فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۶۷۳ مورد.
اندیشههایی که به جایزه نوبل منجر شد
حوزه های تخصصی:
آمارتیا سن اقتصادشناس برجسته هندی که برنده جایزه نوبل اقتصاد سال 1998 شد،"مردمسالاری" را از پبازارپ متفاوت میداند و اولی را در جامعه بسیار ضروری و ریشه فقر را درنارساییهای حقوق اجتماعی و نهادها میداند. از نظر سن، رشد اقتصادی هدف نیست، بلکهوسیلهای برای دستیابی به توسعه اقتصادی است. در این زمینه، تأکید سن بر ایجاد اشتغال بهعنوان یک گام مؤثر و اساسی برای فقرزدایی از طریق مداخله دولت در برنامهریزی و توسعهاقتصادی است.
شناخت جنبه های اقتصادی سیاست های کاهش فقر
حوزه های تخصصی:
در دانشکده مدیریت بازرگانی چه چیزهایی یاد نگرفتیم؟
منبع:
تعاون ۱۳۷۸ شماره ۹۹
حوزه های تخصصی:
سرمقاله: ریشه های فقر و علل توسعه
حوزه های تخصصی:
سرمقاله: ریشه های فقر و علل توسعه
حوزه های تخصصی:
حاشیه ای بر طرح و سامان دهی اقتصادی در بخش بهداشت و درمان: طرح اتحادیه تعاونی خدمات بهداشتی و درمانی
منبع:
تعاون ۱۳۷۷ شماره ۸۶
حوزه های تخصصی:
فقر زدایی و تعاون (2)
منبع:
تعاون ۱۳۷۷ شماره ۸۵
حوزه های تخصصی:
«خط فقر»، «خط بقا»، و «خط فنا»
منبع:
گزارش تیر ۱۳۷۷ شماره ۸۹
حوزه های تخصصی:
ارتباط رشد اقتصادی و توزیع درآمد
حوزه های تخصصی:
موضوع تحولات توزیع درآمد در مسیر رشد اقتصادی، همواره مورد علاقه دانشمندانعلوم اقتصادی و اجتماعی و نیز سیاستمداران بوده است. لازمه رشد اقتصادی، انباشت سرمایهاست که از طریق تجمع پس انداز خانوارها حاصل میگردد. مطالعات دهههای شصت و هفتادمیلادی، عمدت! مبتنی بر این فرض بود که نسبت پسانداز به درآمد در گروههای درآمدی،متناسب! افزایش پیدا میکند. لذا جامعه در مراحل اولیه توسعه که نیاز به حجم بالایسرمایهگذاری دارد، به ناچار باید درجهای از تمرکز در درآمدها را بپذیرد تا به تدریج، پس ازتوسعه ظرفیتها و افزایش منابع امکان اعمال سیاستهای توزیعی، فراهم گردد. براین اساس،جمله معروف "توزیع درآمد برای آنکه بهتر شود، باید ابتدا بدتر شود" در قالب مطالعاتتجربی کوزنتس تبدیل به فرضیهای فراگیر شد. پیامد سیاستی فرضیه کوزنتس آن است کهتوزیع نابرابر درآمد، هزینه اجتناب ناپذیر حصول به رشد اقتصادی است. موضوع دیگری کهعمدت! طی دهه جاری در متون اقتصادی - سیاسی، مورد توجه قرار گرفته است، اثر تغییراتتوزیع درآمد بر رشد اقتصادی است. این مطالعات نشان میدهد که توزیع نابرابر درآمد، موجبکندی رشد اقتصادی میگردد. آزمون فرضیه کوزنتس در اقتصاد ایران و به دست آوردن ارتباط متقابل رشد اقتصادی کهتوزیع درآمد، به دلیل اهمیتی که مبحث عدالت اجتماعی در مبانی ارزش دارد و نیز حساسیتهایاجتماعی که در این زمینه وجود دارد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. در مقاله حاضر، نشانداده میشود که رشد اقتصادی و توزیع درآمد با جهتگیری علی دو طرفه، حرکتی هم جهتدارند. رشد اقتصادی باعث بهبود توزیع درآمدها میگردد، ضمن آنکه بیکاری و تورم، وضعیتتوزیع درآمدها را نامطلوبتر میگرداند. از سوی دیگر، بدتر شدن توزیع درآمد، کندی رشداقتصادی را به دنبال خواهد داشت. در این مقاله، نشان داده میشود، که حلقه واسط بین توزیعدرآمد و رشد اقتصادی، مخارج دولت است. نامطلوب شدن توزیع درآمد، افزایش مخارج دولترا در پی دارد و ارزش مخارج دولت، موجب کاهش رشد اقتصادی میگردد. نتیجه سیاستگذاری این مقاله، آن است که فراهم آوردن شرایط رشد پایدار اقتصادی کهضروریترین
راهبردهای آموزش عالی در برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیکشور
حوزه های تخصصی:
دو دوره تجربه عملی در اداره امور کشور در چارچوب برنامههای اول و دوم توسعهاقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارای رهاوردهای گرانبهایی است که قطع! در پیریزی برنامهسوم اثر مثبت خواهد گذاشت. در این رهگذر، مدیریت آموزش عالی، به نوبه خود، طی حدودنه سالی که از برنامههای یاد شده میگذرد (برای اولین بار پس از انقلاب) بیشتر تلاش خود را درتمسک به راهکارهای اجرایی ترسیم شده و تحقق هدفهای تعیین شده در آنها مبذول داشته است.در ارزشیابی مجملی که از این دو برنامه میتوان داشت، این است که بهرغم تجربه اندکی که دربرنامهریزی توسعه با استفاده از عوامل بومی در کشور وجود داشته است و اینکه تعیین هدفهایکمی و رسالتهای آموزش عالی در آن، بدون پشتوانه متقن اطلاعاتی از دیگر بخشهای ذی ربطبوده است، ولی به هر حال، باید اذعان داشت که دست کم در بعد اجرایی، نسبت به تحققهدفهای کمی ترسیم شده در آنها به طور نسبی موفق بودهایم. البته تا حدودی نیز زمینه سازیهایمربوط به امر کیفیت، از قبیل توسعه فضاهای کالبدی و افزایش تعداد اعضای هیأت علمی نیزتحقق یافته است هر چند میزان رشد تعداد اعضای هیأت علمی و هرم مربوط به مراتب علمیآنان چندان رضایتبخش نبوده است. به طور کلی، درسهایی که از برنامههای اول و دوم توسعهگرفته شده است، به صورتی که در زیر آمده است، جمعبندی میشود: 1. کمبود تجربه بومی در تدوین برنامه اول توسعه، هر چند که پیش از انقلاب اسلامیچندین برنامه توسعه پنجساله با کمک کارشناسان خارجی تدوین شده بود. 2. فقدان یک طرح کامل و فرابخشی در خصوص برآورد منطقی و قابل قبول از نیرویانسانی متخصص مورد نیاز کشور. 3. عدم نگاه صحیح به جایگاه تشکیلاتی آموزش عالی و عدم توجه به حوزه اختیاراتقانونی و دامنه مسئولیتی آن. به عبارت دیگر، پذیرفتن ضمنی تعدد مراجع تصمیمگیری. 4. برقرار نکردن تناسب صحیح بین رسالتهای تعیین شده برای آموزش عالی و اعتباراتمورد نیاز آنها. این امر سبب شده است تا پس از گذشت حدود نه سال مشکل به صورت مزمندرآید. 5. عدم عنایت به ماهیت و هویت استقلال طلبانه و آزاداندیشانه دانشگ
فقر و سیاستهای کلان اقتصادی (1375-1367)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر، به دنبال پاسخی علمی و مستند به این سؤال است که فقر به عنوان یکپدیده نامطلوب اقتصادی - اجتماعی در دورهای از تاریخ اقتصادی کشور، که از آن به عنواندوره بازسازی یاد میشود، چگونه تغییر کرده است و چگونه نسبت به سیاستهای کلاناقتصادی حساسیت نشان داده است؟ به منظور پاسخ به این پرسش، در کنار ارائه مبانی نظری سنجش و مقایسه فقر، این مطالعه،به تحلیل اطلاعات درآمد و هزینه قریب به دویست هزار خانوار ایرانی در دوره (1375-1367)میپردازد. سه شاخص متداول اندازهگیری فقر در دوره مزبور محاسبه گردیده و با استفاده ازروش غلبه و مستقل از انتخاب خط فقر و فارغ از هر گونه خطای نمونهگیری، نتایج زیر درمقایسه سالهای متوالی به دست آمده است: ة سطح عمومی فقر در دوره (1370-1367) ثابت بوده است. ة سطح عمومی فقر در دوره (1373-1370) کاهش یافته است. ة سطح عمومی فقر در سال 1374 افزایش یافته و در سال 1375 نیز در سطحی معادل سال1374 ثابت باقی مانده است. در بررسی ارتباط متغیرهای اقتصاد کلان کشور و پدیده فقر، نتایج حاصل از مطالعاتاقتصادسنجی نشان میدهد که: ة در دوره مزبور، افزایش تولید و کاهش بیکاری در جهت کاهش فقر عمومی کشور عملکردهاند. ة با توجه به ترکیب صادرات غیرنفتی کشور که عمدت! کالاهای کشاورزی و صنایعروستایی است، کاهش رسمی ارزش ریال موجب کاهش فقر شده است، زیرا بیشتر فقیران در ایندو بخش متمرکز هستند. ة افزایش سرمایه انسانی در قالب افزایش سواد، نقشی کاهنده بر فقر دارد. ة افزایش نقش دولت در بازار اشتغال، نقشی کاهنده در فقر عمومی کشور دارد، زیرا دولتحداقل رفاه لازم را برای مستخدمان خود فراهم میآورد. طبیعی است که افزایش یا تداوم ایننقش مورد بررسی این مطالعه قرار نگرفته است.
هزینه آموزش رایگان در ایران
منبع:
گفتگو ۱۳۷۷ شماره ۱۹
حوزه های تخصصی:
بنا بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تحصیلات در ایران رایگان و باید در اختیار هر شهروندی باشد. این موضوع منجر به رشد خارق العاده آموزش در ایران شد. دلیلی اصلی این توسعه مثبت عبارت از هزینه های اقتصادی ای بوده است که برای خانواده ها در فرستادن فرزندانشان به مدرسه نقشی کلیدی داشته است. با اینهمه، همانگونه که این مقاله نشان می دهد رشد جمعیت و تورم مجدداً هزینه تحصیلات را متوجه خانواده ها کرده است. این مقاله رویکرد جدیدی را به « آموزش رایگان» پیشنهاد می کند که امتیازات این نظام را حفظ کند و در عین حال از پیامدهای منفی جلوگیری کند. به تعبیر دیگر بودجه دولت برای آموزش کودکان باید صرف طبقاتی شود که از فرستادن فرزندانشان به مدرسه در غیاب حمایت های اقتصادی توسط دولت ناتوان اند.