فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۴۱ تا ۳٬۶۶۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
در مطالعه حاضر تلاش شده است تا روایی آزمون دکتری آموزش زبان انگلیسی در چارچوبی نوین بررسی شود. این آزمون از طریق دو رویکرد استدلال- محور یعنی مدل استدلال- محور کین (1992) و مدل کنشگرای بنت (2010) بررسی شد. بدین منظور، برای رد یا اثبات فرضیه های پیشنهاد شده در مدل تلفیقی سعی شد تا مستندات تجربی و نظری لازم ارائه شوند. این مطالعه همچنین اثرات پیش بینی نشده آزمون را از طریق بررسی روایی مورد مطالعه قرار داده است. برای جمع آوری اطلاعات لازم در این مطالعه از سه نوع داده استفاده شد : (1) داده های مربوط به عملکرد تمامی شرکت کنندگان (999 نفر) آزمون دکتری رشته آموزش زبان سال 1393 (2) پرسشنامه هایی که توسط 103 دانشجوی دکتری و 20 استاد دانشگاه جواب داده شد و (3) مصاحبه تلفنی با 20 استاد دانشگاه و همچنین مصاحبه گروهی با 35 دانشجوی دکتری رشته آموزش زبان انگلیسی. نتایج حاکی از رد فرضیه های ارائه شده برای روایی آزمون مذکور بود. بدین معنی که به طور کلی آزمون از روایی خیلی ضعیفی برخوردار است. برای نمونه، تحلیل نمره های آزمون دکتری و بررسی برداشت دانشجویان از روایی آزمون نشان داد که نه تنها محتوای آزمون اشکال دارد بلکه تصمیم هایی که در مورد نتایج این آزمون گرفته شده نیز مناسب نبوده که این امر نهایتاً منجر به وجود آمدن نتایج غیرمطلوبی برای سهامداران شده است. یافته های این رساله همچنین پیشنهاداتی برای بهبود محتوا و نیز خط مشی کنونی آزمون در ایران ارائه می دهد.
تاثیر بازی های واژگانی زبانی در خواندن درک مفاهیم در فراگیران EFLسطح میانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان و فرهنگ ماچیان
حوزه های تخصصی:
بررسی ویژگی های ممیز مقولات نقشی: آغازگر، مبتدا و کانون در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارسی کرمان
حوزه های تخصصی:
واژه های مرکب درون مرکز زبان فارسی: ساخت های مفهومی ساده یا پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تعدادی از پژوهش های زبان شناختیِ متمرکز بر واژه های مرکب این مسئله اذعان شده است که واژه های مرکب درون مرکز به دلیل وجود عنصر هسته ترکیب پذیرند و شفافیت معنایی دارند. با مفروض قرار دادن ادعای فوق، پژوهش حاضر بر آن است تا با تمرکز بر بُعد معنایی واژه های مرکب درون مرکز زبان فارسی نشان دهد که چگونه در برخی از واژه های مرکب درون مرکز وجود عنصر هسته الزاماً به معنی ترکیب پذیری معنایی و سادگی ساختار مفهومی این واژه ها نیست و واژه های مرکبی که طبق تعریف درون مرکز تلقی می شود، به لحاظ پیچیدگی ساختار مفهومی تفاوت هایی با یکدیگر دارند. به این منظور، با استناد به ادعای برخی زبان شناسان شناختی مبنی بر قابلیت نظریه آمیختگی مفهومی در تبیین ساخت معنای واژه های مرکب، از ابزارها و مفاهیم این نظریه بهره گرفته شد و فرایند مفهوم پروری در تعدادی اسم مرکب درون مرکزِ اسم اسم زبان فارسی تحلیل گردید. تحلیل ها نشان می دهد که هرچند برخی واژه های مرکب درون مرکز نمونه های بارز ترکیب پذیری معنایی هستند و شبکه های انضمامی ساده را فعال می سازند، واژه های مرکب درون مرکزی نیز وجود دارند که به لحاظ معنایی شفاف و ترکیب پذیر نیستند. در این واژه ها علیرغم وجود عنصر هسته، متأثر از عملکرد مجاز یا استعاره تصویری بر روی جزء توصیف کننده، فرایند ساخت معنا شبکه ای تک ساحتی را برمی انگیزاند که هرچند به پیچیدگی شبکه های انضمامی دوساحتی نیست، سادگی و ترکیب پذیری معنایی شبکه های ساده را نیز نشان نمی دهد. این نتیجه تلویحاً مؤید آن است که تمام واژه هایی که بر مبنای تعریف، درون مرکز تشخیص داده می شوند، ساختار مفهومی یکسانی ندارند.
بررسی پیکره بنیاد تأثیر عوامل نقشی در قلب نحوی کوتاه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گام عملی به سوی ترکیب تمرکز روی شکل و معنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تصحیح خطاهای کلامی زبان آموزان توسط معلمان در کلاس های انگلیسی به عنوان زبان دوم می پردازد. هدف از این تحقیق عبارت است از بررسی این که آیا بین استفاده معلمان از انواع خطاهای زبانی و بافتهای اینگونه تصحیحات ارتباطی وجود دارد، و آیا می توان تمرکز روی شکل را با آموزش تعاملی در سطح تصحیح خطاهای زبانی ترکیب کرد. آوا نویسی 25 درس ضبط شده را پنج معلم (پنج درس از هر معلم) و 31 ساعت تعامل کلاسی، داده های این تحقیق را تشکیل می دهد. یافته ها نشان می دهد نوع بافتی که در آن تصحیح خطای زبانی صورت می گیرد نوع بازخورد اصلاحی معلم را در مقابله با خطاهای زبان آموزان تحت تاثیر قرار می دهد. نتایج حاصله حاکی از آن است که تصحیحات غیرمستقیم برجسته می تواند بعنوان یکی از راهبردهای "تمرکز دوگانه" برای ترکیب تمرکز روی شکل و معنی بکار رود.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی نقش گفتگوی با خود به زبان خارجی در ساماندهی ذهن زبان آموزان بزرگسال (The Role of L2 Private Speech in Cognitive Regulation of Adult Foreign Language Learners)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر کاربرد گفتگوی با خود توسط فراگیران زبان انگلیسی را در ساماندهی فعالیت های ذهنی آن ها بررسی می کند. برای این هدف موارد گفتگوی با خود 30 زبان آموز سطح متوسط بزرگسال در حین انجام فعالیتی حاوی معماهای چالش برانگیز به زبان انگلیسی ضبط شد. سپس موارد گفتگوی با خود زبان آموزان از نظر شکل، محتوا و کاربرد مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های متعددی از بلند خوانی، تکرار، توضیح برای خود و همچنین مرور مطالب نشان می دهد که گفتگوی با خود در هدف گذاری، مدیریت ذهن، انگیزش و کنترل اضطراب نقش دارد. به علاوه، نتایج کاربردهای مفید گفتگوی با خود از قبیل هدف گذاری، مدیریت ذهن، انگیزش و کنترل اضطراب را در میان بسیاری دیگر نشان می دهد. این مطالعه بر آموزش کاربردهای گفتگوی با خود به زبان آموزان تاکید می کند و همچنین مدرسین را به هنگام سکوت فراگیران در فرایند آموزش زبان خارجی به صبر دعوت می نماید.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی تولید شفاهی و انواع آموزش در میان زبان آموزان ایرانی در محیط زبان خارجی (An Investigation of Spoken Output and Intervention Types among Iranian EFL Learners)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study was inspired by VanPatten and Uludag’s (2011) study on the transferability of training via processing instruction to output tasks and Mori’s (2002) work on the development of talk-in-interaction during a group task. An interview was devised as the pretest, posttest, and delayed posttest to compare four intervention types for teaching the simple past passive: traditional intervention as the comparison group and three task-based groups were processing instruction, consciousness-raising, and input enhancement. The interviews and the interactions during the treatments were also analyzed qualitatively. Task-based instruction (TBI) proved significantly more effective than traditional intervention and processing instruction significantly outperformed all others on both posttests. Furthermore, processing instruction was the only task-based intervention to retain its improvement till the delayed posttest. Qualitatively, processing instruction led to true negotiation of meaning and deep-level learning, consciousness-raising led to massive negotiation over the function of the target structure and deep-level learning, input enhancement led to enormous unfocused interaction about meaning, and traditional intervention just led to interaction about the forms. It was concluded that a well-planned processing instruction is a promising intervention for focusing on language form; however, due to the strong points cited for the other two tasks, their roles should not be ignored.
Norm of Correctness in Native speaker usage and efl situations معیار صحت در کاربرد زبان توسط سخن گویان بومی و فراگیران زبان انگلیسی
حوزه های تخصصی:
رمان زیر درخت راج از منظر آلتوسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شروع قرن 19، انگلستان وارد دوران انتقالی گردید. جامعه شناسان معتقدند که در هر دوره انتقالی، طبقه حاکم سعی بر این دارد تا ارزش های خود را تثبیت نماید، در عین حال مقاومت هایی در برابر این ارزش های جدید رخ می نمایند. در ادبیات قرن 19 انگلیس، هم پیدایش ارزش های جدید و هم مقاومت در برابر آنها به تصویر کشیده می شود. رمان های تامس هاردی به طور کلی، و زیر درخت راج به طور خاص، از این قاعده مستثنی نمی باشند. در این مقاله رمان زیر درخت راج از این منظر بررسی می شود. بسیاری از منتقدان هاردی معتقدند که شخصیت های جدید خلق شده در آثارش با ایدئولوژی های جدید، نشان می دهند که هاردی تلاش دارد با گفتمان های ایدئولوژیک طبقه متوسط و باورهای آنها مخالفت ورزد. اما با توجه به تئوری لوئی آلتوسر در مورد دستگاه های ایدئولوژیک حکومتی و نظریه استیلای گرامشی، می توان هاردی را نمونه راستین جامعه خود و تابع ایدئولوژی های طبقه متوسط (حاکم) جامعه نامید که سعی بر این دارد تا با به تصویر کشیدن شخصیت هایی که در مسیر گفتمان های ایدئولوژیک جاری جامعه خود گام بر می دارند، بنیان جامعه خویش را استحکام بخشد. بنابراین، این مطالعه تلاش دارد با پرداختن به زوایای مختلف این رمان، دریابد که تفکرات لوئی آلتوسر چگونه می تواند به شناخت هاردی، شخصیت هایش و عصری که وی در آن زیست و نویسندگی کرد، کمک نماید.
مقاله به زبان انگلیسی: مشاهده و بازخورد مدرسان زبان عمومی و تخصصی: ارائه پیشنهاداتی جهت بهبود دروس زبان تخصصی (Observation and Feedback of Content Specialists versus General English Teachers: Suggestions to Make Optimal English for Specific Purposes Courses)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
There is a growing interest among the higher education principals and policy makers to improve teacher evaluation methods and more important than that to use the evaluation data. A number of research studies implied the ineffective instruction of ESP courses in Iran (Atai, 2002; Eslami, 2005; Hayati, 2008; Ahmadi, 2008; Sherkatolabbasi & Mahdavi, 2012; Boniadi, Ghojazadeh & Rahmatvand, 2013). The basic objective of research in field of ESP/EGP instruction and evaluation is to facilitate informed decisions for the betterment of English classes. The literature suggested that most of the teachers and students were dissatisfied with the students’ progress in specific English courses. Data was collected from the teachers by various ways including observation checklist and feedback form. To carry out the study, 12 ESP and EGP teachers were observed using Marshall’s rubrics (2011) and observation logs’ analysis. Then, 18 teachers offered feedback on different aspects of their own courses. The data were analyzed both qualitatively and quantitatively using ANOVA statistical measurement. The findings firstly indicate that EGP teachers were more standard teachers in comparison to ESP teachers. Secondly, the feedback forms show discrepancy between the views of EGP teachers and ESP teachers in some areas including the material effectiveness and students’ interest. To reach a standard point in EGP/ESP instruction, more evaluation is to be applied by the faculty members, university principals and the teachers themselves. Politically correct attitudes towards teachers should not lead to ineffective English courses. Some practical implications are suggested to upgrade the current practice in ESP classes
بررسی صوت شناختی شیوه تولید همخوان ملازی /G/در زبان فارسی معیار
منبع:
علم زبان سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۶
130 - 101
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از منابع آواشناسی زبان فارسی، بر سر شیوه تولید همخوان ملازی /G/ در فارسی معیار اتفاق نظر وجود ندارد. در این مقاله، به بررسی صوت شناختی شیوه تولید این همخوان در زبان فارسی محاوره ای معیار، در بافت های آوایی میان واکه ای، آغازی، پایانی و در خوشه همخوانی پرداخته شد و نمونه های گفتاری ده گویشور بومی فارسی معیار (پنج زن و پنج مرد) از طبقهْ تحصیل کرده، بدون آشنایی با زبان شناسی و در محدودهْ سنی 20-30 سال، از طریق نرم افزار پرت ضبط و تحلیل شد. طبق نتایج تحلیل ها، سه گونه انسدادی واک دار [G]، ناسوده [ʁ] و سایشی واک دار [γ] به عنوان واج گونه های اصلی شیوه تولید این واج شناسایی شدند که این واج گونه ها در اکثر بافت ها در تناوب آزاد با یکدیگر قرار می گیرند. از طرفی، آوای سایشی بی واک [x] نیز در گفتار محاوره ای برخی گویشوران، در واژه های خاصی، به صورت گونه ای از این واج در تناوب آزاد با گونه های دیگر قرار می گیرد. شواهد آماری نشان می دهد که گونه انسدادی واک دار [G] در بافت های مذکور دارای تظاهر آوایی و تنوع بافتی بیشتری در مقایسه با سایر واج گونه های این همخوان بوده و لذا گونه غالب واجی و نماینده این همخوان در فارسی معیار، گونه انسدادی واک دار /G/ می باشد.
نگاهی به پایه، تکیه دومین و تکیه متناوب در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی سه مفهوم «پایه»، «تکیه دومین» و «تکیه متناوب» در نظریه های واج شناسیِ نوایی می پردازیم. این سه مفهوم، در بررسی های آواشناختی و واج شناختی در زبان فارسی، عمدتاً نادیده گرفته شده اند. مشخص کردنِ حدود و مرزهای پایه در هر زبان، بر اساس تکیه آن زبان صورت می گیرد و بنابراین به حوزه واحدهای زبرزنجیری و، به طور مشخص، به قلمرو واج شناسیِ نوایی مربوط می شود. در واقع پیش نیازِ مشخص کردنِ مفهوم پایه در هر زبانی، از جمله فارسی، تعیینِ تکیه دومین و تکیه متناوب است. در این تحقیق، که به روش توصیفی و نظری انجام شده است ما ابتدا نظریه های موجود درباره تکیه دومین در فارسی را همراه با توضیحاتی در رد یا تأئید آنها آورده ایم و پس از آن احتمال وجود تکیه متناوب در فارسی و نظریه های موجود در این حوزه را بررسی کرده ایم. در مرحله بعد دستگاه تکیه ای و پایه های فارسی و مقید یا نامقیدبودنِ هرکدام به صورت جداگانه مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. بر اساس نتایج این پژوهش و با توجه به اینکه تکیه متناوب در زبان فارسی وجود ندارد، بدون توجه به وجود یا نبود تکیه دومین، این زبان دستگاه تکیه ایِ نامقید دارد. یافته های این تحقیق همچنین وجود سطحی به نام پایه را، به عنوان محلی برای تعیین تکیه در سلسله مراتب نواییِ فارسی، رد می کند و بر آن است که در نظر گرفتنِ پایه در زبان فارسی، کار تحلیل تکیه را دشوار می کند. الگوی تکیه فارسی را به آسانی می توان با بررسی تعامل واج شناسی و ساختواژه و تعیین اصولی بر همین اساس، تبیین کرد.
تناوب های گذرایی در فارسی؛ تحقیقی براساس آراءِ بت لوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به کاربردهای متفاوت یک فعل یا ساخت واحد از حیث ظرفیت آن فعل یا ساخت، تناوب اطلاق می شود. تناوب ها به سه شکل واژگانی و صرفی و نحوی در زبان ها ظاهر می شوند (Comrie 1992). کاربرد ناگذرای فعل «شکستن» (مانند: مداد شکست) در مقابل کابرد گذرای آن (مانند: علی مداد را شکست) مثالی از یک تناوب واژگانی است؛ کاربرد فعل غیرسببی (علی غذا را خورد) در مقابل ساخت سببی آن (من غذا را به علی خوراندم) مثالی از یک تناوب صرفی است؛ و کاربرد ساخت معلوم (مانند: علی غذا را خورد) در مقابل کاربرد مجهول آن (مانند: غذا خورده شد) مثالی از یک تناوب اشتقاقیِ نحوی است. چنانکه مشاهده می شود، در تمام این مثال ها، ظرفیت فعل یا ساخت به نحوی تغییر کرده است. ما در این مقاله صرفاً تناوب های واژگانیِ گذرایی در افعال فارسی را براساس آراءِ بت لوین (Levin 1993) معرفی می کنیم و متذکر تناوب های صرفی و نحوی و یا دیگر تناوب های بت لوین نمی شویم. به عبارت دیگر فقط آن دسته از تناوب های گذرایی را بررسی می کنیم که شکل یا صورت دو گونه تناوب یک فعل واحد هستند و هیچ فرایند اشتقاقی یا نحوی باعث افزوده شدن عنصری صرفی یا نحوی به فعل، یا کاسته شدن چنین عنصری از آن نشده است. این تناوب ها عبارت اند از انواع تناوب هایی که در آن ها متمم مستقیم فعل گذرا مساوی است با فاعل فعل ناگذرا، تناوب های با متمم مستقیم مستتر، تناوب های گرایشی، و تناوب های حذف حرف اضافه.
An Investigation into Reticence and Vocabulary Knowledge of Iranian EFL Learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
A growing body of research has indicated that students of ESL/EFL are reticent and unwilling to be engaged in oral activities in English lessons. Communicative language ability includes speaking ability, so vocabulary knowledge plays an integral role in speaking a language. However, there have been few studies examining the degree to which vocabulary knowledge affects speaking ability. The present study aimed to explore the degree of reticence in Iranian EFL learners and to find out the roles that productive vocabulary knowledge and gender may play in their reticence. To accomplish this, 56 male and female English language learners participated in the study. Unwillingness-to-Communicate Scale and Vocabulary-Size Test of Controlled Productive Ability were used. To analyze the data, descriptive statistics, Pearson Product-moment Correlation and an independent t-test were used. Results of the study revealed a relatively low level of reticence among Iranian EFL learners. However, it seems that learners mostly avoid communication rather than have a negative attitude toward class participation. In addition, it was found that the learners’ vocabulary knowledge had a significant relationship with their reticence; while, no significant difference was found between Iranian male and female learners in terms of reticence.
همانندیهای نوشتاری و یادگیری واژگان تأثیر ایجاد آگاهی از همانندیهای نوشتاری درون زبانی واژگانی در درک و تولید واژگان زبان دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی تأثیر ایجاد آگاهی از همانندی های نوشتاری در درک و تولید واژگان زبان دوم، چهار گروه از دانشجویان درس زبان عمومی برگزیده شدند که از دو گروه به عنوان گروه های آزمایشی و از دو گروه به عنوان گروه های کنترل استفاده شد. افراد گروه های آزمایشی از شباهت ها و تفاوت های نوشتاری واژگان آگاه شدند، ولی چنین کاری درباره افراد گروه های کنترل انجام نشد. در پایان دوره آزمایشی برای مقایسه درک واژگانی، از یکی از گروه های آزمایشی و یکی از گروه های کنترل، آزمونی چند گزینه ای انجام گرفت. با هدف مقایسه تولید واژگانی، به دو گروه باقیمانده یک فعالیت تولیدی زبانی داده شد. فرایند آماریANOVA نشان داد که بین میانگین نمرات گروه ها تفاوت های معنی داری وجود دارد. آزمون Scheffe هم نشان داد که آگاهی از همانندی های نوشتاری واژگانی، هم در درک و هم در تولید واژگان زبان دوم، تأثیر مثبت دارد.