آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۱

چکیده

اگر چه محققان مختلفی مانند کلر (2018) کوشیده اند با توسعه مدل های نظریِ جامعی مانند مدل طراحی انگیزشی، فهم روان شناسان و متخصصان تربیتی را از تمایز در نیمرخ انگیزشی یادگیرندگان تعمیق بخشند، اما به دلیل تأکید صرف بر پارادایم تجربه گرایی و تمرکز محض بر منطق پژوهش های کمی، به طور مسلم در فرایند توسعه برنامه های آموزشی برای تقویت مواضع انگیزشی دانش آموزان از فهم عمیق و همه جانبه رفتارهای بازدارنده سبک زندگی تحصیلی سلامت محور آن ها بازمانده اند؛ بنابراین، محققان در این پژوهش کوشیدند با استفاده از روش پژوهش پدیدارشناسی توصیفی به این سؤال پاسخ دهند که اهمّ عناصر پیشایندی نقصان انگیزشِ دانش آموزان ایرانی کدامند. برای این منظور، از بین دانش آموزان شهر ری در استان تهران تا حد رسیدن به اشباع اطلاعات، 50 دانش آموز در پایه های تحصیلی هفتم و هشتم انتخاب و در قالب 12 گروه کانونی 4 تا 5 نفره با آن ها مصاحبه شد. پس از ضبط و بازنویسی مصاحبه ها، داده های موجود با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. از تحلیل داده های به دست آمده هشت مضمون اصلی شامل ارتباط ادراک شده با زندگی، خودباوری تحصیلی، احساس کنترل و اجبار شدید، روابط صمیمانه، ادراک بی انصافی، عدم علاقه و توجه به درس، خودتنظیمی و تجربه هیجانات در کلاس درس، استخراج شدند. درمجموع، نتایج مطالعه حاضر ضمن همراستایی با زوایای فکری مدل جامع طراحی انگیزشی کلر، شواهدی تکمیلی در دفاع از نقش تفسیری عنصر اطلاعاتی هیجان، در پیش بینی نقصان انگیزشی یادگیرندگان ایرانی فراهم کرد. علاوه بر این، نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بهبود مدل رفتار رابطه بین فردی دانش آموز/معلم/ والد با تأکید بر درک و بهبود تجارب هیجانی یادگیرندگان مؤثرترین راه بهبود نیمرخ انگیزشی آن ها تلقی می شود.

تبلیغات