حسین اترک

حسین اترک

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه فلسفه دانشگاه زنجان، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷۱ مورد.
۱.

مفهوم گرایی الهی، راه حلی برای چالش افلاطون گرایی و نقد کریگ بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مفهوم گرایی الهی اعیان انتزاعی افلاطون گرایی خداباوری کریگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۱۰۷
مفهوم گرایی راه حلی برای حل مشکلی است که افلاطون گرایی برای خداباوری ایجاد می کند. این دیدگاه که توسط آلوین پلانتینگا و گِرِگ ولتی، دو فیلسوف معاصر آمریکائی، ارائه شده است، معتقد به واقع گرایی ناافلاطونی در مورد کیفیت وجودی قضایا، جهان های ممکن و اعیان ریاضی است؛ یعنی این امور را گرچه موجود می داند، لکن برای آنها وجود انضمامی و نه انتزاعی قائل است و جهت تلائم با خداباوری، این امور را به مثابه اندیشه های خداوند در نظر می گیرد. کریگ، فیلسوفِ خداباور معاصر آمریکائی، معتقد است این دیدگاه نمی تواند به عنوان راه کاری مناسب در نظر گرفته شود؛ چراکه انضمامی انگاشتن اموری مثل اعیان ریاضی قابل پذیرش نیست؛ علاوه بر اینکه مفهوم گرایی در توجیه قضایای کاذب با مشکل مواجه است. همچنین مفهوم گرایی مستلزم اتصاف خداوند به اندیشه های سخیف است و در تقریر ولتی از مفهوم گرایی، چالش افلاطون گرایی همچنان به قوت خود باقی است. با بررسی که انجام شد به نظر می رسد برخی از اشکالات کریگ به دیدگاه ولتی و پلانتینگا از مفهوم گرایی وارد است. همچنین می توان اشکال جدّی تری به مفهوم گرایی به تقریر ولتی و پلانتینگا وارد نمود. پلانتینگا و ولتی از علم شهودی غفلت نموده اند و علم خداوند را به علم حصولی فروکاسته اند؛ چرا که اگر علم خداوند به نحو شهودی در نظر گرفته شود، در عین قائل شدن به واقع گرایی نسبت به اعیان ریاضی، قضایا و جهان های ممکن، این امور به نحو بسیط در وجود حق حضور دارند؛ نه به نحو مفاهیم جداگانه.
۲.

راهکاری تلفیقی در کاهش اضطراب مرگ بر اساس مقایسه راهکارهای یالوم و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضطراب مرگ موج آفرینی اصالت وجود حرکت جوهری ملاصدرا یالوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۳۹
مسأله مرگ یکی از مهمترین دغدغه های وجودی انسان است. انسان از بدو تولد تا زمان مرگ، همیشه اضطراب مرگ را با خود به همراه دارد. متفکران بسیاری برای کاهش اضطراب مرگ راهکار ارائه داده اند. یالوم و ملاصدرا نیز هر کدام بر اساس مبانی خویش به چیستی مرگ پرداخته و راهکارهایی را ارائه کرده اند؛ از جمله راهکارهای مهم یالوم در درمان اضطراب مرگ، موج آفرینی است. با تحلیل مبانی فلسفی ملاصدرا نیز، راهکار نگرش تحولی به مرگ و جزئی از فرایند تکاملی هستی انسان دانستن آن، از فلسفه اش استنباط می شود. نویسندگان در این تحقیق در صددند تا با به کارگیری معیارهای مختلف علمی، به مقایسه و داوری دیدگاههای دو متفکر بپردازند. مسأله اصلی مقاله حاضر آن است که، چه راهکار تلفیقی ای را می توان با مقایسه دیدگاههای یالوم و ملاصدرا در کاهش اضطراب مرگ، ارائه داد؟ روش این تحقیق تحلیلی- توصیفی، بر مبنای مطالعات کتابخانه ای است. داده های این تحقیق نشان می دهد که راهکارهای یالوم و ملاصدرا هر کدام، کاستی های خاصی دارند؛ اما با در کنار هم قرار دادن آنها می توان راهکاری تلفیقی و جامع در کاهش اضطراب مرگ ارائه داد. نتیجه تحقیق، ارائه «حیات مبتنی بر اندیشیدن و عمل کردن» به عنوان راهکاری تلفیقی در کنترل و کاهش اضطراب مرگ، است.
۳.

راهکارهای ملاصدرا برای کاهش اضطراب مرگ و مبانی فلسفی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضطراب مرگ اصالت وجود حرکت جوهری فراطبیعت گرایی ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۴۸
پژوهش حاضر به بررسی راهکارهای ملاصدرا برای درمان اضطراب مرگ و مبانی فلسفی آن میپردازد. مقاله میکوشد بر اساس مبانی فلسفی ملاصدرا، از قبیل: اصالت وجود، اتحاد عاقل و معقول، حرکت جوهری، خداباوری، دین باوری و آخرت باوری، راهکارهایی فلسفی و وجودی برای کاهش اضطراب ناشی از مرگ اندیشی بشر امروزی بیابد. بر اساس فلسفه ملاصدرا، زندگی انسان معنادار و دارای غایت است و هستی بر اساس تجلی الهی ایجاد شده است. نفس انسان، گرچه جسمانیه الحدوث است، ولی بر اثر اتحاد با معقول و حرکت جوهری خود، ذاتش متحول میشود و با طی مراتب وجودی، به مراتبی بالاتر از درجات هستی نایل میگردد و این حرکت تکاملی وجودی تا رسیدن به سر منشأ هستی ادامه دارد و با مرگ از بین نمیرود. این حرکت تکاملی وجودی زندگی او را کاملاً معنادار میکند و از اضطرابش نسبت به مرگ میکاهد. ملاصدرا فیلسوفی وجودی است که رویکردی فراطبیعت گرایانه، خداباورانه و نگاهی فرایندی به مرگ دارد. واقعیت مرگ در فلسفه ملاصدرا بخشی از فرایند تکاملی وجودی انسان است. نگاه غایتگرایانه به جهان، نگاه عین الربطیِ هستی به خداوند، آخرت محوری و حشر دوباره انسان بعد از مرگ جسمانی، تحول وجودی و نگرش تکاملی به مرگ، ازجمله راهکارهایی است که میتوان از فلسفه ملاصدرا برای کاهش اضطراب مرگ استنباط کرد.
۴.

شیئیت و تحقق عدم با تاکید بر نظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ملاصدرا وجود عدم معرفت شناسی وجودشناسی شیئیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۸۷
از مسائل پیچیده و مهم در فلسفه، عدم و احکام آن است. این مقاله سعی دارد به یکی از پرسش های بحث برانگیز در این باب، یعنی تحقق و شیئیت داشتنِ عدم، از نظرگاه برخی فلاسفه بپردازد و دست آخر با مبانی ملاصدرا به آن پاسخ دهد. در نظر ملاصدرا عدم گاهی مقابل وجود است و گاهی مقارن وجود. آن عدمی که در مقابل وجود قرار دارد، نیستی و بطلان محض است؛ اما آن دیگری به معنای فقدان کمال، مقارن و همراه وجود، موجود است؛ لذا در میان حکمای متقدم و متاخر، هر دو معنا طرفداران خاص خود را دارد که به باور نگارنده می توان تئوری بنیادین دوگانه وجود و ماهیتِ ملاصدرا را فصل الخطاب این نزاع دانست. بنابراین رهیافت جدیدی که نگارنده در این مقاله در صدد اثبات آن است نقد و بررسی نظرات تعدادی از موافقان و مخالفان تحقق و شیئیتِ داشتن عدم با محور قرار دادن نظرات ملاصدرا، با روش توصیفی-تحلیلی، خواهد بود.
۵.

Ethics Based on Primacy of Existence (Aṣālat al-Wujūd) with a Focus on Mullā Sadrā's Primacy of Existence(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Mulla Sadra gradation Primacy of Existence Quiddity ethics

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۷۲
This research endeavors to introduce a novel concept in ethics, namely ethics based on the primacy of existence, drawing upon Aṣālat al-wujūd , the theory of the primacy of existence in ontology. Mullā Sadrā's philosophy, which has three basic tenets—the primacy of existence, substantial motion (Ḥarakat-i Juharī), and gradation in existence (Tashkīk-i wujūd)—is the basis for this doctrine. The primacy of existence holds that quiddity is a mental construct and that existence is fundamental. The writers distinguished between two conceptions of ethics in this regard: one based on existence and the other on quiddity. Human quiddity is fixed and does not grade, hence ethics based on quiddity's primacy will always be fixed and the same for every individual. Moral obligations are universal and shared by all individuals. On the other hand, moral obligations for humans might vary depending on their existential status, according to ethics grounded in the primacy of existence. Moral oughts and ought nots are established by human existential grades in this ethics. This ethical model is flexible and dynamic.
۶.

صداقت از منظر غزالی

نویسنده:

کلید واژه ها: غزالی صداقت راستگوئی دروغگوئی صدق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۶۲
صداقت یکی از فضایل مهم اخلاقی است که هدف این نوشتار تبیین ماهیت و حکم اخلاقی آن از منظر غزالی است. صداقت در کلام غزالی در دو معنای عام و خاص بکار رفته است. صداقت در معنای عام، شامل شش معنا و به تعبیری، شش نوع است: راستگوئی، اخلاص، راسخ بودن در عزم و اراده، وفای به عهد و عزم، تطابق ظاهر و باطن و ایمان واقعی داشتن که به نظر می رسد این شش معنا را بتوان به دو معنا بازگرداند: یکی التزام به واقع و حقیقت است و دیگری راسخ بودن در عزم و اراده است. صداقت در معنای خاص، راستگوئی است. غزالی حکم اولی راستگوئی را وجوب و دروغگوئی را حرمت ذکر می کند، ولی در شرایطی که از راستگوئی محذوری بزرگتر از محذور دروغگوئی پیش آید، دروغگوئی را جایز می شمارد. وی بر اساس عقل و روایات، دروغگوئی را در برخی موارد مانند: نجات جان انسان، دفع ضرر آبرویی و مالی، برای اصلاح بین مردم، در شرایط جنگ و دروغگوئی به زوجه را جایز می شمارد. قبح دروغ از نر غزالی اعتباری و به خاطر ضررهای ناشی از آن است. وی توریه را راهی برای گریز از دروغ گفتن در شرایط اضطرار بیان می کند، ولی گفتنش را در غیرموارد ضروری جایز نمی شمارد.
۷.

خداباوری کلاسیک تعدیل یافته سویین برن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سویین برن خداباوری کلاسیک خداباوری کلاسیک سنتی خداباوری کلاسیک تعدیل یافته خداباوری گشوده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۶ تعداد دانلود : ۱۸۵
سویین برن، فیلسوف معاصر دین، متفکری است که در برابر خداناباوران از وجود خداوند دفاع می کند. پرسش این پژوهش آن است که «سویین برن چه قرائتی از خداباوری را ترسیم می کند و آیا این تلقی از خداباوری تلقی مناسبی از خداوند است»؟ با توجه به بررسی مسئله شر و چالش برانگیزترین اوصاف خداوند از منظر و مرئای سویین برن می توان وی را به عنوان یک خداباور کلاسیک تعدیل یافته معرفی نمود؛ چراکه وی مهم ترین اوصاف پذیرفته شده در خداباوری کلاسیک را با تفسیری متفاوت تبیین می نماید. وی سرمدیت فرازمانی را انکار می کند؛ همچنین تغییرناپذیری حداکثری را انکار کرده، تغییرناپذیری حداقلی را پیشنهاد می دهد. در باب علم مطلق قرائتی تعدیل یافته تر از تلقی کلاسیک ارائه می دهد. به نظر می رسد شایسته است الهیات سویین برن را «الهیات کلاسیک تعدیل یافته» معرفی نمود. اگرچه با توجه به تحلیل وی از علم مطلق، در شیب لغزنده به سمت خداباوری گشوده قرار می گیرد، مواجهه وی با مسئله شر از رویکرد الهیات گشوده متفاوت است. طبق بررسی می توان گفت تلقی سویین برن از خداوند، دچار مشکلات متعددی است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی خداباوری سویین برن می پردازد.
۸.

A Critique of the Rational Signification of the Miracle to Prophethood

نویسنده:

کلید واژه ها: miracle rational signification prophethood extraordinariness

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹ تعداد دانلود : ۳۹
The present article investigates the signification of miracle to the prophet’s prophethood from the rational and logical viewpoints in the context of Islamic theology. After proving the necessity of the prophethood with the help of the ‘Rule of Grace’, most of the Islamic theologians consider miracle as the main reason for affirming the claim of someone who claims God has called him to prophethood. Most of theologians maintain that miracle is enough evidence for affirming such a claim, but a few of them criticize this idea. That the miracle rationally signifies the prophethood, and being called by God as a messenger can be stated in two ways. One is that the mere issuing of a miracle by the claimant to prophethood can rationally and logically affirm his prophethood. The other is that by adding some introductory items to the miracle and compiling an authentic logical deduction, one can affirm someone’s claim to prophethood. It seems that both explanations are defective. The deficiency of the first explanation is that the miracle in itself has no logical signification to prophethood and affirmation of the claimant. At most, it shows the agent’s power to perform extraordinary actions, not more. The second explanation is faced with numerous critiques such as vicious circle in argument, deficiency in attributing miracle to God, simultaneous fallacy, deficiency in being miracle as a sign of prophethood, non-homogeneity of reason and claim, the drawback of miracle’s being extraordinary, criticizing the premises of the argument, and the prophethood’s no need for miracle. Finally, the result of the present study is that miracle has no rational signification for prophethood, and prophethood and guiding the human beings do not necessarily require miracle.
۹.

بررسی و نقد نظریۀ سویین برن دربارۀ علم مطلق خدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم مطلق علم مطلق تعدیل شده گزاره های زمانمند اختیار سویین برن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۱۵۹
«علم مطلق» وصفی از خداباوری کلاسیک است که چگونگی فهم آن بر سایر آموزه های خداباوری کلاسیک، همانند تغییرناپذیری، اختیار خداوند، و اختیار انسان تأثیر گذار است. سویین برن، فیلسوف انگلیسی معاصر دین، بر این نظر است که تلقی کلاسیک علم مطلق، نگاه منسجمی نیست و با اختیار انسان، اختیار خداوند، گزاره های ناظر برشخصِ اول، گزاره های زمانمند و در نهایت متن مقدس ناسازگار است؛ لذا وی از تلقی کلاسیک «علم مطلق» گذر نموده و تبیینی تعدیل یافته تر از این مفهوم ارائه نموده است. وی معتقد است که چون محدود بودن علم خداوند یا به جهت قواعد منطقی یا برنامه هایی است که خداوند هنوز تصمیم نگرفته است؛ یا از این جهت است که خداوند خود علمش را محدود ساخته است، بنابراین چنین محدودیت هایی از پرستش او نمی کاهد. اما به نظر می رسد نظریه ی علم مطلق تعدیل یافته ی سویین برن با دیگر وصف خدا، یعنی خالقیت او سازگار نیست. همچنین سویین برن علم را منحصر در معرفت گزاره ای نموده است و از علم شهودی خدا، غفلت نموده است. از آنجا که سویین برن خداوند را زمانمند در نظر گرفته است برای زمانی که خداوند علم خود را محدود نموده است مرجحی نمی توان در نظر گرفت. توصیف و تفصیل منسجم مطالب فوق و بررسی آن ها به شیوه تحلیلی، موضوع و دغدغه اصلی این مقاله است.
۱۰.

چالش افلاطون گرایی معاصر برای خداباوری توحیدی از نگاه ویلیام کریگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعیان انتزاعی افلاطون گرایی خداباوری توحیدی کریگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۰۹
افلاطونیان معاصر اذعان می کنند که برخی اعیان انتزاعی، مانند: اعیان ریاضی به نحو ضروری، فرازمانی، نامخلوق و مستقل وجود دارند. از سوی دیگر، بر اساس الهیات کتاب مقدس و الهیات کلاسیک خداوند تنها موجود قائم بالذات و مستقل است. بنابراین، افلاطون گرایی برای الهیات کلاسیک چالشی مهم ایجاد می کند که بر اساس آن، خداوند تنها واقعیت مستقل، ضروری و نامخلوق نیست. ویلیام کریگ، فیلسوفِ خداباور معاصر آمریکائی، معتقد است خداباوری توحیدی با افلاطون گرایی دچار مشکل می شود. در نتیجه، یک خداباور توحیدی نمی تواند در باب اعیان انتزاعی به دیدگاه واقع گرایی افلاطونی قائل شود و معتقد باشد که اعیان انتزاعی هویاتی نامخلوق، ضروری و فرازمانی هستند. کریگ معتقد است قائل شدن به موجوداتی با این ویژگی ها با کمال خداوند، قدرت مطلق و آموزه خلقت ناسازگار است و برای اثبات دیدگاه ناسازگاری افلاطون گرایی با الهیات سنتی مسیحی به برخی آیات انجیل استناد می جوید. وی بر این باور است که با گذر از نگاه واقع گرایی به دیدگاه ناواقع گرایی در باب اعیان انتزاعی، چالش فوق برطرف می شود. به نظر می رسد استدلال های کریگ با توجه به مباحث مقدمات حکمت در علم اصول قابل دفاع نباشد و استفاده اطلاق و عمومیت مخلوق بودن ماسوی الله از آیات مورد استناد او صحیح نیست.
۱۱.

راهکارهای یالوم در درمان اضطراب مرگ و مبانی فلسفی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: یالوم اضطراب مرگ موج آفرینی خلاقیت معنای زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۴ تعداد دانلود : ۲۲۱
پژوهش حاضر به بررسی راهکارهای روان درمانگر معاصر، اروین یالوم، در درمان اضطراب مرگ و مبانی فلسفی آن می پردازد. یالوم روان درمانگری اگزیستانسیال از نوع سارتری است که تلاش دارد براساس مبانی فلسفی خداناباوری، دین ناباوری و آخرت ناباوری، مسئله اضطراب مرگ را با راهکارهای وجودی کاهش دهد. وی معتقد است انسان به صورت تصادفی به این جهان فاقدمعنا پرتاپ شده است و چاره ای جز جعل معنا برای آن ندارد. ازنظر وی، انسان در دنیا با چهار دغدغه وجودی مهم، یعنی مرگ، آزادی، تنهایی و پوچی مواجه است که مسئله مرگ دراین میان از همه مهم تر است. وی به عنوان روان درمانگرِ وجودی، با رویکردی طبیعت گرایانه و خداناباورانه و با نگاهی نیست انگارانه به مرگ، واقعیت مرگ را به عنوان دغدغه وجودی انسان می پذیرد و تلاش می کند با راهکارهایی چون مرگ اندیشی، داشتن بینش وجودی به مرگ، تفکر درباب هستی، خودافشاگری، افزایش رضایتمندی از زندگی، حساسیت زدایی از مرگ، خلّاقیت و موج آفرینی، اضطراب مرگ را درمان کند.
۱۲.

خدا در فلسفه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افلاطون مفهوم خدا پاننتئیسم تئیسم الهیات سلبی خدای ناشناختنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۵۳ تعداد دانلود : ۶۳۰
معانی مختلفی از واژه خدا در طول تاریخ فلسفه اراده شده است که بنا به تقسیم استقرائی می توان تصوراتی همچون تئیسم، پانتئیسم، پاننتئیسم و دئیسم و... ذکر نمود. پرسش این پژوهش این است که افلاطون چه تصویری از خدا در فلسفه خود ارائه کرده است؟ با توجه به بررسی رسائلی که بیشترین ماده الهیاتی را واجدند، می توان گفت افلاطون تلقی واحدی را مدّ نظر نداشته است. در رساله جمهوری با توجه به ذکر ویژگی هایی همچون بسیط بودن، متعالی بودن برای خدا، می توان گفت که تلقی وی به تئیسم نزدیک است. در رساله فایدون از آن جا که افلاطون هیچ نقشی به خدایان نمی دهد، می توان با توجه به این رویکرد، افلاطونِ بدون خدا را معرفی نمود. در رساله تیمائوس با دو کاندید صانع و روح جهان مواجه ایم. برخی صانع را اسطوره ای و روح جهان را خدای افلاطون درنظر می گیرند که با توجه به این تبیین می توان گفت افلاطون منشأ الهام پاننتئیست ها شده است. از طرف دیگر برخی روح جهان را اسطوره ای و صانع را خدای افلاطون معرفی می کنند که به تصور تئیسم نزدیک است. در رساله قوانین با توجه به اینکه افلاطون اوصافی همچون مطلق های سه گانه، منشأ تکالیف اخلاقی و... برای خدا ذکر می نماید می توان تصور وی را به تئیسم نزدیک دانست. از طرف دیگر «محرک اولای متحرک» تصوری پاننتئیستی از خدا ارائه می دهد. همچنین در رسائل متعدد وی می توان شواهدی به نفع خدای ناشناختنی الهیات سلبی ارائه نمود. بنابراین می توان تصورات متعددی از خدا در نزد افلاطون سراغ گرفت.
۱۳.

خلق گرایی مطلق، پاسخی به چالش افلاطون گرایی برای خداباوری و نقدهای ویلیام کریگ بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خلق گرایی مطلق اعیان انتزاعی افلاطون گرایی خداباوری ویلیام کریگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۵ تعداد دانلود : ۱۲۲
خلق گرایی مطلق یا افلاطون گرایی تعدیل شده پاسخی است برای چالشی که افلاطون گرایی برای خداباوری ایجاد می کند. دغدغه اصلی این دیدگاه، تلائم و هماهنگی میان خداباوری با افلاطون گرایی است. خلق گرایی مطلق در واقع مدعی است حقایق ضروری نیز مانند موجودات ممکن وابسته به خداوند هستند. از این رو، ما در فهرستِ وجودشناسی با موجودی که مستقل از خداوند وجود داشته باشد مواجه نیستیم و خداوند تنها موجود مستقل و بی نیاز از غیر است. بنابراین ادعای افلاطون گرایان معاصر که با ارائه استدلال هایی مدعی اند برخی اعیان انتزاعی، مانند اعیان ریاضی، به نحو ضروری، فرازمانی و نامخلوق موجودند با این قید که این حقایق در عین ضرورت و فرازمانی بودنشان، مخلوق و وابسته به خداوند هستند پذیرفته می شود. در این دیدگاه، گرچه خلقِ این امور ضروری است، ولی وجود قضایا، جهت و ارزشِ صدقشان وابسته به خداوند است. به طور کلی، قلمرو افلاطونی به عنوان ادراکات و اندیشه های خداوند در نظر گرفته می شوند. ویلیام کریگ، فیلسوف ِخداباور آمریکائی معاصر، بر این باور است که این دیدگاه با مشکلات متعددی نظیر خلط با مفهوم گرایی ، اشکال دور باطل، عدم تلائم با اختیار خداوند، ناسازگاری با نظریه سنتی خلقت و مبادله نظریه خلقت با نظریه فیض گرایی فلوطینی مواجه است. گرچه برخی از ایرادات کریگ به دیدگاه خلق گرایی وارد نیست؛ لکن خلق گرایی مطلق با اشکالی جدّی مواجه است و به نظر می رسد بتوان از دیدگاه امکان گرایی کلّی دکارتی دفاع نمود. این مقاله به تبیین و بررسی این دیدگاه و انتقادات کریگ می پردازد.
۱۴.

بررسی دلالت آیه «لاینال» بر عصمت انبیا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: عصمت انبیاء آیه لاینال عهدی ظالم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۹ تعداد دانلود : ۷۸۷
این مقاله در زمینه کلام اسلامی به بررسی دلالت یک آیه مهم قرآنی بر عصمت انبیاء می پردازد. دلایل عقلی و نقلی متعددی بر اعتقاد عصمت مطلق انبیاء از سوی متکلمان شیعی اقامه شده است. موضوع این مقاله بررسی دلالت آیه «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» است. بر اساس این آیه، عهد خداوند، نبوت یا امامت، به ظالمان نمی رسد. هر گناهی، صغیره یا کبیره، مصداق ظلم است؛ بنابراین عهد نبوت خداوند به شخص گناهکار نمی رسد؛ بلکه تنها به شخص معصوم می رسد. اختلاف بر سر شمول معنای ظالم بر کسی است که مرتکب گناهی در گذشته شده و سپس توبه نموده و پرهیزکار شده است. متکلمان شیعی معتقدند چون کلمه «الظالمین» در آیه عام است، شامل چنین شخصی نیز می شود. بنابراین، نبی و امام باید معصوم مطلق باشد. نگارنده همانند برخی از متکلمان اسلامی معتقد است چون «ظالم» اسم مشتق است و بر اساس مباحث الفاظ در علم اصول، اسم مشتق، حقیقت در متلبس به مبدأ است، بنابراین ظالم به کسی گفته می شود که متلبس به صفت ظلم است نه آنکس که از ظلم توبه نموده و در حال حاضر، لباس تقوا و پرهیزکاری به تن کرده است. بنابراین، آیه دلالت بر عدم شمول عهد نبوت به ظالمان بالفعل دارد نه کسی که قبلا مرتکب ظلمی شده باشد و سپس توبه نموده باشد.
۱۵.

دروغگوئی از نظر کانت

نویسنده:

کلید واژه ها: کانت دروغ اصل تعمیم پذیری اصل غایات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۰ تعداد دانلود : ۳۵۵
این مقاله به بررسی دیدگاه کانت درباره حکم اخلاقی دروغگویی می پردازد. دروغگویی از نظر کانت رذیلتی بزرگ و کلید تمام شرور در عالم است. وی دروغ را چنین تعریف می کند: «به زبان چیزی گفتن و در دل چیزی داشتن». اغلب تصور می شود که دروغگویی به خاطر ضرر زدن به غیر نادرست است؛ ولی کانت معتقد است دروغ حتی اگر زیانی به کسی نداشته باشد و با نیت خیر نیز گفته شود، باز عملی نارواست. وی دروغ گویی را به خاطر نابود کردن ارزش انسانی خویش، نادرست می شمارد. او دروغ نگفتن را یک وظیفه کامل انسانی هم نسبت به دیگران و هم نسبت به خویشتن برمی شمارد. سئوال اصلی پژوهش این است که آیا دروغگویی از منظر کانت به طور مطلق ممنوع است یا وی آن را در برخی شرایط تجویز می کند؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد که دیدگاه کانت در مورد مطلق یا نسبی بودن ممنوعیت دروغگویی در آثار مختلفش متفاوت است. کانت در آثار ابتدایی خود، مانند: درس های فلسفه اخلاق، دیدگاه سهل گیرانه تر و انعطاف پذیرتری نسبت به دروغگویی دارد و دروغگویی را به طور مطلق ممنوع نمی شمارد؛ بلکه دروغگویی برای نجات خود از سوء استفاده دیگران را تجویز می کند و به طور کلی، دروغگویی و فریب را از باب مقابله به مثل جایز می شمارد؛ اما در آثار متأخرش، مانند: مابعدالطبیعه اخلاق و مقاله «حق فرضی دروغگویی با انگیزه خیرخواهانه» معتقد به ممنوعیت مطلق دروغگویی شده است. وی در بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، دروغگویی را بر اساس اصل تعمیم پذیری و اصل غایات ممنوع می شمارد.
۱۶.

A Comparative Study between the Attributes of Jesus in Christian Theology and Muhammadan Reality in Islamic Theosophy(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: Jesus Muhammad LOGOS God Christian theology Islamic theosophy

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۲۳۶
In this paper, the attributes of Jesus as the second person of Trinity in Christianity and Muhammadan Reality in Islamic Theosophy were compared. The term ''Muhammadan Reality'' in Islamic Theosophy refers to transcendental and divine being of Muhammad rather than his human and historic existence. According to this research, both Jesus and Muhammadan Realities have divine attributes. They are lights of God, the Word or the Pen of God, the creators of the word, omniscience, omnipotent, omnibenevolent as well as the intermediaries between God and humans. In this study, it is demonstrated that what happened to Jesus in Christianity, it has also happened to Muhammad in Islamic theosophy with some differences. The influence of Greek philosophy, especially Platonic, in ascribing these attributes to Jesus in Christianity and Muhammad in Islamic theosophy is undeniable. There is a strong temptation among the scholars of both religions, Islam and Christianity, to extend Jesus and Muhammad to the level of divinity and godhead.
۱۷.

تأثیر نگرش «فوق تجردی به نفس» بر سبک زندگی انسان بر اساس فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وجود فوق تجردی نفس سبک زندگی حرکت جوهری ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۵ تعداد دانلود : ۳۳۱
این مقاله در زمینه فلسفه ملاصدرا به بررسی این پرسش از دیدگاه وی می پردازد که نظریه فوق تجردی نفس چه تأثیری بر زندگی فردی دارد؟ روشن است که سبک زندگی هر فردی رابطه تنگا تنگی با نوع تفکر و نگرش وی دارد. فردی که نگرش ملحدانه به زندگی دارد با فردی که دارای نگرش موحدانه است، سبک و شیوه زندگی مختلفی خواهند داشت. از نظر ملاصدرا نگرش افراد بسته به سعه وجودی آن ها متفاوت است. منظور از نگرش فوق تجردی به نفس آن است که نفس ناطقه انسان که انسانیت انسان به آن است، در سیر تکاملی خود از مرتبه تجرد و حتی اتصال به عقل فعال و عقول مجرده دیگر نیز فراتر رفته و به مرتبه فوق تجرد می رسد و با اصل خویش که همان ذات باری تعالی است، متحد می گردد؛ ذاتی که فوق تجرد و فارغ از هر ماهیتی است. با  تحلیل نظرات ملاصدرا و با تاکید بیشتر بر اصل حرکت جوهری، برخی از نتایج و تأثیرات نگرش فوق تجردی به نفس بر شیوه زندگی انسان احصاء شد که عبارتند از: توحید محوری، عدم نگاه مادی صرف، آرامش درونی، تغییر در نحوه عبودیت و تعریف سعادت در پرتو سعه وجودی. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بیان تأثیر نگرش و تفکر فوق تجردی نفس بر زندگی فردی با تکیه بر آرای ملاصدرا پرداخته است.    
۱۸.

بررسی و نقد براهین نقض غرض و اعتماد در اثبات عصمت انبیاء(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: عصمت انبیاء برهان اعتماد برهان نقض غرض

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۵ تعداد دانلود : ۳۱۱
این مقاله در زمینه کلام شیعی به بررسی دو برهان عقلی در اثبات عصمت انبیاء می پردازد. برهان نقض غرض و برهان اعتماد مهم ترین براهین عقلی هستند که متکلمان اسلامی، به ویژه شیعی، برای اثبات عصمت مطلق انبیاء اقامه کرده اند. بر اساس برهان نقض غرض، اگر انبیاء معصوم نباشند، غرض خداوند از ارسال رسل برای هدایت مردم میسر نخواهد شد؛ چراکه با ارتکاب معاصی توسط انبیاء و تبعیت مردم از آنها، مردم نیز دچار گمراهی خواهند شد. بر اساس برهان اعتماد، از آنجا که هدایت مردم منوط به اعتماد و وثوق آنها به انبیاء است و ارتکاب معاصی، خطا و نسیان موجب سلب اعتماد کامل مردم به انبیاء می شود، بنابراین ضروری است انبیاء به طور مطلق از هر گونه سهو، نسیان و عصیان، کوچک و بزرگ، معصوم باشند. سؤال اصلی این تحقیق این است که آیا برای تحقق غرض الهی و اعتماد مردم به انبیاء نیازی به فرض عصمت مطلق است؟ با بررسی این براهین به این نتیجه رسیدیم که اشکالات متعددی بر آنها وارد است: جواز اعتماد به انبیاء بدون فرض عصمت مطلق آنها، تحقق غرض الهی با ارسال رسولان غیرمعصوم، مغالطه استنتاج هست از باید، اخص بودن این براهین از مدعا، همگی از جمله نقدهای وارد بر آنهاست.
۱۹.

بررسی معنای سرمدیت خدا از نگاه سوئین برن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سرمدیت سوئین برن فرازمانی زمان مند بودن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۵ تعداد دانلود : ۱۶۳
سرمدیت به معنای «حیات نامحدود مستمر فرازمانی» در الهیات فلسفی کلاسیک، یکی از اوصافی است که خداوند به آن متصف می شود؛ لکن برخی فیلسوفان به دلیل عدم انسجامی که در آن به نظر می رسد، از این تعبیر فاصله گرفته اند و قید «فرازمانی» را نامعقول دانسته اند. سوئین برن نیز از این قید اجتناب کرده و معتقد است اگر سرمدیت خداوند به نحو فرازمانی تعبیر شود، مستلزم تالی های فاسدی نظیر عدم امکان ارتباط خداوند با زمان، ناسازگاری با متن مقدس، هم زمانی پدیده های زمانیِ متقدم و متأخر، ناسازگاری با مقوله های دینی مانند عفو و بخشش، مجازات و پاداش می شود. سوئین برن جهت انسجام خداباوری کلاسیک، از سرمدیت فرازمانی به سرمدیت زمان مند گذر می کند. با بررسی دلایل وی، می توان گفت: نخست آن که سوئین برن بیش از حدّ به ظاهر متن مقدس توجه کرده و به عنوان متن گرا، ظاهر شده است. درباب ارتباط خداوند فرازمان با زمان نیز می توان راه حل هایی دیگری مانند؛ جعلِ وجود زمان مند (رویکرد صدرایی) اندیشید. درباب هم زمانی پدیده های زمانی مختلف نیز می توان گفت پدیده های زمانی، حقیقت شان به نحو بسیط نزد خداوند حاضر است، نه وجود فیزیکی شان؛ لذا حضور آن ها نزد خداوند منجر به هم زمانی پدیده های متفاوت نمی شود. هم چنین نقدهای سوئین برن بر استدلال های طرفداران فرازمانی بودن خداوند موجه به نظر نمی رسد. در نتیجه، باید گفت سرمدیت زمان مند سوئین برن، تقریر موجّهی جهت تبیین سرمدیت خداوند به نظر نمی رسد.
۲۰.

Muslim Moralists’ Contributions to Moderation Theory in Ethics

کلید واژه ها: Islamic ethics Moderation Theory Doctrine of the Mean Virtues Vices

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۲ تعداد دانلود : ۲۰۰
Originally introduced by Plato and Aristotle, Moderation Theory in Ethics is the most prevalent theory of ethics among Islamic scholars. Moderation Theory suggests that every virtue or excellence of character lies in the mean between two vices: excess or defect. Every ethical virtue comes from moderation in actions or emotions and every ethical vice comes from excess or defect. This paper suggests that while Islamic scholars have been influenced by this doctrine, they have also developed and re-conceptualized it in innovative ways. Kindī, Miskawayh, Avicenna, Rāghib Isfahānī, Nasīr al-Dīn Ṭusī, and others are among the Islamic contributors to the subject. Some of their innovations in this theory are as follows: bringing together Aristotle's doctrine of the mean with Plato's psychology (by Kindī), dividing virtues into four higher genuses, dividing vices into eight higher genuses, setting various kinds of vices and virtues under these higher genuses (by Miskawayh), adding the vice qualitative criteria to Aristotle's vice quantitative criteria (excess and defect) (by Ṭusī), dividing various conceptualizations of justice (by Avicenna), adding religious and mystical virtues into the existing list of virtues (by Rāghib Isfahānī), and proposing a comprehensive model for curing diseases of the soul. This paper seeks to establish the main contributions of these Muslim scholars to Moderation Theory and elaborate on this theory’s evolution within the Islamic world.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان