عصمت دانش

عصمت دانش

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه روانشناسی بالینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۵ مورد.
۲۱.

مقایسه سطوح نمادهای پارانویا، پرخاشگری ،قدرت طلبی و نیاز به امنیت در نقاشی پسران 13 تا 15 ساله بزهکار و غیر بزهکار با آزمون ترسیم خانواده

۲۳.

اثربخشی نوروفیدبک بر کاهش پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی (ADHD)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پرخاشگری اختلال نقص توجه بیش فعالی پسخوراند عصبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶۶ تعداد دانلود : ۷۶۴
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش پسخوراند عصبی بر کاهش میزان پرخاشگری کودکان دچار نقص توجه و بیش فعالی بود. روش پژوهش، شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری، کودکان 12- 7 ساله پسر که از مراجعه کننده به مرکز جامع اعصاب و روان درمانگران بهجو که 80 نفر در سال تحصیلی 94 –1393بود. از میان آنها تعداد 40 نفر که دچار نقص توجه و بیش فعالی بودند به شیوه نمونه گیری هدفمند به طور تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش جای گرفتند. اختلال نقص توجه و بیش فعالی با استفاده از فهرست بازبینی مصاحبه بالینی بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی،ویرایش پنجم،2013.، مصاحبه تشخیصی با روانپزشک و آزمون اختلاط دیداری شنیداری استنفورد و ترنر 1995 و آزمون پرخاشگری کودکان شهیم 1385 تشخیص داده شد . آموزش پسخوراند عصبی با هدف کاهش تتا به بتا با سرکوب تتا و افزایش بتا و ریتم حسی-حرکتی در طی ده هفته 30 جلسه هرهفته سه جلسه اجرا شد. کودکان هر دو گروه در مرحله پیش و پس آزمون وپیگیری دوماهه مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته های حاصل از تحلیل کواریانس تک متغیری و تحلیل کواریانس چند متغیری و آزمون تکرار سنجش نشان داد که درمان پسخوراند عصبی سبب بهبود معناداری در پرخاشگری کلامی، جسمانی و رابطه ایی می شود. در مجموع نتایج نشان داد که درمان آموزشی پسخوراند عصبی بر پایه انعطاف پذیری عصبی می تواند منجر به بهبود پرخاشگری در کودکان دچار نقص توجه و بیش فعالی شود.
۲۶.

بررسی تاثیر اداره شرایط تقویت بر هذیانهای یک بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی پارانویید

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱۵ تعداد دانلود : ۶۴۳
این پژوهش با استفاده از طرح برگشتی ABAB تاثیر روش «اداره شرایط تقویت» (C.M) را به عنوان متغیر مستقل، در افزایش صحبتهای غیرهذیانی (یا منطقی به عنوان متغیر وابسته، در یک زن بیمار 24 ساله مبتلا به اسکیزوفرنی پارانویید که در بیمارستان روزبه بستری بود، مورد ارزیابی قرار داد. انتخاب آزمودنی بر اساس تشخیص روانپزشک، معیارهای تشخیصی DSM-IV، مشاهده و مصاحبه ها، و آزمونهای روانشناختی بود. متغیر کنترل، ثابت نگهداشتن مقدار داروهای تجویز شده در طول دوره اجرای این پژوهش بود. در خلال هر یک از مراحل چهارگانه و در مرحله پیگیری، صحبتهای غیرهذیانی بیمار به طور محرمانه به وسیله کرونومتر اندازه گیری و سپس نمودار آن رسم شد. نتایج نشان می دهد موقعی که «اداره شرایط تقویت» به کار گرفته شود مقدار صحبتهای منطقی بیمار افزایش می یابد. یک یافته مهم دیگر این بود که اگر چه این روش تاثیری بر نظام هذیانی بیمار ندارد، اما روابط اجتماعی او را در جلسات انفرادی درمان و محیط بیمارستان بهبود می بخشد.
۲۷.

رابطه بین شیوه های فرزندپروری با عزت نفس جنسی و مؤلفه های آن در دانشجویان زن دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دانشجویان زن شیو ههای فرزند پروری عزت نفس جنسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۰ تعداد دانلود : ۵۲۸
هدف از انجام این پژوهش تعیین رابطه شیوه های فرزندپروری با عزت نفس جنسی و مؤلفه های آن (مهارت، تجربه، کنترل، جذابیت، انطباق پذیری و قضاوت اخلاقی) بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود . با استفاده از جدول کرجسی- مورگان ( 1970 ) از بین 3200 دانشجو 345 نفر از دانشجویان زن دانشکده ادبیات و زبان های خارجی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال تحصیلی 1389 به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در گزینش آنها تأهل، حداقل طول زندگی مشترک 2سال، و در قید حیات بودن مادر در نظر گرفته شد . ابزار پژوهش پرسشنامه عزت نفس جنسی زنان زینا و شواترز ( 1996 ) و شیوه های فرزند پروری بامریند 1972 بود . یافته ها: یافته ها نشان داد رابطه بین شیوه فرزندپروری مقتدرانه با مؤلفه های جذابیت و کنترل مثبت و با مؤلفه مهارت و تجربه منفی بود. رابطه بین شیوه فرزندپروری سهل گیرانه با مؤلفه های مهارت ، تجربه و جذابیت مثبت و با مؤلفه کنترل منفی بود .رابطه بین شیوه فرزندپروری مستبدانه با کنترل و جذابیت منفی بود و با مولفه های دیگر معنی دار نبود .نتیجه گیری : شیوه فرزندپروری مناسب عامل مهمی در رشد عزت نفس جنسی و مؤلفه های آن است. از سوی دیگر عزت نفس جنسی نقش مهمی در تقویت عوامل روانشناختی مثل جذابیت جسمانی، احساسات، افکار و رفتار جنسی دارد که در رابطه جنسی سالم، عوامل روانشناختی علاوه بر هورمون های جنسی نقش مهمی ایفا می کند. بنابراین لازم است شیوه فرزندپروری مناسب را به والدین آموزش داد ، تا آنها با اعمال شیوه درست فرزندپروری بتوانند عزت نفس جنسی فرزندانشان را ارتقاء دهند و بدین طریق از بی بند و باری جنسی و آشفتگی خانوادگی در زندگی آتی آنان پیشگیری نمایند.
۲۸.

نقش میانجیگر راهبردهای مقابله ای و حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه با استرس ادراک شده و کیفیت زندگی والدین کودکان دچار اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اتیسم استرس حمایت اجتماعی راهبردهای مقابله کیفیت زندگی والدین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۸ تعداد دانلود : ۳۷۱
هدف: هدف پژوهش تعیین نقش میانجیگر راهبردهای مقابله ای و حمایت اجتماعی ادراک شده در رابطه با استرس ادراک شده و کیفیت زندگی والدین دارای کودک دچار اختلال طیف اُتیسم بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری تمامی والدین کودکان دچار اختلال طیف اُتیسم ۳۱ استان کل کشور حدود ۴۰۰۰ نفر در سال ۱۳۹۶ بود. به روش نمونه گیری در دسترس ۶۶۰ پدر یا مادر واجد شرایط انتخاب شدند و به پرسشنامه های استرس ادراک شده کوهن، کامارک و مرملستین (۱۹۸۳)، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت، دالم، زیمت و فارلی (۱۹۸۸)، راهبردهای مقابله با استرس ایندلر و پارکر (۱۹۹۰) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۶) پاسخ دادند. پس از حذف 26 پرسشنامه مخدوش و ۱۱ داده پرت، داده های مربوط به 623 نفر از طریق روش الگویابی معادله های ساختاری تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی ساختاری پژوهش با داده های گردآوری شده برازش مطلوب دارد و استرس های ادراک شده هم به صورت مستقیم و منفی (۳۲۸/۰- =β، ۰۰۱/۰ = P) و هم با واسطه حمایت اجتماعی ادراک شده (151/0- =β، 0۰1/0 =P) و نیز راهبردهای مساله مدار (۰۳۵/0- =β، ۰0۵/0 =P)، هیجان مدار (۱۸۲/0- =β، ۰01/0 =P) و سبک اجتنابی (۰۲۴/0- =β، ۰۰۷/0 =P) با کیفیت زندگی والدین کودکان دچار اختلال طیف اُتیسم رابطه دارد. نتیجه گیری: از آنجا که ارتقای کیفیت زندگی والدین ایرانی دارای کودک دچار اختلال طیف اُتیسم تأثیر به سزایی در توانبخشی و مداخله های درمانی کودکان آن ها دارد؛ لازم است تدابیری برای آموزش راهبردهای مقابله ای مؤثر و نیز ادراک درست والدین از منابع حمایتی اتخاذ شود.
۲۹.

رابطه صفات شخصیتی مادران با کمال گرایی دختران نوجوان آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دختران نوجوان صفات شخصیت کمال گرایی انطباقی مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۴ تعداد دانلود : ۳۴۷
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه صفات شخصیتی مادران با کمال گرایی دختران نوجوان آن ها بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه استان البرز به تعداد 49999 نفر بود. با استفاده از جدول کرجسی-مورگان 1970 تعداد 380 نفر از میان آن ها به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه صفات شخصیتی نئو مک کری و کاستا 1985 برای مادران و از پرسشنامه کمال گرایی هیل، هولزمن، فیور، کیبلر، وی سنت و کندی (2004) برای دختران شان و برای تحلیل داده ها از روش همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، روابط مادران و دختران در فرایندی دو سویه باهم در تعاملند. روان رنجورخویی با کمال گرایی غیرانطباقی دختران رابطه مثبت و گشودگی در برابر تجربیات با این نوع کمال گرایی رابطه منفی داشت. همچنین مسئولیت پذیری و برون گرایی با کمال گرایی انطباقی رابطه مثبت و روان رنجورخویی با این نوع کمال گرایی رابطه منفی داشت. نتیجه گیری: از آن جا که روان رنجوری و گشودگی در برابر تجارب قادر به پیش بینی کمال گرایی غیرانطباقی دختران است، با اندکی تفکر و تامل در کیفیت این روابط می توان به نقش حساس مادر در ارتباط با فرزندان پی برد. بنابراین مادران با آموزش مناسب می توانند از بروز کمال گرایی غیر انطباقی فرزندان شان جلوگیری کنند.
۳۰.

اثربخشی آموزش مهارت های مدیریت رفتار به مادران بر کاهش نشانه های اختلال نقص توجه و بیش فعالی کودکان آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش مهارت های رفتاری بیش فعالی نقص توجه مادران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۷ تعداد دانلود : ۴۲۲
هدف: هدف پژوهش تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارت های مدیریت رفتار به مادران بر کاهش نشانه های اختلال نقص توجه و بیش فعالی کودکان شان بود. روش: روش مطالعه شبه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری 82 نفر از مادران کودکان 9 تا 11 ساله بود که در طی سال های 93-92 به همراه کودک دچار اختلال نقص توجه و بیش فعالی خود به دفتر مشاوره نویسنده مسئول مراجعه کرده بودند و از سوی روان شناس و روان پزشک، اختلال کودک آن ها نقص توجه و بیش فعالی تشخیص داده شده بود. از میان مادران، 30 مادر که شرایط ورود به این پژوهش را داشتند به صورت تصادفی ساده انتخاب و پس از همتاسازی به گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه علائم مرضی کودک گادو و اسپرافکین (1995) و برنامه مدیریت رفتاری به والدین بارکلی (2005) بود که در 9 جلسه، هر جلسه 90 دقیقه و هفته ای یک بار به مادران گروه آزمایش آموزش داده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط تکرار سنجش استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد نشانه های بیش فعالی، تکانش گری و نقص توجه کودکانِ مادران آموزش دیده، در مقایسه با گروه گواه و پیش آزمون کاهش یافته و این نتایج در دوره پیگیری 2 ماهه نیز پایدار مانده است. نتیجه گیری: می توان برنامه مهارت های مدیریتی مادران را روش موثری و مفیدی جهت کاهش نشانه های اختلال نقص توجه، تکانش گری و بیش فعالی کودکان دچار این اختلال دانست.
۳۱.

اثربخشی آموزش گروهی مهارت حل مسأله بر سازگاری دختران نوجوان ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش گروهی دختران نوجوان مهارت حل مسأله ناسازگار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۶ تعداد دانلود : ۳۶۰
هدف: هدف پژوهش تعیین میزان اثر بخشی آموزش گروهی مهارت حل مسأله بر افزایش سطح کلی سازگاری و مولفه های آن در دانش آموزان دختر ناسازگار بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، گروه گواه و پیگیری دو ماهه و جامعه آماری 1973 دانش آموز دختر 15 تا 18 ساله مقطع متوسطه شهرستان آبیک در سال تحصیلی 92-1391بود که با مراجعه به پرونده تربیتی آن ها 186 نفر و از بین آن ها 60 نفر به صورت تصادفی انتخاب و پس از همتاسازی در دو گروه 30 نفری آزمایش و گواه جایگزین و پرسش نامه سازگاری دانش آموزان سینها و سینگ 1993 توسط آن ها تکمیل شد. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک جلسه آموزش گروهی مهارت های حل مسأله را دریافت کرد. داده ها با تحلیل کوواریانس و اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها : نتایج حاکی از تأثیر آموزش مهارت حل مسأله در افزایش سازگاری کلی و سازگاری عاطفی، اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایشی و نیز تاثیر آموزش بعد از دو ماه در دوره ی پیگیری در مقایسه با گروه گواه بود. نتیجه گیری : چون نوجوانی، خود با ناسازگاری هایی همراه است، طبق نتایج این پژوهش می توان از آموزش حل مسأله به عنوان روشی مؤثر جهت ایجاد سازگاری کلی، عاطفی، اجتماعی، تحصیلی نوجوانان بهره مند شد.
۳۲.

پیش بینی امیدواری بر اساس جهت گیری مذهبی و چشم انداز زمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امیدواری جهت گیری مذهبی چشم انداز زمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۵ تعداد دانلود : ۴۴۶
هدف: هدف پژوهش شناسایی و تعیین برخی از متغیرهای پیش بینی کننده امیدواری بود. از این رو با توجه به مبانی نظری و پیشینه پژوهشی، جهت گیری مذهبی و چشم انداز زمان به عنوان متغیرهای پیش بین فرض شد. روش: روش مطالعه همبستگی و جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج به تعداد 28 هزار نفر بود. به شیوه در دسترس 600 نفر از دانشجویان از 10 دانشکده انتخاب شد و پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت 1963، چشم انداز زمان زیمباردو 1999 و امیدواری اشنایدر 1991 در اختیار آن ها قرار گرفت. 434 پرسشنامه بازگردانده شد و پس از حذف 22 پرسشنامه مخدوش و داده های پرت، داده های 412 نفر از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد از میان ابعاد جهت گیری مذهبی، بُعد مذهب درونی (199/0= β، 001/0 = P)، و نیز از میان ابعاد چشم انداز زمان، بُعد حال لذت گرا (173/0= β، 001/0 = P)، آینده (366/0= β، 001/0 = P) می توانند امیدواری را به صورت مثبت، و گذشته منفی (205/0- = β، 001/0 = P) و حال جبرنگر (263/0- = β، 001/0 = P) می توانند امیدواری را به صورت منفی، پیش بینی کنند ولی جهت گیری مذهبی بیرونی (030/0= β، 412/0 = P) و گذشته مثبت (027/0= β، 479/0 = P) قادر به پیش بینی امیدواری نیستند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش برگزاری کارگاه هایی به منظور آموزش های کاربردی مستمر برای تقویت جهت گیری مذهبی درونی و چشم انداز مطلوب به زمان برای دانشجویان و دیگر اقشار، مفید و ضروری به نظر می رسد.
۳۳.

مقایسه سطح شادکامی و سلامت جسمی و روانی دانشجویان دختر و پسر متأهل و مجرد دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دانشجویان دختر و پسر سلامت جسمی و روانی شادکامی متأهل مجرد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۲ تعداد دانلود : ۴۸۹
هدف پژوهش تعیین نقش تأهل و تجرد بر سطح شادکامی و سلامت جسمی و روانی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه بود. روش: روش پژوهش از نوع علی – مقایسه ای و ابزار پژوهش پرسشنامه های شادکامی آکسفورد(1989)، سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر(1979) و پرسشنامه محقق ساخته برای کسب اطلاعات شخصی بود. جامعه آماری 8600 دانشجوی دختر و پسر متأهل و مجرد ورودی 1384 به بعد دانشکده های مجتمع امیرالمؤمنین دانشگاه واحد کرج بود که به روش نمونه گیری در دسترس طبق جدول کرجسی – مورگان(1970) 400 نفر – 200 دختر و پسر متأهل و 200 دختر و پسر مجرد - انتخاب شد از تعداد200 نفر در هرگروه 100 نفر در محدوده سنی 25 تا 29 و 100 نفر در محدوده سنی 30 تا 35 قرار داشت. یافته ها: یافته ها نشان داد سطح کامیابی و سطح کلی سلامت جسمی و روانی دانشجویان متأهل بیشتر از دانشجویان مجرد است. نشانه های بدنی، علائم اضطراب و اختلال در خواب، میزان افسردگی و اختلال در کارکرد اجتماعی در دانشجویان متأهل کمتر از دانشجویان مجرد است. تفاوت سطح شادکامی و سطح کلی سلامت جسمی و روانی و مؤلفه های آن براساس جنس و سن در دانشجویان مجرد معنادار نیست. نتیجه گیری : از آنجا که ازدواج نقش مؤثری در سطح سلامت عمومی و شادکامی جوانان دارد،لازم است تمهیداتی از سوی سیاستگذاران برای تسهیل در امر ازدواج افراد جامعه صورت پذیرد.
۳۴.

تأثیر سطوح خشم و شیوه های فرزندپروری مادران کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و عادی بر خودپنداره فرزندانشان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سطوح خشم شیوه های فرزندپروری خودپنداره ناتوانی های یادگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۶ تعداد دانلود : ۳۸۶
هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر سطوح خشم و شیوه های فرزندپروری مادران کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و عادی بر خودپنداره فرزندانشان بود. طرح این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای بوده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی مادران کودکان دارای ناتوانی های یادگیری بین سنین 8 تا 12 سال که به مراکز مورد نظر مراجعه کرده اند و جامعه کودکان عادی، کودکان مدارس همان مناطق بود . به این منظور 82 نفر از دانش آموزان بین سنین 8 تا 12 سال که به مراکز مورد نظر مراجعه کرده بودند، به عنوان گروه نمونه کودکان دچ ار ناتوانی های یادگیری انتخاب شدند. پس از تکمیل پرسش نامه های شی وه های فرزن دپروری ب امریند، 1991، خودپنداره کودکان آهلووالیا، 1961 و خش م اسپیلبرگر، 1999، توسط کودکان و مادرانشان، گروه کودکان عادی و مادران، پرسش نامه های مشابه را کامل کردند. داده های بدست آمده از طریق آزمون های آماری تحلیل واریانس چندمتغیری و رگرسیون مورد بررسی قرار گرفتند. مادران کودکان دچار ناتوانی های یادگیری در مؤلفه های احساس خشم، واکنش خشمناک، برون ریزی خشم، درون ریزی خشم، کنترل برون ریزی خشم و کنترل درون ریزی خشم با مادران کودکان عادی تفاوت معناداری دارند. خشم مادران در رابطه میان ناتوانی یادگیری و شیوه های فرزندپروری نقش تعدیل کننده ندارد. خشم می تواند مؤلفه های خودپنداره رفتاری، خودپنداره تحصیلی و شادی را توجیه کنند. مؤلفه های خودپنداره کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و عادی تفاوت معناداری دارند . خانواده به عنوان مهم ترین شکل دهنده پیشینه هر کودک می تواند جزء اساسی ترین موارد پژوهشی باشد و با توجه به مجهولاتی که در زمینه تأثیر شرایط مادران کودکان دچار نات وانی های یادگیری وجود دارد، ضروری به نظر می رسد تا اطلاعاتی در این زمینه جمع آوری شود. در طی درمان برای درمانگران سوالاتی در زمینه مادران کودکان دچار ناتوانی های یادگیری و چگونگی تأثیر آن ها بر روند درمانی فرزندانشان ایجاد می شود که پژوهش حاضر می تواند پاسخ گوی آن ها باشد.
۳۵.

کیفیت نظام ارزشی و باورهای خودکارآمدی در فرزندان دارای پدر جانباز و غیرجانباز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: باورها خودکارآمدی جانباز نظام ارزشی.

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۰ تعداد دانلود : ۲۵۱
هدف پژوهش تعیین و مقایسه نظام ارزشی و باورهای خودکارآمدی در فرزندان دارای پدر جانباز و غیرجانباز بود. روش: روش مطالعه علّی- مقایسه ای و جامعه آماری 2620 نفر شامل کلیه دانش آموزان دختر خانواده های جانباز در سال های اول تا سوم دبیرستان های شاهد شهر تهران در سال 1389 و 9561 دانش آموز دختر از خانواده های غیرجانباز در دبیرستان های عادی بود. با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی 100 نفر از دختران دارای پدر جانباز و برای همتاسازی با آن ها به صورت هدفمند 100 نفر از دختران دارای پدر غیرجانباز انتخاب و پرسشنامه های ارزش های آلپورت، ورنون و لیندزی (1960)، خودکارآمدی کودکان و نوجوانان موریس (2001) و پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی در موردشان اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد نظام ارزشی مرجح در فرزندان جانباز ارزش های اجتماعی و در فرزندان غیرجانباز ارزش های اقتصادی است. درصد جانبازی پدر در مؤلفه ارزش های اقتصادی و در تمامی مؤلفه های باورهای خودکارآمادی رابطه منفی و معنادار داشت. نتیجه گیری: سطوح پایین باورهای خودکارآمدی در ابعاد تحصیلی و هیجانی فرزندان جانبازان ممکن است ناشی از مشکلات جانبازی در پدر باشد. بنابراین ارائه خدمات روان شناختی به هنگام برای ارتقاء سلامتی خانواده های جانباز به ویژه فرزندان آن ها می تواند نقش مؤثری در تحکیم نظام ارزشی و باورهای خودکارآمدی فرزندان جانبازان داشته باشد.
۳۶.

مقایسه میزان اثربخشی آموزش مدیریت استرس و ادراک حمایت های اجتماعی به شیوه شناختی رفتاری بر ابعاد کیفیت زندگی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال طیف اتیسم حمایت اجتماعی ادراک شده شیوه شناختی - رفتاری کیفیت زندگی مدیریت استرس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۵ تعداد دانلود : ۳۴۲
اختلال طیف اُتیسم نوعی اختلال عصبی رشدی است که با نقص پایدار در تعاملات اجتماعی و ارتباط و همچنین رفتار های تکراری و ویژه مشخص می شود. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی برنامه های مداخله ای مبتنی بر مدیریت استرس و مدیریت ادراک حمایت های اجتماعی به شیوه شناختی-رفتاری برکیفیت زندگی مادران دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم بود. روش پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. نخست، آزمودنی ها بر اساس ملاک های ورود غربال شدند، سپس۳۰ مادر دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم انتخاب شده و پس از همتا شدن، به طور تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه جای گرفتند (۱۰ نفر در هر گروه). مادران در دو گروه مدیریت استرس و مدیریت ادراک حمایت های اجتماعی، ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت مداخله آموزشی قرار گرفتند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۶)، در هر سه مرحله برای آزمودنی ها اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، نشان داد که آموزش مدیریت ادراک حمایت های اجتماعی، مؤلفه روابط اجتماعی (۰۰۱/۰>P)، و آموزش مدیریت استرس، مؤلفه سلامت جسمانیِ کیفیت زندگی (۰۰۱/۰>P)، را در مادران، بیش از سایر مولفه ها، بهبود بخشید. بر اساس یافته ها، پیشنهاد می شود در برنامه های حمایتی سازمان های متولی بهداشت روان در جامعه، در راستای تدوین بسته های آموزشی و اجرای دستورالعمل های مرتبط با توانمندسازی والدین دارای فرزند با اختلال طیف اُتیسم، تدابیری اتخاذ گردد.
۳۷.

نقش تعاملی قومیت و جنس درتبیین تحول روانی-اجتماعی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: اثر تعاملی ترک تحول روانی - اجتماعی فارس قومیت کرد لر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۱ تعداد دانلود : ۲۲۷
هدف: هدف پژوهش تعیین نقش تعاملی قومیت والدین فارس، تُرک، کُرد، لُر بر تحول روانی-اجتماعی فرزندان دختر و پسرشان بود. روش: روش پژوهش علی-مقایسه ای و جامعه آماری دانشجویان استان البرز در سال تحصیلی 94-1393 بود. با روش نمونه گیری چندمرحله ای از میان 29474 دانشجوی دانشگاه فرهنگیان، آزاد اسلامی واحد کرج و دانشکده کشاورزی 400 نفر و از هر قوم 100 دانشجو شامل50 دختر و 50 پسر انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه تحول روانی-اجتماعی هاولی (1988) بود. یافته ها: نتایج نشان داد نمره نگرش های مثبت به ترتیب در دانشجویان فارس، کُرد و تُرک بیش از دانشجویان لُر (58/8 = F، 0001/0>P) و نمره نتیجه تحول دانشجویان فارس و تُرک بیش از دانشجویان لُر (25/5 = F، 01/0>P)؛ و اثر تعاملی جنس × قومیت تنها برای نگرش های مثبت معنادار (22/4 = F، 006/0> P) و بالاترین نمره در نگرش های مثبت متعلق به دختران تُرک و پسران کُرد؛ در دختران قوم لُر بیش از پسران همین قوم بود؛ و درمجموع با آن که رشد نگرش های مثبت دختران و پسران قوم لُر در حد مطلوبی بود اما از اقوام دیگر کمتر بود. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود جنبه هایی از مشترکات فرهنگی ، تربیتی ، رفتاری و مذهبی هریک از اقوام به ویژه قوم لُر که بر تحول روانی-اجتماعی فرزندان دختر و پسر آن ها تاثیری منفی دارد، شناسایی و برنامه های آموزشی برای اصلاح آن ها تدوین شود.
۳۸.

الگوی ساختاری تحول روانی-اجتماعی فرزندان در ارتباط با هوش معنوی و شیوه های فرزندپروری مادران آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحول روانی - اجتماعی سهل گیرانه فرزندپروری مستبدانه مقتدرانه هوش معنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۷ تعداد دانلود : ۴۸۷
هدف: هدف پژوهش تعیین الگوی ساختاری روابط بین تحول روانی-اجتماعی فرزندان با هوش معنوی و شیوه های فرزندپروری مادران آن ها بود. روش : روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری دانشجویان دختر و پسر استان البرز در سال تحصیلی 94-1393 به تعداد 29474 نفر بود. با روش نمونه گیری چندمرحله ای به شکل تصادفی، از میان دانشگاه های استان البرز دانشگاه فرهنگیان، آزاد اسلامی واحد کرج و دانشکده کشاورزی انتخاب و بر اساس جدول کرجسی-مورگان (1970) حجم نمونه 400 دانشجو تعیین، سپس پرسشنامه تحول روانی-اجتماعی هاولی (1988) توسط دانشجویان، و پرسشنامه هوش معنوی عبداله زاده، کشمیری و عرب عاملی (1387) و شیوه های فرزندپروری بامریند 1973 توسط مادران آن ها تکمیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد ضریب مسیر کل بین متغیر مکنون هوش معنوی مادر (416/0=β، 001/0 = P) و ضریب مسیر غیرمستقیم آن (178/0=β،01/0 = P) با تحول روانی-اجتماعی فرزندان، و نیز ضریب مسیر بین شیوه سهل گیرانه مادر (206/0-=β، 003/0 = P) و شیوه مقتدرانه مادر (184/0=β، 01/0 = P) با متغیر مکنون تحول روانی-اجتماعی فرزندان مثبت و معنادار است. درمقابل ضریب مسیر بین شیوه استبدادی مادر با تحول روانی-اجتماعی فرزند معنادار نیست. نتیجه گیری: ازآن جاکه هوش معنوی هم به شکل مستقیم و هم غیرمستقیم با میانجی گری شیوه های فرزندپروری مادر بر تحول روانی-اجتماعی فرزندان تأثیر چشم گیری دارد و از سوی دیگر بر اساس پژوهش های موجود با آموزش می توان هوش معنوی را رشد و ارتقاء داد؛ بنابراین برای داشتن فرزندانی رشدیافته و سالم ضروری است برنامه های آموزشی برای ارتقاء هوش معنوی والدین به ویژه مادران تدوین و اجرا شود.
۳۹.

رابطه سبک های شوخ طبی دانشجویان با سلامت عمومی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دانشجویان سلامت عمومی شوخ طبعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۳ تعداد دانلود : ۲۷۶
پژوهش حاضر به منظور تعیین سبک های شوخ طبعی و رابطه آن با سلامت عمومی دانشجویان انجام شده است. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی است 370 دانشجوبه شیوه نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب و با استفاده از پرسشنامه سبک های شوخ طبعی و پرسشنامه سلامت عمومی مورد آزمون قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل دادها از روش همبستگی پیرسون و آزمون t مستقل استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که سبک های شوخ طبعی با سلامت عمومی رابطه دارد و سبک های شوخ طبعی دانشجویان دختر با پسر متفاوت دارد. همچنین رابطه شوخ طبعی مثبت با سلامت عمومی مثبت و شوخ طبعی خود کاهنده و شوخ طبعی پرخاشگرانه با سلامت عمومی منفی است. نتیجه گیری: افرادی که از شوخ طبعی خودکاهنده و شوخ طبعی پرخاشگرانه در روابط میان فردی استفاده می کنند. از سلامت عمومی خوبی برخوردار نیستند. نوع شوخی های دانشجویان دختر بیشتر از نوع پرخاشگرانه است. بنابراین جنس بر سبک شوخ طبعی تاثیر گذار است.
۴۰.

مقایسه خودکارامدی، اختلال هیجانی، و احساس تنهایی در دانش آموزان دچار ناتوانی یادگیری و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: احساس تنهایی اختلال هیجانی خودکارآمدی ناتوانی یادگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۲ تعداد دانلود : ۱۲۳۷۰
هدف پژوهش حاضر تعیین و مقایسه خودکارامدی، اختلال هیجانی، و احساس تنهایی در دانش آموزان دچار ناتوانی یادگیری و عادی انجام شد. روش: روش پژوهش پس رویدادی و جامعه آماری کلیه دانش آموزان پایه سوم، چهارم و پنجم ابتدایی چهار ناحیه آموزش و پرورش استان البرز در سال تحصیلی 89-1388بود که به طور تصادفی از بین آنها ناحیه 3 و از این ناحیه 40 دانش آموز 12-9 ساله دچار ناتوانی یادگیری انتخاب و با 40 دانش آموز عادی همتا شد. ابزار پژوهش پرسشنامه نسخه معلم راتر 1967 و مقیاس احساس تنهایی آشر، هامیل و رنشاو(1984 ) بود.داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت میزان خودکارآمدی، اختلال هیجانی و احساس تنهایی در دانش آموزان دچار ناتوانی یادگیری و عادی معنادار، بگونه ای که خودکارآمدی در دانش آموزان عادی و اختلال هیجانی و احساس تنهایی در دانش آموزان دچار ناتوانی یادگیری بیشتر بود. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش حاضر نتیجه میشود که با افزایش خودکارآمدی دانش آموزان دچار ناتوانی یادگیری می توان اختلال هیجانی و احساس تنهایی آنها را کاهش داد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان