فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۶٬۸۱۹ مورد.
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۲
204-231
حوزه های تخصصی:
نیازسنجی به عنوان اولین مرحله از مراحل فرآیند طراحی برنامه های یادگیری و توسعه مهارت های نرم منابع انسانی مطرح می باشد؛ و رعایت دقت لازم در آن، اثربخشی این برنامه ها را افزایش خواهد داد. تحقیق حاضر به نیازسنجی برنامه های یادگیری و توسعه مهارت های نرم منابع انسانی در سازمان های دولتی پرداخته است. عدم توجه به تفاوت های ماهوی میان مهارت های نرم و سخت در مرحله نیازسنجی، سبب بروز مشکلات در مراحل بعدی فرآیند توسعه کارکنان خواهد گردید. بر این اساس ابتدا مولفه های مهارت های نرم منابع انسانی با استفاده از روش مرورنظام مند، شناسایی گردید؛ سپس جهت شناسایی سایر اجزاء نیازسنجی برنامه های یادگیری و توسعه مهارت های نرم، با 23 تن از خبرگان امر آموزش و توسعه منابع انسانی مصاحبه نیمه ساختار یافته صورت گرفته و تحلیل مضمون انجام شد. در ادامه نیز اعتبار یافته های حاصل از تحلیل مضمون با بهره گیری از روش دلفی و استفاده از آمار توصیفی محاسبه گردید و با دستیابی به اجماع حداکثری پانلیست های شرکت کننده در تحقیق تائید شد. در نهایت مهارت های نرم با 20 مولفه، در دو دسته مهارتهای نرم فردی و اجتماعی و اجزاء نیازسنجی با دو مضمون اصلی، چهار مضمون فرعی و هشت کد شناسایی گردید. عدم توجه درخور سازمان های دولتی به مهارت های نرم نشان دهنده نیاز این نوع سازمان ها به طراحی برنامه های یادگیری و توسعه مهارت های نرم منابع انسانی بوده و همچنین شایسته است تا در مرحله نیازسنجی، به مدون بودن مهارت های نرم در شرح مشاغل سازمان توجه نموده و دسته بندی لازم میان مشاغل مدیریتی و غیرمدیریتی به لحاظ نوع نیاز به مهارت های نرم مشخصگردد.
طراحی و اعتباربخشی الگوی بالندگی اعضای هیئت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف ارائه الگوی بالندگی اعضای هیئت علمی انجام شد. روش پژوهش حاضر ازنظر اهداف کاربردی، ازنظر داده ها آمیخته اکتشافی و ازنظر ماهیت و نوع مطالعه پیمایشی مقطعی بود. مدل پژوهش بر اساس مطالعات پیشین در داخل و خارج از کشور و دیدگاه خبرگان این حوزه پیشنهاد گردید. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی تعداد 15 نفر از خبرگان حوزه آموزش عالی و در بعد کمی اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی بودند و نمونه آماری تعداد 280 نفر از آنان که بر اساس جدول مورگان مشخص شدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها در ابتدا مصاحبه با خبرگان این حوزه و سپس تدوین پرسشنامه هفت پیوستاری بود. روایی ابزار سنجش از طریق (CVR) و اعتبار آن به وسیله آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت و تائید شد. بر اساس تجزیه وتحلیل داده ها الگویی بهینه ارائه شد که دارای سه بعد: 1) توانایی های علمی با اعتبار 91/0 با سه مؤلفه بالندگی های آموزشی، بالندگی های پژوهشی، بالندگی های تخصصی، 2) توانایی های شخصی با اعتبار 89/0 با دو مؤلفه: بالندگی های فردی، بالندگی های سازمانی 3) توانایی های معنوی / اجتماعی با اعتبار 90/0 با دو مؤلفه بالندگی های دینی و بالندگی های اجتماعی درمجموع با 138 شاخص بر بالندگی اعضای هیئت علمی تأثیر داشتند. این الگو می تواند مددکار مدیران و اساتید سایر دانشگاه باشد.
طراحی الگوی برنامه درسی بهسازی معلمان دوره ابتدایی در نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش طراحی الگوی برنامه درسی بهسازی معلمان دوره ابتدایی در نظام آموزشی ایران است. این پژوهش از نوع کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد (نوع کلاسیک) انجام شده است. جامعه آماری شامل صاحبنظران و دست اندرکاران در زمینه بهسازی معلمان دوره ابتدایی است که شیوه انتخاب آن ها هدفمند از نوع گلوله برفی بود. در مجموع با 21 نفر که شامل 14 عضو هیأت علمی دانشگاه و 7 متخصص و دست اندرکار حوزه بهسازی معلمان بود، مصاحبه به عمل آمد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند در طی سه مرحله رمزگذاری باز، انتخابی و نظری تحلیل و مقوله سازی شد که در قالب الگوی مفهومی بدین صورت شکل گرفت: علل و ضرورت (تحقق اهداف نظام آموزشی، به روزرسانی قابلیت های معلم، پیچیده و منعطف بودن نقش معلم، اصلاح گری، بالندگی معلمان و بهبود یادگیری دانش آموزان)، اصول و شرایط (معلم محوری، تداوم و پایداری، مدرسه محوری و شغل محوری، محتوامحوری و ابتنا بر نیازهای دانش آموزان)، مولفه ها (محتوا، زمینه و فرایند)، عوامل همبسته (شخصی، محیطی، اهمیت و اولویت، کمیت و کیفیت و زمان) و نتایج یا پیامدها (معلمان، برنامه ها و دانش آموزان). برای تأمین روایی و پایایی نیز از رویکرد لینکلن و گوبا شامل: قابل قبول بودن، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تأییدپذیری استفاده شد. در پایان نیز بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه ارائه شده است.
طراحی الگوی توانمندسازی کارکنان در شرف بازنشستگی (مورد مطالعه : صنعت برق ایران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۹)
95 - 62
حوزه های تخصصی:
بازنشستگی در مرحله ای از چرخه زندگی اتفاق می افتد که ظرفیت سازگاری افراد با شرایط جدید زندگی، به دلیل کاهش در سرمایه ها و منابع شخصی محدود می شود. وقتی که در آستانه بازنشستگی فرد برای وی برنامه ریزی شود، او به راحتی با آن روبه رو می شود، در این راستا یکی از اقداماتی که می تواند توسط سازمان ها انجام شود توانمندسازی کارکنان در شرف بازنشستگی است. از این رو هدف اصلی این تحقیق، شناسایی سازوکارهای توانمندسازی کارکنان در شرف بازنشستگی و روابط میان آن ها و در نهایت ارائه الگوی توانمندسازی کارکنان در شرف بازنشستگی صنعت برق ایران میباشد. با توجه به ماهیت موضوع، پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی و با استراتژی داده بنیاد انجام گرفت. داده های تحقیق، پس از مصاحبه با 14 نفر از خبرگان صنعت برق که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، تحلیل گردید که در مجموع تعداد 357 کد، 70 مفهوم و 18 مقوله شناسایی شد. پس از کدگذاری باز، از میان تحلیل داده های کیفی، پاردایم کدگذاری محوری تدوین شد که براساس آن، خط ارتباطی میان مقوله های پژوهش شامل شرایط علی (مهیاسازی فرد و سازمان برای مواجهه با دوران بازنشستگی)، مقوله محوری (اجرای برنامه های توانمندسازی کارکنان در شرف بازنشستگی)، بستر (عوامل پیش برنده توانمندسازی کارکنان در آستانه بازنشستگی)، شرایط مداخله گر (عوامل بازدارنده توانمندسازی کارکنان در آستانه بازنشستگی)، راهبردهای توانمندسازی افراد در آستانه بازنشستگی و پیامدها مشخص گردید. در ادامه با پی ریزی کدگذاری انتخابی، اجزای مدل پژوهش بررسی و شرح داده شد.
اعتباریابی مدل برنامه درسی مسئله محور در درس ریاضی دوره ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی الگوی برنامه درسی مسئله محور در درس ریاضی دوره ابتدایی انجام شد. این پژوهش از لحاظ ماهیت آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی)، هدف کاربردی، نحوه گردآوری اطلاعات پیمایشی_مقطعی بود. دربخش کیفی از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از مدل سازی ساختاری-تفسیری و حداقل مربعات جزیی استفاده شد. مشارکت کنندگان بخش کیفی، خبرگان و جامعه آماری در بخش کمی هم معلمین دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1399-1400 بودند. حجم نمونه بخش کیفی طبق اصل اشباع نظری 19 نفر که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در بخش کمی طبق فرمول کوکران 355 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده برآورد و انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بوده است داده ها با روش های تحلیل کیفی محتوا و حداقل مربعات جزیی تحلیل شدند. نتایج بخش کیفی ارائه الگو با 7 مقوله اصلی هدف در سه سطح شناختی، نگرشی و مهارتی، محتوا، روش، ارزشیابی و برنامه درسی جمعا 46 مقوله فرعی بودند. داده های بخش کمی(برازش مدل) با استفاده از مدل معادلات ساختاری و حداقل مربعات جزئی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مدل از اعتبار و برازش مناسب در دو بخش درونی و بیرونی برخوردار است.
طراحی مدل شفقت در محیط کار (موردمطالعه: شرکت گاز استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شفقت یک سازه مثبت و جدید است و از طریق روانشناسی مثبت گرا وارد محیط کاری سازمان ها شده است. با توجه به تأثیر مستقیم و غیرمستقیم شفقت روی نتایج و پیامدهای سازمانی، هدف پژوهش حاضر، طراحی مدلی برای شفقت در محیط کاری شرکت گاز استان یزد است. روش انجام این پژوهش از نظر گردآوری داده ها، کیفی و از نظر هدف، بنیادی است. به منظور رسیدن به پاسخ دقیق و واقعی تر علاوه بر بررسی ادبیات پژوهش، از 12 نفر خبرگان، شامل مدیران، مهندسین و کارشناسان رده بالای شرکت گاز، به صورت نمونه گیری هدفمند، مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام و تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده از اسناد و مصاحبه ها، به روش داده بنیاد کدگذاری شد. نتایج و عوامل شناسایی شده حاصل از کدگذاری ها نشان داد که پیشایندهای شفقت (عوامل علی)، از ادبیات پژوهش شامل بافت شخصی، بافت رابطه ای، بافت سازمانی و بافت اخلاقی و از گزارش و مصاحبه ها علاوه بر عوامل ذکرشده، بافت فرهنگ ملی نیز استخراج شد.
مناسبات کار و زندگی از منظر کارکنان توان یاب: نظریه پردازی داده بنیاد با رویکرد تحلیل موقعیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به رغم افزایش کمّی و غنای کیفی پژوهش های حوزه مناسبات کار و زندگی در سال های اخیر، کارکنان توان یابِ جسمی که در مواردی مشاغلی مشابه با کارکنان به لحاظ جسمی سالم را برعهده دارند، نادیده انگاشته شده اند. بنابراین، هدف مقاله حاضر، فهم سازه مناسبات کار و زندگی از منظر کارکنان توان یاب بود. این پژوهش مبتنی بر پارادایم تفسیری و رویکرد استقرایی است؛ بر اساس هدف بنیادی و از نظر نوع داده، کیفی محسوب می شود. مصاحبه های چندروایتیِ عمیق با 14 نفر از کارکنان توان یاب شاغل در سازمان های دولتی یا شرکت های خصوصی شهر تهران انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل موقعیتی کلارک به عنوان یکی از رویکردهای نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شد. روش نمونه گیری نظری بود و تعداد نمونه بر اساس کفایت نظری مقوله ها مشخص شد. برای تأیید قابلیت اطمینانِ تحلیل ها از سه روش همدستی، سه سویگی فضا و بازتاب پذیری استفاده شد. تحلیل ها داده ها در پنج گام و با ترسیم چهار نقشه موقعیتی ساخت نیافته، موقعیتی منظم، نقشه جهان ها و عرصه های اجتماعی و در نهایت نگاشت وضعیتی انجام شد. نتایج تحلیل ها نشان داد، مناسبات کار و زندگی از منظر کارکنان توان یاب شامل 25 مقوله در قالب شش مولفه کنش های فردی، کنش های جمعی، مولفه های ادراکی، ساخت های گفتمانی، مولفه های اجتماعی- فرهنگی و مولفه های ساختاری- سازمانی است. محدودیت های جسمانی، تشابه و هم زمانی تجارب جمعی، الگوپذیری و الگوسازی، القا کردن تصور آسیب پذیری، تحریف مفهوم معلولیت و ساختار غیرمنعطف سازمانی، نمونه هایی از مقوله های هریک از این مولفه ها بودند. در عین حال، این مقوله ها در پیوستاری از تضاد، تا غنی سازی مناسبات کار و زندگی جای گرفتند. با توجه به ارائه یک نظریه میان دامنه در این پژوهش، به پژوهشگران آتی پیشنهاد می شود مقوله های مکمل نظریه مذکور را واکاوی نمایند.
طراحی مدل پیش بینی احتمال سقوط یا ریزش قیمت سهام در بورس اوراق بهادار: رویکرد شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احتمال سقوط یا ریزش قیمت سهام در بورس اوراق بهادار از اهمیت فراوانی در تحلیل پرتفوی و قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای برخوردار است و پیش بینی دقیق آن فرایندی پیچیده است. باتوجه به اهمیت و ضرورت پیش بینی خطرپذیری سقوط قیمت سهام در بورس اوراق بهادار، هدف این پژوهش، ارائه رویکردی احتمالی برای این پیش بینی با رویکرد «شبکه های عصبی مصنوعی» است. مدل های مبتنی بر این رویکرد که برگرفته از فرایند یادگیری مغز انسان هستند، با استفاده از سرعت محاسباتی رایانه، روابط هر چند پیچیده بین متغیرها را فراگرفته و از آنها برای پیش بینی مقادیر آتی متغیرها استفاده می کنند. نمونه پژوهش شامل داده های ۲۰ شرکت در دوره 10 ساله 1390 تا 1399 است. پژوهش حاضر توانمندی مدل های شبکه عصبی مصنوعی و تابع پیش بینی حاصل از آنها را جهت برآورد احتمال سقوط قیمت سهام در ایران مورد آزمون قرار می دهد . نتایج نشان داد که مدل های شبکه عصبی مصنوعی از عملکرد مناسبی برای برآورد احتمال ریزش قیمت سهام در بورس اوراق بهادار برخوردارند.
تعامل و تقابل حکمرانی توسعه انرژی و حفاظت از محیط زیست: واکاوی ابعاد شکل گیری پدیده گردو غبار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
103 - 128
حوزه های تخصصی:
طی سال های اخیر پدیده گردوغبار با منشاء داخلی خصوصا در مناطق جنوب و جنوب غرب کشور تشدید شده که علاوه بر تاثیر بر سلامت افراد، خدمت رسانی خدمات عام المنفعه را نیز با اختلال مواجه کرده و در بهمن 1395، شبکه برق استان خوزستان را متأثر نمود. خاموشی به وجود آمده با تأثیرگذاری بر سایر زیرساخت های حیاتی نظیر آب، ارتباطات و... مشکلات متعددی را در جامعه ایجاد نمود. در این تحقیق برخلاف آن چه که در اخبار و گزارشات، در خصوص علل تشدید پدیده گردوغبار در منطقه ذکر می شد، نقش عوامل انسان ساز را هدف گرفته و نتایج نشان داد سیاستگ ذاری ها و اقدامات وزارت خانه های صنعتی خصوصاً وزارت نیرو در خصوص منابع آبی و تالاب های استان از عوامل مهم بروز و تشدید گردوغبار در منطقه بوده که معنای دوگانگی نقش آفرینی در حکمرانی توسعه نمود پیدا می کند؛ چراکه علی رغم اینکه بخش برق وزارت نیرو در حادثه قطعی برق خوزستان خود را قربانی پدیده گردوغبار می دانست، سیاست ها و اقدامات حوزه آب این وزارتخانه در بروز پدیده گردوغبار یعنی عامل اصلی حادثه قطعی برق، مؤثر شناخته شده است. با توجه به حاکمیت دولتی محیط زیست در کشور، وزارت نیرو به عنوان یکی از نهادهای دولتی دارای وظایف مشخص درخصوص حفاظت از محیط زیست است، اما نتایج عملکرد آن در خصوص منابع آبی استان خوزستان، ناقض وظایف یاد شده بوده و در قطعی برق بهمن 1395 دوگانگی در ساختار- کارکرد و وظایف حفاظت – بهره برداری این وزارتخانه از محیط زیست نمود عینی پیدا کرده است.
آسیب شناسی نظام ارزشیابی عملکرد نیروی پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
133 - 155
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ارزشیابی عملکرد کارکنان یکی از وظایف بسیار مهم مدیریت منابع انسانی در نیروی پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است؛ اما شواهدی بسیاری از ناکارآمدیِ نظامِ ارزشیابیِ عملکرد موجود حکایت می کند؛ نقصی که رفع آن نیازمند است به شناخت جامعِ آسیب ها و کاستی های نظام موجود. از این رو، شناسایی آسیب هایِ نظامِ ارزشیابیِ عملکردِ کارکنان نیروی پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، هدف اصلی پژوهش مدنظر قرار گرفته است.
روش: پژوهش حاضر، از نظر نوع پژوهش، آمیخته و از نظر هدف، کاربردی محسوب می شود. در مرحله نخست، از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با مدیران و مسئولان حوزه مدیریت منابع انسانی و ارزشیابی عملکرد کارکنان، آسیب های نظام ارزشیابی عملکرد کارکنان شناسایی شد. در مرحله دوم، به کمک داده های حاصل از پرسش نامه و آزمون های آماری، اعتبار و برازش مدل بررسی شد. در بخش کیفی، پس از جمع آوری اطلاعات، از روش تحلیل تم برای تحلیل مصاحبه ها استفاده شد. در بخش کمّی نیز، داده ها با استفاده از آزمون معادلات ساختاری و نرم افزارهای اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس تجزیه وتحلیل شدند. پایایی پرسش نامه، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 81/0 به دست آمد و تأیید شد.
یافته ها: 342 کد اولیه از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استخراج شد که در قالب 23 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر، طبقه بندی شدند. نتایج آزمون های آماری مؤید آن است که مدل های اندازه گیری، ساختاری و کلی، به اندازه کافی مطلوب و رضایت بخش اند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش، ضمن کاهش خلأ نظری موجود، شناخت جامعی از آسیب ها و کاستی های نظام ارزشیابی عملکرد نیروی پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ارائه می کند و این قابلیت را دارد که به عنوان مبنای اصلاح یا بازطراحی نظام ارزشیابی عملکرد به کار برده شود.
نقش تعدیل گر سلامت سازمانی در تاثیر وضوح نقش بر توانمند سازی روانشناختی (مورد مطالعه: شرکت توزیع نیروی برق جنوب استان کرمان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نابع انسانی تحول آفرین سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
51 - 65
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تمرکز بر وضوح نقش، عاملی است که سبب فراهم کردن بسترها و به وجود آوردن فرصت ها برای شکوفایی استعدادها، توانایی ها و شایستگی های کارکنان در حیطه توانمندسازی روانشناختی می شود. هدف این پژوهش، بررسی نقش تعدیل گر سلامت سازمانی در تاثیر وضوح نقش بر توانمندسازی روانشناختی کارکنان شرکت توزیع نیروی برق جنوب استان کرمان می باشد. روش بررسی: روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کارکنان شرکت توزیع نیروی برق جنوب استان کرمان به تعداد 304 نفر می باشند که 137 نفر طبق جدول مورگان به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از 3 پرسشنامه استفاده شد که روایی و پایایی پرسشنامه ها تایید شد. برای تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و برای تحلیل فرضیه های پژوهش از مدل معادلات ساختاری EQS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که وضوح نقش بر توانمندسازی روانشناختی کارکنان تاثیر دارد. سلامت سازمانی نقش تعدیل گر در تاثیر وضوح نقش برتوانمندسازی روانشناختی کارکنان ندارد. نتیجه گیری: وضوح نقش در سازمان ها سبب می شود کارکنان انگیزش درونی نسبت به ایفای وظایف شغلی خود داشته باشند و به این باور برسند که می توانند شغل خود را با مهارت انجام دهند و احساس شایسته بودن کنند. این امر، توانمندسازی روانشناختی آنها را ارتقاء می دهد.
طراحی الگوی بلوغ مدیریت منابع انسانی سبز در مناطق درجه یک شرکت ملی پخش فراورده های نفتی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷)
60 - 44
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه، طراحی الگوی بلوغ مدیریت منابع انسانی سبز در مناطق درجه یک شرکت ملی پخش فراورده های نفتی ایران بود. این پژوهش از دیدگاه هدف، توسعه ای بوده و از نظر راهبرد و روش ، تحقیقی کیفی از نوع داده بنیاد است. در این بخش از طریق مصاحبه با 13نفر کارشناسان منابع انسانی و مدیران و کارشناسان صاحب نظر شرکت ملی پخش فراورده های نفتی انجام گرفت . داده های این پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته باز بوده و از مصاحبه 10 مفهوم جدیدی عاید نگردید که در جهت اطمینان از اشباع نظری 3 مصاحبه دیگر انجام گردید. در مرحله کد گذاری باز و محوری 21 مقوله و 128 مفهوم تشخیص و پیوند میان این مقوله ها مشخص شده است. در نتایج پژوهش ضمن شناخت شرایط علی٬ مداخله گر٬ زمینه ای ٬ پدیده محوری٬راهبردها و پیامد ها منجر به شکل گیری مدل پارادایمی گردیده است.
شناسایی و تعیین الگوی مناسب عدالت محوری در جذب و استخدام نیروی انسانی در سازمان های دولتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
104 - 122
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر عدالت محوری در فرایند جذب و استخدام منابع انسانی در سازمانهای دولتی ایران است. روش پژوهش آمیخته (روش تحلیل محتوای کمی- روش کمی) است . عوامل موثر بر عدالت محوری در جذب و استخدام منابع انسانی به دو دسته کلی عوامل بیرونی و درونی تقسیم بندی شدند. 4 بعد فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بعنوان عوامل بیرونی و 3 بعد (مدیریت اخلاق، ارزشها و فرهنگ)، فردی و درون سازمانی بعنوان عوامل درونی و در مجموع 2 عامل، 7 بعد و 48 شاخص در 3 فرایند یاد شده شناسایی شد. برای سنجش میزان تاثیر و اولویت بندی مولفه ها پرسشنامه محقق ساخته بین 214 نفر از مدیران و کارشناسان ارشد منابع انسانی سازمانهای دولتی توزیع گردید. و داده ها با استفاده از آزمون دو جمله ای و فریدمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، به ترتیب، در جذب عدالت محور تأثیر دارند. همچنین، عوامل فردی بیشترین تأثیر را می گذارند و عوامل مدیریت اخلاق و ارزش ها و فرهنگ سازمانی و نیز درون سازمانی، از لحاظ تأثیرگذاری در جذب عدالت محور، در یک گروه و بعد از عوامل فردی قرار می گیرند..
الگوپردازی و اعتبارسنجی پدیده تصمیم هراسی مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
104 - 132
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فرار از تصمیم های بزرگ به تصمیم های کوچک، یکی از هنرهای ماست برای پنهان کردن ترس از تصمیم گیری. هدف این پژوهش پدیده محوری، واکاوی راه کارها و پیامدهای پدیده تصمیم هراسی مدیران با رویکرد آمیخته است.
روش: این پژوهش از نظر هدف، اکتشافی و از لحاظ نوع استفاده، کاربردی و روش اجرای آن، بر الگوی پیاز پژوهش مبتنی است. بخش کیفی با استفاده از روش داده بنیاد و بخش کمّی با استفاده از روش توصیفی پیمایشی اجرا شد. مشارکت کنندگان بخش کیفی، مدیران منابع انسانی دو وزارت کشور و تعاون، کار و رفاه اجتماعی بودند. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 16 تن از خبرگان این دو وزارتخانه بود که به روش گلوله برفی انتخاب شدند. جامعه آماریِ بخش کمّی پژوهش نیز، کارکنان همان دو وزارتخانه بودند. ابزار تحلیل داده ها در بخش کمّی، پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن تأیید شد.
یافته ها: پس از تحلیل داده ها، ابعادی برای پدیده تصمیم هراسی شناسایی شد که عبارت اند از: طفره روی در تصمیم گیری، ناتوانی درک مسئله، هراس از مواجهه با تصمیم گیری و تصمیم گیری انتزاعی (مربوط به پدیده محوری)؛ عدم تفویض اختیار، رفع تکلیف اداری، فرار از مسئله و محافظه کاری در تصمیم گیری (مربوط به راهبردها)؛ رفتار سیاسی نامشروع مدیران، ناتوانی آموخته شده، سیستم ارزشیابی عملکرد معیوب، پرورش مدیران خاکستری و مدیریت ناکارآمد (مربوط به پیامدها). گفتنی است که بر اساس تحلیل داده های کمّی، برازش مدل تأیید شد.
نتیجه گیری: آگاهی از نشانه های پدیده تصمیم هراسی، به دانش مدیران وزارتخانه ها، هم از جنبه عینی و هم از جنبه ذهنی، عمق و غنای بیشتری می بخشد. مدیران بخش دولتی نیز به کمک این آگاهی، می توانند درک بهتری از فرایند تصمیم هراسی کسب کنند.
شناسایی عوامل مؤثر بر بهسازی اعضای هیئت علمی با رویکرد کارآفرینی (مطالعه موردی: دانشگاه پیام نور استان هرمزگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهسازی اعضای هیئت علمی با رویکرد کارآفرینی می تواند منجر به تحول و ارتقاء در زمینه های آموزشی و پژوهشی منطبق با اهداف کارآفرینانه شود و آنگاه می توان انتظار داشت خروجی این تحولات، پژوهشگران و دانشجویانی خلاق و نوآور باشد که قدرت تعریف، مسله شناسی و ارائه راهکارهای خلاقانه جهت اهداف کسب وکار و صنعت را داشته باشند و توسعه مستمر کیفیت در فعالیت ها و مأموریت های مختلف دانشگاه رخ دهد. بهسازی اعضای هیئت علمی با رویکرد کارآفرینی تلاشی است از سوی نظام دانشگاهی که به منظور اصلاح دانش، نگرش و مهارت های اساتید در قالب دوره های آموزشی، بازآموزی، فرصت های مطالعاتی، بورسیه تحصیلی و... منطبق با اهداف کارآفرینانه صورت می گیرد. جهت موفقیت در پیشبُرد فرآیند بهسازی اعضای هیئت علمی با رویکرد کارآفرینی به منظور سیاست گذاری مطلوب می بایست مجموعه ای از عوامل کلیدی مؤثر شناسایی شوند. در همین راستا، در مقاله حاضر، محقق با استفاده از شیوه تحلیل مضمون، به شناسایی عوامل مؤثر بر بهسازی اعضای هیئت علمی با رویکرد کارآفرینی در سطح دانشگاه پیام نور استان هرمزگان می پردازد. به همین منظور، با مصاحبه های انجام شده با افراد خبره در زمینه بهسازی منابع انسانی، 71 مضمون پایه به همراه 25 مضمون سازمان دهنده شناسایی شد که بر اساس استنتاج محقق در 5 بُعد فراگیر شامل ابعاد بهسازی فردی، بهسازی سازمانی، بهسازی آموزشی، بهسازی پژوهشی و بهسازی حرفه ای دسته بندی شدند و در نهایت به ارائه پیشنهادات علمی و عملیاتی منتج گردید.
شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه حرفه ای مدیران مدارس با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۲
156-174
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، باهدف شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه حرفه ای مدیران مدارس مقطع متوسطه آموزش وپرورش استان خراسان جنوبی با رویکرد آینده پژوهی انجام شد. این پژوهش بر مبنای هدف، در ذیل پژوهش های کاربردی و بر مبنای ماهیت پژوهش؛ جزء پژوهش های توصیفی- همبستگی محسوب می شود که به روش ترکیبی و طرح اکتشافی متوالی انجام شده است. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (18 نفر)؛ به بررسی نظر و دیدگاه مدیران ستادی آموزش وپرورش استان خراسان جنوبی در ارتباط با عوامل مؤثر بر توسعه حرفه ای مدیران مدارس در آینده پرداخته شد. در ادامه برای تأیید عوامل شناسایی شده پرسشنامه ای محقق ساخته در بین 201 از مدیران و معاونین مدارس مقطع متوسطه استان خراسان جنوبی توزیع شد. اعتبار ابزار اندازه گیری در بخش کیفی با استفاده از روش توافق کدگذاران و در بخش کمی، از طریق روایی همگرا و روایی واگرا مورد تأیید واقع شد. همچنین؛ پایایی پرسشنامه محقق ساخته بر اساس سه معیار ضرایب بارهای عاملی، آلفای کرونباخ (81/0) و پایایی ترکیبی (87/0) با استفاده از نرم افزار PLS موردبررسی قرار گرفت. برای آزمون سؤال های پژوهش، از نرم افزار MAXQDA10 و نرم افزار PLS3 استفاده شد. نتایج بخش کیفی پژوهش، بیانگر 39 کدباز، 6 کد سازمان دهنده و 3 کد انتخابی بود. نتایج بخش کمی پژوهش نشان داد که عوامل مؤثر بر توسعه حرفه ای مدارس با رویکرد آینده پژوهی را می توان در قالب سه سه بعد (فردی، سازمانی و محیطی) و 6 مؤلفه (مدیریتی، ارتباطی، رفتاری، روان شناختی، اعتقادی، عوامل محیطی و زمینه ای) و 39 شاخص طبقه بندی کرد که در این بین، بعد سازمانی (62/0) نقش مؤثرتری در تبیین توسعه حرفه ای مدیران مقطع متوسطه آموزش وپرورش استان خراسان جنوبی دارد. بنابراین؛ بر مبنای یافته های حاصل از این پژوهش، به منظور برنامه ریزی برای بهبود فرایند توسعه حرفه ای مدیران در آینده، در گام اول؛ می بایست مؤلفه های سازمانی موردتوجه قرار گیرد.
شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه جانشینی: یک مطالعه مروری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
منابع انسانی تحول آفرین سال ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
78-91
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سازمان های موفق، فرآیند استعدادیابی و پرورش مدیران را در قالب برنامه جانشینی، به مثابه یک فعالیت حیاتی و ضروری برای تداوم موفقیت شان مطرح می کنند. اگرچه در مورد برنامه جانشینی، مدل هایی از جنبه های گوناگون طراحی شده است، هدف این مطالعه مروری، شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه جانشینی می باشد. روش بررسی: یک بررسی نظام مند بین سال های 1387 تا1401 و سال های 2000 تا 2022 انجام شد. از تعداد 193 مقاله در حوزه جستجو، 65 مورد حذف شد و عناوین 128 مورد بررسی شدند. از این میان، 117 مقاله عنوان تخصصی داشتند و 81 مقاله (27 مقاله فارسی و 54 مقاله انگلیسی)، برای شناخت ابعاد و مولفه های برنامه جانشینی مورد مطالعه همه جانبه قرار گرفت. یافته ها: بررسی این مطالعه نشان داد 4 بعد و 15 مولفه نقاط مشترک مقالات مورد بررسی بود. این مطالعه مروری نشان داد بعد حمایت و پشتیبانی سازمانی، بعد برنامه ریزی استراتژیک در برنامه جانشینی، بعد شناسایی استعدادها و تشکیل خزانه استعدادها، و بعد آموزش و بهسازی استعدادها، از ابعاد مهم برنامه های جانشینی می باشند. نتیجه گیری: برنامه جانشینی، راهکاری اثربخش برای تامین افراد شایسته در سازمان ها محسوب می شود و این راهکار زیرساخت لازم را برای تامین پست های کلیدی سازمان ها فراهم می کند. از این رو سازمان ها، باید اجرای برنامه جانشینی را در اولویت کار خود قرار دهند و با تمرکز بر ابعاد معرفی شده، زمینه را برای عملیاتی کردن آن فراهم سازند.
طراحی الگوی سیستم چندسطحی فازی به منظور ارزیابی مشارکت کارکنان (مورد مطالعه: سازمان ثبت احوال قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۵
51 - 75
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف طراحی الگویی برای سنجش میزان مشارکت کارکنان در سازمان ثبت احوال قزوین اجرا شده است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت داده ها کمّی است. ابتدا با مطالعه ادبیات نظری، عوامل مؤثر بر مشارکت کارکنان شناسایی و بر اساس آن، مدل مفهومی پژوهش ترسیم شد؛ سپس به منظور سنجش میزان مشارکت کارکنان، یک سیستم استنتاج فازی سلسله مراتبی طراحی شد.
یافته ها: بر اساس یافته ها، عواملی که بر مشارکت کارکنان مؤثرند، عبارت اند از: محرک های مشارکت اجتماعی، عاطفی و فکری. الگوی پیشنهادی به منظور ارزیابی میزان مشارکت کارکنان در سازمان ثبت احوال قزوین آزمایش شد که نتایج آن از عملکرد منطبق بر واقعیت سیستم استنتاج فازی ارائه شده حکایت می کند. نتایج نشان داد که در سطح اول، محرک های مشارکت عاطفی اهمیت بیشتری دارد و در بین پارامترهای زیرین آن، کیفیت زندگی کاری بر خروجی سیستم بیشترین تأثیر را می گذارد.
نتیجه گیری: مهم ترین دستاورد این پژوهش، ارائه الگوی چندسطحی برای سنجش میزان مشارکت کارکنان در سازمان است که به طور پویا با توجه به مقادیر متغیرهای ورودی، متغیر خروجی را پیش بینی می کند. این الگو می تواند در سازمان های مختلف به منظور افزایش میزان مشارکت کارکنان استفاده شود.
تأثیر زمینه یادگیری زدایی بر نوآوری سازمانی با نقش میانجی اثربخشی سرمایه انسانی در دانشگاه رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۲
137-155
حوزه های تخصصی:
مساله و هدف: کنارگذاشتن دانش های منسوخ شده در سازمان برای جایگزینی دانش های جدید و ایجاد تغییرات در سازمان و انطباق سازمان با شرایط روز بسیار حائز اهمیت است. بدین منظور، در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر زمینه یادگیری زدایی بر نوآوری سازمانی با نقش میانجی سرمایه انسانی در دانشگاه رازی پرداخته شد. روش شناسی: در این پژوهش از پرسشنامه های استاندارد زمینه یادگیری زدایی و سرمایه انسانی سگارا-ناوارو (2017) و پرسشنامه نوآوری سازمانی یانگ و احمد (2004) استفاده گردید. جامعه مورد مطالعه کارکنان دانشگاه رازی به تعداد 585 نفر و با استفاده از جدول مورگان 230 نفر به عنوان نمونه به صورت تصادفی انتخاب گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده از روش معادالات ساختاری و تحلیل مسیر به روش حداقل مربعات جزئی در محیط نرم افزار (PLS) صورت گرفت. یافته ها : زمینه یادگیری زدایی بر نوآوری سازمانی تأثیر مثبت و معنادار دارد همچنین اثر مثبت و معنادار بین سرمایه انسانی و نوآوری سازمانی را تأیید می نماید و در نهایت اثر مثبت و معناداری بین زمینه یادگیری زدایی بر نوآوری سازمانی با نقش سرمایه انسانی را نشان می دهد. نتیجه گیری: در راستای ارائه خدمات نوآورانه مدیران و کارکنان دانشگاه باید دانش قدیمی خود را کنار گذاشته و از دانش جدید و بروز استفاده نمایند. لذا اتخاذ رویکرد نوآوری در دانشگاه ها منجر به ارتقا شایستگی های نیروی انسانی، علمی و فناورانه می شود. این تأثیر در نهایت منجر به بهبود وضع اقتصادی و گامی در جهت تغییر رویکرد دانشگاه به سمت دانشگاه نسل سوم و کارآفرین می گردد.
شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر ظهور مدیریت ویترینی در مجتمع مس سرچشمه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با پیدایش علوم جدید، سبک های مدیریتی نیز تغییر کرده است. از جمله این سبک های مدیریتی، پیدایش مدیریت ویترینی است که جای عملکرد واقعی بر نمایش عملکرد تمرکز دارد. هدف این پژوهش، شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر ظهور مدیریت ویترینی در مجتمع مس سرچشمه در سال 1400 بود.روش بررسی: پژوهش حاضر با استفاده از مطالعات توصیفی- پیمایشی در نمونه آماری 50 نفری از کارکنان مجتمع مس سرچشمه تا اشباع نظری انجام شد. برای شناسایی عوامل موثر بر ظهور مدیریت ویترینی، از ادبیات تحقیق و پرسشنامه استفاده گردید. جهت تحلیل داده ها، از تکنیک دلفی فازی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد از عوامل شناسایی شده، 7 عامل در دو دور، مورد تایید خبرگان قرار گرفت. همچنین، در رتبه بندی عوامل موثر بر ظهور مدیریت ویترینی، عامل عدم هوش استراتژیک، عامل عدم وجود نظام شایسته سالاری و عامل عدم وجود نظام ارزیابی عملکرد اثربخش در رتبه های اول تا سوم قرار گرفتند. نتیجه گیری: سبک مدیریت ویترینی می تواند بر جنبه های مختلف کاری کارکنان یک سازمان جنبه منفی داشته باشد. برای کمرنگ شدن این سبک در محیط کار، لازم است بر تقویت هوش استراتژیک مدیران، رعایت نظام شایسته سالاری و اجرای نظام ارزیابی عملکرد اثربخش تمرکز کرد.