تمامی افراد یک جامعه، به ویژه دانش آموزان، در سنین مختلف و دوره های تحصیلی از قدرت یادگیری برابر برخوردار نمی باشند. مسلم است که کار با دانش آموزان دیرآموز باید به دور از نگرش منفی و تعصب صورت بگیرد. باید این نگرش در جامعه آموزشی و خانواده ایجاد شود که دیرآموزان متعلق به جامعه عادی هستند. به عبارت دیگر، اگر یک کودک دیرآموز در نظام آموزشی تعلیم درست نبیند و سرانجام با برچسب استثنایی وارد مراکز ویژه شود، نشان دهنده ناکارآمد بودن روش آموزشی است . کودکان دیرآموز، دبستان را درحالی شروع می کنند که در مقایسه با همسالان طبقه متوسط خویش از لحاظ دانش کلمات، مهارت های ریاضی، نوشتن و شناخت حروف مشکلات زیادی دارند. اگر مداخله های زودهنگام به آنان ارائه نشود، زمینه بروز بحران های گوناگون برای آنان فراهم خواهد شد. مداخله زودهنگام از جمله مفاهیمی است که در سال های اخیر وارد حوزه روان شناسی و آموزش کودکان با نیازهای ویژه شده است. مداخله زودهنگام نه تنها برای درمان افرادی که در شمول اختلالات قرار دارند، بلکه برای تمام دانش آموزان عادی که به نوعی ضعف تحصیلی دارند نیز مفید می باشد. این مداخلات که شامل تقویت مهارت های جسمانی- حرکتی، مهارت اجتماعی شدن، دستیابی به ارزش ها، کسب صلاحیت فکری، یادگیری نظام های زبانی، زمینه های آماده سازی خواندن، نوشتن و محاسبه کردن، زیبایی شناسی و کسب خودمختاری شخصی می باشد، تاثیر زیادی در بهبود این نوآموزان دارد. در این میان تنها این امید می ماند که کارشناسان علوم تربیتی، مشاوران و روانشناسان با استفاده از اطلاعات، نظریه ها و فنون جدید به کمک دانش آموزان، معلمان و اولیا بشتابند.