هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی واکنش های ارتباطی زنان قربانی بی وفایی همسر بود. روش: در این مطالعه از روش کیفی پدیدارشناسی استفاده شد. شرکت کنندگان را زنان قربانی بی وفایی همسر شهرستان شمیرانات در سال 1395 تشکیل می دادند. برای نمونه گیری از نمونه گیری هدفمند استفاده شد. نمونه گیری تا مرحله اشباع نظری ادامه داشت و نهایتاً تعداد 18 زن قربانی بی وفایی همسر مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه نمونه از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفتند و جهت تحلیل یافته ها از روش تحلیل موضوعی (تماتیک) استفاده شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها در خصوص واکنش ها و تجارب ارتباطی زنان قربانی بی وفایی، منجر به تولید 2 تم یا مضمون اصلی، 10 مضمون فرعی و 29 مفهوم اولیه گردید. تم یا مضمون اصلی و زیر طبقات آن عبارت بود از «الف) گسستگی ارتباطی شاملِ مضامین فرعیِ: 1- گسستگی رابطه مادر- فرزندی، 2- گسستگی رابطه پدر – فرزندی، 3- گسستگی رابطه زناشویی، 4- گسستگی روابط خانوادگی، 5- گسستگی روابط بین فردی، 6- گسستگی رابطه با خدا و ب) پیوستگی ارتباطی شاملِ مضامین فرعیِ: 1- پیوستگی روابط همسری، 2- بهبود رابطه مادر- فرزندی، 3- دریافت حمایت اجتماعی، و 4- اعتلای رابطه با خدا». نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که بی وفایی دارای آثار ارتباطی مشابه و بعضاً مختلفی است که توسط افراد قربانی تجربه می شود. همچنین برخی از واکنش های ارتباطی می تواند سازگارانه یا ناسازگارانه باشد. این امر بیانگر ادراک متفاوت زنان قربانی است که موجب ایجاد الگوهای متفاوتی از واکنش دهی ارتباطی به بی وفایی در آنها می شود. نتایج بر اساس نظریه دلبستگی و نظریه سازه های اجتماعی تفسیر و تبیین شد.