هدف: تروریسم موجب گسترش خشونت، تهدیدِ امنیت، اثرات منفی بر ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جوامع مختلف، رشد فزاینده ناامنی در جهان شده و در نتیجه، حساسیتِ کنش گران عدالت کیفری از جمله پلیس، به این موضوع را به دنبال داشته است. در سال های اخیر پلیس با رویکردی پیش بینانه در چارچوب مدیریت جرم شناختی خطر جرم، به صورت عمده به دنبال پیش بینی جرم تروریستی و شناسایی متغیرهای پُرخطر؛ شامل افرادی یا مکان هایی است که بیشتر در معرض ارتکاب جرم قرار دارند. روش: روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است که اطلاعات اولیه آن از طریق منابع کتابخانه ای گردآوری شده اند. پس از تحلیل داده های اولیه، نتایج حاصل از مطالعه نظری به دست آمد. بر این اساس، سعی شده تا با ارائه برخی مدل ها موضوع به طور دقیق تری تبیین شود. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که پلیس با سیاست های کنترل جرایم تروریستی امروزه بیشتر به سمت پیش بینی از طریق مدل های آماری و اطلاعاتی و در شکلِ جدید آن از طریق هوش مصنوعی رفته است. هم چنین، گروه ها و مکان های پُرخطر، مانند مهاجران و مکان های پُرازدحام در اولویت رویکردهای پلیسی به جرایم تروریستی است. نتیجه گیری: پیش بینی جرم و شناسایی متغیرهای خطرزای تروریستی نقش مؤثری در شناخت زمینه های ارتکاب جرم تروریستی توسط پلیس دارند. بر این اساس، گسترش اعمال تروریستی و سپس، امنیت گرایی موجب نفوذِ سیاست های عوام گرایانه در رویکردهای پلیسی برای شناسایی برخی متغیرها مانند قرار دادنِ مهاجران یا مکان های پُر ازدحام در گروه متغیرهای پُرخطر شده است. در نهایت، تمرکز پلیس ایران بایید با کاهش رویکردهای واکنشی به سمت پیش بینی و شناسایی خطرهای تروریستی با روش ها و مدل های اطلاعاتی و آماری حرکت نمایند که می تواند در کاهش جرایم تروریستی تأثیرگذار باشد.