نقش آفرینی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای بحرانی به نام تجاوز نظامی علیه یمن با محوریت آل سعود را به وجود آورده است. کشور عربستان از گذشته دور، یمن را به عنوان حوزه نفوذ و حیاط خلوت خود محسوب کرده و تسلط کاملی را بر حاکمان این کشور داشته است. در این میان پس از انقلاب مردم یمن و ناآرامی های سال های اخیر، جنبش اسلامی الحوثی با ریشه تشیع و در تقابل با سلطه دولت وهابی آل سعود شکل گرفت. این جنبش با بر نتافتن سلطه آل سعود و تمایل و ارتباط با جمهوری اسلامی ایران حوزه نفوذ عربستان بر یمن را به چالش کشید. بر این اساس آل سعود با حمله نظامی به یمن و متهم کردن ایران به حمایت های نظامی و سیاسی از جنبش انصار الله، رویه ای تقابلی به خود گرفت. چنان که عربستان سعودی تلاش کرده است تا با تشکیل ائتلاف و تهاجم نظامی به یمن، جنبش اسلامی انصار الله را از قدرت سیاسی حذف کند و با چینش جریان های هم سو در ساختار قدرت از نفوذ ایران در دولت جدید یمن جلوگیری کند. جمهوری اسلامی ایران نیز با حمایت و پشتیبانی معنوی و سیاسی از جنبش انصار الله و انقلابیون یمن تلاش کرده است تا موازنه قدرت منطقه ای را به نفع خویش تغییر دهد. هم چنین یافته های پژوهش نشان می دهد که رقابت و تعارض منافع میان آل سعود و ایران در بحران یمن، بازی با حاصل جمع جبری صفر را ایجاد کرده است. بررسی زمینه ها، اهداف، و برآیند حضور نظامی آل سعود در یمن رسالت اصلی این تحقیق است. چنان که به نظر می رسد عربستان سعودی به عنوان با نفوذ ترین کشور عربی در میان اعراب، به منظور حفظ وجهه سیاسی، تثبیت وبسط قدرت خود در منطقه و جلوگیری از گسترش نفوذ ایران در منطقه عربی، با ائتلاف کشورهای عربی و اقدام نظامی علیه حوثی های طرفدار ایران، سعی به حفظ توازن در منطقه دارد