مقایسه تطبیقی باورهای معرفت شناختی، باورهای ضدروشنفکری و گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه یزد (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدف پژوهش حاضر، مقایسهی تطبیقی باورهای معرفت شناختی، باورهای ضدروشنفکری و گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه یزد در سال تحصیلی 93-1392 است. از جامعه ای به حجم 2180 نفر در سه دانشکده، 360 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر، مقیاس باورهای ضدروشنفکری دانشجو ایگنبرگر و سیلندر و پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس پاسخ دادند. داده ها با آزمون t تک نمونه ای و تحلیل واریانس دو راهه تحلیل شد. براساس نتایج آزمون t ، میانگین دانشجویان در باورهای معرفت شناختی و باورهای ضدروشنفکری کمتر و در گرایش به تفکر انتقادی بیشتر از میانگین مفروض بوده است؛ پس آموزش عالی توانسته است در دانشجویان، نظام معرفت شناختی سطح بالا، گرایش مثبت به روشنفکری و گرایش به تفکر انتقادی را ایجاد کند. نتایج تحلیل واریانس دو راهه، حاکی از تفاوت معنادار در ابعادی از باورهای معرفت شناختی (ساده دانستن دانش، منبع دانش، ذاتی دانستن توانایی یادگیری، سریع دانستن فرایند یادگیری) و تفکر انتقادی (بلوغ فکری) به لحاظ جنسیت و دانشکده بوده است.The Comparative Analysis of Epistemological Beliefs, Anti-Intellectual Beliefs and Disposition towards Critical Thinking in M.A. Students of Yazd University
The present study was conducted to compare epistemological beliefs, anti-intellectual beliefs and critical thinking disposition in M.A. students of Yazd University (2013-14 academic year). The population of present study is consist of 2180 M.A. students of Yazd University out of whom 360 students were randomly category selected as a sample from three faculties, Humanities, Science and Engineering. To measure the variables of the study, three questionnaires were used: Schumer’s epistemological beliefs questionnaire, Eigenberger and Sealander’s student anti-intellectualism scale and Ricketts’ critical thinking disposition inventory. The data were also analyzed by using one sample t-test and two-way Anova. Based On one sample t-test results, mean of students was less than presumed average in variables of epistemological beliefs and anti-intellectual beliefs and it was more than presumed average in critical thinking, so it can be said that the higher education system could produce a high level of epistemological beliefs, intellectual beliefs and critical thinking disposition in students. Results of two-way Anova also showed differences in dimensions of epistemological beliefs (simple assuming the knowledge, definite assuming the knowledge, source of knowledge, innate assuming of learning ability and quick assuming the learning process) and critical thinking disposition (maturity) in terms of gender and the faculty .