آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۷

چکیده

هدف پژوهش مطالعه رابطه ظرفیت جذب با نوآوری استراتژیک با در نظر گرفتن نقش تعدیل گر جهت گیری استراتژیک در شرکت های واقع در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران است. با پیروی از پارادایم اثبات گرایی و روش پیمایش، پرسش نامه ای مشتمل بر 33 گویه تنظیم شد. روایی صوری، محتوایی و سازه پرسش نامه با کمک افراد متخصص و تحلیل عاملی تأییدی و پایایی توسط آزمون های آلفای کرونباخ، پایایی مرکب و میانگین واریانس تأیید شد. جامعه آماری در سطح نخست کلیه شرکت ها و در سطح دوم کلیه کارکنان آنها بود. نمونه در سطح نخست به صورت تصادفی ساده(بر اساس فرمول کوکران 86 شرکت) و در سطح دوم به صورت هدفمند(198 نفر) تعیین شد. روابط بین متغیرها و برازش مدل مفهومی از طریق آزمون های همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تأیید شدند. در نهایت مشخص شد که ظرفیت جذب دانش با نوآوری استراتژیک رابطه دارد اما در مورد دو فرضیه فرعی این تأثیر معنادار نیست. همچنین، مشخص شد که در شرکت های با جهت گیری های استراتژیک رقیب گرا و مشتری گرا این تأثیر تقویت می شود و در شرکت های هزینه گرا تضعیف. از این رو، سازمان هایی که به دنبال تقویت نوآوری استراتژیک و به تبع آن تطبیق پیوسته مدل کسب و کار خود با تغییرات هستند، علاوه بر این که بایستی ظرفیت جذب دانش را در سازمان خود بالا ببرند باید استراتژی های خود را بر مشتری و یا رقیب استوار کنند.

تبلیغات