فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۸۱ تا ۴٬۴۰۰ مورد از کل ۶٬۸۱۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
رشد فرهنگ مثبت
منبع:
تدبیر ۱۳۸۲ شماره ۱۳۱
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش فرهنگ در اعتقاد و تعهد مدیران سازمان های دولتی به مدیریت راهبردی (مطالعة بخش توزیع صنعت برق، مدیران شرکت توزیع نیروی برق استان های قم، زنجان، یزد وکهگیلویه وبویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی شک سازمان های ایرانی به روش های کارآمد علم مدیریت، و به ویژه مدیریت راهبردی جهت تعالی نیازمندند. اما غالب مفاهیم و روش های علم مدیریت بر پایة ارزش های فرهنگ غربی استوار است. پیش فرض ها و ارزش های جامعة ایرانی تأثیر زیادی در ذهن و عملکرد مدیرانی خواهد گذاشت که آگاهی، باورمندی و التزام آن ها به روش های علمی مدیریت روشن نیست. در این مقاله با ابزار پرسشنامه سعی شده است ارتباط فرهنگ ملی، فرهنگ صنعت و شایستگی های مدیریت ارشد (فرهنگ سازمانی در سطح مدیران) با اعتقاد و تعهد مدیران به راهبرد بررسی شود. در این پژوهش دو روش کمی وکیفی به کار گرفته شده است. نتایج بخش کمی (روش همبستگی) نشان داد فرهنگ صنعت به میزان زیادی در تعهد مدیریت ارشد به راهبرد مؤثر است. همچنین، این دو عامل تأثیر زیادی بر تعهد و تأثیر کمی بر اعتقاد مدیران به راهبرد می گذارند. نتایج بخش کیفی (مطالعة کتابخانه ای) نیز عوامل خلقی فرهنگ ملی را که در اعتقاد و تعهد مدیران به راهبرد مؤثرند، مشخص کرده است.
بررسی وضعیت اشتغال دانش آموختگان در صنایع کوچک ایران
منبع:
تدبیر ۱۳۸۳ شماره ۱۵۴
حوزه های تخصصی:
مدیریت منابع انسانی در برنامه ریزی راهبردی
حوزه های تخصصی:
اداره سازمان و عدم قطعیت: هزینه تحقیق و توسعه
حوزه های تخصصی:
بازنمایی شاخصهای رفتاری توکل و بررسی میزان تناسب آن با سبک تصمیم گیری مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مشخص کردن شاخصهای رفتاری توکل و تعیین میزان تناسب آن با سبک غالب تصمیم گیری مدیران است؛ بدین منظور شاخصهای رفتاری توکل از طریق مصاحبه با ده تن از صاحبنظران مدیریت اسلامی به روش گلوله برفی استخراج، و به منظور کسب اطمینان از یافته های مصاحبه و ماهیت نگرشی رفتاری شاخصها، روش دلفی نیز به کار گرفته، و نهایتاً سیزده شاخص رفتاری توکل شناسایی شد. در ادامه، سطح توکل مدیران و سبک تصمیم گیری 115 تن از مدیران سازمانهای فرهنگی مستقر در شهرستان مشهد با استفاده از ابزار پرسشنامه از طریق روش نمونه گیری در دسترس مورد سنجش واقع شد. یافته های پژوهش کمی بیان می کند که سطح توکل مدیران سازمانهای فرهنگی مورد مطالعه متوسط به بالا است؛ هم چنین بین میزان توکل مدیران و سبک عقلایی (به عنوان سبک غالب تصمیم گیری آنها) ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد.
مطالعه تاثیر رهبری تحول آفرین بر روی توانمندسازی کارکنان با میانجی گری یادگیری گرایی ( مطالعه موردی: دانشگاه سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درعصرحاضر سازمان هابه صورت فزاینده ای بامحیط های پویاودرحال تغییرمواجهندوبنابراین،به منظور بقاوپویایی خود مجبورندکه خود رابا تغییرات محیطی سازگار سازند.و از آنجایی که صاحب نظران و اندیشمندان یکی از مهم ترین عناصر تغییر درسازمان ها رامنابع انسانی آن می دانندرهبری درسازمان یک عنصر کلیدی به شمار می رود.اهمیت رهبری در این است که رهبران هستند که ازطریق نفوذدرپیروان خود به اهداف موردنظر دست می یابند.ازسوی دیگرامروزه بیش ازگذشته،مزیت رقابتی یک سازمان متکی به دانش سازمان،روش کاربرددانش، سرعت تطابق دانش با محیط درحال تغییرو سرعت دستیابی به دانش جدید است.سازمان هایی که به سمت یادگیری جهت گیری می نمایندوبه طورموثر ازآموخته های خوداستفاده می کنندفرصت کسب منافع بیش تررابه دست می آورند.وبا توجه به ضرورت این موضوع محققین دراین پژوهش باارائه چهارچوبی مفهومی به بررسی تاثیررهبری تحول آفرین برتوانمندسازی کارکنان دانشگاه سمنان پرداخته اند.پژوهش حاضرازنظرهدف کاربردی ونحوه ی گردآوری اطلاعات توصیفی وازنوع همبستگی است.وداده های مورد نیازبا استفاده ازابزارپرسشنامه و توزیع آن بین 130 نفر ازکارکنان دانشگاه گردآوری شده است.و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار لیزرل استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که رهبری تحول آفرین بر بر یادگیری گرایی و توانمندسازی تاثیری مستقیم و مثبت داردو فرضیه تاثیر یادگیری گرایی برروی توانمندسازی رد شده است همچنین نتایج نشان دادندکه متغیرهای رهبری تحول آفرین و یادگیری گرایی روی هم رفته توانسته اند61 درصدازتغییرات توانمندسازی را توضیح دهند.کلمات کلیدی: رهبری تحول آفرین، یادگیری گرایی، توانمندسازی
بررسی رابطه سبک تفکر بخشهای چهارگانه مغزی با مهارتهای مدیران در دانشگاه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سبکهای تفکر چهار بخش مغز بوده است. روش:روش پژوهش، توصیفی- پیمایشی و از حیث هدف، کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران دانشگاه پیام نور است که نمونه گیری بر اساس روش تمام شماری برابر با 158 نفر می باشد. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه سنجش تسلط بخشهای مغزی هرمنبا 60 گویه و پرسشنامه سنجش مهارتهای مدیران با 24 گویه است که ضریب پایایی آنها به ترتیب با روش آلفای کرونباخ 81/0 و 84/0 در حد مطلوب به دست آمد. یافته ها:تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل رگرسیون گام به گام انجام شد. اهمّ یافته ها نشان می دهد که بین تسلط سبک تفکر تحلیلی یک چهارم مغزی الف و مهارتهای مدیران، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد؛ بین سبک تفکر بین فردی یک چهارم مغزی ج و مهارتهای مدیران، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و بین سبک تفکر خلاق یک چهارم مغزی د با مهارتهای مدیران، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد؛ ولی بین سبک تفکر با توالی یک چهارم مغزی ب با مهارت مدیران، رابطه وجود ندارد. نتیجه گیری:نتایج به دست آمده نشان می دهد که رابطه معناداری بین تسلط سبک تفکر تحلیلی یک چهارم مغزی الف، تسلط سبک تفکر بین فردی یک چهارم مغزی ج و بین تسلط سبک تفکر خلاق یک چهارم مغزی د و مهارتهای مدیران وجود دارد، به طوری که هر چه سبک تفکر بخشهای مغزی الف، ج و د غالب باشد، مهارتهای مدیران بهبود خواهد یافت؛ ولی بین سبک تفکر با توالی یک چهارم مغزی ب و مهارت مدیران رابطه وجود ندارد.
تأثیر ابعاد شخصیت بر احساس، اعتماد و جذابیت در برند کارفرما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
245 - 280
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ابعاد شخصیت بر احساس، اعتماد و جذابیت در برند کارفرماست. جامعه آماری شامل 13000 نفر از دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی و 147 نفر از کارکنان شرکت نفت در شهر اردبیل است. براین اساس، تعداد 410 نفر با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. پژوهش حاظر ازحیث هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری اطلاعات تحقیق، از نوع توصیفی همبستگی است. برای اندازه گیری ابعاد شخصیتی برند کارفرما مدل لیونس و همکاران (2005)، احساس و اعتماد نسبت به برند کارفرما مدل های چاودری و هالبروک (2001) و براکوس (2009) و جذابیت برند کارفرما مدل رامپل و کنینگ (2012) مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با روش مدل معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزار پی.ال.اس انجام گرفت. نتایج به دست آمده، نشان داد که بین ابعاد شخصیتی برند کارفرما و احساس و اعتماد نسبت به برند کارفرما رابطه مثبت وجود دارد. همچنین رابطه مثبت بین احساس و اعتماد نسبت به برند کارفرما با جذابیت برند کارفرما تأیید شد. همچنین نوع جامعه آماری (کارکنان یا دانشجویان) در تأثیر شخصیت برند بر احساس و اعتماد نسبت به برند کارفرما مؤثر بود؛ اما تأثیر احساس و اعتماد نسبت به برند کارفرما بر جذابیت برند کارفرما بین دو جامعه آماری، تفاوت نداشت.
شناسایی عوامل موفقیت شرکت اینترنتی علی بابا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس آمار منتشر شده در حوزه کسب و کارهای اینترنتی، شرکت اینترنتی علی بابا با 693 میلیون کاربر فعال در سال 2019، ازجمله موفق ترین شرکت های این حوزه در سطح جهان معرفی شده است. پژوهش حاضر با رویکردی ترکیبی شامل دو بخش کیفی و کمّی است. در آغاز با مرور مبانی نظری درزمینه عوامل موفقیت کسب و کارهای اینترنتی، چهار بعد اصلی بازاریابی، فناوری اطلاعات، عوامل زیرساختی و فرهنگی در این نوع کسب و کارها شناسایی شدند. سپس در مرحله کیفی با تحلیل محتوای مستندات از سال 1999 درمورد شرکت علی بابا، 17 فعالیت این شرکت در ذیل این چهار بعد اصلی استخراج شد. در مرحله کمّی با بهره گیری از نظرات خبرگان تجارت الکترونیک و بازاریابی، این عوامل با استفاده از تکنیک دیمتل فازی اولویت بندی شدند. پایایی ابزار پژوهش با استفاده از سازگاری درونی تأیید شده و روایی آن از نوع روایی محتوایی است. باتوجه به یافته های پژوهش در بین ابعاد، فناوری اطلاعات بیشترین اهمیت را در موفقیت کسب و کار اینترنتی شرکت علی بابا دارد و بعد از آن به ترتیب ابعاد بازاریابی، زیرساختی و فرهنگی قرار گرفتند. برمبنای فعالیت های شناسایی شده در موفقیت شرکت علی بابا، سایر مدیران کسب و کار های اینترنتی نیز می توانند با الگوبرداری مناسب در راستای تعالی کسب و کار خود گام بردارند.
هم راستاسازی راهبردی مدیریت منابع انسانی با استفاده از نقشه ی راهبرد پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویژگی های انگاره ی[1] اقتصادی جدید موجب انتقال ماهیت مزیت رقابتی از دارایی های ملموس به دارایی های ناملموس شده است. از این رو منابع انسانی به عنوان مهم ترین وجه دارایی های نامشهود هر سازمان بیش ازپیش اهمیت یافته است. اکنون توجه عمومی به منابع انسانی و هم راستایی اثربخش آن با راهبرد کلی سازمان جلب شده است. سامانه ی ارزیابی و معماری منابع انسانی باید در پاسخ به نیاز این انگاره ی اقتصادی جدید تغییر کند. نقشه ی راهبرد پویای منابع انسانی، ابزاری برای ارزیابی و بازتعریف نقش منابع انسانی به عنوان شریکی راهبردی است. این روش بر مبنای کارت امتیازی متوازن و پویایی شناسی سامانه ها توسعه داده شده است، تا درک مدیران و صاحبان کسب و کار، از منابع انسانی را دگرگون کند. در این تحقیق، پس از نگاه اجمالی به پیشینه ی تحولات در مدیریت راهبردی منابع انسانی، الگوی مفهومی جدیدی با استفاده از مفاهیم ارزیابی متوازن و با تکیه بر پویایی شناسی سامانه ها ارایه شده و چگونگی پیاده سازی این مراحل تشریح می شود.
تأثیر سیستم حافظه تعاملی بر عملکرد تیمی کارکنان با در نظر گرفتن نقش استراتژی یادگیری بهره بردارانه و جهت گیری استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر طبق تئوری یادگیری سازمانی، هدف این مطالعه بررسی روابط میان سیستم حافظه تعاملی، استراتژی یادگیری بهره بردارانه و عملکرد تیمی با در نظر گرفتن نقش تعدیل گری جهت گیری های استراتژیک در شرکت های دانش بنیان است. این مطالعه در پژوهشگاه نیرو در شهر تهران انجام گردید. فلسفه این پژوهش اثبات باوری و استراتژی آن پیمایش است و بدین منظور و پس از مرور ادبیات و طراحی مدل مفهومی، پرسشنامه ای مشتمل بر 29 پرسش به کارکنان شرکت موردنظر ارائه شد. سپس، داده های گردآوری شده از طریق ماتریس همبستگی، آزمون معادلات ساختاری و آزمون برازش مدل مورد تحلیل و آزمون قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که سیستم حافظه تعاملی بر استراتژی یادگیری بهره بردارانه تأثیر مستقیم دارد و استراتژی یادگیری بهره بردارانه نیز بر عملکرد تیمی کارکنان تأثیر معنادار دارد و هم چنین جهت گیری های استراتژیک رابطه میان استراتژی بهره بردارانه و عملکرد تیمی کارکنان را تعدیل می کند و به عبارت دیگر رابطه میان این دو متغیر را تقویت می کند.
مدیریت تعارض
منبع:
تدبیر ۱۳۸۲ شماره ۱۴۱
حوزه های تخصصی:
رابطه مدیریت دانش با قابلیت نوآوری با توجه به نقش تعدیل گر جهت گیری استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مطالعه رابطه ی مدیریت دانش با قابلیت نوآوری در یک هلدینگ ایرانی بود. همچنین، با در نظر گرفتن نقش تعدیل گر جهت گیری های استراتژیک سعی شد پیشنهاداتی کاربردی به مدیریت هلدینگ و شرکت های تابعه برای افزایش سطح قابلیت نوآوری از مجرای ایجاد ترکیب مناسبی از مدیریت دانش و جهت گیری استراتژیک در شرکت های مذکور ارایه شود. جهت تعریف مدیریت دانش چهار مؤلفه ی اجتماعی سازی، بیرونی سازی، درونی سازی و ترکیب، برای قابلیت نوآوری سه مؤلفه اداری، فرآیندی و تولیدی و برای جهت گیری استراتژیک سه شکل کارآفرینانه، فناورانه و مشتری گرایانه حاصل شدند. با پیروی از فسلفه ی اثبات گرایی و روش پیمایش، از ابزار سنجش پرسش نامه(مشتمل بر 55 پرسش) جهت گردآوری داده های میدانی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در سطح تحلیل نخست(سازمان) شامل کلیه شرکت های زیرمجموعه(78 مورد) و در سطح تحلیل دوم(فرد) کلیه کارکنان شرکت ها(حدود 11000 نفر) بود. نمونه گیری در سطح سازمان به شیوه تصادفی ساده و با استفاده از فرمول کوکران(65 سازمان مشتمل بر 8200 نفر) و در سطح فرد نیز به شیوه تصادفی ساده و با استفاده از فرمول کوکران(367 نفر) صورت گرفت. نرمال بودن داده ها از مجرای آزمون کولموگروف-اسمیرنوف و روابط بین متغیرها و برازش مدل مفهومی پژوهش از طریق آزمون همبستگی پیرسون و آزمون معادلات ساختاری تأیید شدند. در نهایت مشخص شد که مدیریت دانش با قابلیت نوآوری و تمامی ابعاد آن در شرکت های با جهت گیری های استراتژیک کارآفرینانه و مشتری گرایانه رابطه ی مثبت و معنادار دارد، اما در شرکت های با گرایش فناورانه این رابطه معنادار نبود.
خروج از بحران
منبع:
تدبیر ۱۳۸۷ شماره ۱۹۴
حوزه های تخصصی:
توسعه مدل نظری سازمان های یادگیرنده پروژه محور: رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات در حوزه یادگیری و سازمان با ارائه مفهوم سازمان یادگیرنده دستخوش تحول گردیده و در پی آن مدل های مختلفی در این زمینه تدوین و برای کاربرد در سازمان های مختلف متناسب سازی شده اند. با این حال در خصوص متناسب سازی این مدل ها برای سازمان های پروژه محور به عنوان یک دسته بسیار مهم از سازمان ها که اهمیت آن روزبه روز در حال فزونی است اقدامی صورت نپذیرفته است. الزامات خاص سازمان های پروژه محور در حوزه یادگیری که عمدتاً ریشه در ماهیت موقت پروژه ها دارد، نیاز به توسعه یک مدل خاص برای سازمان یادگیرنده پروژه محور را ضروری می سازد. هدف این مطالعه نظریه پردازی در حوزه سازمان یادگیرنده پروژه محور و ارائه یک مدل نظری بر اساس یافته های میدانی در دو سازمان پروژه محور صنعت نفت و گاز و پتروشیمی است. رویکرد انجام مطالعه نظریه داده بنیاد بر اساس رهیافت نظام مند است و داده های آن از خلال مصاحبه با 20 نفر از دست اندرکاران پروژه و مدیریت دانش در سازمان های پروژه محور و تحلیل و کدگذاری 715 عبارت به دست آمده است. این مطالعه به شناسایی و معرفی 25 مفهوم اصلی منتهی گردیده، که در 6 مقوله عمده مدل پارادایمی تحقیق قرار گرفته است. از آنجا که نگاه کیفی در حوزه سازمان یادگیرنده کمتر مورد توجه بوده و تاکنون مطالعه ای به موضوع سازمان یادگیرنده پروژه محور نپرداخته است، تحقیق حاضر به عنوان یک مطالعه نوآورانه در این زمینه مطرح است.
تبیین نقش عدالت سازمانی و مؤلفه های آن بر توسعه رفتار شهروندی سازمانی کارکنان از طریق سیستم استنتاج علّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتار شهروندی سازمانی مجموعه رفتارهایی است که خارج از محدودة رفتارهای الزامی افراد در محیط محسوب می شود. اما در ایجاد فضای روانی و اجتماعی مطلوب در محیط کار نقش اساسی و محوری ایفاء می کند. در این بین ادراک کارکنان از منصفانه بودن پرداخت ها و برابری در رویه های سازمانی و هم چنین منصفانه بودن رفتارهای بین شخصی در سازمان نقش بسزایی در تشویق و توسعه ی رفتارشهروندی سازمانی دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه میان رفتار شهروندی سازمانی و عدالت سازمانی کارکنانصنایع نساجی جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران می باشد. جامعه آماری این تحقیق، 180 نفر از کارکنان صنایع نساجی هلال احمر جمهوری اسلامی ایران می باشد، که 106 نفر به عنوان نمونه انتخاب، و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شده، و تجزیه و تحلیل داده ها بوسیله نرم افزارهای SPSS و LISREL انجام شده است. یافته ها نشان داده است که رابطه ی بین عدالت سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی مثبت و معنی دار است. هم چنین این ارتباط مثبت و معنی دار میان ابعاد عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی نیز یافت شد. امروزه سازمان ها برای پیشرفت و اثربخشی نیازمند به کارکنان کارآمد و متعهد هستند، تا به اهداف خود در جهت رشد و تعالی برسند، از این رو باید حرکت و توجه بیشتر به سمت عدالت سازمانی و تعهد بیشتر در کارکنان، از وظایف اصلی سازمان ها باشد.
تاثیر بازارگرایی درونی بر تمایل کارکنان به پذیرش تغییرات سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر بازارگرایی درونی بر تمایل کارکنان به پذیرش تغییرات سازمانی است. نمونه مورد مطالعه در پژوهش حاضر، کارکنانی هستند که در شرکت های فناور پارک علم و فناوری فارس (پردیس شیراز) مشغول به کار هستند. جهت انجام این پژوهش، پرسشنامه ای استاندارد میان تمامی کارکنان شرکت های مورد مطالعه توزیع گردید و در نهایت تعداد 93 عدد پرسشنامه گردآوری شد و مبنای تحلیل ها قرار گرفت. به منظور تحلیل فرضیه های ارائه شده در قالب مدل مفهومی پژوهش، از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزیی (PLS) استفاده گردید. نتایج تحلیل ها حاکی از تایید فرضیه اصلی پژوهش و دو فرضیه فرعی مرتبط با آن است. به این صورت که برخورداری از رویکردی بازارگرایانه به محیط درونی سازمان، بر تمایل کارکنان به پذیرش تغییرات سازمانی تاثیر مثبت و معنی داری دارد. علاوه بر این، ابعاد نظام پاداش دهی و توسعه کارکنان به ترتیب تاثیر مثبت و معنی دار بیشتری بر تمایل کارکنان به پذیرش تغییرات سازمانی دارد. در حالی که ارتباطات درون سازمانی، تاثیر معنی داری را نشان نداده است. در پایان نیز بر مبنای نتایج پژوهش، پیشنهاد و توصیه های کاربردی به شرکت ها ارایه گردیده است.