مقاله ی حاضر در صدد پاسخ گویی به سئوالی که بعد از انقلاب اسلامی ایران در بین اندیشمندان و روشنفکران درباره ی جایگزینی و ماهیت حکومت در ایران بعد از فروپاشی نظام شاهنشاهی پهلوی است بوده و به این سئوال پاسخ می دهد که آیا ماهیت حکومت در ایران باید همان ماهیتی باشد که غرب بعد از رنسانس با کنار زدن دین مسیحیت در پیش گرفته (سکولاریسم) یا این که ماهیت حکومت ایران باید در سیاست دخالت داشته باشد؟ برای پاسخ به سئوال فوق، در ابتدا باید مختصری از ماهیت دین مسیحیت در غرب و سپس دین اسلام بپردازیم تا سپس بتوان به پرسش فوق پاسخ داده شود. در پایان نتیجه گرفته می شود که سکولاریسم در جهان غرب یک امر اجتناب ناپذیر بوده ولی در ایران اسلامی اگر سکولاریسم محقق شود، نوعی انحراف از مسیر اصلی قلمداد می شود.