آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

هدف این مقاله، تأمل انتقادی دربارۀ زندگی روزمرۀ زنان از خلال مطالعۀ تجربه کافه نشینی و بررسی این نکته است که چگونه این امر سبب تغییر در بازتعریف زنانگی شده<strong> </strong> است. میشل دوسرتو چارچوب مفهومی مناسبی را برای درک تولید فضای شهری و تجربۀ آن ازطریق فعالیت های روزمرۀ ساکنان یک شهر ارائه می دهد. روش شناسی استفاده<strong> </strong>شده، مردم نگاری انتقادی است. داده های پژوهش شامل طیف گسترده ای از مشاهده های غیرمستقیم و مشارکتی، یادداشت های میدانی و مصاحبه های ساخت<strong> </strong>نیافته است که با استفاده از تحلیل تماتیک، سه مقولۀ مرکزی (کافه به منزلۀ مکان سوم، زنانگی به منزلۀ تعارض و تجربۀ زنانگی جدید در فضا) به دست آمد. نتایج نشان می دهند حضور زنان<strong> </strong>(چه مصرف<strong> </strong>کننده و چه تولیدکنندۀ فضا) در کافه ها سبب شکل گیری عاملیت انتخاب و کنشگری بیشتری در آنها شده است و تجربه های رهایی بخشی را به دست آوردند که تعریف آنها از زنانگی سنتی را به چالش می کشد. خوانش دوسرتویی این بررسی نشان می دهد زنان در فضاهای عمومی به منزلۀ یک کنشگر فعال حاضر می شوند و به<strong> </strong>نوعی به مدیریت فضا می پردازند؛ آنها فعالانه در برساخته شدن فضا و هویت جدیدشان سهم دارند و در پی مطالبه گری خود از حق برابری در شهرند.

تبلیغات