در تاریخ ادبیات ملل جهان شواهد متعددی را می توان یافت که نشان می دهد گاهی پدیدآوران، به ناچار، از بیان مطلب و یا تصریح بر آن، پرهیز کرده اند و حتی اصول زیباشناختی را برای رعایت احتیاط و پوشیده گویی به کار گرفته اند. بر خلاف سانسور که معمولاً به دلایل مختلف مستقیماً توسط عوامل قدرت بر ادیب و آثار او تحمیل می شود، خودسانسوری به علت ملاحظات فردی، اجتماعی، اعتقادی و سیاسی، از جمله تأثیرات سراسربینی، توسط خود ادیب صورت می پذیرد. گاهی شاعران و نویسندگان، به صورتهای درون متنی و برون متنی، خود به اصل وقوع و نیز چگونگی رخداد خودسانسوری بر آثار و یا شخصیت ادبی خویش پرداخته اند. در این تحقیق پس از اشارتی به مفهوم دقیق خودسانسوری ادبی؛ زمینه ها و علل وقوع آن؛ مخالفت و موافقتها و خودانگیختگی یا دگرانگیختگی خودسانسوری؛ چگونگی تأثیر سرابینی بر متن ادبی و روش انتقادی پان اپتیکونیسم؛ تلاش شده است تا به این پرسش پاسخ داده شود که نظریات و شیوه های خودانتقادی ادبی به بررسی خودسانسوری در ادبیات چه کمکهایی می کند. تشخیص رابطه خودسانسوری با نام مستعار؛ عنوان اثر؛ تاریخ اثر؛ گزینش اشعار؛ ساختار اثر؛ زبان شعر و داستان؛ سامیزدات یا انتشار زیرزمینی؛ مسأله امید؛ و نهایتاً؛ رابطه خودسانسوری با سرنوشت اثر از جمله یافته هاست.