در عصری که مهم ترین ویژگی آن، عدم اطمینان، پیچیدگی، جهانی سازی و تغییرات فزاینده فناوری است، موفقیت سازمان ها منوط به اقدامات نوآورانه از جمله به کارگیری الگوهای جدید اجتماعی در تعاملات کارکنان است. این مهم با عنوان نوآوری اجتماعی، منجر به یافتن پاسخ های جدید برای نیازها، خواسته ها و در نهایت تحقق اهداف سازمانی می شود. تبیین نوآوری اجتماعی می تواند با عمق بخشیدن به درک اهمیت نوآوری اجتماعی، آگاهی و شناخت عوامل سازمانی را در تحقق آن ارتقاء دهد. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش عوامل ساختاری، زمینه ای و رفتاری در قالب مدل سه شاخگی بر نوآوری اجتماعی در یک سازمان وابسته به صنعت خودروسازی انجام شد. نمونه آماری پژوهش تعداد 130 نفر از مدیران، معاونان و رئیسان بخش های مختلف صنعت یادشده است که با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده اند. نتایج این تحقیق سه نکته را نشان می دهد. نخست آن که میان متغیرهای اصلی این پژوهش، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. دوم آن که در مقایسه عوامل سه شاخگی مشخص گردید عوامل ساختاری؛ رفتاری و زمینه ای به ترتیب اولویت دارای بیشترین تأثیر بر نوآوری اجتماعی سازمان مورد مطالعه هستند؛ و در نهایت اینکه تأثیر این عوامل بر فرآیندهای نوآوری اجتماعی در مراحل پنج گانه آن متفاوت است. عوامل ساختاری، بر اجرا در مقیاس وسیع و ایجاد حس مشترک؛ عوامل زمینه ای بر اجرا در مقیاس وسیع و نمونه سازی و عوامل رفتاری نیز بر ایجاد حس مشترک و اجرا در مقیاس وسیع به ترتیب بیشترین و کمترین تأثیر را دارند.