آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

ادبیات یکی از تجلی گاه های مهم و اصیل تفکر و احساس انسان درباره مرگ است. قدیمی ترین حماسه جهان، «گیل گمش» و آثار ادبی و فلسفی دوران جدید، این نگرش را همواره متجلی ساخته اند. شعر فارسی نیز از این اندیشه ها و عواطف جدا نیست. رویکرد شاعران قدیم و معاصر به مقوله مرگ متفاوت است. شاعران قدیم، مرگ را بیشتر با نگاهی مذهبی، تعلیمی و عرفانی در می آمیختند؛ حال اینکه شعر «مرگ اندیش» و «مرگ نگر» یا «مرگ زده» معاصر نگاهی عاطفی و احساسی از خود نشان می دهد. بیشترین رویکرد به مرگ در شعر معاصر و به تبع آن غزل، «مرگ-هراسی»، «مرگ خواهی» و اندکی «مرگ اندوهی» است. در شعر معاصر، تابع مضمون های برخاسته از شعر غنایی و گاه متأثر از مکتب ادبی رمانتیسم، مسائلی چون «پوچی»، «غم و اندوه» و اندکی «مرگ آگاهی» بیشتر به چشم می-خورد. غزل های نو و سنتیِ معاصر نیز از مقوله مرگ و مرگ انتظاریِ نومیدانه سرشار است؛ در این مقاله گونه های مرگ نگری غزل سرایان معاصر استخراج و بررسی شده است. در مجموع غزل معاصر نگرش های متنوعی را در زمینه مرگ دارد که بیشترین صبغه آن مرگ هراسی و مرگ اندوهی در دوره اوج شعر نیمایی و سپس به تدریج مرگ اشتیاقی و مرگ آگاهی در دوره غزل دفاع مقدس و پس از آن نمایان شده است.

تبلیغات