عباسعلی آهنگر

عباسعلی آهنگر

مدرک تحصیلی: گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷۸ مورد.
۱.

تحلیل آمیختگی های مفهومی در مجموعه شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سردِ» فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استعاره آمیختگی مفهومی فضای آمیخته فروغ فرخزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۸۰
زندگی انسان با استعاره ها در هم تنیده شده است و زبان نحوه فهم ما از جهان به واسطه استعاره ها را انعکاس می دهد. یکی از مهم ترین و تازه ترین نظریه ها در حوزه استعاره پردازی، نظریه آمیختگی مفهومی است که توسط فوکونیه و ترنر(1998، 2002) ارائه گردید و بر اساس آن، نقش زبان در ساخت خلاقانه معنا به ویژه استعاره های جدید مورد توجه خاص قرار گرفت. در این نظریه، حوزه های مفهومی مبدأ و مقصد استعاره در قالب فضاهای ذهنی مطرح شده اند که به صورت فضاهای درون دادی قلمداد می شوند و به نوبه خود، از حوزه های شناختی جداگانه ای بوجودآمده اند. هدف پژوهش حاضر تحلیل استعاره های مجموعه شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» اثر فروغ فرخزاد بر اساس نظریه آمیختگی مفهومی است. در حقیقت، در این پژوهش، نگارندگان به دنبال یافتن استعاره های پر تکرار این مجموعه و یافتن پیوند معنایی میان آن ها هستند. در این راستا، انواع استعاره های موجود در این مجموعه، شناسایی و بر اساس روش تحلیل محتوا، از این منظر، توصیف و تحلیل شده اند. بررسی و تحلیل این اشعار نشان می دهد که تمام استعاره های این مجموعه، حول چهار حوزه مفهومیِ شیء، انسان، موجودات زنده و مکان پدید آمده اند و از نظر انتزاعی یا عینی بودن حوزه های مبدأ و مقصد نیز به دو دسته ی «انتزاعی- عینی» و «عینی- عینی» تقسیم می شوند. فروغ در این مجموعه، با زبانی پخته، و با بهره گیری از استعاره ها که بیشترین تکرار آن متعلق به «استعاره زمان» است، به شکلی ضمنی بر سرگردانی و تباهی انسان معاصر در گردونه زمان تأکید می ورزد.
۲.

تحلیل انتقادی و بازنمایی کارگزاران اجتماعی در داستان بیژن و منیژه: الگوی جامعه شناختی معنایی ون لیوون (2008)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کارگزاران اجتماعی حذف اظهار الگوی ون لیوون داستان «بیژن و منیژه»

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۴۷
یکی از انواع رویکردهای تحلیلی متون، رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی ون لیوون است. این رویکرد دارای دو مؤلفه اصلی حذف و اظهار است که هرکدام دارای زیرمؤلفه های مختلفی هستند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل چگونگی تحقق مؤلفه های حذف، شامل پنهان سازی وکمرنگ سازی و برخی از مؤلفه های اظهار، شامل تشخص زدایی، طبقه بندی، تشخص بخشی، منفعل سازی، جنس ارجاعی و زیرمؤلفه های مربوط به هریک از آنها در بازنمایی کارگزاران اجتماعی در داستان «بیژن و منیژه» از شاهنامه فردوسی است. در این راستا، انواع جملات این اثر تعیین و شمارش شده اند. سپس، بسامد کاربرد، درصد و سطح معناداری هر یک از مؤلفه ها و زیرمؤلفه های مربوط به آنها از طریق تحلیل آماری و آزمون خی دو سنجش شده است. نتایج  پژوهش نشان می دهند که شاعر از تمام مؤلفه ها ی گفتمانی حذف و اظهار موردنظر در این داستان استفاده کرده است. به علاوه، بر اساس نتایج آزمون خی دو، بین بسامد کاربرد مؤلفه های اصلی بررسی شده در قیاس با یکدیگر و نیز، بین زیرمؤلفه های مربوط به هر مؤلفه اصلی رابطه ا ی معنادار وجود دارد. تحلیل نتایج مؤلفه های حذف نشان می دهد که شاعر تمایلی به بازنمایی کارگزاران اجتماعی به صورت پنهان ندارد. همچنین، نتایج مؤلفه های موردبررسی اظهار نشان می دهند که شاعر با به کارگیری زیرمؤلفه ارزش دهی مثبت و منفعل سازی تأثیرپذیر مستقیم سعی دارد کارگزاران اجتماعی را اثرگذار و دارای ارزش مثبت بازنمایی کند. به علاوه، در بسیاری از جملات کارگزاران اجتماعی از طریق ارجاع به گفته ها، ویژگی های ظاهری و یا به کارگیری استعاره ها و تشبیهات بازنمایی می شوند.
۳.

تحلیل استعاره های مفهومیِ مثنوی معنوی؛ با تکیه بر استعاره های جهتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبانشناسی شناختی استعاره مفهومی استعاره جهتی عرفان دفتر اول مثنوی مولانا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۷۰
بیان مسئله: رابطه زبان با ذهن و اینکه زبان انعکاس دهنده ذهن است، از موضوعات مهم مطالعات زبان شناسی شناختی است؛ «استعاره مفهومی» که خود از نتایج دانش زبان شناسی شناختی است، به این موضوع می پردازد. این نوع استعاره در زندگی روزمره مردم، جاری است و به کمک آن، مفاهیم انتزاعی، عینی و ملموس می شود. در استعاره مفهومی، حوزه مفهومی مقصد که انتزاعی و مجرّد است با کمک تجربیات روزمره و به تأثیر از فرهنگ در حوزه مبدأ به صورت عینی تبیبن می شود. «استعاره جهتی» که یکی از گونه های استعاره مفهومی است، با استفاده از جهت های مکانی (بالا، پایین، درون، برون، پیش، پس، سطح، عمق و...) بعضی از مفاهیم انتزاعی را مکانمند و فهم پذیرتر می کند. تجربیات عرفانی، اغلب مسائل انتزاعی است و عارف با کمک زبان، آن را برای مخاطبان خود درک پذیرتر می کند. روش: در این پژوهش، استعاره های مفهومیِ مثنوی معنوی با تکیه بر استعاره های جهتی، با تمرکز بر دفتر اول مثنوی معنوی بررسی و تحلیل می شود. یافته ها و نتایج: مولانا در دفتر اول مثنوی با کمک گرفتن از جهت های مکانی، برخی از مفاهیم انتزاعی را به صورت عینی مفهوم سازی کرده است؛ ازجمله اینکه مقام معنوی در جایگاه بالا قرار دارد و اینکه تأثیر موسیقی، سخنان اولیا و تأثیرپذیری از این سخنان باعث رشد و حرکت رو به سمت بالا (تعالی) می شود و نیز شادی و آزادی، حرکتی به سمت بالا دارد؛ بنابراین مسائل مثبت و ایدئال، جهتی رو به بالا دارند. غرور و سرمستی از مسائل منفی است که آنها نیز به بالا گرایش دارند. درمقابل، ناشکری، خواری و حقارت که مسائل منفی است، به جهت پایین گرایش دارند. تواضع و فروتنی که از ویژگی های مثبت اخلاقی است، برخلاف ویژگی های استعاره مفهومی، به سمت پایین می روند. درون، بیرون، پس، پیش، عمق و سطح نیز از جهت های مکانی است که دردفتر اولِ مثنوی به صورت استعاره مفهومی به کار رفته است و در این مقاله بررسی، دسته بندی و تحلیل می شود.
۴.

بررسی ارجاع مشارکین در هشت باب از کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارجاع مشارکین کلیله و دمنه مرجع دار صفر گروه اسمی ضمیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۲۷
روایت، مجموعه پیوسته ای از گفته هاست که گفتمان را به وجود می آورد. براساس الگوی لوینسون (2015)، ارجاع مشارکین یکی از مؤلفه های ضروری در تحلیل گفتمان روایی است. مشارکین موجود در ساختار روایت ممکن است مشارکین اصلی انسان و غیرانسان و نیز مشارکین فرعی انسان و فرعی غیرانسان، مانند حیوانات باشند. هر زبانی با توجه به ویژگی های خاص خود از ابزارهای ارجاعی خاصی همچون مرجع دار صفر، گروه اسمی کامل و ضمایر برای اشاره به مشارکین دخیل در گفتمان روایی بهره می گیرد. پژوهش حاضر بر اساس الگوی لوینسون، چگونگی بازنمایی و فراوانی به کارگیری انواع مشارکین و روش های ارجاع به آن ها را در تعدادی از حکایت های کلیله و دمنه بررسی و تحلیل می کند. در این پژوهش، 8 باب از کتاب کلیله و دمنه مورد بررسی قرار گرفت. در هر باب، کاربرد انواع مشارکین و ابزارهای ارجاعی مربوط در دو بافت فاعلی و غیرفاعلی شناسایی و توصیف و با استفاده از آزمون خی دو تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد در باب های مورد بررسی از کلیله و دمنه برای ارجاع به مشارکین موجود در روایت اعم از مشارکین اصلی و فرعی، انسان و غیرانسان از ابزارهای ارجاعی مختلفی همچون مرجع دار صفر، گروه اسمی و ضمایر استفاده شده است؛ علاوه براین، نتایج حاکی از آن بود که تفاوت معناداری در به کارگیری انواع مشارکین و ابزارهای ارجاعی موردنظر وجود داشت؛ به علاوه، مرجع دار صفر دارای بیشترین کاربرد و ضمیر و گروه اسمی به ترتیب در جایگاه بعدی قرار گرفتند.
۵.

نگاهی نو به اسم مرکب فعلی در زبان فارسی: رویکردی برون اسکلتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدل برون اسکلتی اسم مرکب فعلی اسم مرکب فعلی با ساختار موضوعی اسم مرکب فعلی نتیجه ای بافت نحوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۵
در زبان فارسی کمتر پژوهشی به تحلیل اسم های مرکب فعلی با رویکردی نحوی پرداخته است. هدف پژوهش حاضر ارائه تحلیلی برون اسکلتی از ساختار اسم های مرکب فعلی براساس مدل  برون اسکلتی بورر[1](2013) است. در این رویکرد، واژه ها فاقد هرگونه طبقه واژگانی هستند و طبقه آن ها تنها در بافت نحوی مشخص می شود. بورر اسم های مرکب فعلی را فاقد هرگونه ساختار موضوعی می داند. همچنین، از نظر او، اسم های مرکب فعلی از نوع نتیجه ای و هسته پایانی هستند. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام و داده های آن از منابع مکتوب فارسی معیار گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد زبان فارسی، علاوه بر اسم های مرکب فعلی نتیجه ای هسته پایانی که با نظرات بورر همسو است، دارای اسم های مرکب فعلی نتیجه ای هسته آغازی و اسم های مرکب فعلی با ساختار موضوعی نیز است بر این پایه، مطالعه پیش رو بر اساس داده های زبان فارسی تقسیم بندی های جدیدی را بر مبنای قوانین مدل برون اسکلتی ارائه می کند. در این تقسیم بندی، اسم های مرکب فعلی نتیجه ای زبان فارسی دارای دو ساختارمتفاوت [N-V]v CN[v]]N و [Ndev-N] هستند. همچنین، اسم های مرکب فعلی با ساختار موضوعی، در زبان فارسی به 2 گروه معلوم و مجهول تقسیم می شوند.[1] Borer
۶.

بررسی فرایند تقویت در گویش سیستانی براساس نظریه واج شناسی خود واحد(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۱۰۰
پژوهش حاضر با استفاده از واج شناسی خودواحد گلداسمیت (1976) به بررسی فرایند تقویت در گویش سیستانی یکی از گویش های زبان فارسی مورد تکلم در سیستان واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان می پردازد. این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است. به این منظور، بیست گویشور زن و مرد، مسن و کم سواد بالای پنجاه سال به صورت تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از ضبط گفتار آزاد و مصاحبه به مدت بیست دقیقه از هر فرد، داده های زبانی جمع​آوری شد. سپس داده های مورد نظر استخراج و براساس علائم آوانگاری IPA بازنمایی شدند. درنهایت، قواعد واجی شناسایی شده در پیکره زبانی براساس مفاهیم و اصول واج شناسی خودواحد توصیف و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که فرایند تقویت در گویش سیستانی به صورت فرایندهای واجی درج همخوان چاکنایی [ʔ] در آغاز واژه، درج همخوان غلت افراشته پیشین [j] و همچنین، خیشومی [n] میان دو واکه و در پایانه هجای پایانی، تبدیل همخوان گرفته واکدار/ʁ/، به گرفته بی واک [χ]، تبدیل همخوان گرفته لبی-دندانی /f/ و /v/ به گرفته لبی [p] و [b]، مشدد سازی بین دو تکواژ و پایان برخی از واژه ها، دمیدگی همخوان های گرفته بی واک بر روی آغازه هجای اول واژه و همخوان مشدد هجای تکیه بر و همچنین در پایانه مشدد هجای آخر واژه نمود می یابد.
۷.

The Relationship between the Addressee’s Social Dominance and Request Strategies Usage by Iranian Teenage Students(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Request social dominance type of request strategies number of request strategies Iranian teenage students

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۳۷
The study of request speech act has been considered by many researchers in various cultures and communities. In line with the goals of these studies, the cuurent article aims to extract and categorize the request speech act strategies used by Iranian teenager students (ITS) based on Cross Cultural Speech Act Realization Project (CCSARP) coding scheme proposed by Blum-Kulka, House and Kasper (1989) with regard to the relationship between the social dominance (power) of the addressees on the type and number of request strategies. The data were collected via Discourse Completion Test (DCT) and role-play filled and performed by 100 Birjandi high school students of Persian (50 girls and 50 boys). The results of the Chi-square test and also the two data collection methods employed showed that there was a significant relationship between the addressee’s social dominance and the type and number of request strategies used by ITS. In addition,“Alerters”, “preparatories” and “grounders” were the most employed strategies by the participants in both DCTs and role-plays. Besides, the lower social dominance of the speaker towards the addressee resulted in the application of complex strategies. So, it seems, with regard to politeness, Iranian cultural system to be hierarchical. Moreover, regarding the use of the request strategies by ITS, the findings didn’t show any difference between the two corpora, i.e., the data gathered via DCTs and role-plays.
۸.

تحلیل گفتمان انتقادی برخی مولّفه های اظهار و بازنمایی کنش گران اجتماعی در داستان بیژن و منیژه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل گفتمان انتقادی الگوی ون لیوون مؤلفه های اظهار کارگزاران اجتماعی داستان «بیژن و منیژه»

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۹۸
الگوی تحلیل گفتمان انتقادی ون لیوون (Van Leeuwen, 2008) الگوی جامعه شناختی-معنایی مبتنی بر تعاملات، کنش ها و واکنش های بین افراد است. پژوهش حاضر بر آن است به تحلیل برخی از مؤلفه های اظهار مطرح در این الگو و چگونگی بازنمایی کارگزاران اجتماعی در داستان «بیژن و منیژه» شاهنامه فردوسی  بپردازد. به این منظور، نخست، تعریف های مربوط به هر مؤلفه و زیرمؤلفه های مربوط ارائه شده اند. سپس گونه های مختلف جمله های ساده، مرکب، جمله های با فعل محذوف و شبه جمله ها از متن داستان استخراج گردیده، فراوانی و درصد کاربرد هر یک از آن ها درون جدول گنجانده شده است. سپس، برای سنجش معناداری فراوانی کاربرد هر یک از مؤلفه های اصلی و زیرمؤلفه های مربوط از آزمون خی دو استفاده شده است. تجزیه و تحلیل یافته های به دست آمده نشان می دهند بیشترین فراوانی کاربرد مربوط به زیرمؤلفه های اصلی مورد بررسی اظهار، به ترتیب به مؤلفه های فعال سازی، نوع ارجاعی، نام دهی، پیوند دهی و تفکیک پذیری تعلّق دارد. از بین انواع مؤلفه ها و زیرمؤلفه های مورد نظر فقط از زیرمؤلفه نام دهی رسمی استفاده نشده است. همچنین، یافته های پژوهش نشان می دهد کاربرد مؤلفه ی فعال سازی دارای بیشترین فراوانی و سطح معناداری است. این موضوع نشان دهنده  بازنمایی کارگزاران اجتماعی به صورت پویا و فعال است که ناظر بر شکل گیری حماسه در بستری از رخدادها است. دومین زیرمؤلفه که بیشترین فراوانی کاربرد را داشته، نوع ارجاعی بوده است و از بین انواع زیرمؤلفه های مربوط به آن کاربرد فرد ارجاعی بیشترین فراوانی را داشته و معنادار بوده است. همچنین، یافته ها نشان می دهد پیوند دهی بیشتر در یارکشی های میدان جنگ استفاده شده است. آخرین مؤلفه گفتمانی که کمترین فراوانی کاربرد را داشته تفکیک پذیری بوده که سبب تمایز کارگزار از دیگران شده است.
۹.

جستاری در گونه ها و کارکردهای استعاره هستی شناختی در دفتر اول مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان شناسی شناختی استعاره مفهومی استعاره هستی شناختی مولانا مثنوی معنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۹۸
مثنوی معنوی اثری عرفانی و زاییده تحول روحی مولاناست؛ این کتاب دربردارنده مفاهیم انتزاعی و مجرّد است که مولانا با ابزار زبان، به گونه ای این مفاهیم را بیان کرده است تا برای مخاطب فهمیدنی باشد؛ زبانی که در آن، مفاهیم ذهنی و انتزاعی به صورت مفاهیم عینی و محسوس تبیین می شود. اواخر قرن بیستم، نوعی تازه از استعاره در زبان شناسی شناختی با عنوانِ استعاره مفهومی مطرح شد. به باور زبان شناسان شناختی به کمک این استعاره که در زبانِ روزمره مردم جاری است مفاهیم انتزاعی و ذهنی، عینی و محسوس می شود. در این نوع استعاره، حوزه مفهومی مقصد که انتزاعی و مجرّد است، با کمک تجربیاتِ روزمره و به تأثیر از فرهنگ در حوزه مبدأ به صورت عینی و فهم پذیر بیان می شود. استعاره مفهومی سه گونه است: هستی شناختی، ساختاری و جهتی. استعاره هستی شناختی خود سه نوع است: استعاره «هستومند»، «ظرف» و «شخصیت بخشی». بین زبانِ عرفانی که رمزی و استعاره گونه است و استعاره مفهومی، ویژگی مشترکی وجود دارد؛ درواقع به کمک هر دو، مفاهیم مجرّد و انتزاعی برای تفهیم بهتر مخاطب به امور محسوس و فهم پذیرتر تبدیل می شوند. با بررسی مثنوی ازنظر هستی شناختی دیده شده است که مولوی مفاهیم انتزاعی و بنیادین مانند «دل، عشق، عقل، فقر، هستی و نیستی» و... را گاهی به صورت مادّه و شیء و گاهی به صورت ظرف و مکان و گاهی نیز با کمک تشخیص و جاندارانگاری به صورت عینی و فهم پذیرتر تبیین می کند
۱۰.

A Minimalist Analysis of Persian Restrictive Relative Clause Derivation(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Minimalist Program Restrictive relative clauses Null wh-operator Resumptive pronouns Persian

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۴۹
Within the Minimalist Program (MP), Relative clauses (RCs) are considered complementizer clauses (CPs) containing a C with an edge feature [EF] in the form of [wh] and [EPP] but no tense feature. This study investigates Persian RC derivation based on MP. By proposing two approaches, namely: (1) ‘ ke -movement’ and (2) ‘null wh-operator (OP) movement’, we will consistently argue and show that the null wh-OP approach provides an appropriate generalization for Persian restrictive RCs. Adopting the latter, the results display Persian RCs can be analyzed as CPs with a null wh-OP assuming to undertake wh-movement as copying and deletion from different syntactic positions, i.e., subject, direct object, object of preposition, etc. This operator allows a small pro in the subject position, leaving an optional null copy, either allowing an optional resumptive pronoun (RP) behind in direct object position or attaching to the verb; and obligatorily in indirect object and object of preposition positions as well as Ezafe-construction. Also, the edge feature of the probe, the complementizer ke , attracts the null wh-OP to Spec-C, for checking and valuing the unvalued [wh] and [EPP] features. The long relative clause derivations can, correspondingly, work as expected by the successive cyclic movement of OP through intermediate Spec-C positions as well.
۱۱.

نقش برخی تفاوت های فردی در درک استعاری زمان در زبان فارسی: رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان استعاره تفاوت های فردی ناظرمتحرک زمان متحرک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۳ تعداد دانلود : ۱۷۸
یکی از اساسی ترین و مبهم ترین تجربه های بشری که بخشی از پیچیدگی و غنای زبان را شکل می دهد، مقوله «زمان» است. زمان به تنهایی قابل درک و تجربه نیست. از این رو، در قالب مقوله «فضا» درک و تجربه می شود. به طور کلی، دو رویکرد مختلف نسبت به عبارت های زمانی اشاره ای نمایان است: یکی استعاره ناظر متحرک و دیگری استعاره زمان متحرک. از دیدگاه ناظرمتحرک، زمان ثابت درک می شود و ناظر خودش به سمت زمان حرکت می کند. ولی در دیدگاه زمان متحرک، زمان به عنوان چیزی در حال حرکت درک می شود و ناظر نسبت به آن ثابت است.  هدفِ پژوهش حاضر، بررسی نقش برخی تفاوت های فردی در درک استعاری زمان در زبان فارسی است. این تفاوت ها شامل تفاوت در شیوه زندگی (دانشجویان در مقابل کارمندان دانشگاه)، اهمال کاری، وظیفه شناسی و برون گرایی است. به این منظور، به پیروی از دافی و فیست (Duffy & Feist, 2014) و بر اساس پرسش مبهم جلسه چهارشنبه بعد مک گلون و هاردینگ (McGlone & Harding, 1998) سه آزمایش طراحی شد. یافته های به دست آمده از این سه آزمایش با آزمون های آماری همخوانی خی دو و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین متغییرهای پژوهش به شرح زیر ارتباط وجود دارد: (1) شیوه زندگی (دانشجویی در مقابل کارمندی)، بر درک استعاری عبارت زمانی مبهم جلسه چهارشنبه بعد تأثیر معناداری دارد، (2) افزون بر این، اهمال کاری و وظیفه شناسی دانشجویان  فارسی زبان بر درک درک استعاری عبارت زمانی مبهم جلسه چهارشنبه بعد تأثیر معناداری دارد، و (3) همچنین، برون گرایی دانشجویان  فارسی زبان  بر درک درک استعاری عبارت زمانی مبهم جلسه چهارشنبه بعد تأثیر معناداری دارد.
۱۲.

مطالعه واج شناختی گونه سربازی از گونه های زبان بلوچی مکرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بلوچی مکرانی گویش سربازی دستگاه واجی کشش خنثی شدگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۷۷
زبان ها در اثر تحولات تاریخی و پراکندگی های جغرافیایی دارای گوناگونی های گویشی و لهجه ای می شوند که مطالعه زبان شناختی آن ها از نیازهای دانش امروزی بشر می باشد. بلوچی مکرانی که از زبان های ایرانی غربی است در جنوب سیستان و بلوچستان و شرق هرمزگان صحبت می شود. هدف این تحقیق بررسی توصیفی-تحلیلی مشخصه های تولیدی-آکوستیکی دستگاه واجی گویش بلوچی سربازی در دستور زایشی و تعیین هویت آن ها به کمک الگوی استخراج واج برکوئست (2006) می باشد. انگاره منبع/ صافی جهت برخی توضیحات علمی استفاده شده است.  داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی، از 40 فرد بی سواد 30 تا 80 ساله از دهکده های گرک، مچان و بندیگان در حومه سرباز سیستان و بلوچستان گردآوری شده اند. داده ها با فرمت WAV  ضبط و توسط Praat و Excel تحلیل و با الفبای IPA آوا نویسی شدند. یافته ها نشان می دهند: 1. این گویش دارای 21 همخوان شامل صداهای انسدادی، سایشی، انسایشی، خیشومی، لرزشی، کناری و غلت، 6 واکه ساده و 2 واکه مرکب است. 2. در میان همخوان های انسدادی دو همخوان برگشتی یافت می شود. 3. نمودار کیفیت واکه های به دست آمده تفاوت هایی را با نمودار واکه های IPA، از جمله پیشین شدگی [u] و نشانه هایی از خنثی شدگی تمایز واجی بین [i] و [e] و بین [u] و [o] نشان می دهد. 4. کشش واکه ای در این گویش بر خلاف دیگر گویش های بلوچی نقش واجی را از دست داده است. این یافته ها از اقتصادی ترشدن دستگاه واجی سربازی و قرارگرفتن آن در سیر تحولات واکه ای خبر می دهد.
۱۳.

بررسی تأثیر قدرت و جنسیت مخاطب بر گزینش راهبردهای ادب در کنش گفتاری تشویق کردن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Speech Act politeness strategies Encouragement Power Gender Persian Language

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۱۴۹
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر قدرت و جنسیت مخاطب بر گزینش نوع و تعداد راهبردهای تشویق کردن به کاربرده شده توسط دانشجویان پسر و دختر فارسی زبان براساس نظریه بروان و لوینسون ( 1987 ) است. جامعه آماری این پژوهش شامل 60 دانشجو (30 پسر و 30 دختر) کارشناسی ارشد دانشگاه سیستان و بلوچستان بود. داده های زبانی با استفاده از پرسش نامه تکمیل گفتمان و روش ایفای نقش گردآوری و به وسیله آزمون آماری خی دو و تی مستقل (05/0 p< ) بررسی و تحلیل شدند. نتایج حاصل از دو روش گردآوری داده ها نشان داد رابطه معناداری بین قدرت مخاطب و نوع و تعداد راهبردهای به کاربرده شده توسط دانشجویان پسر و دختر وجود داشت. پرکاربردترین راهبرد تشویق کردن «راهبردهای ادب سلبی» از نوع احترام گذاشتن برای مخاطب با قدرت بالاتر (استاد) بود. متداول ترین راهبردهای تشویق کردن از لحاظ تعداد نیز راهبردهای ترکیبی دوتایی و کم کاربردترین، راهبردهای ترکیبی نه تایی بودند. جنسیت مخاطب در سه موقعیت بر نوع راهبردهای به کاربرده شده توسط دانشجویان پسر تاثیر داشت؛ در حالی که بر تعداد راهبردهای به کار برده شده توسط دانشجویان پسر و همچنین بر نوع و تعداد راهبردهای به کاربرده شده توسط دانشجویان دختر موثر نبود. بدین ترتیب، پرکاربردترین نوع راهبرد استفاده شده توسط دانشجویان دختر برای مخاطب مرد و زن راهبردهای «ادب ایجابی» و ترکیبی سه تایی بود. پرکاربردترین راهبرد درمیان آزمودنی های پسر در مقابل مخاطب های مرد راهبردهای «ادب ایجابی» و برای مخاطب زن راهبردهای «ادب سلبی» و ترکیبی دوتایی بود.
۱۴.

Markers of Prominence in Persian General Practitioners’ Books and Online Medical Journals(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: focal prominence thematic prominence medical discourse medical journal general practitioners’ books

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۰۱
Giving certain elements more significance than others in the same context is called prominence. This study aims at identifying and comparing markers of focal and thematic prominence in Persian general       practitioners’ books (GPBs) and Persian online medical journals (OMJs) based on Levinsohn’s model. The data were gathered from 100 texts from two written Persian GPBs and 100 texts from two Persian OMJs. SPSS software version 24 was used to evaluate the data. Results demonstrated “emphatic   markers” such as fæqæt ‘just’ were used for focal prominence much more frequently in OMJs than in GPBs. In addition, significant differences were observed between GPBs and OMJs with regard to the markers of focal prominence and prominence in general, but not with regard to markers of thematic prominence. This may be related to the twofold effect of the different discourse types and different addressees of these texts.
۱۵.

ندا و منادا در مرز نحو و کاربردشناسی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ندا منادا لایه گروه متمم ساز لایه گروه کارگفت مرز نحو و کاربردشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۱ تعداد دانلود : ۴۷۳
منادا، واحد زبانیِ کوچک، ولی مهم، در پیوند با معنایِ پاره گفتارهای زبانی است و آن را ابزاری برای فراخواندن و جلبِ توجه مخاطب تعریف کرده اند. از آن جایی که ندا و منادا هیچ یک از نقش های معنایی یا نحوی را در جمله برعهده نمی گیرند و در میان موضوع های فعل جمله نیستند، همواره در نحو از موارد حاشیه ای به شمار آمده اند؛ از این رو، درباره جایگاه نحوی آن ها پژوهش های اندکی ارائه شده است. با این وجود، در دهه های اخیر بررسی ها در زمینه مفاهیم کاربردشناختی نشان داده که در نحو، فراتر از لایه گروه متمم ساز می توان فرافکنی نقشی را در نظر گرفت که رابطِ میانِ مرز نحو و کاربردشناسی است. در این لایه، امکان بررسی مفاهیم کاربردشناختی همچون منادا فراهم می شود. جستار حاضر بر آن است ندا و منادا را در مرز نحو و کاربردشناسی بر پایه پژوهش های هیل (Hill, 2007; Hill, 2013) در زبان فارسی بررسی کند. برتری این بررسی این است که می توان از همه مواردی که در یک پاره گفتار نمود می یابد مانند عامل های نحوی و کاربردشناسی، تحلیل جامعی ارائه داد. یافته های پژوهش نشان می دهد فرافکن گروه ندا در لایه گروه کارگفت در زبان فارسی، شامل حرف ندا در هسته و منادا در جایگاه متمم هسته است. همچنین مشخصه های نقشی گروه ندا در هسته شامل دو مشخصه [دوم شخص] و [بین فردی] است. با توجه به ویژگی کاربردشناختی منادا در زبان فارسی، سه مشخصه [+/- اشاری، +/- رسمی، +/- آشنایی] را می توان ازجمله مشخصه های بین فردی هسته گروه ندا در زبان فارسی دانست؛ همچنین، منادا در جایگاه متمم هسته می تواند به شکل اسم، صفت یا ضمیر قرار گیرد. از سویی، در یک گروه ندا باید بین مشخصه های نشانه ندا و مشخصه های منادا مطابقه وجود داشته باشد؛ در غیر این صورت، گروه ندا پذیرفتنی نخواهد بود.
۱۶.

Syllable-Internal Structure in Iranian-Balochi Dialects(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Syllable Structure syllable weight sonority scale internal coda syllable contact Iranian Balochi Dialects

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۳ تعداد دانلود : ۱۵۸
The present article dedicates to studying the syllable-internal structure in three Iranian Balochi dialects (IBDs) namely Mirjaveh Sarhaddi, Sarawani and Lashari dialects. The data analysis will be based on the onset-rhyme theory (e.g., Kurylowicz, 1948; Fudge, 1969; Vergnaud & Halle, 1979; Selkirk, 1982). Moreover, the syllable weight in IBDs will be discussed in the framework of mora theory (Hayes, 1985, 1989). The data have been collected during the research fieldwork in Sistan and Baluchestan province, Iran. The research findings demonstrate that the Balochi language is an example of a nucleus-weight language in which heavy syllables depend on the number of elements in the nucleus. Thus, CV and CVC are light syllables and CVV(C) syllable is counted as heavy syllable. Besides, the context-dependent weight of CVC syllables occurs in IBDs stress pattern system. Studying the syllable contact (word-medial consonant clusters) in IBDs shows that Balochi is among languages that admit all types of heterosyllablic clusters.
۱۷.

تحلیل حرکت فعل در گویش بلوچی سرحدی: رویکردی زایشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حرکت فعل رویکرد زایشی گویش بلوچی سرحدی شواهد نحوی شواهد صرفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۸۴
ماهیت حرکت فعل در زبان های گوناگون از منظر نحوی و صرفی با رویکرد زایشی توسط زبان شناسان مختلف بررسی و تحلیل شده است. از منظر نحوی می توان به شواهد نحوی هم چون مطابقه مشخصه زمان و تصریف فعل سبک از نظر قدرت با استفاده از آزمون های حذف گروه فعلی و جابه جایی مفعول استناد کرد. همچنین، از منظر صرفی غنی بودن تصریف به دلیل مطابقه فعل با فاعل در اول شخص و دوم شخص مفرد و جمع در یکی از زمان های گذشته، حال و آینده و همچنین، وجود ساخت تصریف دو جزئی شاهدی بر حرکت فعل هستند. هدف پژوهش حاضر تبیین ماهیت حرکت فعل در گویش بلوچی سرحدی بر اساس تلفیقی از شواهد نحوی و صرفی با رویکرد زایشی است. در این راستا، داده های پژوهش حاضر از طریق ضبط گفتار آزاد و مصاحبه با 15 مرد بی سواد گویشور بلوچی سرحدی ساکن در مناطق پشت کوه و گرنچین شهرستان خاش گردآوری شدند. بر اساس شواهد نحوی، یافته ها نشان داد که مشخصه تصریف (زمان) فعل در گویش بلوچی سرحدی قوی و انگیزه حرکت فعل است. حضور گروه تصریف دو جزئی در نتیجه جابه جایی مفعول نیز عامل دیگری در تائید حرکت فعل است. علاوه بر این، بررسی شواهد صرفی نشان داد که قوی بودن تصریف فعل به دلیل مطابقه فعل با فاعل اول شخص و دوم شخص مفرد و جمع در زمان گذشته و غیرگذشته و همچنین، حضور تکواژ زمان و مطابقه به طور همزمان در فعل مؤید حرکت فعل در این گویش است.
۱۸.

رده شناسی حالت نمایی و مطابقه در بشاگردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گویش بَشاگَردی رده شناسی زبان نظام حالت نمایی نظام مطابقه الگوی انطباق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۸ تعداد دانلود : ۱۵۸
با تحلیل شیوه بازنماییِ نظام های حالت نمایی و مطابقه در بَشاگَردی (شمالی و جنوبی) براساس نظریه رده شناسیِ کلاسیک کامری (1978) و سپس، ارزیابی دقیق یافته ها براساس نظریه رده شناسیِ نوین زوارْت و لینْدِن بِرگ (2021)، جستار حاضر می کوشد به تبیینی نظام مند از عملکرد رده شناختیِ آن نظام ها، و نیز از الگوی کلی انطباق در این گونه ها دست یابد. در این راستا، داده های پژوهش با تکمیل پرسشنامه و گفتگو با ده گویشور بومی گردآوری و تحلیل گردیده است. براساس یافته های پژوهش، حالت نمایی و مطابقه این گونه ها در زمان غیرگذشته، به طور یکسان پیرو الگوی غالب (کاملِ) مفعولی است و الگوی کلی انطباقِ «وارونه مستقیم غیرمستقیم» را نشان می دهد. در برابر آن، حالت نمایی و مطابقه آنها در زمان گذشته، به طور یکسان تابع الگوی غالب (کاملِ) کُنایی است و الگوی کلی انطباقِ «همسان» را نشان می دهد. همچنین، ناشی از خصوصیت گذرایی فعل، این دو گونه زبانی در زمان غیرگذشته، به طور یکسان الگوی تناوبیِ (کاملِ) کُنایی را برای بازنمایی نظام های حالت نمایی و مطابقه، و در زمان گذشته نیز به طور یکسان الگوی تناوبیِ (کاملِ) سه بخشی را برای بازنمایی نظام حالت نمایی به کار می گیرند. با وجود این، الگوی مطابقه بَشاگَردی در زمان گذشته، فاقد هرگونه الگوی تناوبی و الگویی یکدست است.
۱۹.

تحلیل استعاره های بوستان سعدی بر اساس نظریه آمیزه مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استعاره بوستان سعدی نظریه آمیزه مفهومی حوزه های مفهومی فوکونیه و ترنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۳ تعداد دانلود : ۲۳۴
هدف این پژوهش، توصیف و تحلیل حوزه های مفهومی به کار رفته در استعاره های بوستان سعدی بر اساس نظریه آمیزه مفهومی مطرح شده توسط فوکونیه و ترنر (1998، 2002) می باشد. در این نظریه، برای توصیف و تحلیل استعاره ها از فضاهای ذهنی استفاده می شود که عبارتند از: دو فضای دروندادی، یک فضای عام و یک فضای آمیخته. در این پژوهش، فضاهای ذهنی هر استعاره در بوستان سعدی توصیف شده است تا مشخص شود در هر استعاره از چه حوزه های مفهومی در ساخت فضاهای ذهنی استفاده گردیده است. سپس، معنادار بودن و یا معنادار نبودن استفاده از این حوزه های مفهومی با استفاده از آزمون خی دو در نرم افزار اس. پی. اس. اس. اندازه گیری شده است. نتایج نشان می دهد حوزه های مفهومی به کار رفته در استعاره های بوستان سعدی را می توان در 13 گروه دسته بندی نمود که عبارتند از: (1) جاندار پنداری، (2) سفر برای مفهوم زندگی، (3) استفاده از جهت ها برای هستارهای مثبت و منفی، (4) پدیده های طبیعی، (5) حیوانات، (6-) مزه ها، (7) کشاورزی، (8) اعضای بدن، (9) مظروف بودن هستارهایی که ظرف نیستند، (10) اشیا، (11) افعال، (12) شخصیت های انسانی و (13) محل . هنگام ساخت استعاره ها، این حوزه های مفهومی در یک فضای دروندادی قرار گرفته و همراه با فضای دروندادی دیگری که هدف شاعر محسوب می شود، به فضای آمیخته فرافکنی شده و استعاره را می سازند. آنگونه که نتایج این پژوهش نشان می دهد؛ تمام استعاره های بوستان سعدی را می توان براساس حوزه های مفهومی که در ساخت فضاهای ذهنی مطرح شده در نظریه آمیزه مفهومی نقش دارند، مورد توصیف و تحلیل قرار داد.
۲۰.

بررسی تاریخی برخی از عناصر ساخت واژی گویش سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گویش سیستانی فارسی باستان فارسی میانه فارسی دری عناصر دستوری و ساختواژی عناصر ساختواژی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۹ تعداد دانلود : ۵۹۲
تحولات مداومی که در زبان ها رخ می دهد به دلیل ماهیت پویای زبان بوده است که در گذر زمان به صورت بسیار کند و تدریجی حاصل شده است. در این راستا، زبان ها و گویش های محلی به طور معمول کم تر دستخوش تغییر قرار گرفته اند. گویش سیستانی نیز از جمله گویش هایی به شمار می آید که دارای برخی ویژگی های آوایی، واجی، نحوی و ساخت واژی منحصربه فردی است که آن را با زبان فارسی معیار (امروزی) متفاوت ساخته است. پژوهش حاضر، ضمن توصیف پاره ای از عناصر و ویژگی های ساخت واژی گویش سیستانی و مقایسه آن ها با زبان فارسی باستان، میانه، دری، و زبان اوستا درصدد است تا نشان دهد که کدام عناصر تاریخی ساخت واژی در این گویش همچنان کاربرد دارد و هرکدام از چه دوره ای به ارث رسیده است. داده های زبانی پژوهش، از طریق بررسی کتابخانه ای و همچنین به روش میدانی با ضبط گفتار آزاد و مصاحبه با گویشوران سیستانی مسن بالای 60 سال گردآوری شده است. سپس، عناصر ساخت واژی به دست آمده از گویش سیستانی با آنچه از زبان های فارسی باستان، میانه، دری و اوستا موجود است، مقایسه شد. نتایج پژوهش نشان داد که در این گویش پیشوندهای فعلی be- ، me- ، na- ، ma- و شناسه های غیرگذشته، پسوند -ak(a) ، ضمایر اشاره نزدیک i و اشاره دور o ، ضمایر شخصی فاعلی me ، to ، o ، mâ ، šmâ و ošo ، ضمایر انعکاسی xod و مشترک xâ ، عدم کاربرد ضمایر متصل و همچنین وجود خوشه دو همخوانی آغازین مانند: dr ، st ، fr ، در زبان های فارسی باستان، میانه، دری و اوستا ریشه دارند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان