دیرزمانی است که منطقه خاورمیانه که مهد ادیان توحیدی بوده است، درگیر منازعات مختلف قومیتی، سیاسی و دینی است که با ورود و یا دخالت قدرت های فرامنطقه ای این مسأله بیش تر پررنگ شده است. با توّجه به این مسأله این پژوهش درصدد است تا با بهره گیری از انگاره-های جامعه شناسی سیاسی و با تأکید بر نظریه ی شکاف های اجتماعی، چگونگی شکل گیری و زایش تفکر یکی از مهم ترین گروه های جدید متخاصم در منطقه ی خاورمیانه را که همانا گروه داعش می باشد بررسی کند. بر این اساس، یافته های این پژوهش نشانگر آن است که اگرچه تفسیر ایدئولوژیک از دین و کنار زدن عنصر عقل در گفتگو و فهم دین نقش مهمی در شکل گیری تفکر داعش داشته است؛ امّا اگر بخواهیم از منظر جامعه شناسانه و با تکیه بر نظریه ی شکاف های اجتماعی به بررسی این مهم بپردازیم می توان گفت برخی عناصر جامعه شناختی و منطقه-ای نظیر بحران دولت- ملت سازی، قومیت گرایی، منازعه ژئوپلتیکی و ...، موجب تطمیع داعش در منطقه برای ایجاد بحران های مخاصمه آمیز شد.