ساختار متن و چگونگی چینش اجزای سازنده آن نقش مهمی در فهم مخاطب از معنا دارد. گوینده توانا برای نفوذ در ذهن مخاطب از شگردهای مختلفی در زبان استفاده می کند؛ یکی از این شگردها نوع چینشی است که برای ساختار کلام خود برمی گزیند. این نکته افزون بر سخندانی و شناخت قابلیّت های زبان، نیازمند آشنایی با روحیه و منش مخاطب و نیز مسائل اجتماعی و فرهنگی حاکم بر بافت کلامی و غیرکلامی است. شاهنامه از گفتارهای مختلفی تشکیل شده است که فردوسی آنها را از زبان شخصیت ها نقل می کند؛ این گفتارها نقش مهمی در پیشبرد داستان ها دارد. در این مقاله، چینش متنِ چند گفتار در شاهنامه با موضوع «درخواست» بررسی، و به این پرسش ها پاسخ داده می شود: گفتار درخواست محور در شاهنامه چه نوع چینشی دارد؟ چه عواملی موجب شده است فردوسی چینش و ساختاری ویژه برای کلام خود برگزیند و این ساختار متنی چگونه موجب بلاغت کلام شده است؟ برای انجام این پژوهش، با تلفیقی از دیدگا ه هلیدی و حسن درباره بافت و متن (1985) و روش ساسانی و یزدانی در بررسی چینش متن (1392)، نخست بافت کلامی و غیرکلامی و نوع چینش چند گفتارِ درخواست محور شاهنامه (نامه) تعیین می شود؛ سپس رابطه بافت و نوع ساختار این گفتارها بررسی خواهد شد. نتیجه بررسی نشان می دهد نوع چینش این گفتارها شامل توالی گام های «ستایش» (خدا و مخاطب)، «زمینه چینی» (متغیر)، «درخواست» (شرح ماجرا و درخواست) و «پایان بندی» (متغیر) است که به گفتار درخواست، ساختاری ویژه می بخشد. این ساختار ثابت که نشان دهنده توجه فردوسی به بافت فرهنگی و گفتاری روزگار اوست، موجب نوعی هماهنگی و انسجام در متن شاهنامه می شود که با امکان پیش بینی پذیری، به فهم سریع تر مخاطب از متن می انجامد؛ نیز گام «زمینه چینی» که گامک های متفاوتی دارد و چگونگی و میزان آنها با توجه به موضوع و بافت متغیر است نقش مهمی در ترغیب مخاطب و بلاغت گفتار درخواست دارد.