هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه سطوح یادگیری در رویکرد معکوس به روش انفرادی و گروهی باگروه تدریس معمول در درس مطالعات اجتماعی دانش آموزان پایه ی پنجم ابتدایی می باشد. روش تحقیق شبه آزمایشی و طرح تحقیق، پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در پایه پنجم ابتدایی شهر تهران منطقه 18 در سال تحصیلی 1399-1398 بود. نمونه گیری از نوع در دسترس شامل بر 60 دانش آموز از یک دبستان دولتی بود که به صورت تصادفی در سه گروه یادگیری معکوس مشارکتی، معکوس فردی و آموزش معمول قرار گرفته و طی 12 جلسه آموزش دیدند. ابزار گردآوری اطلاعات آزمون محقق ساخته (پیش آزمون- پس آزمون) مطابق با سطوح شناختی بلوم با تایید روایی و پایایی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته های حاصل از نتایج پژوهش نشان داد که رویکرد یادگیری معکوس بر میزان یادگیری دانش آموزان تاثیر معناداری داشته و تاثیر آن به ترتیب در گروه معکوس مشارکتی و معکوس فردی نسبت به آموزش معمول بیشتر بوده است اما سطوح بالای یادگیری در حیطه شناختی بلوم در گروه معکوس مشارکتی نسبت به معکوس فردی بیشتر بوده است.