نظریه های اخلاقی معمولاً به سه گروه نظریه های فضیلت گرایی، نتیجه گرایی و وظیفه گرایی تقسیم می شوند. نظریات اخلاقی اغلب فیلسوفان اسلامی را می توان جزء نظریه های فضیلت گرا دانست. ملاصدرا یکی از بزرگ ترین فیلسوفان اسلامی است، که فلسفه او از جهات مختلف دارای نوآوری است، پس شایسته است که نظریه اخلاقی او به طور منسجم تحقیق و بررسی گردد. این مقاله به این مهم می پردازد. ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف فضیلت گرای اخلاقی، نظریه اخلاقی اش را با بحث از سعادت آغاز می کند. او بر اساس مبنای فلسفی اش، اصل وجود، شعور و ادراک وجود را سعادت می شمارد. هر موجود بر اساس مرتبه وجودی اش از سعادت متناسب برخوردار است. وی در بیانی کلی سعادت را نیل هر موجودی به کمال وجودی مختص خویش تعریف می کند که این کمال وجودی با مقتضای ذاتی او مطابق است. از نظر ملاصدرا سعادت حقیقی انسان در حکمت نظری و علم به حقایق اشیا و مشاهده موجودات مجرد عقلی و ذوات نورانی و اتصال و بلکه اتحاد با عقل فعال و بالاتر از همه ادراک ذات باری تعالی و لقای اوست. اما نیل به این سعادت عقلی بدون سعادت بدنی که همانا تهذیب نفس، تطهیر باطن، کنترل قوای غضبی و شهوی توسط قوه عقلی و نیل به ملکه عدالت ممکن نیست. ملاصدرا معتقد به قاعده اعتدال ارسطویی است و همه فضایل اخلاقی را در حد وسط میان دو طرف افراط و تفریط قرار می دهد. وی مانند اغلب علمای اخلاق اسلامی معتقد به چهار فضیلت اصلی و هشت رذیلت اصلی مقابل است.