را در دو کتاب خاطره نگاشت من زنده ام و دخترِ شینا بررسی می کند.کاربست این نظریه در متون مورد نظر می تواند اندیشه و جهان بینی ویژه زنان نویسنده را نسبت به جنگ بازگو کند که از صافی زبان زنانه رد شده و بیانگر دغدغه های درونی آنهاست. بر این اساس تحلیل متن، تحلیل کیفی است که از رهگذر بسامدها حاصل شده است. استعاره هستی شناختی، حوزه مقصد احساس و حوزه های مبدأ آن و کارکرد آنها در این پژوهش مبنا قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که استعاره هستی شناختی با حوزه مقصد احساس و تأثیر احساس، و حوژه های مبدأ متعدد همچون: «نیرو»، «ظرف»، «اشیاء»، «دما»، «غذا»، «مایع درون ظرف»، «کالا» و «بار»، بسامد زیادی در هر دو کتاب دارد. نگاشت های «دل ظرف است»، «احساس، مایع درون ظرف است»، «احساس، دما است»، «تأثیر احساس، نیرو است» به صورت مشترک در هر دو کتاب بسامد قابل توجهی دارد. اما برخی از نگاشت ها در کتاب من زنده ام بسامد بیشتری دارد که ناشی از موقعیت ویژه راوی در اسارت است. تحلیل این استعاره ها نشان می دهد که زنان برای انتقال مفاهیم انتزاعی و احساسی شان، از پدیده های ملموس و آشنای محیطی و مرتبط با دنیای زنانه کمک می گیرند و حجم زیادی از استعاره های هستی شناختی را می آفرینند. افکار زنانه آمیزه ای از احساس و جزئیات دنیای خارج از ذهن است که بیانگر کنش ها و دغدغه های فراوان روزمره است و باعث می شود آنها بیشتر شرایط موجود را ببینند و کمتر آرمانی بیندیشند.
بازتاب جنبش عدالت خواهانه روشنایی در اشعار شاعران معاصر افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم عدالت خواهی در ادب فارسی از دیرباز وجود داشته است و با افزایش ظلم، تبعیض و بی عدالتی، در شعر معاصر افغانستان بازتابی گسترده یافته است. پس از اعتراض شهروندان افغانستان به تغییر مسیر برق رسانی با اهداف سیاسی و تبعیض آمیز و شکل گیری «جنبش روشنایی» در 1395 خورشیدی، مجموعه ای از اشعار در این موضوع سروده شد که عدالت خواهی، تبعیض ستیزی و ظلم ستیزی از بارزترین ویژگی های آن به شمار می رود. هدف اصلی این نوشتار، بررسی اشعار عدالت خواهانه در جنبش روشنایی، به منظور دست یابی به دیدگاه و شیوه های پرداخت مضمونی و معنایی است که بر اساس منابع کتابخانه ای و با روش تحلیلی- توصیفی انجام شده است. مبنای کار این پژوهش، سه مجموعه است که در این موضوع منتشر شده اند: «هر روز خون تازه طلب می کند زما»، «آیه های روشنایی» و «فریاد روشنایی». بررسی های انجام شده روی اشعار عدالت خواهانه جنبش روشنایی نشان می دهد که مردم افغانستان در دوره مورد بحث از تبعیض، تعصب، بی عدالتی، محرومیت، ناامنی و بی کفایتی، بی مسئولیتی و کم کاری دولت به ستوه آمده اند و بر این اساس بیداری، اتحاد، برابری، برادری و صلح به عنوان راهکارهای بیرون رفت از اوضاع نابسامان اجتماعی از سوی شاعران طرح شده است.