آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۷

چکیده

اگر تا کنون فارابی را مؤسس فلسفه اسلامی دانسته اند، زین پس می توان وی را به عنوان مؤسس سوبژکتیویته ای خاص در تفکر فلسفی جهان اسلام نیز دانست. نزد برخی از فیلسوفان جهان و نیز در تفکر فلسفی معاصر ایران، به طورکلی، به امکان گفت وگو میان تفکر فلسفی کلاسیک و فلسفه های جدید اذعان شده است. اما این گفت وگو برای فلسفی اندیشان کلاسیک ایران از اهمیت مضاعفی برخوردار است چرا که چنین گفت وگویی جزو شرایط امکان حضور در افق فلسفی جدید و هم زبانی (و نه لزوماً هم رأیی) با آن است. تا کنون تمرین این گفت وگو، کم وبیش، بر محور مقولاتی فلسفی از قبیل وجود، ماهیت، علیت، حرکت، غایت، معرفت و... صورت گرفته است. پیشنهاد این مقاله آن است که می توان و حتی بایسته است که این بار با طرح یک مسئله اساسی دیگر و گشودن مسیری دیگر به ادامه این گفت وگو پرداخت. مسئله اساسیِ پیشنهادی، پرسش از سوبژکتیویته فلسفه فارابی است. فلسفه فارابی متضمن معرفت شناسی خاصی است و هر معرفت شناسی، کم وبیش، مشتمل بر نظریه یا توصیفی در باب سوژه است. حال پرسش این است که سوبژکتیویته منطوی در بحث معرفت نزد فارابی چیست؟ این پرسش از آن رو قابل اعتنا و طرح است که بنیاد مدرنیته را سوبژکتیویته تشکیل می دهد. این نوشتار تلاش می کند با الهام از روش شناسی دکارتی در استخراج سوبژکتیویته فلسفی، به استناد متون فارابی همین رویکرد را در آثار فارابی دنبال کند. در نتیجه این وجه، می توان فارابی را به عنوان بنیان گذار سوبژکتیویته اسلامی معرفی کرد.

The question of the subjectivity of Farabi's philosophy and the future of our philosophical culture

If until now Farabi has been considered the founder of Islamic philosophy, then he can also be called the founder of a special subjectivity in philosophical thought of the Islamic world. Some philosophers of the world, as well as contemporary Iranian philosophical thought, in general, have acknowledged the possibility of dialogue between classical and modern philosophical thinking. But this dialogue has double importance for Iranian classical philosophers, because such a discourse is one of the conditions for the possibility of being present in the new philosophical horizon and conversing (and not necessarily agreeing) with it. So far, this type of discourse has been more or less based on philosophical arguments such as existence, nature, causality, motion, goal, knowledge, etc. The suggestion of this article is that it is possible and even necessary to continue this dialogue by raising another basic issue and opening another path. The basic problem proposed is the question of the subjectivity of Farabi's philosophy. Farabi's philosophy involves a certain epistemology which, more or less, includes a theory or a description about the subject. Now the question is: what is the implied subjectivity in Farabi's discussion of knowledge? This question is worthy of consideration because the foundation of modernity is subjectivity. This article tries to follow the same approach based on Farabi's texts, inspired by Cartesian methodology in extracting philosophical subjectivity. As a result, Farabi can be introduced as the founder of Islamic subjectivity.

تبلیغات