تغییر نگرش و ارتباطات اقناعی، یكی از مهم ترین موضوعات روانشناسی اجتماعی است كه در فرآیندهای انتخاباتی، بیش ترین كاربرد عملیاتی را داشته و در دموكراسی های پیشرفته به صورت گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. در این مقاله سعی شده است مسائل انتخابات ریاست جمهوری دهم، با استفاده از «مدل احتمال پردازش» بازخوانی شده و قدرت توضیح دهندگی این مدل، مورد آزمون قرار گیرد. نتایج این تحقیق نشان داد كه «مدل احتمال پردازش»، قابلیت توضیح مسائل انتخابات دهم را از منظر روانشناسی سیاسی داشته و می تواند به عنوان الگوی روانشناسی سیاسی پدپده ی انتخابات در ایران مورد استفاده قرار گیرد. به-ویژه این كه نظریه ی نخبه گرایی دموكراتیك رفتار كاملاً عقلانی انسان در حوزه ی سیاست را رد كرده و معتقد است که شهروندان به طورکلی تحت تأثیر انگیزه های غیر عقلانی در سیاست قرار می گیرند. نخبگان سیاسی هم قادرند بر تصمیمات توده های مردم در موضوعات سیاسی تأثیر گذاشته و مستقل از اراده ی مردم در صحنه ی سیاسی عمل نمایند. بر این اساس، در یافته های این پژوهش پیشنهاد شده است كه وزارت كشور و شورای نگهبان به عنوان متصدیان امر انتخابات در كشور، برای پیشگیری از تكرار حوادث تلخ پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری، یافته های علمی دانشمندان علوم ارتباطات، تبلیغات و روان شناسی سیاسی به ویژه اصول مربوط به مدل معرفی شده در این تحقیق را به صورت مؤثر و كاربردی مورد استفاده قرار دهند.