زمینه و هدف: تولد یک فرزند برای مادر همواره با استرس و اضطرابی همراه است؛ حال اگر این کودک دارای مشکلاتی نیز باشد احساسات و هیجاناتی را به همراه خواهد داشت. بر این اساس هدف پژوهش حاضر شناسایی تجربه زیسته مادران دارای کودک مبتلا به ناتوانی ویژه یادگیری در زندگی بود. روش: این پژوهش به روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی در سال 1397 طی دوره 4 ماهه انجام شد. جامعه آماری آن تمامی مادران درای کودک مبتلاء به ناتوانی ویژه یادگیری بودند که به مرکز مشکلات ویژه یادگیری ازنا (لرستان) رجوع کرده بودند. از طریق نمونه گیری هدفمند تا میزان اشباع، 6 مادر انتخاب شدند که در مصاحبه عمیق و ساختارنایافته شرکت کردند. مصاحبه ها بر اساس روش کلایزی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: تجارب مادران در چهار مضمون اصلی سازمان یافت: بی نظمی در خانواده، نگرانی، هیجانات مثبت و هیجانات منفی. این سه مضمون اصلی در مقاله به تفضیل مورد بحث قرار گرفتند. نتیجه گیری: پرورش کودکان مبتلاء به ناتوانی ویژه یادگیری، تجربه ای دشوار است که حمایت تخصصی از مادران، طی نخستین سال های تحول اختلال را ضروری می سازد. بدین منظور، هر یک از مضامین پژوهش حاضر، اهداف درمانی بالقوه برای افزایش بهزیستی مادران است که می توان آن ها را برای ارتقاء مداخلات موجود و در طراحی مداخلات نوین به کار برد.