افغانستان در نیمه دوم قرن 14 ه ش به عنوان یک کشور بحران خیز معروفیت دارد. ضرورت تأمین منافع همسایگان از یک سو و سازش نا پذیری مجموعه اقوامی بنام ملت افغان از سوی دیگر، عامل اصلی بی ثباتی آن شناخته شده است. حقیقت مسأله بلحاظ حقوقی و سیاسی آن است که نوعی تأثیر و تأثر در تحولات کشورها وجود دارد. ظاهرا دول همجوار از شرایط موجود سود برده و امنیت خود را در ناامنی افغانستان یافته بودند. حال سوال اصلی آن است که همسایگان در آینده ثبات سیاسی افغانستان چه نقشی دارند؟. هدف پژوهش روشن ساختن تأثیراتی است که همسایگان در آینده کشور ما خواهند داشت. برای ثبوت مدعی تحقیق به روش کتابخانه ای به شیوه تحلیلی – توصیفی کار شده و تلاش بر آن بوده تا از منابع معتبر استفاده به عمل آید. یافته های پژوهش نشانگر آن است که بدون هیچ تردیدی همجواران هر کشوری نسبت به کشور دیگر در ثبات و بی ثباتی آن نقش فزاینده دارند. پس ثبات سیاسی افغانستان توسط همسایگان در صورتی امکان پذیر خواهد بود که در چوکات یک نظام داخلی مقتدر منافع همه قابل تأمین باشد.