محمد نریمانی

محمد نریمانی

سمت: دکترا
مدرک تحصیلی: استاد ممتاز و عضو هیأت علمی گروه روانشناسی دانشگاه محقق اردبیلی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۵۳ مورد.
۸۱.

مقایسه اثربخشی روش تدریس مشارکتی و روش تدریس سنتی بر اشتیاق تحصیلى، خودکارآمدى تحصیلى و خودتنظیمى در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اشتیاق تحصیلى تدریس مشارکتی خودکارآمدى تحصیلى خودتنظیمى

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷۸ تعداد دانلود : ۸۰۱
پژوهش حاضر با هدف تعیین مقایسه اثربخشی روش تدریس مشارکتی و سنتی بر اشتیاق تحصیلى، خودکارآمدى تحصیلى و خودتنظیمى در دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش، آزمایشی از نوع طرح های پیش آزمون-پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه پسران دانش آموز پایه هفتم بود که در سال تحصیلی 98-1397 در ناحیه 2 شهر رشت در مدارس دولتی و غیرانتفاعی مشغول به تحصیل و طبق استعلام از اداره آموزش وپرورش تعدادشان 1320 نفر بود. گروه نمونه، 40 نفر از دانش آموزان پایه هفتم بودند، به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب و در دو گروه (کنترل و آزمایش) جایگزین شدند. ابتدا پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران (2004)، خودکارآمدی میجلی و همکاران (2000) و خودتنظیمی بوفارد (1995) برای هر دو گروه اجرا شد (پیش آزمون). سپس آزمودنی های گروه مداخله، برنامه آموزش مشارکتی را در قالب 8 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای یک بار دریافت کردند؛ درحالی که گروه کنترل روش سنتی تدریس ارائه شد. پس ازاین مرحله دوباره هر دو گروه با پرسش نامه ی مذکور مورد ارزیابی قرار گرفتند (پس آزمون). یافته ها نشان داد که اجرای روش تدریس مشارکتی بر اشتیاق تحصیلی، تأثیر معناداری دارد (01/0>p)؛ اجرای روش تدریس مشارکتی بر خودکارآمدی، تأثیر معناداری دارد (01/0>p) و اجرای روش تدریس مشارکتی بر خودتنظیمی، تأثیر معناداری دارد (01/0>p). نتایج پژوهش نشان داد که در مقایسه بین دو روش تدریس مشارکتی و روش تدریس سنتی؛ روش تدریس مشارکتی بر اشتیاق تحصیلى، خودکارآمدى تحصیلى و خودتنظیمى در دانش آموزان اثربخش است. در روش تدریس مشارکتی فراگیران به جهت مشارکت در دسترسی به اطلاعات و محتوای آموزشی، باانگیزه و اشتیاق تحصیلی بیشتری به روند یادگیری می پردازند که منجر به ارتقاء خودکارآمدی و خودتنظیمی آن ها می شود.
۸۲.

نقش ناگویی هیجانی و ذهن آگاهی در پیش بینی افسردگی و اضطراب زنان مبتلا به سرطان

کلید واژه ها: اضطراب افسردگی سرطان ذهن آگاهی ناگویی هیجانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۰ تعداد دانلود : ۳۵۹
مقدمه: افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به سرطان با متغیر های شخصیتی و شناختی متعددی از جمله ناگویی هیجانی و ذهن آگاهی در ارتباط است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ناگویی هیجانی و ذهن آگاهی در پیش بینی افسردگی و اضطراب زنان مبتلا به سرطان انجام بود. روش: روش پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع پیش بینی است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن مبتلا به سرطان تحت پوشش موسسه خیریه آرزو در شهرستان پارس آباد (۱۳۹۷) بود. ۱۲۰ زن مبتلا به سرطان با روش نمونه گیری هدفمند از بین جامعه آماری به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در مطالعه حاضر شرکت کردند. داده های مطالعه با استفاده از مقیاس های ناگویی خلقی تورنتو (بشارت، ۲۰۰۷)، ذهن آگاهی، توجه و هوشیاری براون و ریان (۲۰۰۳) و اضطراب و افسردگی بیمارستان اسنایت (۱۹۸۳) جمع آوری و با آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که ناگویی هیجانی و ذهن آگاهی قادر هستند تا افسردگی و اضطراب زنان مبتلا به سرطان را به طور معنی دار پیش بینی کنند (۰/۰۰۱ P < ). نتیجه گیری: ناگویی هیجانی و ذهن آگاهی از عوامل مهم دخیل در افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به سرطان می باشند؛ بنابراین ضروری است که در برنامه های آموزشی، پیشگیری و درمانی این بیماران بر مداخلات روان شناختی متمرکز به این متغیرها، تأکید گردد.
۸۳.

نقش رگه های سرشت و منش، نیازهای بنیادی روان شناختی و انعطاف پذیری روان شناختی در سرسختی روان شناختی مادران کودکان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اتیسم انعطاف پذیری سرشت و منش سرسختی و نیازهای بنیادی روان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۹ تعداد دانلود : ۲۳۴
پژوهش حاضر به بررسی نقش رگه های سرشت و منش، نیازهای بنیادی روان شناختی و انعطاف پذیری در سرسختی روان شناختی مادران کودکان اتیسم شهر اهواز پرداخت. روش پژوهش توصیفی -همبستگی بود. جامعه آماری تمامی مادران کودکان مبتلابه اختلال اتیسم شهر اهواز در سال 1397 بود. حجم نمونه شامل 130 مادر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه سرسختی روان شناختی اهواز، پرسش نامه سرشت و منش، مقیاس نیازهای روان شناختی اساسی و سیاهه انعطاف پذیری شناختی بود. داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان از وجود رابطه منفی بین آسیب پرهیزی و وابستگی-پاداش با سرسختی و رابطه مثبت و معنی داری بین سایر ابعاد سرشت و منش، نیازهای بنیادی روان شناختی و انعطاف پذیری روان شناختی با سرسختی روان شناختی بود. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که از بین خرده مقیاس های متغیرهای پیش بین خود-فراروی، نوجویی، شایستگی و ادراک راه حل های جایگزین توانایی پیش بینی سرسختی روان شناختی رادارند. بنابراین، می توان با بهبود و ارتقای شایستگی و ارتباط، نوجویی و خود-فراروی و ادراک راه حل های جایگزین در مادران در جهت بهبود سرسختی روان شناختی مادران کودکان اتیسم گام برداشت و بدین صورت بر بهزیستی روانی آنان افزود.
۸۵.

پیش بینی آمادگی اعتیاد به مواد بر اساس حالات روان شناختی مثبت دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حالات روان شناختی مثبت آمادگی به اعتیاد دانشجویان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۶ تعداد دانلود : ۳۹۵
هدف : پژوهش حاضر با هدف پیش بینی آمادگی اعتیاد به مواد بر اساس حالات روان شناختی مثبت دانشجویان در سال 98-1397 انجام شد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه پیام نور آمل در سال تحصیلی 98-1397 بودند. از میان آن ها، تعداد 118 نفر دانشجوی دختر و پسر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه آمادگی اعتیاد به مواد مخدر و پرسشنامه حالات روان شناختی مثبت برای جمع آوری داده ها استفاده شدند. یافته ها: تحلیل آماری با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین آمادگی اعتیاد به مواد با مؤلفه های حالات روان شناختی مثبت از جمله توکل به خدا، وظیفه شناسی، احساس کنترل، خلق مثبت و شادمانی، احساس آرامش و بخشش رابطه منفی معنی دار وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که در میان مولفه های حالات روان شناختی مثبت توکل به خدا قوی ترین پیش بینی کننده آمادگی به اعتیاد بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش می توان پیشنهاد داد که با تقویت حالات روان شناختی مثبت با تاکید بر توکل به خدا می توان احتمال اعتیاد را در دانشجویان کاهش داد.
۸۶.

طراحی و آزمونگری مدل علی اعتیاد به بازی های ویدئویی – رایانه ای براساس حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای فراشناختی با نقش میانجی خودنظم جویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتیاد به یازی های ویدئویی – رایانه ای خودنظم جویی حمایت اجتماعی ادراک شده باورهای فراشناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۶ تعداد دانلود : ۶۵۵
زمینه: مطالعات زیادی به رابطه مستقیم خود نظم جویی هیجانی، حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای فراشناختی با رفتارهای اعتیادآور پرداخته اند، اما در زمینه رابطه غیرمستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای فراشناختی با اعتیاد به بازی های ویدئویی-رایانه ای با میانجی گری خود نظم جویی هیجانی پژوهشی صورت نگرفته است. بنابراین، مسئله این است که آیا خود نظم جویی هیجانی می تواند در این رابطه نقش میانجی داشته باشد؟ هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی خودنظم جویی هیجانی در رابطه بین حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای فراشناختی با اعتیاد به بازی های ویدئویی-رایانه ای در دانش آموزان پسر انجام شد. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان (نوجوانان) پسر متوسطه دوره اول تهران در سال 98- 1397 بودند. حجم نمونه شامل 405 دانش آموز بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های مقیاس اعتیاد به بازی های ویدئویی-رایانه ای (آنیوتاورن، 2008)، خودنظم جویی هیجانی (گارنفسکی و همکاران، 2001)، حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و همکاران، 1988) و باورهای فراشناختی (ولز و کارترایت-هاتون، 2004) جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های تحقیق نشان دادند که حمایت اجتماعی ادراک شده و باور مثبت درباره نگرانی بر خودنظم جویی هیجانی و اعتیاد به بازی های ویدیوئی – رایانه ای و از سوی دیگر خودنظم جویی هیجانی بر اعتیاد به بازی های ویدیوئی – رایانه ای تأثیرگذار است(01/0 p< ). نتیجه گیری: افرادی که از میزان حمایت اجتماعی ادراک شده و باور مثبت درباره نگرانی بیشتری برخوردارند، میزان خودنظم جویی هیجانی در آنها افزایش یافته ودر نتیجه میزان اعتیاد در آنها کاهش می یابد.
۸۷.

اثربخشی درمان شناختی رفتاری مثبت نگر بر جهت مداری زندگی زنان دارای سندرم خستگی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جهت مداری زندگی رفتار درمانی شناختی مثبت نگر سندرم خستگی مزمن معلمان زنان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۴ تعداد دانلود : ۳۷۳
مقدمه: عوامل روانی اجتماعی ممکن است در جهت مداری زندگی بیماران خستگی مزمن نقش داشته باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر برجهت مداری زندگی معلمان زن  دارای خستگی مزمن بود. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن مبتلا به سندرم خستگی مزمن مشکین شهر در سال 1397 است. نمونه ای متشکل از 40 معلم زن با خستگی مزمن انتخاب شد و به شیوه تصادفی در دو گروه 20 نفره (یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه  های خستگی چالدر و جهت مداری زندگی استفاده شد. گروه آزمایشی رفتاردرمانی  شناختی مثبت نگر را در 11 جلسه دریافت کرد ، در حالیکه گروه کنترل مداخله ای نگرفت. تحلیل نتایج با استفاده از تحلیل کواریانس صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشانگر افزایش میانگین دید خوش بینانه و کاهش میانگین دید بدبینانه در زنان گروه آزمایش(0/01>p)، نسبت به گروه کنترل بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر بر جهت مداری زندگی  معلمان زن مبتلا به خستگی مزمن تأثیر دارد و به عنوان مداخله ای مؤثر برای این بیماران پیشنهاد می شود.
۸۸.

اثربخشی آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی و نگرانی آسیب شناختی دانشجویان دارای احساس غربت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۱۵ تعداد دانلود : ۳۳۴
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی و نگرانی آسیب شناختی دانشجویان دارای احساس غربت بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. با روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین کلیه دانشجویان دختر جدیدالورود ساکن خوابگاه مقطع کارشناسی دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 97-13۹۶ که پرسشنامه احساس غربت را پاسخ دادند و نمره آنان بالاتر از ۱۰۸ بود، ۴۰ نفر انتخاب و به صورت کاملاً تصادفی در دو گروه 20 نفره کنترل و آزمایشی گمارده شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجانی( CERQ-P )، مقیاس نگرانی آسیب شناختی و پرسشنامه احساس غربت بود. داده ها با استفاده نرم افزار SPSS-21 و توسط شاخصهای توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد بین پس آزمون دو گروه در میزان راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی مثبت، راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی منفی و نگرانی آسیب شناختی، تفاوت معناداری به لحاظ آماری وجود داشت. نتیجه گیری: آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانی و کاهش نگرانی آسیب شناختی دانشجویان دارای احساس غربت تأثیر معناداری دارد.
۸۹.

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر استنتاج، آموزش نوروفیدبک و ترکیب این دو روش درمانی در درمان افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: وسواس درمان مبتنی بر استنتاج و آموزش نوروفیدبک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۴ تعداد دانلود : ۵۷۴
زمینه و هدف: درگذشته، وسواس اختلالی مزمن و درمان نشدنی بشمار می رفت، اما امروزه این وضعیت به واسطه یافته های حامی اثربخشی درمان شناختی رفتاری تغییر اساسی کرده است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر استنتاج، آموزش نوروفیدبک و ترکیب این دو روش درمانی در درمان افراد مبتلا به اختلال وسواس بود. مواد و روش ها: مطالعه ی حاضر، از نوع نیمه آزمایشی گسترش یافته ی طرح پیش آزمون و پس آزمون چند گروهی بود. در این مطالعه 2550 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای از بین معلمان شهرستان مشکین شهر انتخاب شدند و 1916 نفر، پرسشنامه وسواس ییل – براون را تکمیل کردند و در مرحله دوم، 66 نفر از 153 نفری که نمره ی بالاتری از نقطه برش 20 در پرسشنامه وسواس داشتند، پس از مصاحبه ی تشخیصی، به روش تصادفی در یک گروه کنترل و سه گروه آزمایشی قرار گرفتند و درنهایت داده های جمع آوری شده 62 نفر با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره با نرم افزار SPSS-18 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج مقایسه گروه های آزمایشی با گروه کنترل نشان داد كه شدت وسواس و خرده مقیاس های آن (وارسی، شستشو، تکرار و شك) در گروه های آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش پیدا کرد. به طورکلی اثربخشی سه روش درمانی بر متغیر وسواس و خرده مقیاس های آن در مرحله پس آزمون تأیید می گردد. میزان این تأثیر بین 3/35 تا 6/79 درصد بوده و تفاوت نمرات پس آزمون از طریق سه گروه درمانی را تبیین می کند. نتایج به دست آمده از مقایسه های زوجی بر اساس آزمون بونفرونی نشان می دهد که روش درمان ترکیبی درمان مبتنی بر استنتاج و آموزش نوروفیدبک در کاهش شدت وسواس مؤثرتر از روش درمان مبتنی بر استنتاج و آن مؤثرتر از آموزش نوروفیدبک می باشد. نتیجه گیری: در این تحقیق، روش درمان ترکیبی درمان مبتنی بر استنتاج و آموزش نوروفیدبک در کاهش شدت وسواس مؤثرتر از روش درمان مبتنی بر استنتاج و آن مؤثرتر از آموزش نوروفیدبک بود.
۹۰.

بررسی اثربخشی برنامه خانواده محور مدیریت رفتارهای اضافه اٌتیسم: مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برنامه خانواده محور رفتارهای اضافه اختلال اتیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷۵ تعداد دانلود : ۵۷۵
مداخلات والدمحور، روشی مؤثر برای درمان کودکان دارای اوتیسم محسوب می شوند. بیشتر این مداخلات متمرکز بر نقائص ارتباطی اجتماعی هستند و کمتر به رفتارهای اضافه پرداخته اند. برای رفع این نیاز برنامه خانواده محور مدیریت رفتارهای اضافه اوتیسم تهیه شد. هدف این مطالعه بررسی اثربخشی این برنامه روی سه تن از والدین کودکان دارای اوتیسم است. این مطالعه از نوع طرح های تک آزمودنی است که روی سه کودک دو تا سه ساله دارای اختلال اوتیسم انجام شده است. این والدین 10 جلسه انفرادی مداخله را دریافت کردند. ارزیابی ها در 9 مرحله (سه ارزیابی خط پایه، پنج ارزیابی در مدت درمان و یک ارزیابی پیگیری) انجام شد. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر پرسشنامه تجدیدنظرشده رفتارهای تکراری، چک لیست رفتار ناهنجار و سیاهه ارزیابی درمان اوتیسم بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل بصری و اندازه اثر استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد رفتارهای اضافه چون رفتار کلیشه ای (82/0d=)، رفتار خودجرحی (100/0d=)، رفتار وسواسی (85/0d=)، رفتار آیینی (69%d=)، رفتار یکنواختی (100/0d=)، رفتار محدود (83/0d=)، بی قراری (79/0d=)، پژواک گویی (84%d=) و بیش فعالی (26/0d=) کاهش یافت. هم زمان، کمبودهای رفتاری (چون گفتار، ارتباط، معاشرت) بهبود یافت، بدون آنکه هیچ مداخله ای روی کمبودهای رفتارهای اجرا شده باشد. نتایج این مطالعه از اثربخشی برنامه خانواده محور مدیریت رفتارهای اضافه اوتیسم حمایت می کند. پیشنهاد می شود این برنامه به عنوان یکی از درمان های زودهنگام رفتارهای اضافه، حتی مقدم بر مداخلات کمبودهای رفتاری مورد استفاده قرار گیرد تا فواید برنامه های خانواده محور، حاصل شود.
۹۱.

اثر بخشی مصاحبه ی انگیزشی گروهی و آموزش تنظیم هیجان برکاهش رفتار قلدری و فرسودگی تحصیلی نوجوانان کاربر شبکه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مصاحبه ی انگیزشی تنظیم هیجان رفتار قلدری فرسودگی تحصیلی شبکه ی اجتماعی مجازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۸ تعداد دانلود : ۴۱۴
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی و مقایسه روش های مصاحبه انگیزشی گروهی و آموزش تنظیم هیجان بر کاهش رفتار قلدری (سنتی و سایبری) و فرسودگی تحصیلی نوجوانان کاربر شبکه های اجتماعی مجازی، با در نظر گرفتن نقش تعدیل گر جنسیت بود. این تحقیق آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون چندگروهی است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر و پسر کاربر شبکه های اجتماعی مجازی مقطع متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 96-95 تشکیل دادند (320000N= ). 90 نفر از دانش آموزانی که طبق پرسش نامه سنجش ارتباط با شبکه های اجتماعی مجازی، کاربر محسوب می شدند با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ایچندمرحله ای انتخ اب و به صورت تص ادفی در گروه ه ای آزم ایش و کنترل ج ایگزین شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه های ارتباط با شبکه های اجتماعی علی نقی و عطایی (1392)، قلدری در مدرسه (BS) پاچین و هیندوجا (2011) و فرسودگی تحصیلی برسو (1997) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA)، تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA ) و مقایسه پسین بونفرونی استفاده شد. نتایج نشان داد؛ آموزش مصاحبه انگیزشی گروهی و تنظیم هیجان در مقایسه با گروه کنترل بر کاهش رفتار قلدری (کلی و سایبری) و فرسودگی تحصیلی (فرسودگی، بی علاقگی و ناکارآمدی) تأثیر داشته، ولی بر قلدری سنتی و خستگی عاطفی تأثیری نداشته است ( 05/0>P ). به علاوه نقش جنسیت به عنوان متغیر تعدیل کننده، صرفاً در ارتباط با اثربخشی آموزش تنظیم هیجان در کاهش متغیرهای قلدری (کلی)، قلدری سایبری و بی علاقگی تحصیلی تأیید شد. همچنین نتایج آزمون مقایسه پسین بونفرونی، نشان داد بین دو روش مصاحبه انگیزشی گروهی و آموزش تنظیم هیجان، در کاهش رفتار قلدری و فرسودگی تحصیلی تفاوت معنی داری وجود ندارد ( 05/0>P ). بر اساس نتایج این یافته ها می توان گفت مصاحبه انگیزشی گروهی و آموزش تنظیم هیجان باعث ارتقای سطح آگاهی نوجوانان کاربر شبکه های اجتماعی مجازی به خصوص دختران، نسبت به معایب و مزایای رفتار نامطلوب و ایجاد انگیزه برای تغییر شده و آن ها را در شناخت بیشتر هیجان های مشکل ساز و نحوه کنترل و مدیریت آن کمک کرده است.
۹۲.

تاثیر آموزش نظریه ی ذهن در ارتقاء نظریه ی ذهن و بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر مبتلا به اختلال ارتباط اجتماعی (پراگماتیک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال ارتباط اجتماعی اتیسم نظریه ذهن اختلالات عصبی رشدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۸ تعداد دانلود : ۳۱۲
 مقدمه: اختلال ارتباط اجتماعی اختلالی عصبی رشدی است که در همسایگی اختلال اتیسم قرار داشته و مشکلاتی را در زمینه تعاملات مناسب اجتماعی به وجود می آورد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش نظریه ذهن در بهبود نظریه ذهن و مهارت های اجتماعی دانش آموزان مبتلا به اختلال ارتباط اجتماعی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه های پنجم و ششم (1319نفر) مدارس شهرستان بستان آباد در سالتحصیلی 97 1396بودند. جهت انتخاب نمونه پژوهش از نمونه گیری هدفمند استفاده شد. بدین ترتیب ملاک های اختلال ارتباط اجتماعی به معلمان مربوطه توضیح داده شد و دانش آموزان مشکوک از طرف آن ها معرفی شدند و برای اطمینان بیشتر از طریق مصاحبه تشخیصی بر اساس DSM-5غربالگری صورت گرفت و تعداد 26 دانش آموز مبتلا انتخاب و به صورت تصادفی و برابر در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. جهت جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه مهارت های اجتماعی دانش آموزان الیوت و گرشام و آزمون نظریه ذهن قمرانی و همکاران استفاده شد. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه یک ساعته در طی چهار هفته تحت آموزش تئوری ذهن قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 5/0 نشان داد گروه آزمایش بهبودی معناداری در نظریه ذهن و مهارت های اجتماعی نسبت به گروه کنترل پیدا کرده است. نتیجه گیری: به نظر می رسد بهبود نظریه ذهن می تواند نویدبخش بهبود مهارت های اجتماعی و کاهش پیامدهای نامناسب اجتماعی در افراد مبتلا به این اختلال شود.
۹۳.

مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی تلفیقی در ارتقاء تعهد زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زوج درمانی تئوری انتخاب پذیرش و تعهد (ACT) زوج درمانی تلفیقی ارتقاء تعهد زناشویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۶ تعداد دانلود : ۳۹۵
زمینه: تعهد زناشویی و ابعاد مختلف آن از مهمترین عوامل پایداری زندگی مشترک است. تحقیقات زیادی با استفاده از روش های زوج درمانی تئوری انتخاب، پذیرش و تعهد و زوج درمانی تلفیقی انجام شده است. اما کدامیک از این روش ها می تواند مؤثرتر باشد؟ هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی روش های زوج درمانی تئوری انتخاب، پذیرش و تعهد و زوج درمانی تلفیقی در ارتقا تعهد زوج ها اجرا گردید. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری یک ماهه بود. جامعه مورد مطالعه کلیه زوجین شهر اردبیل در سال 1396 بودند. روش نمونه گیری به شیوه در دسترس بود، تعداد 60 زوج که نمرات آنها در پرسشنامه تعهد پایین تر از میانگین بودند را انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه جایگزین شدند. برای سنجش از پرسشنامه تعهدزناشویی آدامز و جونز (1997) استفاده شد و در این تحقیق زوج درمانی گروهی گلاسر (عباسی مولید و همکاران، 1394) طی 8 جلسه 120 دقیقه ای و هر هفته یک جلسه بر روی 15 زوج اجرا گردید، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز، 2006) طی 8 جلسه و هفته ای یک جلسه 2 ساعته روی 15 زوج برگزار شد و زوج درمانی سیستمی تلفیقی (فلدمن، 1979) در 8 جلسه 1/5 ساعته روی 15 زوج برگزار گردید و نیز به منظور تجزیه و تحلیل سؤال پژوهش از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس، تفاوت معنی داری را بین گروه های آزمایش با یکدیگر و نیز با گروه گواه نشان داد. این تفاوت نشان داد که در گروه های آزمایش در پس آزمون (0/05> P ) و پیگیری (0/01> P ) نسبت به پیش آزمون میانگین نمرات تعهد زناشویی تفاوت معناداری وجود داشت و همچنین اثربخشی آموزش زوج درمانی تئوری انتخاب در مقایسه با دو گروه دیگر بیشتر بود. نتیجه گیری: در این پژوهش می توان استنباط کرد که روش های زوج درمانی تئوری انتخاب، پذیرش و تعهد و زوج درمانی تلفیقی در ارتقا تعهد زوج ها مؤثر بوده است و روش زوج درمانی تلفیقی مؤثرتر از بقیه روش ها بود.
۹۵.

درمانی اجتماعی هیجانی مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و ارتباط بر راهبردهای مقابله ای در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: واقعیت درمانی ارتباط درمانی اجتماعی هیجانی راهبردهای مقابله ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۵ تعداد دانلود : ۳۹۴
مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و ارتباط درمانی اجتماعی-هیجانی بر راهبردهای مقابله ای زوجین انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه مورد مطالعه شامل زوجینی بود که در سال 1395 به مراکز مشاوره شهرستان اردبیل مراجعه کرده بودند. 45 زوج به صورت در دسترس انتخاب شدند و به روش تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل تقسیم گردیدند. آزمودنی های گروه های آزمایشی 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. داده ها با استفاده از پرسشنامه راهبردهای مقابله ای گردآوری شد. نتایج آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد بین سه گروه در نمرات پس آزمون جستجوی حمایت اجتماعی، حل مساله ، مسئولیت پذیری، فاصله گیری و گریز و اجتناب تفاوت معنی داری وجود داشت(0/01> P). نتایج آزمون توکی نشان داد که در حل مساله و مسئولیت پذیری، میانگین نمرات «گروه واقعیت درمانی از گروه کنترل» و در حمایت اجتماعی، فاصله گیری و گریز و اجتناب، میانگین نمرات «گروه ارتباط درمانی اجتماعی-هیجانی از گروه کنترل» به طور معناداری متفاوت بود (0/01> P). بر حسب نتایج واقعیت درمانی و ارتباط درمانی اجتماعی-هیجانی منجر به افزایش راهبردهای جستجوی حمایت اجتماعی، حل مساله، مسئولیت پذیری و کاهش فاصله گیری و گریز و اجتناب شد.
۹۶.

اثربخشی درمانگری تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای کاتدی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس – ناخودداری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجه ای کاتدی اختلال وسواس - ناخودداری اضطراب افسردگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۴ تعداد دانلود : ۴۳۳
زمینه: اختلال وسواس - ناخودداری یکی از اختلالات ناتوان کننده می باشد که هزینه های فردی و اجتماعی گسترده ای به همراه دارد. این اختلال همبودی قابل ملاحظه ای با اختلال های افسردگی و اضطراب دارد و بسیاری از بیماران مبتلا به آن به روان درمانگری و دارودرمانگری پاسخ نمی دهند. بنابراین آیا درمان های نسل جدید و غیرتهاجمی تحریک مغزی می تواند بر بهبود نشانه های مرضی وسواس - ناخودداری موثر واقع شود؟ هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمانگری غیرتهاجمی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای کاتدی بر نشانه های مرضی وسواس - ناخودداری، اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به اختلال وسواس - ناخودداری انجام شد. روش : 30 بیمار مبتلا به اختلال وسواس - ناخودداری (15 نفر گروه آزمایشی و 15 نفر گروه پلاسیبو) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در مرحله مداخله، آزمودنی های گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه به صورت 2 جلسه در هفته و هر جلسه 20 دقیقه و با جریان 2 میلی آمپر، تحت درمان تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجه ای کاتدی قرار گرفتند و آزمودنی های گروه پلاسیبو تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجه ای شم دریافت کردند. آزمودنی های هر دو گروه با استفاده از مقیاس وسواس - ناخودداری ییل – براون (گودمن و همکاران، 1989) ، مقیاس درجه بندی مقیاس اضطراب هامیلتون(1959) و مقیاس افسردگی بک (1978) در جلسات اول و دهم ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که کاربرد تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجه ای کاتدی در کورتکس اوربیتوفرونتال و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجه ای آنودی در ناحیه O2 منجر به کاهش معنادار نشانه های مرضی وسواس - ناخودداری (0/001 p< )، اضطراب (0/003 p< ) و افسردگی (0/004 p< ) در بیماران مبتلا به اختلال وسواس - ناخودداری می شود. نتیجه گیری: تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجه ای کاتودی روش درمانی غیرتهاجمی مؤثری برای بهبود نشانه های مرضی وسواس - ناخودداری، اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس - ناخودداری می باشد
۹۸.

اثربخشی درمان های غیرتهاجمی بر اختلال وسواس - ناخودداری: مطالعه ای مبتنی بر فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فراتحلیل اختلال وسواس - ناخودداری فنون غیرتهاجمی تحریک مغز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۸ تعداد دانلود : ۵۳۴
زمینه: مطالعات زیادی نشان داده است که درمان های غیرتهاجمی اثرات مثبتی بر کاهش نشانه های مرضی اختلال وسواس - ناخودداری دارد. اما آیا می توان با یک مطالعه فراتحلیل به نتیجه مثبت رسید؟ هدف: در این پژوهش، با استفاده از فراتحلیل به بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای و تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای مکرر بر نشانه های مرضی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس - ناخودداری پرداخته شد. روش : 10 پژوهش برای انجام این فراتحلیل انتخاب شدند. منابع جستجو در این پژوهش عبارتند از: مجلات علمی - پژوهشی در حیطه روانشناسی، پایگاه های اینترنتی از جمله پاب مد، ساینس دایرکت، اسپرینگر و پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی که بر اساس شرایط روش شناختی، موضوع و طرح پژوهشی انتخاب شدند. سپس اندازه اثر برای هر پژوهش محاسبه گردید. یافته ها: طبق نتایج این فراتحلیل میزان اندازه اثر ترکیبی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای (0/0028= p ) و تحریک مغناطیسی فراجمجمه ای مکرر (0/0069= p ) بر کاهش نشانه های مرضی وسواس - ناخودداری طبق جدول کوهن معنادار و بالا می باشد. نتیجه گیری: درمان های غیرتهاجمی اثربخشی بالایی بر کاهش نشانه های مرضی وسواس - ناخودداری در بیماران مبتلا به اختلال وسواس - ناخودداری دارند.
۹۹.

بررسی نقش هوش معنوی و سرسختی روان شناختی در سازگاری اجتماعی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۹۶ تعداد دانلود : ۹۶۲
 هدف : هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش هوش معنوی و سرسختی روان شناختی در سازگاری اجتماعی بود. هر سه متغیّر بیان شده در بسیاری از متغیّرهای دیگر روان شناختی می توانند نقش مهمی را ایفا کنند و از این لحاظ، بررسی نقش آنها در حیطه های مختلف مهم به شمار می آید. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر، دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه محقق اردبیلی بودند. از این جامعه، پنج دانشکده موجود در نظر گرفته شد و به شیوه نمونه گیری خوشه ای از هر دانشکده، یک رشته و یک کلاس به طور تصادفی و به شیوه قرعه کشی انتخاب شدند. تعداد نمونه، 191 نفر(116 دختر و 75 پسر) بود که سیاهه هوش معنوی کینگ، مقیاس سرسختی روان شناختی کوباسا و همکاران و پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل برای آنان اجرا شد. یافته ها: در این مدل، فرضیه تحقیق به طور کلی در سطح 001/0 تأیید شد. همچنین بر اساس نتایج، هوش معنوی در سطح 0001/0 و سرسختی روان شناختی در سطح 01/0 به طور معناداری سازگاری اجتماعی را پیش بینی کردند. نتیجه گیری: هوش معنوی و سرسختی روان شناختی در سطح مطلوبی پیش بینی کننده های معناداری برای سازگاری اجتماعی ند.
۱۰۰.

حافظه کاری و اختلال شخصیت: بررسی اثربخشی آموزش حافظه ی کاری با محرک عاطفی بر کاهش رفتارهای خودجرحی افراد دارای اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال شخصیت مرزی آموزش حافظه ی کاری هیجانی خودجرحی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۷ تعداد دانلود : ۱۹۵
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حافظه ی کاری با محرک عاطفی بر کاهش رفتارهای خودجرحی افراد دارای اختلال شخصیت مرزی بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. تمامی دانشجویان دارای علائم اختلال شخصیت مرزی دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 96-97 جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند که تعداد 40 نفر از آن ها به روش غربالگری با استفاده از مقیاس اختلال شخصیت مرزی ( STB ) و مصاحبه بالینی ساختاریافته ی SCID-II انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. افراد گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 30 تا 45 دقیقه ای در 10 روز طی 2 هفته هر روز هفته (بجز پنجشنبه و جمعه) تحت آموزش حافظه ی کاری با محرک عاطفی قرار گرفتند، در حالی که گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری اطلاعات هر دو مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه آسیب به خود سانسون و ویدرمن ( SHI ) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری ( ANCOVA ) استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات خودجرحی آزمودنی ها گروه آزمایش به نسبت گروه کنترل در مرحله پس آزمون، به طور معنی داری کاهش یافته است. بر اساس پژوهش حاضر آموزش حافظه ی کاری با محرک عاطفی از طریق تقویت کنترل شناختی بر کاهش رفتارهای تکانه ای نظیر خودجرحی اثر گذار می باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان