مطالعات انجام شده در حوزهٔ دین و زنان، رهایی زنان از ساختار مردسالاری و به چالش کشیدن باورها و تفاسیر اسلام سنتی را مختص طبقهٔ بالا و نخبه جامعه می دانند. در این مقاله، این پرسش مطرح می شود که آیا زنان مذهبی طبقه سنتی و فرودست هم از توان بازتفسیر دینی در زندگی روزمرهٔ خود برخوردار هستند؟ چگونه این زنان بدون آشنایی با منابع نواندیشی دینی دست به بازتفسیر دین سنتی زده و آن را به صورت عملی در زندگی خود به کار می برند؟ برای انجام این مطالعه از مصاحبه های عمیق نیمه ساخت یافته با زنان مذهبی سنتی در شهرهای آنکارا و تهران استفاده شده است. نتایج نشان داد که زنان نه تنها به دنبال گسترش فرصت های توانمندسازی از طریق دین به عنوان ابزار نبوده اند؛ بلکه، اسلام سنتی و تفسیرهایی را که سال ها هم دوش پدرسالاری، بستری برای منکوب کردن شان فراهم کرده بود را به چالش کشیده و فضا را برای ورود تفکرات نواندیشی دینی، ناخواسته در قالب زندگی روزمره و به شکل عملی از درون باز کرده اند. مخالفت غیرمستقیم با قانون هایی که زیربنای فقهی دارند باعث شده تا زنان از مرحله مقاومت کردن فراتر روند. این مخالفت به عنوان مبارزه ای که در زندگی روزمره چندان محسوس به نظر نمی رسد، جنبه هایی از زندگی آنها را تغییر داده و در نهایت نگاه ملموس تری از مساوات طلبی اسلام نسبت به زنان را به نمایش می گذارد.