خستگی ذهنی یک حالت روان شناختی است که به وسیله دوره های طولانی فعالیت های شناختی ایجاد می شود. تأثیر خستگی ذهنی بر اجرای مهارت های حرکتی شناخته شده است؛ اما تأثیر آن بر یادگیری مهارت های حرکتی کمتر بررسی شده است؛ براین اساس، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش خستگی ذهنی بر اثربخشی بازخورد به کوشش های موفق در یادگیری تکلیف تولید نیرو بود. بدین منظور، ۴۴ پسر غیرورزشکار (۲۵-۱۸ سال) براساس خستگی ذهنی و نوع بازخورد به چهار گروه تقسیم شدند. برای ایجاد خستگی ذهنی از نرم افزار استروپ استفاده شد و برای اطمینان از وقوع خستگی ذهنی از پرسش نامه های چند بعدی سنجش خستگی و مقیاس خودگزارشی بینایی استفاده شد. شرکت کنندگان در مرحله اکتساب در ۱۲ دسته شش کوششی به تولید نیروی ملاک پرداختند. آزمون های یادداری فوری و انتقال یک، ۱۰ دقیقه بعد و آزمون انتقال دو، ۲۴ ساعت بعد از مرحله اکتساب و بدون ارائه بازخورد اجرا شدند. برای تحلیل داده ها در مرحله اکتساب، از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری های مکرر و در آزمون های یادداری و انتقال، از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که در مرحله اکتساب فقط اثر بلوک های تمرینی معنا دار بود و تمام گروه ها درطی مرحله اکتساب به صورت مشابهی پیشرفت معنا دار داشتند. نتایج آزمون های یادداری و انتقال نیز نشان داد که اثر اصلی خستگی ذهنی معنا دار بود؛ اما اثر اصلی بازخورد و تعامل خستگی ذهنی با بازخورد (به جز در آزمون یادداری) معنا دار نبود . یافته ها نشان می دهد که احتمالاً خستگی ذهنی موجب ازبین رفتن مزایای بازخورد به کوشش های موفق و کاهش یادگیری می شود.