مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فخررازی
حوزه های تخصصی:
چکیده
از جمله مباحث کلامی، رویت خداوند متعال، به ویژه در روز قیامت میباشد که امامیه، اشاعره و معتزله در خصوص آن دچار اختلاف نظر هستند؛ امامیه بر عدم جواز رؤیت و در مقابل اشاعره، بر جواز رؤیت خداوند در روز قیامت معتقدند؛ از جمله دلائل هر یک از آنها استدلال بر آیه « لاتدرکه الابصار » است. در این مقاله دیدگاه کلامی هر یک بررسی شده و ضمن بیان نظر علامه طباطبایی، مفسر بزرگ معاصر امامیه در خصوص عدم رؤیت، به نقد دیدگاه فخر رازی از مفسران بزرگ اشاعره پرداخته شده و بیان شده که رؤیت بصری خداوند ملازم با جسمانیت و جهت و حیز دار بودن خداوند است و منافات با مبانی واجب الوجود و تجرد ذات دارد.
بداهت تصورات حسی نزد دانشمندان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژة «بداهت» در عرف و در دانش منطق به صورت مشترک لفظی به دو معنای متفاوت به کار می رود؛ در عرف به معنای نسبی روشن و مأنوس استعمال می شود و لی در اصطلاح منطق مفهومی نفسی دارد و به معنای ادراک غیر مسبوق به ادراکات پیشین و غیر مأخوذ از آنها به کار می رود. در بحث از بداهت تصورات حسی، مفهوم دوم به کار می رود. بداهت تصورات حسی توسط فخر رازی به صورت مسألة منطقی تدوین شد و نزد دانشمندان متأخر مورد بحث قرار گرفت. وی با ارائة دو قاعدة کاربردی در تمایز مفاهیم نظری و بدیهی، مسألة بداهت تصورات حسی و وجدانی را مطرح کرد. او را در این نوآوری دلایلی است و عواملی. مسبوقیت تصدیق اولی بر تصورات اولی عمده ترین دلیل اوست و مهمترین انگیزه اش انکار تصورات نظری و بدیهی انگاری همة تصورات حاصل برای انسان است. اگر چه منطق دانان مسلمان با بدیهی انگاری همة تصورات حاصل برای انسان است. اگر چه منطق دانان مسلمان با بدیهی انگاشتن تصورات هم رأی وی نیستند؛ بسیاری از آنان از جمله خواجة طوسی و میر سید شریف جرجانی در بدیهی انگاری تصورات حسی با وی همداستان شده اند. از سوی دیگر کسانی که ملاک بداهت تصورات را بساطت مفهومی می دانند، تصورات حسی را بدیهی نمی پندارند. نظریة بداهت تصورات حسی علاوه بر رخنه های عمده، اساساً بر در آمیختن دو مفهوم عرفی و اصطلاحی بداهت مبتنی است.
مقایسه دیدگاه قاضی عبدالجبار معتزلی و فخر رازی درباره شفاعت و بررسی و نقد آن ها براساس روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه ی مسلمانان شفاعت پیامبر(ص) را قبول داشته ولی در مورد نحوه ی تأثیر آن اختلاف کرده اند . قاضی عبد الجبار بر این باور است که دایره ی شفاعت پیامبر (ص) تنها در ترفیع درجه اهل بهشت است . درمقابل فخر رازی بر این باور است که شفاعت پیامبر (ص) به این معنی است که گنهکاران را از عذاب دوزخ می رهاند تا وارد آتش نشوند و آن ها هم که در آتش می سوزند ،در پرتو شفاعت پیامبر(ص) از آتش دوزخ خارج شده و وارد بهشت می شوند. اما شیعه به تبعیت از فرمایشات ائمه اطهار (ع) راهی میانه را برگزیده است و معتقد است که شفاعت اولیای خدا منوط به اذن پروردگار جهان است و تا اجازه وی نباشد،هیچ کس نمی تواند شفاعت نماید و اذن خدا بی جهت و بی حکمت نخواهد بود و شامل حال کسانی می شود که برای عفو و اغماض شایستگی دارند و لغزش و گناه انان به مرحله طغیان نرسیده است و رابطه ی خود را با خداوند قطع نکرده اند
سعادت از دیدگاه فخررازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فخر رازی ویژگی ها و تقسیمات متعددی برای سعادت برمی شمرد. وی گاهی آن را به جای واژگانی همچون لذت و کمال به کار می گیرد. از نظر او، مفاهیمی همچون سعادت، کمال و لذت به دلیل بداهت و انتزاعی و غیرماهوی بودن، قابل تعریف به حدّ یا رسم نمی باشند. از آنجا که لذت و کمال رابطه تنگاتنگی با سعادت دارند، ازاین رو بهره گیری از مفاهیم فوق می تواند مفید باشد. فخر سعادت را امری دارای مراتب و درجات و تشکیک پذیر و نیز دارای اقسامی همچون: نفسانی (روحانی)، بدنی و خارجی می داند. او سعادت دنیوی را به کمال رسیدن نفس ناطقه در قوای عملی و نظری و رسیدن به مقام عبودیّت عارفانه الهی می داند. برترین درجه سعادت در نگاه او، دیدار حق در آخرت است که موجب رستگاری اخروی و ابدی می شود. از نظر ایشان برترین درجه سعات فقط در آخرت محقق می گردد.
وجود ذهنی و حقیقت علم؛ تفسیری تجزیه گرا از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس یک تفسیر حداکثری از نظریة وجود ذهنی می توان این نظریه را مشتمل بر سه رکن دانست: 1. در موارد علم حصولی امری (یا صورتی) در ذهنِ (نفس) عالِم وجود می یابد؛ 2. حقیقت علم حصولی چیزی جز همان صورت موجود به وجود ذهنی نیست؛ 3. صورت موجود در ذهن به گونه ای مطابق با معلوم خارجی است (واقع نمایی علم). در این مقاله تفسیری از دیدگاه ملاصدرا که ضمن پذیرش رکن نخست با رکن دوم مخالفت می ورزد تشریح و سپس بررسی می شود. این تفسیر، که می توان آن را به دلیل تفکیک میان حقیقت علم و وجود ذهنی «تفسیر تجزیه گرا» نامید، از سوی استاد جوادی آملی ارائه شده که مدعی تغایر میان وجود حقیقی علم از یک سو، و وجود ذهنی و ظلّی معلوم در ذهن از سوی دیگر است. از آن جا که مخالفت با رکن دوم پیش از ملاصدرا نیز دارای سابقه است به منزلة زمینة تاریخی بحث دو نظریة دیگر نیز بررسی می شوند. نظریة اول از آنِِ فخررازی است که هر چند به وجود صورت های ذهنی معترف است حقیقت علم را همان صورت ذهنی نمی داند. نظریة دوم از سوی فاضل قوشچی ارائه شده که طبق آن حقیقت علم امری قائم به ذهن و موجود به وجود خارجی است که با معلوم که امری حاصل در ذهن و موجود به وجود ذهنی است مغایر است. نتیجة کلی بررسی این نظریات آن است که هر سه با اشکالات یا دست کم ابهامات قابل توجهی مواجه اند.
بررسی و نقد انتقادات فخررازی به حدوث روحانی نفس ناطقه از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
حادث یا قدیم بودن نفس ناطقه انسانی از مسائل چالش برانگیز و قدیمی فلسفه است. ابن سینا در مقابل افلاطون که نفس را قدیم می دانست، با اقامه براهینی در صدد اثبات حدوث نفس بر می آید. در مقابل، فخررازی با طرح انتقاداتی به براهین ابن سینا، نظریه او به چالش می کشاند. در پژوهش حاضر اثبات می گردد که اشکالات فخر رازی ناشی سوء برداشت او از مبانی ابن سینا در اثبات ماده اولی از طریق برهان فصل و وصل، وحدت نوعی نفوس انسانی و تمایز افراد آن با اعراض مفارق، علّت معّد بودن استعداد بدنی جهت افاضه نفس ناطقه از سوی عقل فعّال، براهین ابن سینا در محال بودن تناسخ و قاعده ""لا معطل فی الوجود"" می باشد. هر چند مبانی ابن سینا در برخی زمینه ها مانند تعلق نفوس جزئی و خیالی به ابدان افلاک بعد از قطع تعلق بدنی، توانائی پاسخ گوئی به اشکالات رازی را ندارد.
نقد دیدگاه فخررازی در تفسیر آیة ۵۴ مائده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از مفسران اهل سنت از جمله فخررازی، در برداشت های تفسیری خود کوشیده اند تا از آیه ۵۴ سوره مائده برای اثبات خلافت خلیفه نخست استفاده نمایند. فخررازی در تفسیر این آیه چنین ادعا می کند که آیه شریفه مبارزه کنندگان با مرتدان پس از رحلت پیامبراکرم| را ستایش می کند و ابوبکر رهبر مبارزان و مصداق روشن ویژگی های مطرح شده در آیه شریفه است. بنابراین او محبوب خدا بوده و در نتیجه در ادعای خلافت خود صداقت دارد. در این مقاله تفسیر و برداشت فخررازی و دیگر عالمان اهل سنت در بوته نقد نهاده می شود و ناکارآمدی استدلال به این آیه شریفه بر مدعای آنان تبیین می گردد.
نقد و تحلیل دیدگاه فخررازی در مسأله ی تباین جوهری نفوس ناطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از چیستی نفس ناطقه و ویژگی های آن، از مهم ترین مبانی معرفت و تربیّت اخلاقی انسان است که با رویکرد های علمی، فلسفی، عرفانی، اخلاقی، کلامی، دینی و غیر آن، موردتوجه بوده است. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی دیدگاه فخرالدین رازی در مسأله ی چگونگی اختلاف نفوس ناطقه پرداخته شده است. فخررازی حقیقت انسان را نفس و آن را موجودی مجرّد می داند، وی با استناد به دلایل عقلی و نقلی، بر آن است که نفوس مذکور با یکدیگر تفاوت ماهوی و جوهری دارند، این دیدگاه علاوه بر پیامد های تربیتی، ازنظر عقلی و نقلی نیز قابل تأمل است. هم سخنان او درباب تربیت و تکامل پذیری نفس با مدعای فوق منافات دارد و هم دلایل او بر این مدعا قابل نقد می باشد که در حد وسع به آن پرداخته شده است.
نقد نظریه فخر رازی در مورد ماهیت داشتن واجب الوجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۸۶
149 - 166
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه فخر رازی مسئله ماهیت داشتن خداوند مبتنی بر بحث اشتراک لفظی یا معنوی وجود است. بر این اساس او دیدگاه اشعری در مورد تفاوت ماهوی و وجودی واجب و ممکن را با براهین اشتراک معنوی وجود ابطال می کند؛ چراکه این دیدگاه مبتنی بر اشتراک لفظی وجود است. انتقادات فخر رازی به برهان ماهیت نداشتن خداوند و استدلال های او در اثبات ماهیت داشتن واجب الوجود، ناشی از مغالطه میان احکام ماهیت با وجود، ذهن با خارج، سرایت دادن حکم مفهوم به مصداق و غفلت از تمایز تشکیکی میان مراتب وجودی است. بدین لحاظ نظریه فخر رازی در این زمینه گرفتار مغالطات متعددی می باشد.
عکس مستوی قضیه خارجیه نزد خونجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افضل الدین خونجی در عکس مستوی موجهات نوآوری های فراوانی دارد که منطق دانان بعدی در این زمینه همگی از او پیروی کرده اند. پی گیری این بحث در ارسطو، ابن سینا، فخر رازی و خونجی نشان می دهد که تغییرات تدریجی از ارسطو تا خونجی مانند طیفی است که دو سر آن هیچ همانندی ندارند و احکامی که ارسطو در عکس مستوی موجهات پذیرفته است، همگی مورد انکار خونجی قرار گرفته است. هرچند ادعاهای خونجی در عکس قضایای خارجیه پس از وی مورد قبول عام قرار می گیرد، نوآوری های او در عکس قضایای حقیقیه مورد انکار یا بی اعتنایی متأخران واقع می شود تا جایی که بحث از قضایای حقیقیه از آثار منطقی ایشان حذف می گردد. در این مقاله، به دلیل پیچیدگی بحث قضایای حقیقیه و اختلاف نظرهای فراوان در معنا و احکام آن، از پرداختن به عکس این قضایا خودداری می کنیم و تنها به نوآوری های خونجی در عکس قضایای خارجیه می پردازیم. به کمک فرمول بندی های منطق جدید نشان می دهیم که در همه موارد اختلافی میان خونجی و فخر رازی، حق با خونجی بوده است و همین نکته می تواند دلیل پذیرش اندیشه های خونجی از سوی متأخران باشد.
معیار شناسی ایمان و کفر از دیدگاه اشعری، ماتریدی، فخررازی
منبع:
تأمل سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
23 - 45
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، مباحث مربوط به ایمان و کفر از دیدگاه اشعری، ماتریدی و فخررازی مورد بررسی قرار گرفته است. با مراجعه به آثار آنان، آنچه که به دست آمده، این است که ایشان معتقدند، حقیقت ایمان، تصدیق قلبی است و عمل در ماهیت ایمان دخیل نیست؛ اینان متعلق ایمان را «ماجاءبه النبی» و جایگاه آن را قلب می دانند. هر سه قائلند که ایمان قابل افزایش و کاهش نیست. تنها مورد اختلاف آنها در بحث اتحاد اسلام و ایمان می باشد؛ که در این مورد ماتریدی معتقد است اسلام و ایمان یکی هستند، اما اشعری و فخررازی، اسلام را عام و ایمان را خاص می دانند. ایشان حقیقت کفر را تکذیب “ماجاء به النبی“ می دانند و حکم به تکفیر مرتکب کبیره و اهل قبله نمی کنند. با توجه به نظریات آنها در مورد ایمان و کفر، قبول نداشتن خلفاء نیز موجب کفر نمی شود. نتیجه آن که بنابر عقاید آن ها به راحتی نمی توان کسی را محکوم به کفر کرد
مطالعه تطبیقی آرای کلامی تفاسیر روض الجنان و مفاتیح الغیب
حوزه های تخصصی:
پزوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی در صدد است به بررسی و تحلیل تطبیقی برخی از مهم ترین آراء کلامی صاحبان تفاسیر روض الجنان و مفاتیح الغیب پرداخته، و عقاید هر کدام را در ذیل آن موضوعات بیان نماید. این دو مفسر علی رغم برخی شباهت ها در آراء کلامی مطرح در تفاسیر خود، در موارد بسیاری دارای اختلاف نظر می باشند؛ ابوالفتوح رازی و امام فخررازی هر دو ایمان را عبارت از تصدیق قلبی دانسته و با دلایل قرآنی به اثبات این مسئله پرداخته اند. ابوالفتوح رازی رؤیت خداوند در روز قیامت با چشم سر را ناممکن می داند، ولی فخررازی مانند دیگر متکلمان اشعری رؤیت خداوند را در روز قیامت جایز می داند. درباره حادث یا قدیم بودن کلام خدا، ابوالفتوح رازی با اعتقاد به کلام لفظی قائل به حدوث قرآن شده، در حالی که فخررازی به کلام نفسی معتقد است. ابوالفتوح رازی مانند جمهور شیعیان قائل به عصمت انبیاء در همه زمان ها می باشد، اما فخررازی عصمت انبیاء را بعد از نبوت روا می دارد. ابو الفتوح رازی در بحث تکلیف مالایطاق معتقد است که خداوند حتی کمتر از حد توانایی به مکلفین تکلیف داده و نه با عدل، بلکه با فضل خویش با ایشان رفتار نموده است. در مقابل امام فخر رازی با دلایلی به اثبات تکلیف ما لایطاق می پردازد. در بحث رزق، ابو الفتوح روزى را چیزى می داند که خداوند خلق را از آن بهره مند می گرداند، و حرام را جزء روزی به حساب نمی آورد، ولی فخررازی حرام را جزء روزی می داند.
تحلیل پیشانگارههای معرفتی و غیرمعرفتی رفتار در اندیشه فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار، تحلیل فخر رازی از فرآیند صدور رفتار (فعل) بررسی می شود. رازی رفتار انسان را نه به صورت تک عاملی، بلکه در بافتاری ترکیب یافته از مؤلفه های مختلف تحلیل می کند. بر پایه نظر رازی، رفتار برآیندی است از پیش انگاره هایی معرفتی و غیرمعرفتی؛ آگاهی مهم ترین ایده ای است که او در پیش انگاره های معرفتی تحلیل می کند. رازی آگاهی را به مثابه داعی فعل بررسی می کند و بسیاری از مؤثرات همچون اراده و مصلحت و مفسدت را بدان ارجاع می دهد. در تعریف رازی، داعی به عنوان آگاهی انسان به وجود لذت، خیر، کمال و سرور در فعل صورت بندی می شود. در این مقاله گذشته از تحلیل این تعریف، جایگاه عقل عملی در این آگاهی و چگونگی بهره وری آن از عقل نظری ترسیم شده است. بازشناسایی تلقی رازی از جایگاه پیش انگاره های غیرمعرفتی در صدور فعل در دو سطح کلامی و فراکلامی صورت بندی شده است. در سطح کلامی، خداباوری و خواست خدا، و در سطح فراکلامی، اختلاف ماهوی نفوس انسانی، مؤثرات معرفت شناختی، بافتار اجتماعی، فضای فرهنگی و گروه های همسالان و همکاران، ساختار بدنی و مزاجی، تغذیه، محیط و نیز مسئله درونی سازی به عنوان زمینه های مهم در ایجاد و شکل دهی آگاهی و صدور رفتار تحلیل شده اند. نظریه رازی آگاهی را همواره در صدور فعل حفظ می کند و بر آن است که مؤلفه های غیرمعرفتی در آگاهی به عنوان مهم ترین مؤلفه نزدیک بر صدور فعل تاثیر گذارند و بنابراین حیثیت جانشین پذیری طردکننده نسبت به یکدیگر ندارند.
نقد و بررسی نظریه «خلق الایمان و الکفر» فخررازی و تأثیر آن در فهم او از قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فخررازی بر این باور است که حصول ایمان و یا کفر در انسان تنها به وسیله ایجاد مستقیم و بی واسطه خداوند است. به این دیدگاه، نظریه «خلق الایمان و الکفر» می گوییم. در این مقاله ابتدا مهم ترین ادله فخر رازی برای اثبات این نظریه، توسط نگارنده، به روش تحلیل محتوا و با استدلال های عقلی مورد نقد و بررسی قرار گرفته و معلوم شده است که هیچ یک از 7 دلیل او صحیح نیست. سپس تفسیرهایی که او تحت تأثیر این دیدگاه ارائه کرده، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. به این منظور تمامی آیاتی که وی تحت تأثیر این دیدگاه، برخلاف معنای ظاهری تفسیر کرده است، جمع آوری شده و با توجه به سایر آیات، لوازم و پیامدهای تفسیرهای رازی و معنای ظاهری الفاظ، صحت و سقم برداشت های او توسط نگارنده، معین شده و این نتیجه به دست آمده است که هیچ یک از 12 تفسیر فخر رازی (که تحت تأثیر نظریه مذکور ارائه شده است) صحیح نیست.
نظریه اتم گرایانه حرکت فخر رازی در تراکنش با نظریه حرکت ارسطویی؛ رویکردی تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فخر رازی از متفکرانی است که نقش برجسته ای در گفتمان بین دو نحله فکری زمان خود، یعنی مشائی گری و کلام اشعری دارد؛ وی با روشی فلسفی، نظریات کلامی را می پروراند. نظریه حرکت فخر رازی در چارچوب اتم گرایی کلام جای دارد.در این مقاله قصد داریم نشان دهیم که نظریه حرکت اتم گرایانه کلام چگونه با مبانی فیزیک ارسطویی در تراکنش استو چگونه فخر رازی با تکیه بر اصل تطابق پیوستگی ارسطویی با رد مقدماتی در زمان و طول به ناپیوستگی حرکت حکم می دهد.
واکاوی مسئله شر در سامانه فکری فخررازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریات فخررازی در بحث شر به چهار بخش کلی تقسیم می شود: 1. پیش فرض های الهیاتی مسئلة شر؛ وی در این موضع مدعی است که فلاسفه قائل به حسن و قبح شرعی اند و خداوند را فاقد اختیار می دانند. ازاین رو، شایستگی بحث دربارة این مسئله را ندارند؛ 2. نقد دیدگاه ثنویت و فلاسفه؛ وی در رویکردی مخالف با ثنویت، سرمنشأ شُرور را ذات الهی می داند و در عین حال، با دیدگاه فلاسفه، که قائل به مجعول بالعرض بودن شرور ند، مخالفت می کند؛ 3. طرح انتقاداتی به دیدگاه عدمی بودن شرور (دیدگاه منسوب به افلاطون)؛ که از جملة آنها، نقض این دیدگاه از طریق احساس درد و رنج است؛ 4. بیان اشکالاتی بر نظریة تقسیمی شرور (منسوب به ارسطو)؛ در این موضع، وی تصریح می کند که ملازمه ای میان عالم ماده و شرور نمی بیند. و از سوی دیگر، این پیش فرض را که عالم ماده دارای شر قلیل و خیر کثیر است، به چالش می کشد.
نقش پیش فرض های کلامی فخررازی در تفسیر آیات جبر و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
75-92
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش روی به بررسی نقش مبانی کلامی فخررازی در تفسیر آیات جبر و اختیار پرداخته است. تفسیر به رأی یکی از نکات مهمی است که باید در تفسیر آیات قرآن از آنها برحذر بود. ازجمله مصادیق آن دخالت دادن مبانی و دیدگاه های شخصی حاصل از استنباط های غیرمنقح مفسر است. این تحقیق نشان می دهد که دیدگاه جبرانگاری فخررازی در تفسیر آیات مشهور به جبر و اختیار تأثیر بسزایی داشته است و مبانی وی با بسیاری از آیات قرآن ناسازگار است. فخررازی گرچه دارای دیدگاه جبری است، اما می کوشد خود را منکر آن معرفی کند. ایشان با تکیه بر دیدگاه شخصی خود، از ظواهر برخی آیات به صراحت دست می کشد و دیدگاه جبری خود را در تفسیر آیات جبر و اختیار، بر قرآن تحمیل می نماید که این امر مصداق بارز تفسیر به رأی است.
جایگاه امامت از دیدگاه فخر رازی، خواجه نصیرالدین طوسی و آیت الله جوادی آملی
منبع:
کلام حکمت سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
9 - 20
حوزه های تخصصی:
امامت یکی از مسائل مهم در علم کلام است؛ چراکه بعد از پیامبر(ص) به علت بحث خاتمیت، به عنوان اولین مسئله اختلافی در بین مسلمین مطرح گردید. بنابراین سابقه بحث به زمان بعد از رحلت پیامبر(ص) برمیگردد، هرچند که شیعه معتقد است که بحث امامت با شروع دعوت علنی، توسط شخص پیامبر(ص) مطرح شد. اختلاف مسلمین در این مسئله بر سر چند سؤال اساسی است که آیا امامت وجوب سمعی دارد یا وجوب عقلی؟ اگر وجوب عقلی دارد، آیا بر خدا واجب است و یا بر مردم؟ این امام چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟ در این نوشتار سعی بر آن است که با روش توصیفی_ تحلیلی به این سؤالات از منظر فخررازی به عنوان نماینده اشاعره، خواجه نصیرالدین طوسی به عنوان نماینده امامیه و آیه الله جوادی آملی به عنوان عالم همه جانبه شیعی معاصر پاسخ داده شود. فخررازی به علت نپذیرفتن حسن و قبح عقلی، ضرورت امامت را سمعی میداند و از پیش فرض های او این است که امامت ابوبکر صحیح بوده و آن را مسلم و بی نیاز از اثبات فرض میکند. بنابراین به دنبال این پیش فرض، عصمت را برای امام لازم نمیداند؛ چراکه ابوبکر معصوم نبوده است. اما خواجه و آیه الله جوادی آملی به این اشکالات فخر رازی به طور کامل پاسخ میدهند که در این مقاله به آن اشاره میشود.
بررسی تطبیقی آرای تفسیری علامه طباطبایی و فخررازی ذیل آیات به ظاهر ناسازگار با عصمت از گناه حضرت موسی علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس آیات قرآن و دلایل عقلی و نقلی، از ویژگی های انبیای الهی، عصمت از گناه است که از مسائل چالش برانگیز تفسیر تطبیقی و علم کلام به شمار می رود؛ یکی از مسائلی که بحث های زیادی را برانگیخته، آیاتی از قرآن کریم است که به ظاهر با عصمت حضرت موسی « علیه السلام » ناسازگار می نماید و در آن موضوعاتی همچون قتل مرد قبطی، خوف، اعتراف به ذنب، ظلم به نفس و... به این پیامبر اولوالعزم، نسبت داده شده که در نگاه بدوی با عصمت آن حضرت، همسویی ندارد. مقاله پیش رو با روش تحلیلی تطبیقی به بررسی دیدگاه دو مفسر، متکلم و قرآن پژوه نامور شیعی و اهل سنت، علامه طباطبایی و فخر رازی در ذیل این آیات به ظاهر ناسازگار با عصمت از گناه پرداخته و رویکرد آنها را در تفسیر و تبیین آیات پیش گفته و دلایل هر یک را نسبت به دیدگاه برگزیده، مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. یافته های این پژوهش نشانگر همسویی دو مفسر، علی رغم اختلاف نگرش های کلامی در گناه نبودن قتل قبطی، تبیین معنای ظلم به نفس و ذنب است و اختلاف ایشان در قتل خطأیی یا مستحقق قتل بودن مرد قبطی به دلیل کفر، تبیین انتساب عمل به شیطان و تعیین مشارالیه هذا، متعلق ترس حضرت موسی « علیه السلام » در مقابل ساحران است. نگارندگان با بررسی دلایل و توجه به آرای دیگر مفسران، به بررسی و تحلیل دلایل پرداخته و رأی برگزیده را پیش رو نهاده اند.
آراء بلاغی فخر رازی در جزء اول قران کریم
پژوهش حاضر به دنبال بررسی آراء بلاغی فخر رازی در جزء اول قرآن کریم در تفسیر کبیر است که با روش تحلیلی_توصیفی صورت گرفته است. دستاوردهای پژوهش این است که به رأی\"فخر رازی\" بیشترین استفاده از \"وصف\" و کمترین استفاده از \"امر\"، حشو\" و \"مفصل\" می باشد و همچنین می توان گفت: که با توجه به وجود \"التفات\" در بیشتر آیات، این فن از دید مفسر بطور کامل مطرح نشده است. پژوهش حاضر، تحلیلی از فن ون بلاغی قرآن، با تکیه بر تفسیر فخر است که آمار بالای استفاده از وص ف در آیات اله ی، تعمق بشر، جهت درک صحی ح از کلام خالق را می طلبد و گوشه ای از دلیل تأکید آیات الهی را برترغیب انسان به تفکر و تعقل می-نمایاند