در عصر دانش و فناوری، مزیت رقابتی سازمانها بیش از آنکه وابسته به منابع فیزیکی باشد، به داراییهای دانشی و توانایی آنها در جذب دانش و فناوری خارجی وابسته است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر ابعاد ظرفیت جذب در اثربخشی فرایند انتقال فناوری موتور ملی EF7 از طریق بررسی شرکتهای حاضر در آن پروژه میباشد.در این راستا 4 فرضیه ارائه و برای تحلیل مدل، از آزمونهای تحلیل واریانس و رگرسیون با استفاده از دادههای پنج شرکت قطعهسازی لاتون، واشر مشهد، شرکت STYM، پیستونسازی تبریز و فراصنعت شمال استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که ظرفیت جذب کلیه شرکتهای مورد مطالعه بهطور معناداری با اثربخشی انتقال فناوری مرتبط میباشد، بهطوریکه شرکتهایی که از ظرفیت جذب بالاتری قبل از آغاز پروژه طراحی موتور ملی EF7 برخوردار بودند، به سطح بالاتری از توانمندیها پس از اتمام پروژه یادشده دست یافتند.