حسن میرزاحسینی

حسن میرزاحسینی

مدرک تحصیلی: استادیار، گروه روانشناسی عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم، قم، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۵۰ مورد از کل ۵۰ مورد.
۴۱.

بررسی تفاوت های رشدی کودکان چهار تا شش ساله از نظر توانایی تنظیم هیجان

تعداد بازدید : ۱۲۹ تعداد دانلود : ۷۴
زمینه و هدف : هیجان یک سازه تحولی است که تاثیرات آن بر تصمیم گیری و سایر متغیرها، مورد توجه روانشناسان شناختی قرار گرفته است؛ روانشناسان معتقدند هیجان ها همراه با افزایش سن کودک رشد می یابند، به عبارتی کودکان در سنین مختلف از رشد هیجانی متفاوتی برخوردارند. این پژوهش با هدف بررسی تنظیم هیجان در میان کودکان چهار تا شش ساله با تمرکز بر تفاوت های رشدی و جنسیتی ایشان صورت گرفت. روش پژوهش : پژوهش جاری تحقیقی علی-مقایسه ای است که به بررسی تفاوت های گروه های چهار تا شش سال و تفاوت پسرها و دختران از نظر تنظیم هیجان پرداخت. به این منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30کودک (5 پسر و 5 دختر از هر گروه سنی) در شهر قم، مورد بررسی قرار گرفتند. بازی های " راز نگهداری" و " هدیه ناامیدکننده" به ترتیب بازی های مرتبط با سنجش تنظیم هیجان مثبت و تنظیم هیجان منفی کودکان کارلسون و وانگ (2007) بوده اند. به منظور تحلیل نتایج از نرم افزار SPSS27 استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان دادکه تفاوت معناداری بین گروه های سنی فوق از نظر توانایی تنظیم هیجان مثبت و منفی وجود دارد. کودکان شش ساله به طور معناداری سطوح بالاتری از تنظیم هیجان مثبت و تنظیم هیجان منفی نسبت به کودکان چهار و پنج ساله دارند، هم چنین کودکان پنج ساله نیز به طور معناداری از توانایی تنظیم هیجان مثبت و تنظیم هیجان منفی بیشتری در مقایسه با کودکان چهارساله برخوردارند؛ هم چنین یافته ها نشان داد که توانایی تنظیم هیجان دختران به طور معناداری برای هر دو نوع هیجان مثبت و هیجان منفی، از پسران بالاتر بوده است (001/0 > P ). نتیجه گیری : براساس یافته های پژوهش، با رشد کودکان در بازه چهار تا شش سالگی ، توانایی ایشان در تنظیم هیجان بهبود می یابد. این موضوع برای هر دو نوع تنظیم هیجان مثبت و تنظیم هیجان منفی مورد تایید قرار گرفت. هم چنین مشخص شد که دختران توان تنظیم هیجان بالاتری برای هیجان های مثبت و منفی از خود نشان داده اند.
۴۲.

مدل یابی نقش میانجی سبک های تفکر در رابطه عاملیت انسانی وخودتنظیمی دانش با انتخاب سبک های مقابله با استرس تحصیلی در دانش آموزان پسر

کلید واژه ها: عاملیت انسانی خودتنظیمی دانش سبک های مقابله با استرس تحصیلی سبک تفکر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۹۴
زمینه و هدف: افراد برای مواجهه با شرایط استرس زا از راهبردهای مقابله ای مختلفی استفاده می نمایند و این بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان مؤثر است. به نظر می رسد خودتنظیمی دانش، عاملیت انسانی و سبک های تفکر بر روی انتخاب سبک مقابله با استرس تأثیرگذار باشد. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل تأثیر عاملیت انسانی و خودتنطیمی دانش بر انتخاب سبک های مقابله با استرس تحصیلی با توجه به نقش واسطه ای سبک تفکر انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و بر اساس ماهیت و نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم رشته های شاخه نظری شهر کاشان در سال تحصیلی 1399-1400 بودند که تعداد 497 دانش آموز از طریق نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسشنامه های چندوجهی ش خصیت عاملیتی کوته (1997)، پرسشنامه خودتنظیمی دانش SRKS-U، پرسشنامه سبک های مقابله ای اندلروپارکر و سبک های تفکر اس ترنبرگ-واگن ر (1992) پاسخ دادند. یافته ها: جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش و به منظور آزمون فرضیه ها از ضریب همبستگی و روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS.26 و LISREL 8.8 استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد متغیر عاملیت و خودتنظیمی دانش به صورت مستقیم و مثبت متغیر سبک مقابله ای مسئله مدار با میانجی گری سبک های تفکر را تحت تأثیر قرار داد. متغیر عاملیت و خودتنظیمی دانش به صورت مستقیم و منفی متغیر سبک مقابله ای هیجان مدار با میانجی گری سبک های تفکر را تحت تأثیر قرار داد. متغیر عاملیت و خودتنظیمی دانش به ترتیب به صورت مستقیم و منفی متغیر سبک مقابله ای اجتنابی را با میانجی گری سبک های تفکر تحت تأثیر قرار داد. نتیجه گیری: بنابراین با توجه به نتایج، برگزاری کارگاه های آموزشی راهبردهای سازگارانه مقابله با استرس را در مدارس برای دانش آموزان پیشنهاد می گردد.
۴۳.

اثربخشی آموزش غنی سازی روابط زوجین با رویکرد متمرکز بر هیجان بر رفتارهای کنترل گرایانه در زنان و مردان مواجه شده با خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رفتارهای کنترل گرایانه غنی سازی روابط زوجین هیجان مدار خیانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۸۳
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش غنی سازی روابط زوجین با رویکرد متمرکز بر هیجان بر رفتارهای کنترل گرایانه در زنان و مردان مواجه شده با خیانت همسر بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان و مردان مواجه شده با خیانت همسر شهر تهران در سال 1399-1398 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 40 نفر انتخاب و به طور تصادفی به گروه آزمایش (20 نفر) و گواه (20 نفر) تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه رفتارهای کنترل گرایانه گراهام کوان و آرچر (2005) بود. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله غنی سازی روابط زوجین متمرکز بر درمان هیجان مدار قرار گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد روش آموزش متمرکز بر هیجان بر نمرات رفتارهای کنترل گرایانه (47/4=F، 040/0=P) در زنان و مردان مواجه شده با خیانت همسر موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت که روش آموزش غنی سازی روابط زوجین متمرکز بر رویکرد هیجان مدار، الگویی اثربخش در زنان و مردان آسیب دیده از خیانت همسر است و می تواند به عنوان یکی از روش های درمانی و یا آموزشی در برنامه های زوج درمانی به کاربرده شود.
۴۴.

ارتباط نگرش فرزند نسبت به پدر و ساختار شخصیت مرزی: نقش واسطه ای روابط موضوعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روابط موضوعی اولیه ساختار شخصیت مرزی نگرش نسبت به پدر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۸۲
پژوهش حاضر با هدف تبیین سازمان شخصیت مرزی براساس روابط موضوعی اولیه و نگرش فرزند نسبت به پدر انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی بود که به روش همبستگی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 98-1397 بود، که 441 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان سیاهه های روابط موضوعی، سازمان شخصیت مرزی و مقیاس نگرش نسبت به پدر را تکمیل کردند. مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از داده های بدست آمده از پرسشنامه ها انجام شد. نتایج نشان داد که نگرش نسبت به پدر به طور مستقیم 0/03 درصد و به واسطه روابط موضوعی 0/22 درصد از ساختار شخصیت مرزی را تبیین می کند. در مجموع، برآورد مدل ساختاری که در آن نگرش فرزند نسبت به پدر متغیر پیش بین و روابط موضوعی به عنوان متغیر میانجی وارد مدل شدند، نشان داد که این مدل 22 درصد از ساختار شخصیت مرزی را تبیین می کند. بنابراین می توان چنین نتیجه گیری نمود که سازمان شخصیت مرزی تنها به صورت غیرمستقیم و از طریق روابط موضوعی اولیه، توسط نگرش نسبت به پدر به صورت منفی تبیین می گردد. لذا عملکرد منفی پدر به عنوان مرجع قدرت در روابط سه گانه مادر- کودک- پدر در دوره پیش ادیپ می تواند باعث شکل گیری ساختار مرزی در بزرگسالی شود.
۴۵.

اثربخشی درمان مبتنی بر شناختی رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی بیماران زن دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۸۶
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی روش مبتنی بر شناختی رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی بیماران دیالیزی انجام شد. روش بررسی: مطالعه کنونی کاربردی و نیمه آزمایشی بوده و به صورت پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه گواه طراحی و پیاده سازی گردید، کلیه بیماران سرپایی تحت درمان با دستگاه دیالیز در مراکز درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 97-1398 جامعه آماری مطالعه را تشکیل می دادند، ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با بیماران کلیوی یکانی نژاد و همکاران (2012) بود. پس از اجرای پروتکل درمانی توسط محققان این پژوهش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای در گروه مداخله، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS نسخه 24 صورت پذیرفت. یافته ها: نتایج تحقیق مطالعه نشان داد پروتکل درمانی مبتنی بر روش شناختی رفتاری بر تمامی ابعاد کیفیت زندگی تاثیر داشته و متجر به افزایش نمره میانگین نسبت به پیش آزمون شده است. همچنین تفاوت معناداری بین گروه ها، هم در بعد عمومی (53/51=F، 001/0>P) و هم در بعد اختصاصی (78/164=F، 001/0>P) کیفیت زندگی بیماران دیالیزی وجود داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان بیان کرد که روش شناختی رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی بیماران دیالیزی موثر بوده و می توان به عنوان یک مداخله موثر در بهبود کیفیت زندگی بیماران به کار گرفته شود.
۴۶.

اثربخشی مصاحبه انگیزشی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش متابعت درمانی در بیماران مبتلا به دیابت نوع2

تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۹۰
زمینه و هدف: دیابت یکی از بیماری های مزمن پزشکی با بیشترین وابستگی به وضعیت روانشناختی افراد مبتلا است؛ در درمان های بکار رفته در مورد بیماران دیابتی، اغلب از پرداختن به مشکلات روانشناختی این قشر، به ویژه افراد غفلت شده است ؛ از این رو هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر مصاحبه انگیزشی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش متابعت درمانی بیماران مبتلا به دیابت نوع2 انجام شد. روش پژوهش: مطالعه ی حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با روش نمونه گیری تصادفی بوده که بر روی 30 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع2 عضو تحقیقات دیابت شهر تهران که شرایط شرکت در مطالعه را داشتند در سال 1398 اجرا شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه متابعت درمانی بیماری های مزمن که در سال 1392 در پایان نامه مدانلو طراحی و روانسنجی شده است و با روش مصاحبه و گرفتن نمونه خون جمع آوری گردید. هر عضو گروه مداخله 8 جلسه ی 90 دقیقه ای تحت مصاحبه انگیزشی قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های آمار توصیفی و استنباطی، تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که مصاحبه انگیزشی مبتنی بر تعهد و پذیرش بر بهبود متابعت درمانی افراد موثر است (05/0 P< ). همچنین نتایج آزمون پیگیری هم نشان می دهد که دوره مصاحبه انگیزشی مبتنی بر تعهد و پذیرش بر روی گروه اثربخش و ثابت بوده است . نتیجه گیری: مداخله ی مصاحبه انگیزشی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر متابعت درمانی در مبتلایان به دیابت نوع دو تأثیر مثبت را نشان داد؛ لذا پیشنهاد می شود این مداخله در زمان و جلسات بیشتری انجام شود.
۴۷.

بررسی اثر مداخله مصاحبه انگیزشی مبتنی بر خودکارآمدی بر افزایش متابعت درمانی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۸۷
هدف: هدف این پژوهش تعیین تأثیر مداخله مصاحبه انگیزشی مبتنی بر خودکارآمدی بر افزایش متابعت درمانی زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش پژوهش: مطالعه ی حاضر یک مطالعه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود که جامعه آماری آن زنان و مردان مبتلا به دیابت نوع دو عضو تحقیقات دیابت شهر تهران در سال 1397 بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی 30 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع دو که شرایط شرکت در مطالعه را داشتند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 بیمار) و گواه (15 بیمار) به صورت تصادفی کاربندی شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه تبعیت از درمان دارویی موریسکی و همکاران (۲۰۰۸) و پرسشنامه جمعیت شناختی با روش مصاحبه و گرفتن نمونه خون جمع آوری شد. هر عضو گروه مداخله پنج جلسه 45-30 دقیقه تحت مصاحبه انگیزشی قرار گرفت. داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مصاحبه انگیزشی مبتنی بر خودکارآمدی بر بهبود متابعت درمانی افراد موثر است (30/15=F، 001/0=P)؛ همچنین نتایج آزمون تعقیبی و مقایسه میانگین نمره متابعت درمانی در مراحل مختلف در گروه مصاحبه انگیزشی مبتنی بر خودکارآمدی نشان داد که اختلاف معناداری بین نمره مرحله پیش آزمون با نمره مراحل پس آزمون، پیگیری اول و پیگیری دوم وجود دارد. نتیجه گیری: مداخله ی مصاحبه انگیزشی مبتنی بر خودکارآمدی در 5 جلسه بر متابعت درمانی در مبتلایان به دیابت نوع دو تأثیر مثبت را نشان داد. لذا پیشنهاد می شود این مداخله در زمان و جلسات بیشتری انجام شود.
۴۸.

مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری رفتاری به مادران با آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان بر راهبردهای تنظیم هیجان و ابعاد خودکنترلی در دانش آموزان پایه چهارم مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال نافرمانی مقابله ای تنظیم هیجانی خودکنترلی دانش آموزان فرزندپروری رفتاری مهارت های اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱
هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری رفتاری به مادران با آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان بر راهبردهای تنظیم هیجان و ابعاد خودکنترلی دانش آموزان پایه چهارم مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه چهارم دبستان و مادران آنها بود که در بازه زمانی مرداد و شهریور ۱۳۹۹ به کلینیک های روان شناسی منطقه ۵ تهران مراجعه کرده بودند. از جامعه مذکور، ۴۵ شرکت کننده با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگذاری شدند. جلسات گروه های آزمایش ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای برای هر گروه بود. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ) و پرسشنامه خودکنترلی (CPSC) بود. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و به منظور مقایسه زوجی از تحلیل بنفرونی استفاده گردید. یافته ها نشان داد در هر دو گروه آزمایش میانگین نمرات پس آزمون در راهبردهای تنظیم هیجان سازگارانه (اندازه اثر= ۵۶۶/۰)، ناسازگارانه (اندازه اثر= ۷۰۱/۰) و ابعاد خودکنترلی (اندازه اثر= ۶۳۳/۰) نسبت به پیش آزمون تغییر کرده است (۰۵/۰>P)، اما تفاوت معناداری بین این دو روش بر روی متغیرهای پژوهش و ابعاد آنها مشاهده نشد (۰۵/۰<P). از این یافته های می توان نتیجه گرفت آموزش فرزندپروری به مادران به اندازه آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان بر راهبردهای تنظیم هیجان و ابعاد خودکنترلی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای اثربخش است.
۴۹.

مدل سازی معادلات ساختاری روابط بین طرح واره های ناسازگار اولیه و هیجانات مثبت و منفی جانبازان با نقش واسطه ای ناگویی هیجانی

کلید واژه ها: طرح واره های ناسازگار اولیه ناگویی هیجانی هیجانات مثبت و منفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹ تعداد دانلود : ۵۱
مقدمه: با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، روابط بین طرح واره های ناسازگار اولیه با هیجانات مثبت و منفی و نقش میانجی گری ناگویی هیجانی در جانبازان بررسی شد. روش: شرکت کنندگان این پژوهش، 225 نفر از جانبازان شهر قم بودند که به روش نمونه گیری دردسترس، انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل سه پرسشنامه بود: پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ با ضریب آلفای کرونباخ 93/0، پرسشنامه هیجانات مثبت و منفی با ضریب آلفای کرونباخ 86/0 و پرسشنامه ناگویی هیجانی  تورنتو با ضریب آلفای کروبناخ 85/0. آزمون مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم مدل پژوهش، به ترتیب، با استفاده از روش های مدل معادلات ساختاری و آزمون سوبل انجام گرفت. نتایج: یافته ها نشان داد که طرح واره های ناسازگار اولیه  و هیجانات مثبت و منفی، به ترتیب پیشایند و پیامد ناگویی هیجانی در جانبازان هستند. یافته ها نشان داد که ناگویی هیجانی، میانجی گر معنی داری برای رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه با هیجانات مثبت و منفی است. بحث: یافته های این تحقیق می تواند برای برنامه ریزان دولتی در بهبود وضعیت جانبازان، کاربرد فراوانی داشته باشد.
۵۰.

مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره های معنوی–اسلامی با درمان هیجان مدار (EFCT) بر سازگاری زناشویی زوج های دارای فرزند معلول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هیجان مدار ذهن آگاهی طرحواره های معنوی - اسلامی سازگاری زناشویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴ تعداد دانلود : ۳۸
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره های معنوی- اسلامی بر سازگاری زناشویی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر جزء طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون -پس آزمون-پیگیری سه گروهی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه زوجین دارای فرزند معلول ذهنی، جسمی_حرکتی یا ذهنی و جسمی - حرکتی بوده که تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار داشته و دارای پرونده در مرکز خدمات بهزیستی مثبت زندگی خوانسار بوده و در سال 1401 در شهرستان خوانسار سکونت داشتند؛ به منظور تشکیل سه گروه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج)، ابتدا 46 نفر انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی 16 نفر (8 زوج) در گروه آزمایش اول و 16 نفر در گروه آزمایش دوم و 16 نفر در گروه گواه گروه بندی شدند. سه گروهی که به این ترتیب تشکیل شد مشابه هم بوده و اندازه گیری متغیرهای وابسته برای هر دو گروه آزمایش در یک زمان صورت گرفت؛ همچنین مرحله پیگیری سه ماه بعد از پس آزمون روی هر سه گروه اجرا شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر (1976) بودند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد بین دو گروه درمان ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره های معنوی- اسلامی و درمان هیجان مدار در سطح 05/0 برای مؤلفه رضایت زناشویی معنادار است (05/0>P)؛ در نتیجه بین میانگین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مؤلفه رضایت زناشویی در دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد که درمان هیجان مدار بر سازگاری زناشویی تاثیر بیشتری داشت (05/0=P). نتیجه گیری: طبق یافته های این مطالعه ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره های معنوی-اسلامی و درمان هیجان مدار سبب بهبود همبستگی زناشویی، توافق زناشویی، ابراز محبت و رضایت زناشویی در زوج های دارای فرزند معلوم می شود و نمایانگر افق های تازه در مداخلات زوج درمانی است و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای موثر سود جست؛ بنابراین، به نظر می رسد این مداخله برای زوج های دارای فرزند معلول نیز کاربردی است

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان