اعتماد یکی از جنبه های مهم روابط انسانی است و از لحاظ اجتماعی پیش شرط عمده ای برای موجودیت هر جامعه ای شمرده می شود؛از این رو مبحث عمده ای از نظریه ی سرمایه ی اجتماعی مبتنی بر مقوله ی اعتماد است.این مقاله با رویکرد جامعه شناختی به بررسی برخی از داستان های گرشاسب نامه می پردازد و در آن اعتماد به عنوان یکی از مؤلفه های سرمایه ی اجتماعی مورد کاوش قرار می گیرد،از این جهت که ادبیات حماسی به عنوان صدای درونی هر ملت،انعکاس دهنده ی پنهان ترین زوایای زندگی مردم و هم چنین منبع درخوری برای پژوهش های مردم شناسی، جامعه شناسی و روان شناسی به شمار می آید،بررسی موضوع مورد نظر در این نوع ادبی به عنوان بخشی از فرهنگ اصیل گذشته می تواند ما را از میزان انعکاس ابعاد اعتماد در جوامع سنتی آگاه سازد و در تسهیل کنش های هدف مند در جامعه ی امروز نیز نتایج پرثمری برجای گذارد. مقوله اعتماد در گرشاسب نامه با شاخص های اعتماد بین شخصی،اعتماد تعمیم یافته و اعتماد نهادی تقسیم بندی شده است.دستاورد این پژوهش ناظر بر این است که اعتماد به عنوان مؤلفه ای از سرمایه ی اجتماعی در گرشاسب نامه با شاخص های تعیین شده وجود دارد.