رضا رستمی

رضا رستمی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۴ مورد.
۲۱.

مقایسه ی اثر ارجاع به خود در حافظه ی کاری عاطفی در دو گروه زنان افسرده و غیر افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افسردگی اثر ارجاع به خود حافظهی کاری عاطفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹۰ تعداد دانلود : ۶۴۳
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ی اثر ارجاع به خود در حافظه ی کاری عاطفی در دو گروه زنان افسرده و غیر افسرده بود. روش: در این پژوهش 27 زن افسرده با روش نمونه گیری در دسترس و بعد از گرفتن تشخیص افسردگی بر مبنای ملاک های نسخه چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی توسط روان شناس و 27 زن غیر افسرده با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ی افسردگی بک و تکلیف رایانه ای n تعداد به عقب به دست آمد. سپس درصد پاسخ های صحیح با استفاده از آزمون آماری t همبسته و تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج آزمون t همبسته نشان داد که افراد افسرده در پاسخ به محرک های مربوط به خود بهتر از محرک های مربوط به دیگران عمل می کنند. اما نتایج تحلیل کواریانس با کنترل سن و سال های تحصیلات نشان داد که بین دو گروه تفاوتی در اثر ارجاع به خود دیده نمی شود. نتیجه گیری: زنان افسرده همانند زنان غیرافسرده محرک های مربوط به خود را بهتر از محرک های مربوط به دیگران شناسایی و طبقه بندی می کردند که این یافته را می توان ناشی از نقش بسط بیشتر و سازماندهی بهتر در پردازش اطلاعات مربوط به خود دانست. ضمناً شباهت دو گروه در اثر ارجاع به خود با مدل ویلیامز درباره عدم سوگیری پردازش های خودکار اولیه همخوانی دارد.
۲۲.

نقش تعدیل کننده خودتنظیم گری در رابطه بین سبک های دلبستگی و شدت اختلال های مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتیاد تنظیم هیجان تنظیم شناخت پیوند عاطفی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات شناختی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات مربوط به مصرف مواد
تعداد بازدید : ۲۴۵۲ تعداد دانلود : ۱۱۳۸
چکیده مقدمه: نقص و نارسایی در مکانیسم های تنظیم هیجان ها و شناخت ها، سیستم های پردازشی را تحت تأثیر قرار می دهند و فرد را با مشکلات جدی سلامت و اختلال های روان شناختی مواجه می سازند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده خودتنظیم گری در رابطه بین سبک های دلبستگی و شدت اختلال های مصرف مواد انجام شد. روش: این پژوهش یک پژوهش اکتشافی از نوع طرح های همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، مردان مبتلا به اختلال های مصرف مواد مراجعه کننده به چهار مرکز درمان مصرف مواد در تهران بودند. نمونه این پژوهش شامل 122 بیمار مرد بود که به روش هدفمند و بر حسب مراجعات متوالی به مراکز درمانی انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس سبک های دلبستگی بزرگسال، مقیاس خودتنظیم گری و شاخص شدت اعتیاد را تکمیل کنند. داده های پژوهش با استفاده از روش ها و شاخص های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره سلسله مراتبی تعدیلی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ایمن با خودتنظیم گری رابطه مثبت و با شدت اختلال های مصرف مواد رابطه منفی دارد و سبک های دلبستگی ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) با خودتنظیم گری رابطه منفی و با شدت اختلال های مصرف مواد رابطه مثبت داشتند. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که خودتنظیم گری رابطه بین سبک های دلبستگی و شدت اختلال های مصرف مواد را تعدیل می کند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که خودتنظیم گری شدت اختلال های مصرف مواد را تحت تأثیر قرار می دهد.
۲۳.

اثربخشی گروه درمانی بر کاهش علائم روان شناختی بیماران ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افسردگی اضطراب مولتیپل اسکلروزیس گروه درمانی خستگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۹۵ تعداد دانلود : ۱۲۱۵
مقدمه: ام اس یکی از بیماری های سیستم عصبی مرکزی است که چالش های زیادی را در خصوص سازگاری روان شناختی افراد مبتلا در تمام دنیا ایجاد کرده است. در این خصوص مداخلات روان شناختی می توانند مورد استفاده قرار گیرند. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر بیان احساسات در تعاملات گروهی بر خستگی، اضطراب و افسردگی بیماران ام اس بود. روش: پژوهش فوق به روش شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. نمونه شامل 24 بیمار مبتلا به بیماری ام اس انجمن ام اس کرمان بود که به شیوه در دسترس انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. همه ی بیماران قبل از مداخله، بعد از آن و در مرحله پیگیری پرسشنامه های افسردگی بک، اضطراب بک و خستگی را تکمیل کردند. مداخله در پژوهش حاضر گروه درمانی مبتنی بر بیان احساسات در تعاملات گروهی بود که در طی شانزده جلسه روی گروه آزمایش صورت گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که دو گروه بعد از درمان و در مرحله پیگیری به طور معنی داری از نظر افسردگی و اضطراب متفاوت هستند. با وجود این، در خصوص متغیر خستگی این اثر معنی دار نبود. نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی گروه درمانی در کاهش افسردگی و اضطراب بیماران ام اس بود.
۲۴.

بررسی اثربخشی کاهش استرس بهوشیاری محور بر علایم روان شناختی بیماران مولتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: افسردگی اضطراب مولتیپل اسکلروزیس خستگی بهوشیاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹۴ تعداد دانلود : ۸۳۰
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری سیستم عصبی مرکزی است که چالش روان شناختی عمده ای در بیماران تمام دنیا ایجاد کرده است. در این خصوص، مداخلات روان شناختی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی کاهش استرس بهوشیاری محور (Mindfulness-based stress reduction) بر افسردگی خستگی و اضطراب در بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود. مواد و روش ها: در این پژوهش، از یک طرح کارآزمایی بالینی با گروه شاهد استفاده شد. 20 بیمار از انجمن MS (Multiple sclerosis) کرمان به شیوه در دسترس انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه (آزمایش و شاهد) تقسیم شدند. همه بیماران قبل از مداخله، بعد از آن و در مرحله پیگیری پرسش نامه های افسردگی Beck، اضطراب Beck و خستگی را تکمیل کردند. مداخله هشت جلسه کاهش استرس بهوشیاری محور MBSR بود. داده ها از طریق روش تحلیل واریانس در نمره های افزوده (Analysis of variance on the gain score) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:. دو گروه بعد از درمان و در مرحله پیگیری به طور معنی داری از نظر افسردگی و اضطراب متفاوت بودند (01/0 > P). با وجود این، در خصوص متغیر خستگی این اثر معنی دار نبود. نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی این روش در کاهش افسردگی و اضطراب بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود.
۲۵.

اثربخشی تحریک مکررمغناطیسی از روی جمجمه در بهبودی بالینی و فرآیند کاهش علائم در اختلال افسردگی اساسی عودکننده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افسردگی اساسی تحریک مغناطیسی علائم افسردگی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی افسردگی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی عصب شناختی رفتاری کارکرد مغز و اعصاب
تعداد بازدید : ۱۴۴۸ تعداد دانلود : ۱۰۶۵
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه در بهبودی بالینی و کاهش علائم بیماران مبتلا به افسردگی اساسی عود کننده انجام گرفت. روش: در این پژوهش شبه آزمایشی، 32 بیمار افسرده بر مبنای ملاک های چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی و مصاحبه بالینی ساختار یافته، آزمون افسردگی بک انتخاب شدند و به طورتصادفی در دو گروه (کنترل و آزمایش) جای گرفتند. گروه آزمایش 20 جلسه تحت تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه و 12 جلسه تحت رواندرمانی و دارودرمانی، و گروه کنترل فقط تحت رواندرمانی و دارو قرارگرفت. در پایان هر هفته و پس از پایان مداخله از هر دو گروه آزمون بک گرفته شد تا تأثیر مداخلات صورت گرفته بر متغیر وابسته (افسردگی) مشخص شود. داده ها با استفاده از آزمون خی دو و اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تجزیه و تحلیل نتایج مقیاس افسردگی بک و مصاحبه بالینی ساختار یافته نشان داد که درمان با تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه اثر معنی داری در بهبودی بالینی دارد و همین طور میانگین پس آزمون در شاخص افسردگی بک در مقایسه با پیش آزمون کاهش یافته، ولی مقدار این کاهش در گروه آزمایش بیشتر بود. و بر اساس روش اندازه گیری مکرر و آزمون کرویت موچلی فرآیند کاهش علائم افسردگی در طی جلسات درمان با تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه معنی دار می باشد و میزان کاهش علائم در طی مراحل درمان در گروه آزمایش به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل است. که این نشان می دهد تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه موجب کاهش بیشتر در علائم افسردگی نسبت به درمان های معمول می شود. و با مقایسه جدول تعقیبی مشخص می گردد که از جلسه دهم درمان تغییرات معنی داری آماری مداخله با TMS آشکار شده و تا انتهای درمان ادامه دارد. نتیجه گیری: تحریک مکرر مغناطیسی از روی جمجمه در درمان مبتلایان به افسردگی عودکننده مؤثراست، و می تواند به عنوان درمان ترکیبی در افسردگی مورد استفاده قرار گیرد.
۲۶.

اثربخشی آموزش پسخوراند عصبی بر الگوی امواج مغزی کودکان مبتلا به نقص توجه و بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نوروفیدبک اختلال نقص توجه و بیش فعالی الکتروانسفالوگرافی کمی موج مغزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵۰ تعداد دانلود : ۵۷۶
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش پسخوراند عصبی بر الگوی امواج مغزی کودکان مبتلا به نقص توجه و بیش فعالی انجام گرفت. به این منظور 16 کودک پسر 8 تا 12 ساله مبتلا به نقص توجه و بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک آتیه و 8 کودک پسر سالم، به شیوه هدفمند، انتخاب و همتاسازی شدند و در سه گروه آزمایش، کنترل بیمار و کنترل بهنجار قرار گرفتند. سپس هر سه گروه به وسیله الکتروانسفالوگرافی کمی مورد ارزیابی قرار گرفتند. کودکان گروه آزمایش 25 جلسه درمان نوروفیدبک (به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه) دریافت کردند. در پایان دوره درمان مجددا از هر سه گروه الکتروانسفالوگرافی کمی گرفته شد. نتایج پژوهش نشان دادند که در پیش آزمون نسبت امواج تتا به بتا در گروه آزمایش و کنترل بیمار در مقایسه با گروه کنترل بهنجار به طور معنادار بالاتر بود و پس از ارایه درمان نسبت این امواج در گروه آزمایش به طور معنادار کاهش یافت و در الگوی امواج مغزی گروه آزمایش در ناحیه FZ و CZ تغی یرات معناداری ایجاد شد. بنابراین، یاف ته های پژوه ش بیانگر این است که درمان نوروفیدبک بر تغییر الگوی امواج مغزی کودکان مبتلا به نقص توجه و بیش فعالی تاثیر می گذارد.
۲۷.

پیش بینی مصرف مواد در نوجوانان بر اساس شاخص های خطرساز و محافظت کننده پیشگیری فردی، خانوادگی، همسالان و محل سکونت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نوجوانان مصرف مواد مقیاس پیشگیری شاخص های خطرساز و محافظت کننده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷۲ تعداد دانلود : ۷۱۹
مقدمه: این پژوهش به منظور بررسی پیش بینی پذیری مصرف مواد توسط نوجوانان بر اساس عوامل خطرساز و محافظت کننده فردی، خانوادگی، مدرسه ای، دوستان و محله زندگی اجرا شده است. روش: گروه نمونه 698 دانش آموز دوره ی متوسطه 19-14 سال (366 پسر و 332 دختر) بودند که به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از مقیاس پیشگیری از مصرف مواد نوجوانان اندازه گیری و به وسیله آماره های رگرسیون لوجستیک دو ارزشی و تحلیل واریانس تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن بود که عوامل فردی شامل کنترل تکانه، برون ریزی خشم، هوش هیجانی درون فردی و بین فردی پیش بینی کننده معنی داری از مصرف مواد در دانش آموزان بودند و اما وضعیت تحصیلی و نگرش مذهبی دانش آموزان اثر پیش بینی کنندگی معنی داری نداشت. میزان خطرپذیری مصرف مواد در بین دانش آموزان مصرف کننده سیگار بالاتر بود. از میان عوامل خانوادگی، دلبستگی ایمن به پدر و مادر، اثر پیش بینی کنندگی معنی داری داشت و میزان خطرپذیری مصرف مواد در بین دانش آموزانی که اعضاء درجه یک خانواده مصرف کننده مواد بودند، بالاتر بود. از میان عوامل مربوط به مدرسه و دوستان، وضعیت تحصیلی دوستان، نگرش دوستان به مواد، نگرش به مدرسه اثر پیش بینی معنی داری در مصرف مواد توسط دانش آموزان داشت و میزان خطرپذیری مصرف مواد در بین دانش آموزانی که دوستان آنها مصرف کننده سیگار و مواد بودند، بالاتر بود. با توجه به عامل محله سکونت نتایج نشان داد که میزان خطرپذیری مصرف مواد در بین دانش آموزانی که شاهد مصرف مواد در محله سکونت خود بودند، بالاتر بود و تفاوت معنی داری بین دختران و پسران از نظر شاخص کلی عوامل خطرساز و محافظت کننده پیشگیری از مصرف مواد وجود داشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که مصرف مواد توسط نوجوانان یک پدیده چند علیتی است و برای هر گونه مداخله پیشگیری در این خصوص توجه به عوامل فردی، خانوادگی، مدرسه، دوستان و محیط زندگی بایستی توامان باشد. با توجه با بالاتر بودن میزان عوامل خطرساز مصرف مواد در پسران در مقایسه با دختران، توجه خاصی باید به تفاوت های جنسیتی در مداخلات پیشگیری اعمال گردد.
۲۸.

بررسی آسیب های عصب شناختی در بیماران مبتلا به ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عدم تقارن هم نوسانی نقص هیجانی امواج تتا امواج آلفا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹۹ تعداد دانلود : ۴۴۲
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی و مقایسه هم نوسانی امواج مغز و تقارن نیمکره های مغز در افراد مبتلا به ناگویی هیجانی و افراد غیرمبتلا بود. بیست و چهار داوطلب (14 بیمار مبتلا به ناگویی هیجانی و 10 داوطلب سالم) در این پژوهش شرکت کردند. میزان ناگویی هیجانی شرکت کنندگان در این پژوهش بر اساس نمره آنها در مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 (TAS-20) اندازه گیری شد. هم نوسانی و عدم تقارن بین نیمکره ها در دو گروه شرکت کنندگان با استفاده از الکتروآنسفالوگرافی کمی (qEEG) سنجیده شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان هم نوسانی و عدم تقارن بین نیمکره ها در دو گروه به صورت معنادار متفاوت است. کمترین میزان هم نوسانی برای گروه بیماران مبتلا به ناگویی هیجانی در باند فرکانسی تتا (7-5/3 هرتز) و در ناحیه پس سری به دست آمد. بیشترین میزان عدم تقارن بین نیمکره ها برای گروه مبتلا به ناگویی هیجانی در باند فرکانسی تتا و آلفا، در نواحی پس سری (7-5/3 هرتز) و در باند فرکانسی تتا در ناحیه مرکزی (12-8 هرتز) مشاهده شد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که نقص در کلامی سازی هیجان ها و رویکرد غیراحساسی در برابر محرک ها در بیماران مبتلا به ناگویی هیجانی با توجه به هم نوسانی امواج مغز و تقارن نیمکره های مغز قابل تبیین است.
۲۹.

نوروفیدبک: راهکاری نوین در بهبود بیماران وابسته به شیشه

کلید واژه ها: سلامت روان نوروفیدبک شیشه شدت اعتیاد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات مربوط به مصرف مواد
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی سلامت
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی مسایل اجتماعی و انحرافات
تعداد بازدید : ۱۲۱۴ تعداد دانلود : ۶۲۷
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش درمانی نوروفیدبک همراه با دارودرمانی، در مقایسه با دارودرمانی تنها، بر شدّت اعتیاد، اضطراب، کیفیّت زندگی، سلامت روان، توجّه و تمرکز و عملکرد مغزی بیماران وابسته به مادّه محرّک شیشه بود. روش: به این منظور 100 نفر از بیماران وابسته به مادّه محرّک شیشه مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد، که تحت یکی از انواع دارودرمانی های ویژه اختلال وابستگی به مواد قرار داشتند، به شیوه در دسترس، انتخاب و بر اساس نمرات شدت اعتیاد همتا شده و پس از تکمیل پرسش نامه-های سنجش شدّت اعتیاد (ASI) و سلامت عمومی روان شناختی (GHQ-28) به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 50 بیمار) قرار گرفتند. در مرحله درمان، کلیه این بیماران روان درمانی و دارودرمانی معمول خود را دنبال کرده و متعاقب آن گروه آزمایش علاوه بر روان درمانی، از 30 جلسه نوروفیدبک (5 جلسه در هفته) برخوردار شد و گروه گواه تنها درمان معمول خود را پی گرفت. پس از پایان 6 هفته درمان نوروفیدبک، کلیه بیماران هر دو گروه، به وسیله ابزارهای مذکور مورد سنجش مجدّد قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه آزمایش، در پایان دوره، به شکل معناداری بهبود بیشتری در متغیرهای شدت اعتیاد و سلامت روان شناختی داشتند. نتیجه-گیری: می توان گفت درمان نوروفیدبک برای کاهش شدت اعتیاد و افزایش بهبود سلامت روان بیماران وابسته به ماده محرک شیشه به کاربرد دارد.
۳۰.

مقایسه ویژگی های شخصیتی افراد مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر (IBS) و افراد غیر مبتلا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شخصیت مدل پنج عاملی نشانگان روده تحریک پذیر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی شخصیت
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات روانی ناشی از اختلال طبی کلی
تعداد بازدید : ۲۳۳۵ تعداد دانلود : ۹۵۲
مقدمه: متغیرهای روان شناختی نقشی تعیین کننده در پدیدآیی و تداوم بیماری های جسمانی دارند. نشانگان روده تحریک پذیر (IBS)، به عنوان یکی از شایع ترین اختلال های معدی- روده ای، چه رابطه ای با متغیر های روان شناختی دارد؟ هدف اصلی این پژوهش، در امتداد بررسی و شناسایی دقیق تر این رابطه، مقایسه ویژگی های شخصیتی افراد مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر و افراد غیر مبتلا بود. روش: ویژگی های شخصیتی مورد بررسی در این پژوهش، به عنوان متغیرهای روان شناختی، شامل نوروزگرایی، برون گرایی، تجربه پذیری، همسازی، وظیفه شناسی و تاب آوری بودند. به این منظور یک گروه آزمودنی بیمار به تعداد 60 نفر (26 مرد و 34 زن) و یک گروه آزمودنی غیر بیمار به تعداد 104 نفر (38 مرد و66 زن) در این پژوهش شرکت کردند. مقیاس شخصیتی NEO-FFI و مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون (CD-RTSC) در مورد شرکت کننده ها اجرا شد. برای تحلیل داده های پژوهش، از شاخص ها و روش های آماری شامل میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که افراد مبتلا به IBS در مقایسه با افراد غیر مبتلا دارای نوروزگرایی بیشتر و برون گرایی و وظیفه شناسی کمتری هستند. در مقیاس های تجربه پذیری و همسازی و متغیر تاب آوری بین دو گروه تفاوت معنا داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که متغیرهای شخصیتی می توانند ابتلاء به نشانگان روده تحریک پذیر را تا حدودی پیش بینی کنند.
۳۱.

نقش مشارکت زوجی درارتقای کیفیت درک شهودی کارآفرینان سریالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه کوانتوم هولوگرافیک کیفیت شهود شهود لامکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵۷ تعداد دانلود : ۸۸۵
کارآفرینی فرایند شناسایی، ارزیابی و بهره برداری از فرصت های نوین کسب وکار است. تشخیص این فرصت ها براساس رویکرد جست وجوی منظم یا به کمک رویکرد شهودی انجام میشود. این مقاله مربوط به رویکرد دوم و در راستای توسعهی نگرش شهودی به کارآفرینی بوده و شهود فرایندی است که طی آن، اطلاعاتی که دریافت آن به صورت ناخودآگاه است، توسط نظام روان- تنی ادراک میشود. در این پژوهش آزمایشی، نمونهی آماری شامل 45 کارآفرین سریالی از پارکهای علم و فناوری شهر تهران بوده و به مشاهدهی تصاویر منتخب از نظام بین المللی تصاویر احساسی (IAPS) در گروه زوجی (گروه آزمایش شامل 30 نفر در گروه های دو نفره) و گروه انفرادی (گروه کنترل شامل 15 نفر در گروه های تک نفره) میپرداختند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که کارآفرینان گروه زوجی نسبت به گروه انفرادی، کیفیت شهود بیش تری دارند. در هر دو گروه زوجی و انفرادی منحنیهای احساسی و خنثی آشکارا واگرا بودند که این واگرایی تقریبا از پنج ثانیه قبل از محرک (مشاهدهی تصویر) شروع شده است. تفاوت واگرایی تغییرپذیری ضربان قلب در دورهی پیش- محرک برای گروه زوجی و انفرادی بدین معناست که مشارکت زوجی کارآفرینان کیفیت شهودیشان را به طور معناداری ارتقا میدهد.
۳۲.

اثربخشی آموزش پسخوراند عصبی بر ولع مصرف بیماران وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اثربخشی نوروفیدبک ولع مصرف وابستگی به مواد افیونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸۹ تعداد دانلود : ۸۴۲
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی روش آموزشی- درمانی پسخوراند عصبی (نوروفیدبک) بر شدت ولع مصرف در بیماران وابسته به مواد افیونی انجام گرفت. به این منظور 20 نفر از بیماران مرد وابسته به مواد افیونی با میانگین سنی 30 سال، تحت درمان نگهدارنده با متادون یا بوپرونورفین، به شیوه در دسترس انتخاب و پس از اجرای پرسشنامه سنجش ولع هروئین ( HCQ )، همتاسازی و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. بیماران گروه آزمایش علاوه بر دارودرمانی، 30 جلسه (به مدّت 5 هفته، هر هفته 6 ساعت) درمان نوروفیدبک دریافت کردند و بیماران گروه کنترل تنها درمان دارویی نگهدارنده با متادون یا بوپرونورفین را پشت سر گذاشت. در پایان دوره بیماران دو گروه به وسیله تست HCQ مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری حاکی از آن بود که گروه آزمایش در پایان دوره در متغیرهای انتظار مثبت، تمایل به مصرف و میانگین کل شدّت ولع نسبت به گروه کنترل کاهش نشان داده است. بنابراین روش درمانی نوروفیدبک می تواند در کاهش شدّت ولع بیماران وابسته به مواد افیونی اثربخش باشد.
۳۳.

اثربخشی نوروفیدبکبر حافظه بینایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: نوروفیدبک حافظه بینایی بیوفیدبکالکتروانسفالوگرافی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳۲ تعداد دانلود : ۹۸۳
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش نوروفیدبکبر حافظه بینایی بود. روش: این مطالعه به صورت آزمایشی انجام شد. 30 دانشجو در دو گروه آزمایش و پلاسیبو مورد بررسی قرار گرفتند. دانشجویان هر دو گروه (آزمایشی و پلاسیبو) در دو مرحله پیش و پس از آموزش با پرسشنامه خرده آزمون حافظه بینایی وکسلر مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که بعد از 20 جلسه آموزش نوروفیدبک، در گروه آزمایش بهبود چشمگیری در حافظه بینایی دیده شد. دو گروه تفاوت معنی داری ازنظر حافظه بینایی داشتند. نتیجه گیری: نوروفیدبکشرطی سازی کنشگر امواج مغزی است که از طریق آن افراد یاد می گیرند به صورت ارادی امواج مغزی خود را کنترل کنند و از طریق آن عملکرد خود از جمله حافظه را افزایش دهند.
۳۴.

اثربخشی آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی بر تنیدگی فرزندپروری مادران دارای فرزندان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال کاستی توجه و بیش فعالی تنیدگی فرزندپروری مهارت های مقابله با تنیدگی مادران

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مشاوره مشاوره خانواده
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مناسبات انسانی در محیط خانواده
تعداد بازدید : ۲۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۰۱۰
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی بر میزان تنیدگی فرزندپروری مادران دارای فرزندان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی انجام گرفت. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش تعداد 24 نفر از مادرانی بودند که فرزندان آن ها دارای اختلال کاستی توجه و بیش فعالی تشخیص داده شده بودند که به طور مساوی در دو گروه آزمایشی و کنترل همتاسازی شدند. ابزار های پژوهش شامل الکترو انسفالوگرافی کمی، شاخص تنیدگی فرزندپروری و فهرست بررسی تشخیص اختلال کاستی توجه و بیش فعالی بود. برنامه آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی در یازده جلسه شصت دقیقه ای (هفته ای سه جلسه) در گروه آزمایشی اجرا شد. فرضیه این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی بر تنیدگی فرزندپروری مادران گروه آزمایشی به طور معناداری مؤثر بوده و کاهش میزان تنیدگی فرزندپروری را به دنبال داشته است. این کاهش شامل خرده مقیاس های فزون طلبی، محدودیت نقش، افسردگی و انزوای اجتماعی میشد. این یافته ها بدین معناست که برنامه مداخله ای توانسته است تنیدگی فرزندپروری مادران دارای کودکان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی را کاهش دهد.
۳۵.

بررسی اثر بخشی تحریک مکررمغناطیسی ترانس کرانیال با فرکانس بالا در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی عمده ی مقاوم به درمان دارویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: اختلال افسردگی عمده تحریک مکرر مغناطیسی ترانس­کرانیال کورتکس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵۹ تعداد دانلود : ۱۰۸۹
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تحریک مکرر مغناطیسی ترانس­کرانیال در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی عمده مقاوم به درمان دارویی بود. روش­کار: در یک طرح شبه­آزمایشی، 12 آزمودنی مبتلا به اختلال افسردگی عمده مراجعه­کننده به کلینیک آتیه از تابستان تا پاییز 1387 با روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب و به مدت 30 جلسه تحت درمان تحریک مکرر مغناطیسی ترانس­کرانیال با فرکانس20 هرتز بر روی ناحیه­ی پشتی­جانبی کورتکس پیش­پیشانی نیم­کره­ی چپ قرار گرفتند. آزمودنی­ها به کمک مقیاس افسردگی بک، پیش و پس از درمان و 5/1 ماه بعد از درمان ارزیابی شدند. داده­ها به کمک روش آماری تحلیل واریانس با اندازه­گیری­های مکرر تحلیل شدند. نتایج: تحریک مکرر مغناطیسی ترانس­کرانیال به­طور معنی­داری سبب کاهش علایم افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی عمده گردید (001/0P<) و این تغییرات 5/1 ماه پس از آن به طول انجامید. نتیجه­گیری: تحریک مکرر مغناطیسی ترانس­کرانیال در درمان افسردگی عمده­ی مقاوم به درمان دارویی تاثیر دارد و اثرات آن بیش از یک ماه و نیم بعد از درمان ماندگار است.
۳۶.

بررسی تاثیر تحریکمکرر مغناطیسی ترانس کرانیال (rTMS) بر عملکرد اجتماعی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی عمده مقاوم به درمان دارویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: عملکرد اجتماعی تحریکمکرر مغناطیسی ترانس کرانیال (rTMS) قشر پشتی جانبی پیش پیشانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳۹ تعداد دانلود : ۹۲۲
هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی rTMS بر عملکرد اجتماعی افراد مبتلا به اختلال افسردگی عمده مقاوم به درمان دارویی بود. روش: در یکطرح شبه آزمایشی از نوع سری های زمانی تکگروهی، دوازده بیمار مبتلا به افسردگی اساسی تحت سی جلسه rTMS بررویِ قشر پشتی جانبی پیش پیشانی نیمکره چپ قرار گرفتند. هریکاز بیماران با مقیاس خودارزیابی خودانطباقی (SASS) قبل، بعد و یکماه ونیم پس از درمان ارزیابی شدند. یافته ها: طبق یافته ها پیشرفت بیماران در مقیاس SASS پس از درمان و یکماه ونیم بعد معنادار بود. نتیجه گیری: rTMS به عنوانِ یکدرمان ضدافسردگی جدید، بر عملکرد اجتماعی تاثیر دارد و احتمالاً این تاثیرات را می توان با مدار هیپوتالاموس- هیپوفیز- آدرنال (HPA) مرتبط دانست
۳۸.

رفتار سازمانی شهروندی: تبیین بر اساس ابعاد شخصیت، تعهد سازمانی و رضایت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رضایت شغلی شخصیت تعهد سازمانی رفتار سازمانی شهروندی کارکنان دانشگاه تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸۶ تعداد دانلود : ۷۸۲
این پژوهش با هدف تبیین رفتار سازمانی شهروندی بر اساس شخصیت، تعهد سازمانی و رضایت شغلی کارکنان دانشگاه تهران انجام شد. در این تحقیق 213 نفر از کارکنان دانشگاه تهران به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که: 1- وضعیت رفتار سازمانی شهروندی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی و ابعاد برون گرایی، همسازی، وظیفه شناسی و تجربه پذیری کارکنان دانشگاه تهران، بالاتر از متوسط است. ولی بُعد نوروزگرایی نسبتا نامطلوب است؛ 2- نتایج همبستگی پیرسون نشان می دهد که رفتار سازمانی شهروندی کلی با رضایت شغلی و ابعاد آن (ماهیت کار، شناسایی، موفقیت و مسؤولیت)، تعهد سازمانی و مؤلفه های آن (تعهد عاطفی و تعهد هنجاری) و ابعاد شخصیت (برون-گرایی، همسازی، وظیفه شناسی و تجربه پذیری) رابطه مثبت داشته و در سطح 01/0 معنادار است ولی نوروزگرایی رابطه منفی معناداری با رفتار سازمانی شهروندی دارد؛ 3- تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که مؤلفه مسؤولیت از رضایت شغلی، تعهد عاطفی از تعهد سازمانی و ابعاد وظیفه شناسی، همسازی و تجربه پذیری از شخصیت رفتار سازمانی شهروندی را پیش بینی می-نمایند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان