فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۶۱ تا ۳٬۹۸۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
منبع:
پازند سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۸ و ۵۹
102 - 115
حوزههای تخصصی:
بقای برخی اشکال مثنی ایران باستان در عملکرد «معدود»، شکل خاصی از اسم که فقط بعد از اعداد استفاده می شود، به صراحت در سغدی تصدیق می شود، همانطور که در سال 1979 در مقاله ای تحت عنوان «درباره جمع و مثنی در سغدی» نشان دادم. در آن مقاله، فقط چند نکته در مورد انتقال احتمالی معدود در برخی دیگر از زبان های ایرانی مانند پشتو و اوستایی بیان کردم. در طی سال هایی که از انتشار آن می گذرد، من و دیگران متوجه شدیم که فرم هایی را که می توان به عنوان معدود توصیف کرد، می توان در خوارزمی و نیز در تعدادی از زبان های جدید ایرانی، اعم از شرقی و غربی یافت. ساخت واژه و واج شناسی تاریخی بیشتر این زبان ها کم شناخته شده است. در نتیجه، اگر کسی این شکل ها را جداگانه ببیند، دستیابی به نتیجه قطعی درباره منشأ آن دشوار است. بنابراین، هدف اصلی این مقاله، جدا از تمایل به ادای احترام به همکار عزیز و برجسته ام، جمع آوری تمام مطالب مربوطه در یکجا است تا بتوان به عنوان یک کل به آن نگاه کرد.
Scaffolding ESL Tertiary Students’ Challenges with Essay Genre: A Systemic Functional Linguistics Perspective
حوزههای تخصصی:
Essay genres are often employed to assess learning at higher education. Students are sometimes required to write essay in examinations and assignments. The expectations of assessors in writing essays are students’ ability to present analytical and reasoned arguments and to engage with alternative viewpoints. In fact, in evaluating essays, assessors consider the extent to which a student is able to meet these expectations. However, students may have challenges meeting these expectations and instructors, particularly instructors in the discipline, may not be prepared to provide students with an explicit linguistic description of how these expectations are met. Thus, this study draws from Systemic Functional Linguistics (SFL) to scaffold students’ challenges in meeting the expectations of essay genre. In fact, it uses Dreyfus et al’s (2010) 3 x 3 linguistic toolkit to analyze essays written by postgraduate students in the department of English at one university in India. The 3 x 3 linguistic toolkit is used to zoom in student’s challenges in controlling the resources of SFL’s three metafunctions (ideational, interpersonal, and textual) at the level of whole text, paragraph, and sentence. After the analysis, the findings revealed that students face challenges controlling the resources of the three modes of meaning at all levels. These challenges include difficulties in grammar, lexical choices, punctuation, following expected organization, answering the question, the use of signposts to create a coherent text, and the use of engagement resources to develop a consistent argument. This study has implications for teaching and assessing academic writing.
تفاوت رفتاری فرایندهای واجی و واژ واجی در چارچوب رویکرد بهینگی: بررسی فرایند تضعیف در گویش کردی ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به شیوi توصیفی-تحلیلی در چارچوب رویکرد بهینگی، فرایند تضعیف (واکه شدگی) را در گویش کردی ایلام بررسی کرده است. داده ها به صورت میدانی با ضبط گفتار روزمرّه گویشوران شهرستان ایلام گردآوری و براساس شمّ زبانی یکی از نویسندگان که خود از گویشوران کردی ایلام است، تجزیه وتحلیل شده است. بررسی داده ها نشان می دهد که فرایند واکه شدگی همخوان های g]، d و b] با طی مراحل ناسوده شدگی، حذف واکه ریشه، حذف واکه پیشوند و درنهایت تبدیل همخوان به واکه صورت می گیرد؛ همچنین واکه شدگی تنها در محیط های واژ-واجی روی می دهد و در محیط های واجی باوجود فراهم بودن شرایط، تنها مرحله نخست، یعنی ناسوده شدگی اعمال می شود؛ همچنین در نوشتار پیش رو نشان داده شده است که در تبیین فرایندهای دارای تناوبات واجی که طی چندین مرحله اعمال می شوند، انگاره بهینگی متوالی از بهینگی موازی کارآمدتر است، به این دلیل که انگاره بهینگی متوالی مراحل میانی و شیوه تحوّلات واژ-واجی کلمات را به صورت مرحله به مرحله نشان می دهد.
یادگیری زبان فارسی به عنوان زبان دوم از منظر فرضیه مبتدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه هایی که چگونگی تولید زبان با زبان آموز را تبیین می کند، نظریه پردازش پذیری (پینمان، 1998) است. این نظریه پیوست هایی دارد که یکی از آن ها فرضیه مبتدا است. این فرضیه به پیش بینی نحوه و روند مبتداسازی در مراحل گوناگون زبان آموزی اقدام می کند و آن را دارای سه مرحله می داند. براساس فرضیه مبتدا، زبان آموزان در مرحله اوّل تولید جملات به زبان دوم، تفاوتی میان نقش دستوری مبتدا و فاعل قائل نمی شوند. در مرحله دوم، افزوده ها در جایگاه آغازین ظاهر می شوند و در مرحله سوم، موضوع کانونی غیر فاعلی ای در این جایگاه قرار می گیرد. هدف از انجام پژوهش حاضر جلب توجّه معلّمان زبان فارسی به ضرورت آگاه کردن فارسی آموزان از ترتیب واژگانی کمابیش آزاد در جملات فارسی است. مسئله نوشتار پیش رو بررسی مبتداسازی در سطوح مختلف فارسی آموزی برمبنای فرضیه مبتداست. برای پرداختن به مسئله یادشده ، در ابتدا تعداد (48) فایل صوتی اجرای برخط آزمون تعیین سطح گفتار دو دوره دانش افزایی زبان و ادبیات فارسی براساس دستورالعمل ارزیابی تولیدات زبانی بنیاد سعدی سطح بندی شد؛ سپس تعداد (482) جمله دارای فاعل و ساخت موضوعی کامل از فایل های صوتی به منظور تحلیل استخراج شد. نتیجه تحلیل داده های نهایی این بود که فرضیه مبتدا درخصوص یادگیری زبان فارسی به تمامی صادق نیست.
Relationship between EFL Teachers' Emotional Intelligence, Reflective teaching, Autonomy and their Students' L2 Learning(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۸, No. ۱, June ۲۰۱۹
303 - 331
حوزههای تخصصی:
This study set out to provide empirical evidence on the relationship between EFL teachers' emotional intelligence, reflectivity, and autonomy, and their students' L2 performance. The participants of this study included 88 EFL teachers who taught English at different private English teaching institutes and their students (N = 1266). First, the teachers completed three validated questionnaires: Emotional Quotient Inventory (Bar-On, 1997), Teacher Reflectivity Questionnaire (Akbari, Behzadpour & Dadvand, 2010), and Teacher Work-Autonomy Scale (Friedman, 1999). Then, their learners’ scores on their final English proficiency exams were collected as indication of their L2 performance. The results of the study revealed that there was significant positive relationship between teachers' reflectivity, emotional intelligence and autonomy, on the one hand, and their students' L2 performance, on the other. The results of multiple regression analysis showed that from among the variables of this study, reflectivity was the stronger predictor of the learners' L2 performance. In addition, the findings indicated that EFL teachers' educational degree and gender significantly affect their levels of emotional intelligence and reflectivity. The findings of this study offer evidence to substantiate teachers’ emotional intelligence, reflectivity, and autonomy as important variables in L2 teaching and confirm their instructional nature.
Genre Variation in the Introduction of Scientific Papers in Iranian and International Computer Science Journals(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction functions as a showcase in research articles (RAs). It motivates the reader to read the rest of the paper. However, writing a well-crafted introduction is a complex task, mainly when the writer generates the manuscript in another language. This study investigated the rhetorical differences/similarities employed in the introductions of RAs published in Iranian and international ISI journals in Computer Sciences (CS) using Swales (2004) CARS model. Two sets of CS RAs (30 each) were randomly selected. Frequency and non-parametric tests were used to examine the differences between the two groups of introductions. The results indicated that M 1 S 1 (Generalizing the topic), M2 1A (Indicating the gap), M3 S1 (Describing the research), M3 S4 (Methods Summary), and M 3 S 6 (Stating research advantages) were used with high frequencies. M 2 S 2 (Announcing positive justification) was absent, and the others were in low preferences. Also, the Analysis illustrated a statistically significant variation between the introductions concerning the use of M3S7 (Demarcating the Research Organization). Findings support genre-based pedagogy in scientific writing classes to make the graduate CS students aware of these rhetorical structures conventional to introductions in CS RAs.
نگرشی نقشی-رده شناختی به کارکرد ساخت های کامل در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت های کامل ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳی، از مقوله های دستوری بحث برانگیز و دارای پیچیدگی از جنبه صوری و معنایی است. علت این پیچیدگی را باید در این ویژگی جستجو نماییم که از یک سو با گذشته و از سوی دیگر با زمان حال پیوند دارد. هم گذشته و هم کامل در پیوند با رویدادی به کار می روند که پیش از هنگام گفتار رخ داده اند، هر چند در مورد ساخت کامل، بر خلاف گذشته، نقطه زمانی ویژه ای مد نظر نیست. ساخت کامل می تواند به همه بازه زمانی رخدادی که ما از آن گفتگو می کنیم یا به هر بخشی از آن پیوند داشته باشد. افزون بر این، پیوند رویداد با نقطه ارجاع وابستگی ساخت کامل را با زمان حال نمایش می دهد که در مورد گذشته نقلی، همان زمان گفتار یا «پیوند با اکنون» است. از سوی دیگر پیوند ساخت های کامل با نمود و زمان دستوری نیز به پیچیدگی آنها می افزاید. در این تحقیق به دو نوع ساخت کامل گذشته نقلی و گذشته نقلی استمراری می پردازیم. بر این پایه، انگیزه نگارش این نوشتار فراهم آوردن تبیینی از کارکردهای گوناگون این دو ساخت در زبان فارسی امروز است به ویژه این که فراوانی کاربرد آنها نسبت به سایر ساخت ها گسترده تر است. در این نوشتار، که داده های آن بیشتر از زبان گفتاری معاصر و از محتوای سریال های تلویزیونی، فیلم های سینمایی، گفتگوهای خبری، روزنامه ها، گاهنامه ها، پیکره زبانی بیجن خان و نیز در برخی زمینه ها برای پشتیبانی از پیشنهادها، از نثر گذشته فارسی نیز فراهم آمده است، با تحلیلی نقش گرایانه از ساخت های یادشده در چهارچوب رویکرد نقشی-رده شناختی دریافتیم که بارزترین کارکردهای گذشته نقلی آگاهی های غیر مستقیم، فراکنش زمانی، کارکرد تجربی، خبر داغ، کارکرد جهانی و شگفت نمایی هستند و گواه نمایی و استمرار رویداد از مهمترین کارکردهای گذشته نقلی استمراری به شمار می رود. افزون بر این دو ساخت یاد شده هم زمان در بر دارنده مفهوم زمان و نمود هستند.
بررسی مقابله ای اصطلاحاتِ حاویِباورها و نشانه های مذهبی در زبان هایاسپانیایی و فارسی، با رویکرد زبان شناسیِ انسان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مقابله ایِ نحوه ی اصطلاح سازی، در زبان های اسپانیایی و فارسی، بر مبنای تأثیرپذیری از باورها و نشانه های مذهبی، در چارچوبِرویکردِ بینارشته ایِ زبان شناسیِ انسان شناختی پرداخته است. در این رویکرد، بیش از هر چیز به مباحث فرهنگی و تأثیرپذیری زبان از فرهنگ اهمیت داده می شود. از آنجا که «اصطلاح» بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ عامّه است، نگارندگان بر آن شدند تا به روشی تحلیلی-تطبیقی، پنجاه اصطلاح زبان اسپانیایی را که حاوی نشانه ها و باورهای مذهبی هستند رو در روی معادل فارسی شان قراردهند تا از این طریق، تأثیر مباحث فرهنگی را در نحوه ی اصطلاح سازیِفارسی و اسپانیایی زبان ها، از یک مفهوم مشترک، مورد بررسی قراردهند. بر اساس نتایج این پژوهش، در دو زبان اسپانیایی و فارسی، اصطلاح سازی از یک مفهوم مشترک بر پایه ی باورها و نشانه های مذهبی، از یک سو، به سمت تشابه و از سوی دیگر به سمت تفاوت متمایل است. به این مفهوم که از آنجا که هر دو زبان در جامعه ای مذهبی نضج گرفته اند، برای اصطلاح سازی از یک مفهومِ واحد، مشترکاً از حوزه ی نشانه ها و باورهای مذهبی بهره گرفته اند، ولی از آنجا که در جامعه ی اسپانیایی زبان، مذهب کاتولیسیسم و در جامعه ی فارسی زبان، مذهب تشیّع رواج دارد؛ دو زبان، در انتخاب مصادیقِ این حوزه، متفاوت از یکدیگر عمل کرده اند.
Constructing Stories in a Foreign Language: Analysis of Iranian EFL Learners’ Lived Narratives Structure(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Research on English Language, V. ۸ , N. ۳ , ۲۰۱۹
449 - 472
حوزههای تخصصی:
Most popular models of narratives and narrative analyses have been drawn on native stories, yet EFL learners’ narratives have not received due narrative analysis. The present study then aims at scrutinizing the structure of personal English stories as told by EFL learners. To this aim, three hundred narratives were collected through classroom discussions and interviews. Qualitative analysis methods were utilized to find how narratives were recounted. The results of data analyses indicated that EFL learners’ narratives consisted of 4 parts with the abstract and coda sections absent from them. Besides, there were other differences between the collected narratives and those told by English native speakers.
بررسی پیکره بنیاد زایایی پیشوندهای اشتقاقی در گونه نوشتاری زبان فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مورد توجه در ساخت واژه به طور عام و در فرایندهای واژه سازی به طور خاص مطالعه زایایی است. عمده صاحب نظران این حوزه، زایایی را یک مفهوم مدرج می دانند و آن را بر روی یک پیوستار تعریف می کنند. پژوهش حاضر به منظور پاسخ به سه پرسش زیر صورت می گیرد: 1. پیشوندهای مورد مطالعه در این پژوهش از حیث زایایی در چه مرتبه ای نسبت به هم قرار دارند؟، 2. کدام یک از پیشوندها حافظ مقوله و کدام یک تغییردهنده مقوله به شمار می روند؟ و 3. هر یک از پیشوندها به لحاظ سرنمونی به چه مقوله واژگانی متصل می شوند؟ برای انجام این مطالعه، ابتدا با استناد به آثاری که در آن ها پیشوندهای زبان فارسی معرفی و بررسی شده اند، 19 پیشوند اشتقاقی انتخاب شد. در مرحله بعد داده های پژوهش توسط نرم افزار انت کانک از پیکره 150 میلیون کلمه ای همشهری 2 استخراج شد و سپس برحسب شاخص زایایی سراسری باین (2009) و نظریه سرنمون رُش (1975، 1977، 1978) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان دادند که پیشوند «-غیر» دارای بیش ترین و پیشوند «-بل» دارای کم ترین میزان زایایی است. برای پاسخ به پرسش های دوم و سوم نیز، هر پیشوند توسط آزمون آماری مجذور خی در نرم افزار اس پی اس اس به طور جداگانه بررسی شد و مشخص شد چه پیشوندهایی حافظ مقوله و چه پیشوندهایی تغییردهنده مقوله هستند. همچنین سرنمون مقوله درونداد هر یک از پیشوندها نیز مشخص شد.
Elaboration on Foreign Language Anxiety in L2 Speaking: A Study of Iranian EFL Learners(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۷, Issue ۲۶, Summer ۲۰۱۹
137-156
حوزههای تخصصی:
The study examined language learning anxiety factors, hindering EFL learners’ process of learning, particularly in speaking settings and recommended useful approaches to cope with it. Using the quantitative approach as well as a qualitative semi-structured interview and focus-group discussion method, this study tried to examine the factors behind language anxiety among Iranian language learners both in the classroom and in the social context. 100 TEFL students participated in this study. The language proficiency was measured by TOEFL IBT test to make sure that the students were homogeneous. The findings suggested a variety of approaches to cope with language anxiety. It also revealed that there was a significant relationship between the participants’ language anxiety and their language proficiency. The results of the interviews showed that the teachers had a key role in increasing and decreasing the students’ language anxiety concerning psychosocial linguistic factors. The findings of the study can be helpful for providing some teacher-training courses, teaching language teachers some effective psychological techniques to decrease language learning anxiety factors, improving language learning process. Keywords: language le
بررسی شیوه های کاربرد به گویی درتبلیغات رسانه ای فارسی زبان درایران بر اساس رویکرد کرسپوفرناندز(۲۰۰۵)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبلیغات، از مهمترین ابزار ارتباطی بشر یعنی زبان، بیشترین بهره را برده و برای استفاده درست و کارآمد از آن، شیوه گفتمانی ویژه ای به نام به گویی را به کار می گیرد. هدف این پژوهش، ارزیابی راهبردهای گفتمانی به گویانه و معرفی جدیدترین شیوه های به گویی مطرح نشده در تبلیغات بر مبنای رویکرد گفتمانی کرسپوفرناندز[1] (2005) است. داده ها از آگهی های تبلیغات تلویزیونی، رادیویی، اینترنتی و تابل و ها جمع آوری و به روش توصیفی- تحلیلی مورد بحث قرار می گیرند. بررسی 71 داده از مجموع 125 جمله گردآوری شده، نشان می دهد که12 شیوه کلی برای به گویی در تبلیغات همانند سایر بافت های زبانی مشترکاً مورد استفاده قرار می گیرند که پیشتر معرفی شده بودند مانند استفاده از شیوه غیر شخصی سازی، قیدها و عبارات کاهنده، جملات پرسشی، افعال وجهی تعدیلگر، ساختار منفی، جملات خبری و جایگزین سازی واژگانی. علاوه برشیوه های عام، سه شیوه پیشنهادی مستخرج از پژوهش حاضر عبارتند از؛ استفاده از صیغه اول شخص جمع در انواع جملات به تفکیک خبری، پرسشی و امری و همچنین استفاده از جملات مرکب و امری تلطیف شده که پیش از این به آنها اشار ه ای نشد ه است و از یافته های این تحقیق می باشند. به طور کلی، روش های به گویی در تبلیغات را می توان در پنج گروه، جایگزین سازی، اضافه کردن عوامل کاهنده، تغییر ساختار، اشاره ضمنی و تغییر صیغگان، طبقه بندی کرد. نکته قابل توجه در تبلیغات، عدم امکان تعیین مرز دقیق میان شیوه های به گویی و مشاهده تلفیقی از روش های مختلف است که نوعی هم پوشانی در آنها دیده می شود. [1]. Crespo Frenandez
A Cross-sectional Study of Iranian EFL Learners’ Pragmatic Skills Development: The Case of Written Requests(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study attempts to investigate the pragmalinguistic and sociopragmatic development of Iranian EFL learners cross-sectionally when making requests in different situations. To this end, 103 university students in three proficiency levels of pre-intermediate, upper-intermediate, and advanced were asked to write three discourse completion tests (DCTs) of requests in different situations with various social and power relation demands and 20% of them were interviewed about their DCTs. The analyses of these written and verbal reports suggested that parallel with proficiency there was a movement from directness to conventional indirectness and an expansion of the repertoire of both external and internal modification devices. Even though all the participants expressed their awareness of the sociopragmatic requirements of different request situations in their verbal reports, increasing proficiency led to the application of this awareness in practice. That is, advanced learners were more successful to differentiate among the situations both sociopragmatically and pragmalinguistically. The results are discussed in light of previous research and available developmental patterns.
بررسی انگیزه باهم آیی واژگانی بر پایه معناشناسی قالبی: نمونه موردی "دست"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر تلاش شده است تا انگیزه های معناشناختی و کاربردشناختی باهم آیی واژگانی بر اساس معناشناسی قالبی که مشخص می کند چه واژه هایی با واژه "دست" باهم آیی دارند و چه انگیزه شناختی می تواند توجیه گر کنار هم قرار گرفتن این واژه ها باشد، بررسی شود. به عبارت دیگر، پرسش این است آیا انگیزه ای که واژه های پایه و باهم آی را در کنار یک دیگر نگاه می دارد، تناسب قالبی بین دو واژه است یا خیر. برای بررسی این مهم لازم است قالب واژه های باهم آی و پایه با قالب کل ترکیب مقایسه شود. به این ترتیب، باهم آیی با واژه "دست" مورد بررسی قرار گرفته و در آن باهم آیی فعلی و اسمی از یک دیگر بازشناخته شده اند. به علاوه، مشاهده شده که هر چند واژه "دست" با برخی از واژه ها باهم آیی دارد، اما با واژه های مترادف آن ها باهم آیی ندارد. همچنین، گاهی ساختارهایی وجود دارند که در ظاهر تناسب قالبی ندارند، اما از طریق استعاره و مجاز متناسب می شوند. گاهی اوقات استعاره و مجاز به واسطه مفاهیم فرهنگی امکان مفهوم سازی پیدا می کنند که از آن جمله می توان به شیطان، استعمار و عالم غیب اشاره کرد.
بررسی تاریخی ویژگی های آوایی شمال غربی در گویش کُردی سُنقُر کُلیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندمعنایی نظام مند در رویکرد شناختی، تحلیل چندمعنایی فعل حسّ دیدن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشِ توصیفی- تحلیلیِ حاضر با استفاده از الگوی جسم انگاری (آنتونانو، 1999 و 2002) و شبکه معناییِ افعال حسّی (افراشی و عسگری، 1396) چندمعنایی فعل حسّی دیدن را توصیف و تحلیل کرده است. بدین منظور، معانی فعل دیدن در زبان فارسی با استفاده از لغت نامه دهخدا ، فرهنگ معین و پایگاه دادگان زبان فارسی جمع آوری شدند. در این مرحله (4500) جمله از پایگاه دادگان زبان فارسی استفاده شد که برمبنای معانی بسط یافته دسته بندی شدند. تحلیل های نوشتار پیش رو که بیشتر با مدّ نظر قراردادن قابلیت های حواس بشری و شیوه دریافت ما از جهان اطراف صورت می گیرد، نشان می دهد که جسم انگاری سرچشمه مفهوم سازی استعاری و بسط معنایی فعل دیدن است و چندمعنایی فعل دیدن حاصل تعامل محتوای معنایی این فعل با دیگر عناصر سطح جمله است. یافته های پژوهش حاضر در راستای آنتونانو (1999) و افراشی و عسگری (1396) است. مواردی نیز یافت شد که آنتونانو (1999 و 2002) به آن ها اشاره ای نکرده است. از طرفی، یافته های نوشتار پیش رو درراستای اظهاراتِ آنتونانو (2002)، ایوانز و ویلکینز (2000) و کووچش (2005) است که ایده جهانی بودن بسط معنایی افعال حسّی سویتزر (1990) را مورد تردید قرار داده بودند.
تبیین جایگاه قید در زبان فارسی بر اساس دو رهیافت «افزوده بنیاد» سنتی و «شاخص بنیاد» چینکوئه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
43 - 72
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر جایگاه قید در زبان فارسی از منظر دو رهیافت «شاخص بنیاد» چینکوئه (1999) و «افزوده بنیاد» سنتی توصیف و تبیین شده است. در این زمینه با پذیرش تقسیم بندی قید به دو نوع قید جمله و قید فعل، ملاحظه شد که قید در این زبان در جایگاه های آغاز جمله، بلافاصله پس از فاعل و بلافاصله قبل از فعل حضور دارد. بررسی داده ها همچنین نشان داد که قیدهای حالت در جایگاه بلافاصله پس از فاعل به صورت قید فاعل محور تعبیر می شوند و تنها هنگامی که بلافاصله قبل از فعل باشند، خوانش قید حالت دارند. علاوه بر این، داده ها حاکی از آن بود که وقتی قید زبان فارسی مؤکد می شود، در ابتدای جمله تظاهر می یابد، گر چه به همراه درنگ در پایان جمله نیز به کار می رود. جایگاه های پایان جمله، قبل و بعد از فعل نیز محل حضور قید مکان تشخیص داده شد و همپایگی دو قید در درون جمله در زبان فارسی نیز ملاحظه گردید. نتیجه حاصل از تحلیل داده ها، گویای آن است که علی رغم تأیید نشدن ترتیب نسبی مورد تأکید چینکوئه بین فرا قید و فرو قید در زبان فارسی، رهیافت «شاخص بنیاد» وی نسبت به رهیافت «افزوده بنیاد» سنتی تبیین بهتری از جایگاه قید در زبان فارسی ارائه می دهد.
چگونگی انتقال طنز در دوبله فارسی پویانمایی شگفت انگیزان 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به پیشرفت تکنولوژی ساخت فیلم، سالانه شاهد تولید پویانمایی های متعددی چون شرک ، دلیر ، فروزن و غیره هستیم که مخاطب بیشتر آن ها رده سنی کودک و نوجوان است. ویژگی مهم این پویانمایی ها، زبان طنز موجود در آنهاست. از آنجا که انتقال طنز (فرم و کارکرد) در هر فرهنگی متفاوت است و ممکن است پیام یکسانی در دو زبان مختلف تأثیر یکسانی را ایجاد نکند (ادراک) و نیز از آنجا که بحث وفاداری به دیالوگ ها در ترجمه فیلم کمرنگ تر از هماهنگی دیالوگ ها، صدا و تصویر است، این سؤال مطرح می شود که مترجمان ایرانی برای انتقال طنز و افزایش ادراک پذیری آن برای کودک و نوجوان ایرانی از چه تکنیک ها و ترفندهایی استفاده می کنند و آیا مترجم با ترجمه دیالوگ ها همان تأثیر طنزآمیزی را در مخاطب ایرانی ایجاد می کند که مخاطب غیرایرانی آن را درک کرده است؟ هدف از این پژوهش، بررسی چگونگی انتقال طنز در دوبله پویانمایی های کودک و نوجوان و توجه به سه مقوله فرم طنز در دو زبان مبدأ و مقصد، کارکرد طنز در دو زبان و در نهایت بررسی شیوه های ادراک طنز نزد مخاطب دست دوم است. به همین منظور، با انتخاب پویانمایی شگفت انگیزان 2 (2018) چگونگی انتقال طنز در این پویانمایی را بررسی کرده ایم. در این رابطه، ابتدا به معرفی ویژگی های منحصربه فرد دنیای چندوجهی پویانمایی و چالش های ترجمه ای آن می پردازیم، سپس با تکیه بر زبان شناسی وینه و داربلنه و نیز با تکیه بر نظریه فرهنگی بسنت و لِفِور، چگونگی ساخت، کارکرد و ادراک طنز در دو نسخه اصلی و ترجمه شده را بررسی می نمائیم.
معرفی کتاب: مبانی معناشناسی شناختی، آزیتا افراشی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1395، 188 صفحه.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از شکل گیری زبان شناسیِ شناختی به عنوان شاخه ای مستقل در زبان شناسی در جهان، بیش از سه دهه و در زبان شناسی ایران بیش از یک دهه نمی گذرد، اما حجم آثاری که به زبان فارسی انتشار یافته اند بسیار کمتر از مقیاس جهانی آن نسبت به بازه زمانی عنوان شده است، به طوری که کتاب های تألیف شده به زبان فارسی در این حوزه به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد. پس از دو اثر راسخ مهند (1389) و روشن و اردبیلی (1392) که به بررسی مفاهیم و مقدمات زبان شناسیِ شناختی پرداخته اند، کتاب مبانی معناشناسی شناختی را می توان تلاشی جدی در جهت توضیح و تبیین این علم به زبان فارسی دانست[1]. بعد از بیش از یک دهه گام برداشتن در این عرصه، نیاز به وجود درس نامه ای که بتواند به طور منسجم به طرح مباحث معناشناسی شناختی بپردازد احساس می شد و کتاب حاضر تلاشی در این جهت به شمار می آید. مقاله حاضر در خلال معرفی و نقد این کتاب، تلاش می کند تا خوانندگان را با برخی مفاهیم زبان شناسیِ شناختی و رویکردهای نوین به این حوزه از مطالعات آشنا سازد.
تاثیر آموزش استراتژی محور بر عملکرد نگارش و یادگیری خود سامان در زبان دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، تأثیرات آموزش استراتژی محور را در یک کلاس نگارش زبان دوم بر روی عملکرد نگارشو یادگیری خودسامانمورد بررسی قرار داد. به همین منظور، یک نمونه چهل و نه نفری از زبان آموزان ایرانی به کارگرفته شدند. شرکت کنندگان پژوهش، دانشجویان مقطع کارشناسی رشته ادبیات انگلیسی و در دو کلاس دست نخوردهبودند. در راستای هدف های مقاله حاضر، یک دوره آموزش استراتژی های فراشناختی به مدت شانزده هفته در کلاس نگارش زبان انگلیسی گروه آزمایش (تعداد=26) گنجانده شد. دانشجویان حاضر در گروه کنترل (تعداد=23) موردِ آموزش نگارش سنتی و همیشگی قرارگرفتند. داده های گردآوری شده با آزمون تی نمونه های وابستهو تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که تغییرات چشمگیری در پیوند با عملکرد نگارش و یادگیری خودسامان دانشجویان گروه آزمایش وجود دارد. به طور کلی، این مطالعه شواهد تجربی محکمی را در پیوند با آموزش استراتژی محور در افزایش توانایی نگارش زبان دوم و یادگیری خودسامان دانشجویان ارائه می دهد. یافته های مقاله حاضر، کاربردهای آموزشی و نظری برای نظریه پردازان و مدرسان به همراه دارد.