تحلیل انتقادی نظریه فخر رازی درباره تکثر ماهیات انسانی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
یکی از مسائل بنیادین انسان شناختی که آثار متعدد کلامی دارد، وحدت یا تکثر ماهیت انسانی است. فخررازی از اندیشمندان مسلمانی است که درباره تکثر ماهیات نوعیه انسانی نظر داده و برای استدلال بر نظریه خود از آیات، روایات، استقرا، و مکاشفه استفاده کرده است. بررسی ادله فخر نشان می دهد که آنها صرفاً تفاوت بین انسان ها را نشان می دهند و هیچ کدام توانایی اثبات ادعای وی کثرت ماهوی را ندارد. اشکال منطقی نظریه فخررازی این است که وی حالات و صفات انسانی مانند حسد، بخل، بخشندگی و شجاعت را فصولی می داند که موجب تحقق انواع انسانی می شود در حالی که این گونه صفات ویژگی های فصولی منطقی را ندارند. همچنین نظریه تکثر ماهیات انسانی دارای پیامدهای ناپذیرفتنی مانند سقوط کلیه براهین فطری، جبرگرایی، تشکیکی بودن تکالیف، عدم امکان قانونگذاری برای جامعه و محال بودن تأسیس علوم انسانی است. پژوهش حاضر با روش توصیفی، تحلیلی انتقادی و بر اساس یافته های کتابخانه ای صورت گرفته و هیچ تحقیق مستقلی در این زمینه انجام نشده است.Critical Analysis of Fakhr-e-Razi 's Theory of Multiple Nature of Human Beings
One of the fundamental anthropological issues that has multiple theological consequences is the unity or plurality of human nature. Fakhr-e-Razi is a Muslim thinker who has considered the multiplicity of human nature and has used verses, narrations, induction, and exploration to argue for his theory. Examination of the arguments provided by Fakhr-e-Razi shows that they merely show the multiplicity of human beings and that none of them can support his claim for the plurality of human nature. The logical form of Fakhr-e-Razi's theory is that he considers human states and attributes such as jealousy, avarice, generosity and courage as constituents that lead to the realization of human types, while such attributes do not have the characteristics of logical constituents. In addition, the theory of the multiplicity of human nature has unacceptable consequences such as the collapse of all constitutional arguments, determinism, skepticism of commandments, the impossibility of legislation for society and the impossibility of establishing humanities. The present study has adopted a descriptive, analytical-critical library method.